شناسنامهٔ ۱۶۰۰ روزنامهنگار و کارگزار مطبوعاتی. پژوهش و نگارش سیّد فرید قاسمی. تهران: کمسیون ملّی یونسکو – ایران، ۱۳۹۹. ۷۰۴ ص. ۱۵۰۰۰۰۰ ریال.
حاوی زندگینامهٔ فشردهٔ ۱۶۰۰ روزنامهنگار و کارگزار مطبوعاتی ایرانی است که درگذشتهاند و به اصطلاح فرنگی «who was who» است. نام تمام کسانی که به هر نحو در کار مطبوعات ذیسهم بودهاند در این کتاب آورده شده، البته با ریزبینی و دقت مؤلف که در این خصوص شُهره است. از کاریکاتوریست گرفته تا عکاس و از مورّخ تا روزنامهفروش و البته ویراستار و سردبیر و مؤسس و… اما از همه جالبتر درج نام سانسورچیهاست. کاش به دلیل خدمات این قشر گمنام و در سایهٔ روزگار ستمشاهی نامشان در بخشی جداگانه میآمد!
مدخلها با ایجاز و روشمند تدوین شده است. به ریزبینی و دقت مؤلف اشاره کردم، ازجمله او کوشش کرده است تا حدّ امکان محل تولّد شخص ذکر شود نه مکان صدور شناسنامهٔ او.
قاسمی در مقدمه به نکتهای اشاره کرده است که شایستهٔ توجه است. میگوید میخواسته نام مادران افراد را هم در این زندگینامهها در کنار نام پدران بیاورد اما چون اغلب افراد نام مادرشان را نگفته و بر سنگ مزارشان هم نام مادرشان نیست، موفق به این کار نشده است. خوب است که زندگینامهنویسان از این پس به این امر توجه کنند و نام مادران اشخاص را نیز ذکر کنند. این شیوه سبب میشود که توجه به نقش زنان در زندگینامهها افزایش یابد و احتمالاً نگاههای تازهای در زندگینامهنویسی پدید آید.
نکتهٔ دیگری که مؤلف بدان اشاره کرده و شایستهٔ توجه است، این است که بیشتر بزرگان و مشاهیر ایران معاصر یک دورهٔ روزنامهنگار و نشریهورزی در کارشان دارند. کتاب را که تورّق میکنم صحت این مدعا ثابت میشود و نامهایی مشهور را میبینم که به روزنامهنگاری شهره نیستند، ازجمله منوچهر آزمون، قاسم جبلّی (خواننده)، بیژن جزنی و محمدجواد مشکور و چند تن از سیاستگران جمهوری اسلامی. به این دلیل یک فرهنگ زندگینامهای گستردهتر روزنامهنگاران است و میشود شرحی کوتاه از زندگی بعضی اشخاصی که به روزنامهنگاری شهره نیستند هم در آن یافت.
لازم است به یک نکته اشاره کنم. تاریخ درگذشت اشخاص در آخرین سطر زندگینامه در برابر واژهٔ «درگذشت» آورده شده است، ظاهراً در مورد اشخاصی که تاریخ فوتشان مشخص نبوده برابر واژه خالی گذاشته شده، شاید بهتر بود علامت سؤال گذاشته میشد چون ممکن است برای خواننده این تصورّ پیش بیاید که تاریخ درگذشت در چاپ از قلم افتاده است.
فرهنگنامهٔ مطبوعات زنان. علیرضا ملکزاده. مقدمه: سیّد فرید قاسمی. تهران: افق ملک، ۱۳۹۹. ۴۲۸ ص (مصوّر). ۲۵۰۰۰۰۰ ریال.
میانِ نخستین نشریهای که در ایران توسط مردان منتشر شد تا انتشار نخستین نشریه به همّت زنان حدود ۷۵ سال فاصله است. هرچند مخاطبان نشریاتی که مردان منتشر میکردند تنها مردان نبودند. از انتشار مجلهٔ دانش (شهریور ۱۲۸۹ ه.ش) تا امروز مطبوعات زنان چه از جنبهٔ کمّی و چه از لحاظ کیفی رو به اعتلا بوده است. یکی از ویژگیهای این نشریات تخصصی شدنشان در زمینههای گوناگون است یعنی نشریات ورزشی، حقوقی، پزشکی و… ویژهٔ زنان انتشار یافته است.
فرهنگنامهٔ مطبوعات زنان کتاب مرجعی است که در دو بخش تنظیم شده است. بخش اول حاوی مشخصات نشریههای مربوط به زنان است، یعنی نشریههایی که مخاطب خاص آنها بانواناند و به مسائل مورد توجه و مورد نیاز آنان پرداختهاند. بخش دوم کتاب حاوی نشریاتی است که با صاحبامتیازی زنان منتشر شده است و مخاطبان آن لزوماً زنان نیستند.
کتاب دارای چند نمایه است که برای پژوهشگران بسیار سودمند است. نخستین نمایه، نمایهٔ تاریخی نشریات است، یعنی نشریات به ترتیب تاریخ انتشارشان ذکر شدهاند. نمایهٔ نشریات دولتی حاوی عنوانهای نشریههای دولتی است. همچنین نمایههایی برای نشریات احزاب، انجمنها، سازمانها، حوزههای علمیه، مُد لباس، نشریات دانشگاهی، ورزشی و پزشکی ارائه شده است.
کتاب دو مقدمه هم دارد یکی به قلم مؤلف و دیگری از سیّد فرید قاسمی که هر دو با وجود کوتاهی حاوی اطلاعات دقیق و مفیدی دربارهٔ زنان و مطبوعات است.
ف.ا.ف