بشیر الخوری برگردان شهباز نخعی
اکتشافات اخیر گاز طبیعی در آب های منطقه ای مصر تاییدی بر اهمیت منابع مدیترانه شرقی است. چنین موهبتی می تواند اقتصاد کشورهای ساحلی، که در مدتی طولانی وابسته به واردات آن بوده اند، را دگرگون کند. اما، فقدان مرزهای دریایی مشخص می تواند منشا یک درگیری جدید، عمدتا بین اسرائیل و لبنان باشد.
نوشتههای مرتبط
جمهوری لبنان و حکومت اسرائیل که به طور مجازی درحالت جنگ هستند، از زمان تاسیس حکومت یهود درسال ۱۹۴۸ هرگز به تعیین مرز بین خود اقدام نکرده اند. درحالی که دوکشورهمسایه هنوز اختلافات سابقه دار خود درمورد مزارع «شبا» را حل نکرده اند، ازسال ۲۰۱۱ برسر کنترل یک منطقه دریائی که ذخایری عمده از سوخت فسیلی را درخود نهان دارد منازعه دارند.
این منازعه برسرناحیه ای به مساحت حدود ۸۷۰ کیلومتر مربع است که بیش از ۳ درصد فضای دریایی ای را دربرمی گیرد که لبنان برآن درزمینه بهره برداری و استفاده از منابع اعمال حاکمیت می کند. این منطقه اقتصادی انحصاری پیش بینی شده برمبنای حقوق دریایی ازساحل تا ۲۰۰ مایل دریایی (حدود ۳۷۰ کیلومتر) را دربر می گیرد. با آن که برآورد میزان دقیق گازی که درزیراین محیط قراردارد با توجه به عدم امکان حفاری دشواراست، این منابع بسیار قابل ملاحظه اند. منطقه مورد مناقشه، بنابر پژوهش بیسیپ-فراتلند، شعبه بنیاد فرانسوی نیروی نفت جدید می تواند حاوی تا ۳۴۰ میلیارد مترمکعب گاز باشد.
فرض وجود یک «گنجینه» براساس اکتشاف دوسال پیش یک رگه، که برآن نام «کاریش» نهاده شد، تقویت شد که در یک ناحیه اکتشافی خیلی نزدیک به منطقه مورد مناقشه قراردارد. این میدان گازی، که ازنظر اهمیت درمیان یافته های دولت یهود درطول دهه اخیر درردیف پنجم است، حاوی بیش از ۵۰ میلیارد مترمکعب گازطبیعی است که دربرابر حدود ۲۵۰ و ۵۴۰ میلیارد مترمکعب ناحیه های «تامار» و «لویاتان» قراردارد که بنابر داده های شرکت های خصوصی مامور انجام کار، از جمله شرکت امریکایی « نوبل انرژی» دو رگه از مهم ترین رگه های کشف شده در حوزه لوانتین است.
شمار بسیار زیاد داوهای ژئواستراتژیک
حوزه گازی «کاریش» که به نظر بیروت در ۴ کیلومتری آب های منطقه ای لبنان قراردارد، نگرانی های دست اندازی اسرائیل بر ذخایر لبنان را احیا می کند. مقامات لبنانی به ویژه نگران حفاری افقی هستند که یک فناوری آزموده شده برای استخراج منابع واقع شده در میدان گازی یا نفتی پیوسته به آن است.
نگرانی لبنان به این خاطر بجا است که تفاوتی در تحرک نسبت به این امر بین این کشور و همسایه اش وجود دارد. اسرائیل باذخایر کلی گازی که درسال ۲۰۱۰ توسط کمیته وزیران آن حدود ۹۵۰ میلیارد مترمکعب برآورد شده – و طبق برآورد بریتیش پترولیوم درسال گذشته ۷ میلیارد مترمکعب مصرف داشته – تدریجا به صورت قدرت گازی منطقه درمی آید که بربهره برداری از گاز در دریا اشراف دارد. درجهت معکوس، لبنان همچنان ۹۶ درصد از نیازهای سوختی خود را وارد می کند و عمدتا به خاطر تفرقه های سیاسی داخلی کار بهره برداری مورد نظر خود را به تعویق می اندازد. با این حال، بسیاری از شرکت های خارجی، ازجمله اکسون موبیل، شل و توتال، نسبت به ذخایر دریایی آن ابراز علاقه کرده اند. بهره برداری ازاین گاز می تواند درتوسعه اقتصادی و رفاه مالی این کشور که زیربار یک بدهی معادل ۱۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی خود کمرخم کرده موثرباشد.
