انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

دوزبانگی و کدگردانی در میان زنان معاود مقیم در تهران

دوزبانگی و کدگردانی در میان زنان معاود مقیم در تهران

هدی بصیری

مقدمه:

انسان شناسی زبان شناختی حوزه ای میان رشته ای است و رسم مردم شناسان در این رشته همواره بر این بوده است که که از قواعد شناختی زبان در بررسی فرهنگ استفاده کنند.حوزه ای کلان که کلید راهنمای آن استفاده از هر جزئی جهت رسیدن به دستور شناختی زیرین و نهانی فرهنگ است.

انسان شناسی زبان شناختی برخلاف زبان شناسی محض فراتر از قواعد گفتاری و چینشی زبان بر آمده تا به حوزه ای دست یابد که معنا نامیده می شود. درقدم بعدی معنا را به فرآیندی مرتبط می سازد که آن را قواعد فرهنگی می نامیم.سطحی که در دوره های اولیه مطالعات زبان شناختی حذر گونه با آن برخورد می شده.در سالهای نیمه ی اول قرن ۲۰ برخورد با زبان ایستا بوده و به سطح فرم و شکل کفایت توصیفی وجود داشته.کفایتی که به جنبه های عینی و ملموس زبان توجه می کرده و رویکرد رفتار گرایی ، رویکردی غالب بر سیطره ی فکری کارشناسان این حوزه تلقی می گشته است.

در حوزه ی انسان شناسی زبان شناختی در دوره های متأخر افزوده های معنایی عامل پویایی این شاخه ی علمی ست که باعث دسترسی به سطوح گفتمانی از طریق دریافتهای معنایی شده.این عملکرد مورد انتظار از لحاظ روشی، پژوهشگر را ملزم به رعایت قواعد کفایت توضیحی و تبیینی فراتر از کفایت توصیفی می کند .
در این گفتار نیز با چنین رویکردی به بررسی یکی از پدیده های زبانی تحت عنوان “کدگردانی” می پردازیم. پدیده ای که در میان دو زبانه ها رواج دارد و از ورای آن هدف دست یابی به فرآیندی درونی و معنایی است که راهنمای این فرآیند را به گونه ای نا خود آگاه به همراه دارد.

مقدمه ی چنین مطالعه ای توجه به ویژگی های دو زبانگی در میان جامعه ی مورد بررسی است .

تا زمینه ی بوجود آمدن این رفتار زبانی روشن گردد.

چکیده:
در این گفتار سعی بر بررسی ویژگی های دو زبانگی در میان معاودین ایرانی عرب زبان به همراه واکاوی در کدگردانی زبانی در میان این اقلیت است.جامعه ی مورد بررسی زنان معاود نسل اولی و نسل دومی می باشد.

در بخش اول بر ویژگی های زبانی این گروه تمرکزمی شود تا جایگاه آنها در مطالعه ی کدگردانی مشخص شده و نقطه ی ابهامی باقی نماند.در ادامه با توجه به کدگردانی عناصر مؤثر بر آن که عبارتند از: موضوع, مخاطب و محیط بررسی می گردد.در این میان عوامل جانبی مؤثر در آن ازجمله ازداوج های درون گروهی و برون گروهی ،نحوه ی دو زبانه شدن و استفاده از رسانه های عرب زبان خارجی نیز به عنوان عامل مؤثر در کدگردانی مورد توجه است.

 

با توجه به ایجاب بحث گریزی به تداخل و کدگردانی منفی خواهیم داشت تا طیف کدگردانی مثبت تا منفی مشخص بشود.
در ادامه با تعمیم نظریه ی کارول مایرز اسکاتن زبان شناس معروف ومعاصر، کدگردانی به چهار بخش نشاندار، بی نشان ، اکتشافی و مجموعه ای از انتخاب های بی نشان میان زبانهای مختلف تقسیم می گردد و نمونه های عینی جهت تأیید و بسط نظریه ارائه می گردد که هر کدام با تحلیل های متناسب همراه خواهد بود.
در پایان نیز نتیجه ی مطالعه به صورت چارچوب بندی شده ارائه می گردد.

اهداف:
ویژگی های دوزبانگی در جامعه ی مورد بررسی.
کدگردانی و تداخل در جامعه ی مورد بررسی.

مفاهیم کلیدی:
معاودین، دوزبانگی، کدگردانی، تداخل، دوزبانگی همپایه و نا همپایه.

معاودین: در این گفتار منظور از معاودین ؛ ایرانی های بازگردانده شده از عراق در طی سالهای دهه ۴۰ و۵۰ ه.ش هستند.این مهاجرت به اجبار و از جانب رژیم سابق بعث در عراق بوده است. به همین رو این گروه اقلیتی بسیاری از عناصر فرهنگی و هویتی عربی خود را به همراه سایر ویژگی های ایرانی به عنوان شهروند مدنی حفظ کرده اند.از جمله ی این ویژگی ها می توان به زبان عربی ، نحوه ی پوشش و برخی مراسم آیینی اشاره کرد. که در این جا به بخشی از ویژگی های زبانی اشاره خواهد شد.

