تحقیقات نشان میدهند که ۲۸% فرانسویها اسلام را تهدید به شمار میآورند. فقط اقلیت محدودی ادغام مسلمانان در جامعه فرانسه را نمیپذیرند و دست به خشونت میزنند.
شنیده شد که در کمیسیون دفاع ملی مجلس، پاتریک کالوار، رئیس امنیت ملی درماه مِه اعلام مرد که: «تندروها در همه جا به پا خاستهاند، در حال جا بجایی منابع برای چرخش به سمت راست افراطی هستیم که درانتظار رویارویی است. و به نظر من این رویارویی اتفاق خواهد افتاد. باز هم یک یا دو حمله روی خواهد داد» این گفتهها چند روز بعد از کشته شدن چند پلیس در ایولین، انعکاس گستردهای در رسانهها داشت. روز بعد از حملات شهر نیس این حرفها نگرانیهای زیادی را در سرتاسر جانعه ایجاد کرد.
نوشتههای مرتبط
همچنین، در نظرسنجی IFOP برای نشریه آتلانتیکو چند روز پس از حملات مگناویل،۷۳% گفتند حتماً، ۱۹% احتمالاً یا ۵۴% که در صورت حملات جدید توسط تروریستهای اسلامگرا در ماههای پیش رو اقدام به عنوان مثال با حمله به مساجد، مراکز تجاری یا محلات مورد تردد مسلمانان «انتقام بگیرند یا عدالت را اجرا کنند».
اگر خطر آتش زدن یک محله ذهنها را به خود مشغول کرده است، موافقید که در آستانه یه رویارویی هستیم؟ برخلاف خدمات اطلاعاتی، برای ارزیابی میزان آمادگی و اراده به انجام حرکتی از طرف راست افراطی اطلاعاتی در دست نیست. اگر این وضعیت به نظر میرسد که منبع نگرانی بزرگی برای مسؤولین خواهد شد، فعالیتهای تلافیجویانه کورکورانه محلهای رفت و آمد مسلمانان میتواند از طرف افراد خارج از جریان راست افراطی باشد که دامن زدن به اعمال تلافیجویانه توسط گروهکهای راست افراطی که به دنبال جلب جمعیت زیاد هستند (همانند اعتراضات آژاکسیو در دسامبر ۲۰۱۵ بعد از خشونت علیه آتش نشانان) را در پی خواهد داشت.
آنچه که موجب کاهش تأثیر چنین اعمال ضد افراطیگری خواهد شد این است که راست افراطی به نوعی فتیله بشکه مملو از باروت آماده انفجار را روشن کند. بهتر است که از از این به بعد درباره وضعیت تنشها و میزان درگیریها در عقاید مردم تحقیق کنیم. چه نگاهی نسبت به مسلمانان و اسلام وجود دارد آیا این نگاه در طول سال ۲۰۱۵ و بعد از سوءقصدها لطیفتر شده است یا خیر؟ دادههای تحقیق IFOP همانند اتاق فکر Pew Research Center در آمریکا نشان میدهد که چهره جمعیت مسلمان در نتیجه از این حملات بدتر نشده است.
با این حال ، این تصویر خیلی منفی بوده و است. همچنین این ایده که مسلمانان و افرادی که اصالتاً مسلمان هستند در جامعه فرانسه ادغام نشدهاند (این عدم ادغام به عنوان زمینه تندروی برای برای برخی افراد را فراهم کرده است) خیلی تبلیغ شده است ولی از سالها پیش نتوانسته است در عقاید مردم ریشهدار شود.
معتقدین به رادیکال دانستن همه مسلمانان در اقلیت هستند
پژوهشهای دیگر نشان میدهند که وجه اسلام و مسلمانان بعد از حملات نوامبر به طور اساسی متحول نشده است. فردای این حملات هولناک، ظرفیت نسبت ندادن تروریست به تک تک مسلمانان خیلی بالا بود، ۶۷% مورد نظرسنجی به این عقیده پایبند بودند که «نباید همه را با هم یکی دانست، مسلمانان در فرانسه با صلح و آرامش زندگی میکنند و تنها اسلاگرایان تندرو تهدید محسوب میشوند».
این عقیده حتی بعد از حملات چهار درصد افزایش یافت و به میزان ژانویه ۲۰۱۵ بعد از حادثه شارلی رسید. علی رغم رویدادهای تأثیرگذار رابطه قوی همچنان متعادل است و اگر یکی دانستن مسلمانان با افراط گرایی، میزان هشدار به خبر بالقوه فعالیتهای تلافی جویانه علیه مسلمانان، به وضوح در اقلیت باشد، با این حال بین یک چهارم و یک سوم فرانسویها (۲۸%) بر این عقیدهاند که«اسلام تحدید به شمار میرود».
این عقیده کاملاً در اقلیت است و کشور ما در آستانه تغییر موضع کلی برای رویارویی نیست. با اینحال این ۲۸% نشان دهنده اقلیت مهمی است. میدانیم که در واقع عامل جرقه ناآرامیها و بروز فضای رویارویی گروهی، کار اقلیتها رادیکال هستند و این حرکات موجب ایجاد حلقه باطل و شیوع تقلیدی خشونت خواهد شد.