سابقه این درگیری به ژوئیه سال ۲۰۱۱ می رسد، زمانی که اسرائیل رسما منطقه اقتصادی انحصاری خود را با مرزی که توسط لبنان درسازمان ملل متحد از سال ۲۰۱۰ به سوی شمال کشیده شده بود ترسیم نمود. تل آویو این کار را برمبنای توافق مرزی ای که درسال ۲۰۱۰ با قبرس امضا کرده و توافقی که درسال ۲۰۰۷ بین دولت های نیکوزیا و بیروت صورت گرفته انجام داده است. اما، مجلس لبنان هرگز این توافق را تائید نکرده زیرا آن را به طور قاطع برای منافع آتی خود مضرتشخیص داده است. ترکیه نیز به این توافق اعتراض نموده زیرا در این سند بخش شمالی جزیره قبرس (که ازسال ۱۹۷۴ دراشغال آنکارا است) دقیقا نقطه تلاقی مرزهای لبنان، قبرس و اسرائیل را تعیین نمی کند.
لبنان درسال ۲۰۱۰ ترسیم مرز خود را برمبنای توافق متارکه جنگی که درسال ۱۹۴۹ امضاکرده بود و براساس روال بین المللی، ازجمله روش بعد متساوی، که توسط توافق سازمان ملل به رسمیت شناخته شده بنانهاد و آن را درسال ۱۹۹۵ تایید نمود (۱). دولت یهود به نوبه خود هرگز این توافق دریایی را تصویب نکرده اما برتفسیرهای مقرراتی گوناگون آن تکیه می کند.
برای حل این نوع از منازعه دولت ها به طورکلی سه امکان دارند: مذاکرات مستقیم، توسل به روند حکمیت بین المللی یا مراجعه به دادگاه عدالت بین المللی که تاکنون در اختلافات بین تونس و لیبی در آغاز دهه ۱۹۸۰ به مداخله پرداخته است و امکان سوم رجوع به دادگاه دریایی هامبورگ است که توسط «توافق نامه سازمان ملل متحد درباره حقوق دریایی»( CNUDM ) پایه گذاری شده است.
این سه راه حل اختلاف تاکنون به حل حدود صد منازعه درمورد تعیین حدود مرزی دریایی توفیق یافته اما به نظرنمی آید که هیچ یک درمورد لبنان- اسرائیل کاربرد داشته باشد. به خاطر نبود توافق صلح بین دوکشور، به دشواری می توان انجام مذاکرات مستقیم بین طرفین را تصورکرد. پذیرش حکمیت بین المللی مستلزم شناسایی غیرمستقیم مشروعیت اسرائیل توسط لبنان است. سرانجام، راه رجوع به دادگاه هامبورگ به خاطر عدم شناسائی CNUDM توسط تل آویومنتفی است، اسرائیل تاکنون از چندین حکم یا اخطار دادگاه عدالت بین المللی تخطی کرده که ازجمله آنها محکومیت ساخت دیوار جداسازی درساحل غربی رود اردن درسال ۲۰۰۴ است.
دربرابر این بن بست، مانوورهای دیپلوماتیک می کوشد به توافقی «دوستانه» دست یابد و خطربالاگرفتن درگیری ها را محدود کند. یکی از پیشنهادها، که درسال ۲۰۱۲ توسط بیروت مورد بررسی قرارگرفت و سال بعد توسط اسرائیل رد شد حاوی این بود که بیش از نیمی از مثلث مورد اختلاف به لبنان واگذارده شود و به این ترتیب از «منطقه مورد اختلاف» کاسته گردد تا بتوان در آینده به حل اختلاف آن پرداخت.