دوزبانگی:به معنی دانستن و به کار بستن همزمان دو زبان است.به طوری که فرد بتواند از هر زبان بر حسب مورد برای نیازهای ارتباطی خود استفاده کند.(نیلی پور،۸۷)

کدگردانی:یعنی استفاده از یک زبان در یک موقعیت معین و استفاده از زبان دیگر در موقعیت معین دیگر، که در میان افراد دوزبانه رخ می دهد.پدیده ی کدگردانی از جانب افراد دوزبانه بدون برنامه ریزی پیشین مورد استفاده قرارمی گیرد و چنان با ظرافت و به گونه ای ناخود اگاه استفاده می شود که از طرف مشاهده گر نیز نادیده انگاشته می شود.( Swann, J.p:164)

تداخل:به کدگردانی منفی می گویند.همان چیزی است که در فارسی به توارد و تزاحم تعبیر می شود.یعنی کاربرد نا آگاهانه ی الگوها یا عناصر یک زبان است در زبان دیگرکه باعث کج فهمی مخاطب می گردد. (yule.p:167)

دوزبانگی همپایه:اگر میزان دانش زبان اول و زبان دوم کسی به یک اندازه باشد، در این صورت با یک شخص کاملا دو زبانه روبرو هستیم.(نرسیسیانس،ص۱۷۲)

دوزبانگی نا همپایه:اگر شخصی زبان دوم را به اندازه ی زبان اول نداند در این صورت با یک شخص تقریبا دو زبانه روبرو هستیم.(نرسیسیانس،ص۱۷۲)

میدان پژوهش:
شرکت در جلسات دوره ای و درون گروهی معاودین در منطقه ی پیروزی تهران که یکی از نقاط عمده ی تمرکز این گروه اقلیتی است.هدف اصلی از تشکیل این کلاسها آموزش های دینی و قرآنی می باشد اما در کنار آن می توان به اهداف ضمنی چون:قرار گرفتن در جریان آخرین تحولات درون گروهی و فامیلی،خبر گرفتن از یکدیگر،بیرون آمدن زنان از محیط یکنواخت خانه و سر گرم شدن ؛ اشاره کرد.

روش پژوهش:
مصاحبه ی انعطاف پذیر و پرسش نامه ای با ساختار باز(بدون گزینه)بود .راهنمای پاسخگویی به پرسش ها خود پژوهشگر بود که در نهایت به مصاحبه ای انعطاف پذیر می انجامید.هدف از مصاحبه فراهم آوردن امکان مشارکت اطلاع رسان در جریان تحلیل داده ها و آوردن مثالهای مکمل که آن را خاطره هایی از دوزبانگی خود و مشکلات و امتیازهای حاصل از آن بود،همراهی می کرد.در واقع هدف از مصاحبه تکمیل داده های پرسشنامه ای بود.
سومین تکنیک مورد استفاده مشاهده ی همراه با مشارکت و ثبت و ضبط داده ها بود.بعضا پژوهشگر خود مخاطب افراد مورد مطالعه قرار می گرفت و می توانست درک کنشی بهتری از معنای نهفته در ورای رفتارهای کلامی داشته باشد. در دو مورد از کدگردانی های به وجود آمده در روند پژوهش دریافت کننده ی پیام ،خود محقق بود که این مجال خوبی را برای تحلیل و استفاده از چارچوب نظری در طبقه بندی و فهم بهتر داده ها فراهم می آورد.

جامعه ی مورد بررسی:
زنان نسل اولی و نسل دومی معاود حاضر در جلسات گروهی.زنان نسل اولی سابقه ی چندین سال زندگی در کشور عراق را داشته اند و بالطبع در ارتباط مستقیم با فرهنگ و عناصر هویتی آن جامعه از جمله زبان بوده اند.از این رو فرآیند یادگیری دو زبان در آنان به طور طبیعی و توسط والدینشان بوده است.
زنان نسل دومی همان فرزندان معاودین هستند که در سنین کودکی به ایران مهاجرت کرده و یا در ایران متولده شده اند.به همین رو تجربه ی عینی مستقیمی که در ذهن مانده باشد ندارند.فرآیند یادگیری زبان دوم در میان اینان آموزشی بوده است.

پیشینه بررسی کدگردانی:
کارول مایرز اسکاتن از نخستین کسانی است که رفتار زبانی کدگردانی را در میان دو زبانه ها مورد بررسی و تحلیل قرار داده است.او سالها مطالعات زبان شناسی میدانی انجام می داده اما متوجه این پدیده نشده بود تا اینکه سرانجام در سال۱۹۷۲تمرکزمطالعات خود را روی کدگردانی قرار داد.میدان پژوهش او کشور نایروبی در قاره ی آفریقا بود.
پیتربلوم و همکارش جان کامپرز از دیگر پژوهشگران کدگردانی هستند.اینها نیز در فاصله ی سالهای۱۹۷۲-۱۹۸۶توسط کارول مایرز اسکاتن به عنوان یک تیم پژوهشی ساماندهی شدند تا بر زبان های نواحی روستایی شمال نروژ مطالعه کنند.میدان پژوهشی این افراد روستایی به نام هم نس برگت در شمال نروژ بود.( Swann, J.p:164)