هرچند این ۲۸% فرانسویهایی که اسلام را تهدید به شمار میآورند هرگز بطور یکپارچه آماده رویارویی نیستند، با این حال این گروه اقلیت مهم در پی حملههای جدید میتواند دست به رفتارهای خشونتآمیز زیادی بزند.
از طرف دیگر، آمار به دست آمده از نظرسنجی IFOP برای آتلانتیکو بعد از مرگ چند پلیس در شهر ماگان نشان میدهد که اگر این گروهکها وارد عمل شوند میتوانند بخشی از جمعیت مستعد را با خود همراه سازد. با توجه به سؤالات پرسیده شده از آنها درباره واکنششان درباره اینکه اگر چنین اقدامات تلافیجویانه غیرقابل کنترل روی دهد، تنها ۵۱% آن را محکوم، ۳۹% این عمل را درک میکنند بدون اینکه آن را تأیید کنند و ۱۰% آن را تأیید میکنند.
این اعداد به روشنی نشان میدهند که پتانسیل رویارویی امروزه در جامعه فرانسه وجود دارد و حملات پی در پی که کشور ما را هدف قرار دادهاند، دیوار شهر جمهوری را لرزانده و عمیقاً تَرَک انداخته است.
این ۱۰% که شامل جمعیتی متشکل از گروه سنی ۱۸ و بیشتر، ۵/۴ میلیون نفر را شامل میشود. در این مرحله، ارزیابی دقیق تعداد افراد مبارز که متمایل به تشکیل گروه برای درگیری هستند مشکل به نظر میرسد. ولی بدون شک در بطن این جمعیت عظیم به راحتی متوجه میشویم که بخشی که شامل دهها هزار نفر میشود، میتواند وارد عمل شود یا به شورشها و درگیریهایی که ممکن است پیش آیند بپیوندند.
۴۲۹ مورد اقدام بر علیه مسلمانان در سال ۲۰۱۵ انجام شده است.
گروهکهای راست افراطی برای مدتی توسط کمیسیون رویدادهای غیرعادی تحت نظر بودند؛ ولی اعمال ضد مسلمانان را میتوان «با شدت پایینتر» تعریف کرد؟ ارقام منتشر شده توسط گروه نمایندگان بین وزارتخانهای در مبارزه علیه نژادپرستی و یهودیستیزی، معیار خوبی برای ارزیابی این پدیده ساخته شده است، هر چند تمام اعمال و تهدیدهای انجام شده در کشور ثبت نشدهاند.
با ۴۲۹ مورد تهدید ثبت شده، اقدام علیه مسلمانان در سال ۲۰۱۵ نسبت به ۲۰۱۴ که «تنها» ۱۳۳ مورد گزارش شده است ۲۰۰% افزایش یافته است؛ نشان دهنده حساسیت فوق العاده بخشی از جمعیت، افزایش چشمگیر اقدامات و تهدیدها علیه مسلمانان که در ماههای ژانویه و نوامبر ۲۰۱۵، به دنبال حملات تروریستی است.
این دو ماه ۵۸% از جمع کل اقدامات تروریستی مرتکب شده در سال ۲۰۱۵ را شامل میشوند. جو ماه نوامبر ۲۰۱۵ نگران کننده است ولی حملات نوامبر که قربانیان بیشتری از ژانویه داشتند عکسالعملهای ضد مسلمانان نسبت به ژانویه کمتر بود. به نظر میرسید که ریشه مذهبی حملات نوامبر و ارتباط آن با اسلام در مقایسه با حملات شارلی نامشخصتر است.
در ژانویه ۲۰۱۵ صد وهفتاد و هشت تهدید و اقدام علیه مسلمانان ، در مقابل «تنها» ۷۴ در ماه نوامبر ثبت شده است. امروزه جامعه فرانسه در وضعیت مبهمی قرار گرفته است و چهره دوگانهای از خود نشان میدهد.
چنانکه دیده شد نظرسنجیها شدت گرفتن اسلامهراسی را در طول ۲۰۱۵ را نسنجیدهاند ( تصویر اسلام به اندازه گذشته منفی مانده است) و اقدامات بر ضد مسلمانان بعد از حملات مرگبار نوامبر نسبت به ژانویه ۲۰۱۵ کمتر بوده است.
بعلاوه این که ارقام Dilcra نشان دهنده کاهش چشمگیر در این پدیده خیلی نگران کننده در چهارماهه اول سال۲۰۱۶ هستند. ولی همزمان، اگر وضعیت تحت کنترل باشد و اگر مرکز گرانشی جامعه به علت این حملات دچار عدم تعادل نشده باشد، بخشی از جمعیت، مخصوصاً اقلیتی که تعداد آن هم کم نیست زود دچار هیجان می شوند.
در دورانهای دیگری از تاریخ پر تنش ما، تشخیص قام برداشتن به سمت جنگ داخلی پیش از این فرمولبندی شده است. به عنوان مثال به کتاب آلن گیسمار، سرژ ژولی و ارلین موران، « به سوی جنگ داخلی»، چاپ ۱۹۶۹ میتوان اشاره کرد، بدون اینکه کشور تا این اندازه غرق در چنین سناریوی شود. ظرفیت انعطاف پذیری جامعه فرانسه بزرگ است ولی با اینحال زیر خاکستر آتشی نهفته است.
نویسنده: ژروم فورکه، رئیس دپارتمان نظرات و اشتراتژیهای عمل در IFOP
برگردان: قدرت ستارنژاد