درچنین زمینه ای، ناظران نگران بالاگرفتن تنش ها هستند. درکوتاه مدت، خطر رودررویی مستقیم درسایه جنگ سوریه که نقشه جغرافیا را مغشوش کرده و منافع ژئواستراتژیک راتغییرداده، ضعیف است. لبنان، که درعرصه سیاست عمیقا دچار تفرقه است و با اعتراضات اجتماعی رشد یابنده ای رودررو است، فوریت های دیگری دارد. حزب الله، که به طور نظامی در درگیری سوریه مداخله نموده، خواهان برقراری آرامش درجبهه جنوب است. حادثه ای که در ۱۹ ژانویه گذشته روی داد به خوبی این جزم اندیشی را نشان می دهد: پس از حمله اسرائیل در دشت جولان، حمله متقابل شبه نظامیان شیعه علیه شمال اسرائیل به طور نسبی محدود ماند.
برای حزب الله، رژیم سوریه ستون اساسی پلی است که آن را به تهران متصل می کند و دفاع از آن اکنون حتی برمبارزه علیه اسرائیل اولویت یافته است. حکومت یهود، که استقلال سوختی را یکی از اولویت های ملی خود قرارداده، طالب آرامش است زیرا نگران این است که پیشرفت سریع درکار بهره برداری از منابع گاز، که فاصله چندانی با منطقه مورد اختلاف ندارد دچار وقفه شود. بنابربرنامه زمان بندی اسرائیل، بهره برداری از «تامار» که درمارس ۲۰۱۳ آغاز شده با بهره برداری از «لویاتان» درآغاز سال ۲۰۱۶ تداوم خواهد یافت.
این دشمنی بین اسرائیل و لبنان با رشته ای از داوهای مرزی ژئواستراتژیک دیگری پیوند می خورد که می تواند آتش به باروت در منطقه ای بزند که درحال تبدیل شدن به یک مخزن گاز درسطح جهانی است. حوزه لوانتین حاوی ذخایری است که میزان آنها ۳۴۵۲ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی برآورد شده که نزدیک به ۱۴ درصد ذخایر شناخته شده قطر است که دارای سومین ذخایر جهانی پس از روسیه و ایران است (۲). درپایان ماه اوت ۲۰۱۵، کشف یک میدان گازی «فوق العاده عظیم» توسط شرکت ایتالیایی «انی» این چشم انداز را تایید کرد. میدان گازی «ظهر» که در منطقه «شوروک» در ۱۹۰ کیلومتری شمال پرت سعید قراردارد حاوی ۸۵۰ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی است. این میزان می تواند وضعیت سوختی مصر را تغییرداده و رقابت منطقه ای بین ۷ کشور ساحلی شامل ترکیه، سوریه، لبنان، اسرائیل،فلسطین، قبرس و مصر را تندتر می کند.
هیچ توافق دو یا چندجانبه ای، بجز توافق بین تل آویو و نیکوزیا درپایان سال ۲۰۱۰ و یک نزدیکی اخیربین مصر و قبرس (۳)، برای تعیین یک چهارچوب منطقه ای بهره برداری ازمنابع گاز انجام نشده است. سوریه که در مخمصه جنگ داخلی درگیراست درخارج اززمین بازی قراردارد. دمشق به دلیل اختلافات مربوط به سنجاک و آلکساندرت، که خلیج آن نیز سرشار از مواد سوختی است، مرزی تعیین نکرده است (۴).
پایان همکاری با مصر
اکنون مصر نگران دست اندازی تل آویو به منطقه اقتصادی انحصاری خویش است. این کشور ازهم اکنون اعلام کرده که با هرگونه صادرات گاز اسرائیل به اروپا از راه خط لوله گازی «آریش آشکلون» که از دو کشور می گذرد مخالفت می کند. با کشف میدان گازی مصری «ظهر» اکنون اسرائیل است که نگران تداوم برنامه های صادرات خویش – ازجمله قراردادی که دربهار گذشته با مصر بسته – و نیز موقعیت آتی خویش به عنوان یک تامین کننده مرجع مواد سوختی در منطقه است. این اکتشافات، بردوره ای طولانی از پیوندهای تنگاتنگ درعرصه سوخت بین دوکشور دردوران حکمرانی حسنی مبارک نقطه پایان می نهد. تاسال ۲۰۱۱، اسرائیل ۴۳ درصد گازخود را ازمصر وارد می کرد. روابط ممتاز دوکشور درپی سرنگونی حسنی مبارک حالت شکننده یافت و این امر عملیات خرابکاری در خط لوله گاز را دراثر «بهار عرب» درپی آورد.