چارچوب نظری:
مایرز اسکاتن معتقد است که کدگردانی در میان گویشوران از شاخص هایی معین و الزامات و قیود مشخصی پیروی می کند و همین طور بی هدف انجام نمی گیرد بلکه معنایی در ورای آن نهفته است.او با گرفتن ایده ی انتخاب زبانی بی نشان و انتخاب زبانی نشاندار از سوسان گال نظریه ی خود را بسط می دهد.
انتخاب زبانی نشاندار؛استفاده از عبارت ها و جملاتی که مورد انتظار نیست.
انتخاب زبانی بی نشان :استفاده از عبارت ها و جملاتی که در ضمن گفتار با توجه به متن و زمینه مورد انتظار است.
مایرز اسکاتن با توجه به داده های زبانی که از آفریقا جمع آوری کرده است ،کدگردانی را به چهار نوع تقسیم بندی می کند.
۱. کدگردانی به مثابه ی مجموعه ای از انتخاب های بی نشان میان زبانهای مختلف.
۲. کدگردانی به مثابه ی انتخاب بی نشان.
۳. کد گردانی به مثابه انتخاب نشاندار.
۴. کدگردانی به مثابه انتخابی اکتشافی.
(Swann, J.p:166&167)
این چارچوب و تقسیم بندی نظری در بررسی انجام شده نیز به کار گرفته شده است و نمونه های عینی آن با ارائه و تقسیم بندی، تحلیل خواهد شد.

– ویژگی های دوزبانگی در جامعه ی مورد بررسی:
دوزبانگی به معنی دانستن و به کار بستن دو زبان متفاوت است بطوریکه فرد بتواند از هر زبان بر حسب مورد برای نیازهای ارتباطی خود استفاده کند.که در این جا گاه با دو زبانگی فردی سرو کار داریم و گاه با دو زبانگی در سطح جامعه.چیزی که در این گفتار مورد توجه است دو زبانگی در سطح فردی است.یعنی افراد جامعه ی مورد بررسی بنابراجبار جامعه دو زبانه نشده اند بلکه به اختیار خود و طی فرآیند یادگیری در خانواده ها زبان دوم را فراگرفته اند. نمونه ای از دو زبانگی اجتماعی همانی است که در اتحاد جماهیر شوری سابق جاری بود و بر همه سرزمین های در اتحاد الزام بوده که علاوه بر زبان مادری خود که می توانست اوکراینی،اسلاوی،آذربایجانی و غیره باشد زبان روسی را در مدارس یاد بگیرند و در موقعیتهای رسمی و معاملات اداری و رسانه ها مورد استفاده قرار بگیرد.
در هر صورت،تعریفی که در بالا از دو زبانگی ارائه شد یک تعریف عام است و تعاریف علمی متعددی در دو زبانگی ارائه شده است که در این پژوهش یکی از آن ها مدنظر خواهد بود.
هارتمن و استورک:دو زبانه فردی است که به دو زبان سخن می گوید و کسی که به دو زبان به طور مساوی تسلط دارد،دو زبانه ی کامل نامیده می شود.(نیلی پور،ص۲۸)هاگن نیز تنها دانستن دوزبان (و نه الزاما تسلط کامل بر آنها )را ملاکی کافی برای دو زبانه بودن افراد دانسته است.البته هاگن تاکید می کند که فرد دو زبانه ی ایده آل کسی است که بر دو زبان مانند گویندگان بومی آنها تسلط کامل داشته باشد ،اما تعدا چنین افرادی را زیاد نمی داند.(همان)
اما واین رایش تعریف قابل قبولتری را ارئه داده است.او برحد متوسطی از تسلط و توانائی فرد در زبان دوم تأکید نموده است و دو زبانه را کسی می داند که بتواند دو زبان را به تناوب و به جای یکدیگر به کار گیرد.در این پژوهش نیز مراد از دو زبانگی همین تعریف است.
معاودین توانایی استفاده ی تناوبی از دو زبان عربی و فارسی را دارند که بر حسب موضوع،محیط ،متن و زمینه متفاوت خواهد بود.در محیط های درون گروهی استفاده از زبان عربی و در محیط های برون گروهی استفاده از زبان فارسی اولویت دارد.تلاقی این دو زبان به حدی است که پدیده ی کدگردانی را در نزد آنان پر رنگ و قابل لمس می کند.به حدی که استفاده ی همزمان از واژگان دو زبان را در بیان یک جمله ی معین به مخاطب مشخصی را به همراه دارد که در چارچوب روابط برون گروهی به حداقل می رسد اما احیانا باعث کج فهمی مخاطب می گردد.که بدان تداخل می گویند.
دوزبانگی طبیعی و آموزشی:معاودین نسل اولی مورد نظر در این بررسی برخوردار از دو زبانگی طبیعی هستند.یعنی در زمان حضور در عراق هر دو زبان فارسی و عربی را در خانه و خانواده و توسط والدین فرا گرفته اند.
دوزبانگی طبیعی؛فرد از آغاز تولد یا در طول رشد خود در یک خانواده یا یک جامعه ی دو زبانه زندگی می کند و بدون هیچ گونه آموزش رسمی از دو زبان بهره مند می شود و در نتیجه در هر دو زبان توانایی درک و کاربرد ارتباطی به دست می آورد.(نیلی پور،ص۸۸)
بعضی از دانشمندان از جمله برتیل مالمبرگ(۱۹۷۲)،معتقد است که دو زبانه هی طبیعی را باید جزء دو زبانه ها محسوب کرد. زیرا اینها کسانی هستند که در کنار زبان مادری خویش از زمان کودکی زبان دوم را با روندی طبیعی (ونه با روند آموزش رسمی)فرا گرفته باشند،و به طور طبیعی یکی از اعضای آن جامعه ی زبانی محسوب شود و بتواند در هر دو جامعه ی زبانی طبیعی داشته باشد.(نرسسیانس،ص۱۶۵)اما فرآند حضور و برخورد با جامعه ی زبانی علاوه بر فرآیند یادگیری عامل بسیار مؤثری در تقویت و یا زوال مهارتهای زبانی فرد است.اغلب زنان معاود نسل دومی که در سنین میانسالی قرار دارند به علت محدود کردن خود در محیط های درون گروهی که زبان عربی زبان اصلی شان است دچار زوال مهارتی در زبان فارسی شده اند که این دقیقا در تناقض با هویت ایرانی این افراد است.البته این مسأله شامل تعداد مشخصی از آنها می شود.
در زنان نسل دومی معاود فرآیند یادگیری آموزشی زبان دوم غلبه دارد.چرا که این افراد در مدارس فارسی زبان ایران تحصیل کرده و این زبان را فراگرفته اند.
دوزبانگی آموزشی؛ آن را مترادف با دو زبانگی مدرسه ای می دانیم که شخص زبان دیگر را در روند آموزش رسمی و مدرسه فرامی گیرد.(نرسسیانس،ص۱۶۵)معاودین نسل دومی که زبان فارسی را در مدرسه یادگرفته اند آن را در محیط های بیرونی خارج از چارچوب خانواده و گروه اقلیتی خویش به کار می گیرند و گاه نیز بر اثر مداومت در کاربرد آن در محیط اندرونی نیز سرایت می کند و باعث می شود با خواهر و برادرها به زبان فارسی سخن بگویند.که این پدید آورنده ی حالتی از کدگردانی است که همزمان که با والدین خود عربی صحبت می کنند با سایر اعضاء زبان فارسی اولویت دارد.البته مسأله ی ازدواج درون گروهی یا برون گروهی در تقویت یا تضعیف این مسآله کاملا مؤثر است که در ادامه بدان خواهیم پرداخت.

کدگردانی:
در این بخش به موضوع کدگردانی و ارتباط آن با عناصری چون محیط ،مخاطب،موضوع و سایر ویژگی های همراه کننده چون تآثیر رسانه ،ازدواج و نحوه ی یادگیری زبان دوم پرداخته خواهد شد و در ادامه طبقه بندی کارول مایرز اسکاتن در رابطه با جامعه ی مورد بررسی می پردازیم.
محیط: قبل از هر چیز مقدم است که محیط را به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم کنیم و کدگردانی را که شامل انتقال از یک زبان به زبان دیگر در زمینه ی کدهای مختلفی چون واژگان ،لهجه، و سبک مورد بررسی قرار گیرد.
محیط بیرونی شامل فضاهای آموزشی ، اداری، کوچه و بازار می شود.در میان معاودین نسل اولی که سالهای زیادی را در کشور عراق زندگی کرده اند غلبه ی لهجه ی عربی در هنگام تکلم به زبان فارسی کاملا آشکار است.آنها در تلفظ واژگانی که به خصوص دارای حروف “ع” و “ح” هستند بصورت حلقوی عمل میکنند.این مساله در مورد این افراد به صورت نا خود آگاه بوده و سریعا هویت عربی آنان را نمایان می کند. واژگان ثبت شده عبات بودند از: قانع،بعدا ،عمو محمد.
علت این مسآله را می توان درمیزان ممارست و کاربرد دو زبان و تأکید بر یک زبان به عنوان یک عنصر هویتی مهم جستجو کرد.معاودین به هنگام مهاجرت به ایران بر حفظ ویژگی های هویتی عربی خویش تأکید فراوانی کردند و حوزه ی کاربرد آن را توسعه بخشیدند.
بعلاوه محدود ماندن در محیطهایی که غالبا هم صحبت ها را عرب زبانان تشکیل می دهد میتواند عامل مؤثری دانست .این محیطهای درونی شامل خانه و خانواده،جمع های فامیلی،جلسات درون گروهی و کلاسهای آموزشی فامیلی هستند .محیطهایی اند که اغلب زنان معاود بر شرکت در جلسات آن به طور مرتب تأکید دارند.
در میان زنان معاود نسل دومی کدگردانی در لهجه به مراتب کمرنگ تر می شود تا حدی که قابل تشخیص نیست.حضور در جامعه ی فارسی زبان از سنین کودکی و قرار گرفتن در فرآیند آموزش رسمی باعث بلوغ مهارتی شان در زبان فارسی شده است که بعضا زوال زبان عربی را به همراه داشته است.زوال در اینجا به معنای کاهش مهارتهای زبان عربی تا حدی که آنان را در صحبت کردن و نوشتن ناتوان کرده و تنها توانایی های دریافتی چون فهم متون و گفتگوها را در حد قابل قبولی قرار داده است.کدگردانی به واژگان و لهجه عربی در محیط های بیرونی که زبان حاکم برآن فارسی است در میان این افراد کم است و یا وجود ندارد.
مراد از محیط درونی نیز قرار گرفتن در جمع خانواده ،فامیل و سایر معاودین و یا عرب زبانان است. در این محیطها تاکید بر زبان عربی جهت حفظ هویت پیشین خود است.نمونه ی آن کلاس های آموزشی هفتگی است که در یک فضای کاملا اختصاصی به این گروه برگزار می شود.در این کلاسها نه تنها اساتید و دانش پژوهان به زبان عربی سخن می گویند بلکه کتابهای که در تدریس و مطالعه استفاده می شود به زبان عربی است.بعلاوه صحبت به زبان فارسی همراه با ممنوعیت و جریمه ی نقدی است.در هر صورت آنان دانستن زبان عربی را یک امتیاز جهت درک بهتر متون دینی و ارتباط با سایر عرب زبانان می دانند.
مراسم مذهبی نیز به زبان عربی برگزار می گردد .تمامی مداحی ها و سخنرانی ها به همین زبان می باشد. اما کدگردانی زمانی در این فضا خود را نشان می دهد که جمعی از مخاطبان فارسی زبان در آن مراسم مذهبی حضور داشته باشند.برخلاف کلاس های آموزشی الزامی به تکلم به یک زبان خاص نمی باشد.
نمونه از کدگردانی و انتقال مداوم بین دو زبان فارسی و عربی :