این تحولات درحالی رخ می دهد که روابط دیپلوماتیک بین اسرائیل و ترکیه – دیگر متحد و تامین کننده سوخت حکومت یهود از طریق خط لوله نفتی باکو، تفلیس، جیهان و خط لوله گازی باکو، تفلیس، ارض روم – پس از رویداد «شناور آزادی» درماه مه ۲۰۱۰ (۵) تقریبا درحالت مرده بسرمیبرد اگرچه این امر اثری بر روابط بازرگانی دوکشور نداشته است.
اسرائیل برای پرهیز از انزوا به نزدیک شدن راهبردی با یونان و قبرس روآورده که تل آویو در آنها به چشم پاره سنگ سیاسی دربرابر ازدست دادن یک متحد عمده سیاسی و به عنوان سرپل هایی به سوی اروپا می نگرد. از سه سال پیش، برنامه ساخت خط لوله گازی و یک مرکز مایع سازی گاز که حمل گاز مایع به سوی اروپا را امکان پذیرمی سازد، بین نمایندگان سه کشور و اتحادیه اروپا مورد مذاکره است. همچنین، منافع مشترک با نیکوزیا به انجام برنامه هایی درآب های قبرس انجامیده است. شرکت های اسرائیلی «ولک» و «نفت انور» ۳۰ درصد از امتیاز میدان «افرودیت» در جنوب شرقی قبرس را در اختیاردارند که ذخایرگازی آن به ۱۴۰ میلیارد مترمکعب برآورد شده است.
ترکیه، که می کوشد انحصارخود را برمنطقه نفوذش در مدیترانه شرقی حفظ کند، با بدگمانی به قیمومت سوختی قبرس می نگرد که بخش شمالی آن را از سال ۱۹۷۴ در اشغال خود دارد. توافق اسرائیل – قبرس نیز با نارضایتی ترکیه مواجه شده و به ارسال کشتی های گشت زنی درآب های شمالی و جنوبی قبرس منجر شده است.
آخرین نقطه عدم توافق دراین منطقه پرخطر «غزه ساحلی»، رگه ای است که درسال ۲۰۰۰ توسط «بریتیش گاز» کشف شده که حدود ۴۰ میلیارد متر مکعب است. اسرائیل به طور رسمی حقوق حاکمیتی مقامات فلسطینی را براین میدان به رسمیت می شناسد اما مانع بهره برداری ازآن می شود. تاکنون هیچ گونه فعالیت حفاری در آن انجام نشده است.
۱- این پیمان که در دسامبر ۱۹۸۲ در مونته گوبی تصویب شد هم اکنون ۱۶۷ به آن پیوسته اند.
۲-
Selon US Geological Survey, mars 2010
۳- دو کشور توافقی در مورد میدان های گازی مشترک امضا کرده اند. مصر و نیکوزیا در سال ۲۰۰۳ در توافقی مرزهای دریائی مشترک را تعیین کردند.
۴- در سال ۱۹۳۹ ترکیه این دو منطقه را به خاک خود ضمیمه کرد . این امر از سوی دمشق برسمیت شناخته نشد.
۵- ۹ شهروند ترکیه طرفدار فلسطین در عملیات نظامی ارتش اسرائیل برعلیه هشت قایق کمک رسانی انسانی که می خواستند محاصره منطقه غزه را بشکنند، کشته شدند.
نویسنده: Bachir El-Khori
روزنامه نگار، بیروت
لوموند دیپلماتیک: اکتبر ۲۰۱۵