یا لیتنی کنت معاک. یا لیتنی کنت معاک. یا لیتنی کنت معاک. یا لیتنی کنت معاک.(ای کاش همراه تو بودم.)
سیدی یا حسین سیدی یا حسین

کعبه سیه پوشیده است از ماتمت یا حسین هرجا شود شوری به پا از ماتمت یا حسین
همه جا کربلاست همه جا زینب است

سیدی یا حسین سیدی یا حسین
یا لیتنی کنت معاک . یا لیتنی کنت معاک .یا لیتنی کنت معاک. یا لیتنی کنت معاک.

عطر خدا می آید از غربت پاک تو دلم های عالم زائر غربت خاک تو
ای عزیز خدا ،وارث انبیاء

سیدی یا حسین سیدی یا حسین
یا لیتنی کنت معاک . یا لیتنی کنت معاک .یا لیتنی کنت معاک. یا لیتنی کنت معاک.

تا دیده حق آرد به جان، تشنه قربان شدی از جان گذشتی در ره عشق تا که جانان شدی

سیدی یا حسین سیدی یا حسین
یا لیتنی کنت معاک . یا لیتنی کنت معاک .یا لیتنی کنت معاک. یا لیتنی کنت معاک.

کشته شد در برت، اصغر و اکبرت

سیدی یا حسین سیدی یا حسین
یا لیتنی کنت معاک . یا لیتنی کنت معاک .یا لیتنی کنت معاک. یا لیتنی کنت معاک

مخاطب:کدگردانی چنان با ظرافت و به گونه ای ناخود آگاه انجام می شود که از طرف مشاهده گر نیز نادیده انگاشته می شود.چنانچه کارول مایرز اسکاتن چنین نظری داشت.او در گفتگو با کارگران شهری در نایروبی متوجه کدگردانی میان آنان شد.این جمله ای است که خود کارگران در این رابطه گفته اند:”ما بعضی وقتها زبانها را با هم ترکیب می کنیم.”تفسیر مایرز اسکاتن از این جمله (ما از زبان x با این افراد استفاده می کنیم و از زبان y با افراد دیگری استفاده می کنیم).
(Swann, J.p:164)
در میان معاودین نیز این مسأله مصداق می یابد.معاودین از زبان عربی در برخورد با مخاطبانی چون؛اعضای خانواده ، فامیل ، سایرعرب زبانان معاود استفاده می کنند و از زبان فارسی در گفتگو با همکلاسی، همسایه، سایر فارسی زبانان و افراد نا آشنا استفاده می کنند.
اهمیت تکلم و یادگیری زبان عربی زمانی ملموس می شود که بدانیم جمعیت مورد نظر در اقلیت بوده و یادگیری زبان دوم تنها در چارچوب خانواده و درون گروه به طور کامل انجام می گیرد. یعنی اگر شخصی این فرصت را از دست داد با احتمال بسیار پایینی خواهد توانست زبان عربی را در کلاس های آموزشی یاد بگیرد ویا بدان صحبت کند.بنابراین فرصت طلایی پیش آمده که باید حداکثر استفاده را از آن بکنند.زیرا همواره می توان فارسی را یاد گرفت.
نکته ی قابل توجه زنان نسل دومی معاود اغلب به سمت زبان فارسی انتقال دارند و زنان نسل اولی معاود به سمت زبان عربی.یعنی هنگامی که خانم جوانی در حال صحبت به زبان عربی است احتمال اینکه به برخی واژگان فارسی مدد جوید بیشتر است تا یک زن معاود نسل اولی .که این به خاطر تسلط افزون آنها به فارسی است. اما هنگامی که یک زن معاود نسل اولی در حال صحبت به زبان فارسی است احتمال اینکه از برخی واژگان عربی استفاده کند (چرا که مقابل آن را در فارسی نیافته )بیشتر است. این نوع کدگردانی را منفی می دانند و به آن انتقال منفی نیز می گویند.زیرا باعث کج فهمی مخاطب می گردد. (yule.p:167)مطابق تعریف هارتمن و استورک تداخل عبارت است از خطاهایی که به واسطه ی کاربرد عادات گفتاری زبان یا گویش بومی در زبان یا گویش دوم انجام می شود.این مسأله بر حسب میزان تسلط افراد متفاوت است.یعنی اگر فردی به زبان بومی بیشتر از زبان دوم تسلط داشته باشد عناصر و الگوهای زبان بومی را به زبان دوم انتقال می دهد. به همین رو به ین پدیده انتقال منفی می گویند.مثال:زنان معاود نسل اولی.اما اگر بنا به دلایلی تسلط یک فرد به زبان دوم بیش از تسلط او به زبان اول باشد در این صورت عناصر و الگوهای زبان دوم را به زبان اول انتقال می دهد.که این نیز نوعی تداخل است.مثال:زنان معاود نسل دومی.
موضوع:زمینه های کاربردی هر دو زبان با توجه به موضوع گفتگو نیز متفاوت است. در بررسی انجام شده استفاده از زبان عربی در موضوعات دینی، قرآنی و معارفی رواج بیشتری از سایر موضوعات دارد.به عبارتی اگر تمامی جنبه های کاربردی این زبان صرفنظر کنیم استعامال در این موضوعات حتمی و ناگزیر است.به خصوص برگزاری دوره هایی در این زمینه ،این مسأله را تقویت می کند.
در حین کاربرد زبان عربی در گفتگوی با فرزندان در باب موضوعات درسی کدگردانی به زبان فارسی است.
در هر صورت در ورای کدگردانی معنایی نهفته است.عملکرد اجتماعی کدگردانی معنی مشخصی را می رساند که اگر علت و معنای این رفتار را فهمیدیم آن وقت است که به هدف خودمان که درک پدیده ی کدگردانی است نائل آمده ایم و نه صرف مطالعه ی زبان شناسی پدیده های زبانی.برای فهم معنایی که در ورای کدگردانی ها نهفته است باید آن را در متن و زمینه ی مورد نظر تفسیر کنیم.
کارول مایرز اسکاتن معتقد است که کدگردانی در میان گویشوران از شاخص های معین و الزامات و قیود مشخصی پیروی می کند و بی هدف انجام نمی گیرد(Swann.J.p:167)اما به نظر می رسد گاهی نیز ناخودآگاه و لا جرم است و فرد درآن هدفی را جستجو نمی کند تا جایی که باعث تداخل در ارسال پیام و کج فهمی در دریافت پیام می شود.
کارول مایرز اسکاتن با گرفتن ایده ی انتخاب زبانی بی نشان و انتخاب زبانی نشاندار از سوسان گال که او نیز یک زبان شناس است نظریه ی خود را بسط می دهد.
انتخاب زبانی نشاندار:استفاده از عبارتها و جملاتی که مورد انتظار نیست.
انتخاب زبانی بی نشان:استفاده از عبارتها و جملاتی که در ضمن گفتار با توجه به زمینه ی آن ،مورد انتظار است.( Swann, J.p: 167)
مایرز اسکاتن با توجه به داده های زبانی که در آفریقا جمع آوری کرده است کدگردانی را به چهار نوع تقسیم بندی می کند در این بررسی اعمال شده اند.
۱. کدگردانی به مثابه ی مجموعه ای از انتخاب های بی نشان میان زبانهای مختلف.
۲. کدگردانی به مثابه ی انتخابی بی نشان.
۳. کدگردانی به مثابه ی انتخاب نشاندار.
۴. کدگردانی به مثابه ی انتاخبی اکتشافی.
(Swann, J.p:166&167)
الف/کدگردانی به مثابه ی مجموعه ای از انتخاب های بی نشان میان زبان های مختلف:زمانی که متن زمینه موضوع و مخاطب عوض می شود زبان مورد استفاده هم ممکن است تغییر یابد و چون این تغییر مقتضی ، مناسب و مورد انتظار است به آن بی نشان می گویند.
( Swann, J.p:166&167)
مثال اول : گفتگوی معلم با شاگردانش در کلاس درس به زبان عربی است .در این حین فرد تازه واردی به جمع می آید.به ناگاه به زبان فارسی او را خطاب قرار می دهد و از او می خواهد که خودش را معرفی کند.سپس درس را ادامه می دهد.
مثال دوم:مادری با فرزندش به زبان عربی صحبت می کند و او را با سرزنش خطاب قرار می دهد و می خواهد که آرام باشد.به ناگاه شخص ثالثی وارد گفتگویشان می شود .او شخص ثالث را به زبان فارسی خطاب قرارمی دهد.زبانی که رسمی است و در برخورد با افراد غریبه معمول می باشد.در اینجا هم موضوع گفتگو و هم مخاطب تغییر یافت که در ادامه تغییر زبانی را به دنبال داشت که با توجه با تغییر کلی متن و زمینه همراه بود و کاملا مورد انتظار بود.
ب/کدگردانی به مثابه انتخابی بی نشان:در این نوع کدگردانی افراد از دو زبان به صورت همزمان استفاده می کنند که در نگاه اول هیچ مقصود و معنایی در ورای آن نهفته نیست و از آن لحاظ بی نشان است زیرا افراد درگیر در گفتگو انتظار چنین انتقالی را دارند.
مثال:خانم میانسالی در حال دادن برنامه ی کلاسی به یکی از حاضران است و همزمان با افراد دیگر به زبان عربی سلام و احوالپرسی می کند.
الف:زن میانسال ب:مخاطب زن میانسال که یک خانم جوان می باشد.
ب:برای چه روزایی برنامه دارید؟
الف:روز شنبه کلاس های حوزه تشکیل می شه ……. اشلونچ؟اشعجب؟ماباینه؟(چطوری؟چه عجب!پیدا نیستی؟)
الف:روزهای دو شنبه هم قرائت قرآن …..لاتنسینه من دعاء.( مارا از دعا فراموش نکن)
ب:ساعتها رو هم لطف کنید بنویسید.
الف:شنبه ساعت ۹صبح حوزه داریم و کتاب باقر صدر تدریس می شه.ساعت ۱۰صبح هم معالم المدرستین درس داده می شه…..ای(در تایید کلام خود این نام آوای عربی را تلفظ می کند).
مثال دوم: برگزاری بازی ایران و عراق و پخش مستقیم آن از گیرنده ها. جمع حاضرهر دو زبان عربی و فارسی را می دانند و می توانند آن را به توالی به کارگیرند.طرفداران تیم عراق در تشویق تیم خود از جملات و عبارات عربی و با لهجه ی عراقی استفاده می کنند و طرفداران تیم ایران در مقابل از عبارت فارسی معمول استفاده می نمایند.

ج/کدگردانی به مثابه ی انتخاب نشاندار:این نوع کدگردانی با الگوهای مورد انتظار مطابقت نداردو با این اهداف صورت می پذیرد:افزایش فاصله ،اظهاراقتدار،اظهار صلاحیت ،خشم و غضب و بر آشفتگی.( Swann, J.p:166&169)
مثال:
الف:کارمند سفارت ب:مراجعه کننده
گفتگو به زبان عربی جریان دارد که ناگهان کارمند که از اصرار مراجعه کننده بر آشفته می شود و او را به زبان فارسی خطاب قرار می دهد.
الف:فعلا این فرم باید پر بشود.
مخاطب که از این برخورد متعجب است به زبان عربی توضیحات خود را ادامه می دهد.
الف:من به شما گفتم اول این فرم را پر کنید اقدامات لازم بعد از این انجام خواهد شد.
در ورای این کدگردانی افزایش فاصله و اظهار اقتدار نهفته است تا مانع اصرار بیشتر مراجعه کننده بشود.
نمونه ای دیگر از این نوع تغییر لحن و سبک سخن به همراه استفاده از عبارت زبانی دیگر است.
در حین صحبت به زبان فارسی جهت تغییر جو و شوخی استعمال عبارت های عربی رایج است.
مثال:
دونفر در حین صحبت با یکدیگر هستند که نفر اول در برابر خیره شدگی فرد مقابلش برای تغییر فضا جمله ای به لهجه ی مصری بیان می کند که به علت باب نبودن باعث خنده ی دو طرف می شود. آن جمله این است: متنحشی کدا لی؟
مقابل آن در عربی فصیح:لماذا تنظر هکذا؟
چرا اینگونه خیره شده ای؟
د/کدگردانی به مثابه انتخابی اکتشافی:در این موقعیت افراد به زبان دوم کدگردانی می کنند تا هویت و جایگاه اجتماعی طرف مقابلشان راکشف کنند.
مثال:استاد در حال تدریس به زبان عربی است که فردی نا آشنا وارد جلسه ی آنها می شود.او درس را ادامه می دهد تا نوبت به مخاطب تازه وارد می رسد. ناگاه به زبان فارسی او را خطاب قرار می دهد و از او می خواهد که خودش را معرفی کند.
الف:استاد ب:فرد تازه وارد
الف:ان شاءالله که فارسی متوجهی ؟
(او در اینجا از کدگردانی به مثابه انتخابی اکتشافی استفاده می کند تا فرد مورد نظر خود را معرفی کند و او بداند که وی به چه زبانی تسلط دارد.در این میان تعدادی از افراد کلاس همهمه وار او را معرفی می کنند.
ب:أنا هم أرید أتعلم.
(من هم می خواهم همراه شما یاد بگیرم)
الف:أنت هم شارکینا. لآن أنا کل الحاضرین أساعدهم. مع کل الإنتباه إنراجع الدرس.
(تو هم با ما همراه شو.چون من به تمام حاضرین کلاس کمک می کنم.همه توجه کنند درس را ادامه می دهیم.)
عوامل مؤثر در کدگردانی ؛ علاوه بر موراد ذکر شده ازجمله زمینه ،موضوع و مخاطب عوامل دیگری چون نحوه ی یادگیری زبان دوم ،ازدواجهای درون گروهی و برون گروهی،استفاده از رسانه های عرب زبان خارجی نیز در استفاده از دوزبان مؤثر است.
زنان معاود با سایر عرب زبانان از جمله معاودین ازدواج کرده اند توانایی هایشان در زبان عربی تقویت شده و یا حتی بر توانایی آنان در زبان فارسی غلبه یافته و موقعیتشان را تبدیل به دو زبانگی ناهمپایه کرده است.یعنی به تدریج مهارتها در زمینه ی کاربرد زبان فارسی کاهش می یابد.این مسأله اغلب در مورد زنانی مصداق می یابد در محیط خانواده و جمع های درون گروهی محدود مانده اند. این گروه در اکثر موارد شامل زنان نسل اولی معاود می شود.اما زنان نسل دومی معاود به دلیل حفظ ارتباطات برون گروهی خویش برزبان فارسی تسلط کافی دارند که اگر با ازدواج درون گروهی با افراد عرب زبان همراه شود تقویت زبان عربی را نیز به همراه دارد.در این صورت دو زبانه ی همپایه و ایده آل خواهند بود.علاوه بر این در میان معاودین ازدواج با افراد مهاجر از سایر کشورهای عربی فراوان به چشم می خورد.
زنان نسل دومی همان خانم های جوانی هستند که در حال تحصیل یا اشتغال می باشند و حضور آنان در جامعه ی فارسی زبان الزامی می باشد.
استفاده از رسانه های عرب زبان خارجی نیز یکی از عوامل مؤثر در تقویت زبانی این اقلیت است که نه تنها حیطه ی کلامی را گسترش می دهد بلکه توانایی هایشان را در یادگیری سایر لهجه ها و گویشهای عربی افزایش می دهد.
نحوه ی یادگیری زبان دوم که در طیف طبیعی تا آموزشی متغیر است و در الگو برداری خلاق و سازنده ی استعمالی در هر دو زبان مؤثر است.
یادگیری زبان دوم به صورت طبیعی پدیدآورنده ی نوعی دو زبانگی تحت عنوان همپایه و ایده آل است.که اگر میزان دانش زبانی ،زبان اول و دوم کسی به یک اندازه باشد با این حالت روبرو هستیم.(نرسسیانس،ص۱۷۲)زنان معاود در دوره های اولیه ی زندگی خود در عراق دارای چنین حالتی بوده اند.
در اجتماعات دردون گروهی کاربرد زبان عربی در محاورات روزمره عادی و معمول است از آنجایی که محل سکونت در نقطه ای قرار گرفته که اجتماع این گروه هاست این امر محرزمی گردد.

نتیجه گیری:
کدگردانی در میان دو زبانه ها معنا دار است و وظایف خاصی را در کنش اجتماعی انجام می دهد.مانند:بیانگر هویت بومی بودن و تأکید بر حفظ آن ،از میان برداشتن فاصله ها یا ایجاد فاصله،نشان عصبانیت،اقتدار و صلاحیت،نشان دادن منزلت اجتماعی یا سایر توانایی های ارتباطی.
هر کدگردانی با توجه به متن و زمینه ای که دارد و دارای معنی خاصی می باشد.در جایی می تواند نشان دهنده ی صمیمیت و در متنی دیگر بیانگر فاصله و یا عصبانیت است.مانند تشویقها در بازی ایران و عراق یا تغیر لهجه ی کارمند سفارت.
کدگردانی هم مانند انتخاب های زبانی می تواند نشاندار و یا بی نشان باشد.نشاندار یعنی غیر منتظره و بی نشان قابل انتظار است.
کدگردانی گفتگو را از موضع ابهام هویتی خارج می کند و باعث می شود افراد از هویتهای اجتماعی یکدیگر با خبر گردندو در میان دو زبانه ها که دارای دو زبان با ساختار و ریخت شناسی متفاوت و دو هستی مختلف هستند و جود دارد قابل تشخیص است.اما به نظر می رسد در میان دو زبانگونگی ها هم نوعی از کدگردانی را می توان مشاهده کرد مانند کدگردانی میان زبان رسمی و معیار رایج در میان افراد. یا کدگردانی میان لحن شوخی و جدی.

منابع:
Swann, J.2006.sociology of language: “Language choice and code switching ” in Introducing Sociolinguistics.
Mesthrie ,R. , etal (eds), Edinbourgh : Edinbourgh University Press.

Yule, George .2006.The study of language: “Second language acquisition/learning”
United Kingdom the university Press.

• نرسیسیانس ،ایمیلیا.۱۳۸۲.مباحثی در دو زبانگی از دیدگاه علوم اجتماعی،تهران ،پژوهشکده مردم شناسی.
• نیلی پور،رضا.۱۳۸۰.زبان شناسی و آسیب شناسی زبان،تهران ،انتشارات هرمس.

 

 

از هدی بصیری در انسان شناسی و فرهنگ بخوانید:
گونه شناسی زبان تعارف در میان عرب زبانان مقیم در تهران
http://anthropology.ir/node/7214
علی وردی پیشگام جامعه شناسی معاصر در جهان عرب
http://anthropology.ir/node/7457
خانواده و زناشویی به مثابه فراگرد مبادله
http://anthropology.ir/node/7540
قیس نعمت نوری پایه گذار انسان شناسی در دانشگاه بغداد
http://anthropology.ir/node/7709
عبدالفتاح ابراهیم فتاح:جامعه شناسی در عراق
http://anthropology.ir/node/7576

فرهنگ توده ای و تخریب محیط زیست
http://anthropology.ir/node/7815
ساختار گرایی ،نشانه شناسی و فرهنگ عامه
http://anthropology.ir/node/8001
گزارش هم اندیشی نشانه شناسی: سخنرانی دکتر امیر علی نجومیان
http://anthropology.ir/node/7651
رنگ خدا و زبان سینمای ایران
http://anthropology.ir/node/8117
آشفتگی عقل بشری
http://anthropology.ir/node/8050
عبدالجلیل طاهر:جامعه شناسی در قطر:
http://anthropology.ir/node/8479
فؤاد البعلی:وحدت و پراکندگی عرب:
http://anthropology.ir/node/8479
هویت جنسی از بیولوژی تا فرهنگ:
http://anthropology.ir/node/8391

 

 

 

این مطلب از سایت ارشیو انسان شناسی و فرهنگ بازنشر می شود.