انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

درگذشت زیگمونت باومن: جامعه شناس بریتانیایی

زیگونت باومن (۱۹۲۵-۲۰۱۷) یکی از برجسته ترین و پرکارترین جامعه شناسان اروپایی در چند دهه اخیر، در سن ۹۱ سالگی درگذشت. باومن یک متفکر با گرایش چپ بود که به ویژه بر موضوع هایی چون سیال بودن هویت در جهان مدرن، هولوکاست، مصرف گرایی و جهانی شدن تحقیق پژوهش می کرد.
باومن روز دوشنبه ۹ ژانویه ۲۰۱۷ ، در خانه خود در لیدز انگلستان درگذشت. این خبر را همسر باومن به دوست او آنا ژیدلر جانیشوسکا (Anna Zejdler-Janiszewska) استاد فلسفه و دوست او در ورشو داد که اعلام کرد: جامعه شناس بریتانیایی در حالی که اعضای خانواده اش در کنارش بودند، فوت کرد.
شهرت باومن به دلیل آمیختن اندیشه جامعه شناسی با فلسفه بود و یکی از قدرتمندترین متفکران در زمینه اخلاقی و دفاع از مردم فقیر و انسان هایی که در فرایند جهانی شدن زیر فشار و ظلم و نیازمندی قرار گرفته بودند، به شمار می آمد. او در نوشته هایش چه درباره جهانی شدن و جه درباره هولوکاست نشان می داد چگونه انسان ها می توانند از خلال تصمیم گیری درست خود، جایگاه شایسته ای را برای خود حفظ کنند.

باومن بیش از ۵۰ کتاب کتاب نوشت که از مهم ترین آنها می توان به «مدرنیته و هولوکاست» (Modernity and the Holocaust) در ۱۹۸۹ اشاره کرد. در این کتاب وی با بسیاری از اندیشمندان دیگر فاصله می گیرد ، زیرا بر خلاف آنها هولوکاست را یک انحراف در مدرنیته به حساب نمی آورد. بر عکس او کشتار های گسترده یهودیان را به مثابه یکی از نتایج پایه ای مدرنیته همچون صنعتی کردن و دیوان سالاری عقلانیت یافته می دانست.

باومن نوشته است: « عقلانیت تمدن مدرن بود که هولوکاست را قابل تصور می کرد».

در دهه ۱۹۹۰، باومن اصطلاح «مدرنیته سیال» (liquid modernity) را ابداع کرد تا نشان دهد چگونه در جهان مدرن ما با جریانی از افراد روبرو هستیم که بدون ریشه به حال خود رها شده اند و هیچ دستاویزی برای اتکا به آن ندارند.

باومن در کتاب هایی چون «دوران سیال» (Liquid Times) و «مدرنیته سیال» (Liquid Modernity) به شکنندگی روابط انسانی در دوران مدرن و احساس ناامنی فزاینده او در برابر دگرگونی های بی پایان این جهان ، پرداخته بود.

باومن می نویسد: « در زندگی سیال مدرن ما هیج پیوند پیوسته و پایداری نداریم و همه پیوندهایمان باید چنان سُست و چنان به سادگی قابل از میان رفتن باشند که بتوان هر بار به سرعت جای آنها رابا تغییر شرایط به پیوندهایی دیگر داد» .

همسر باومن با خبری که به دوستانش در لهستان داد از سفر او «به ابدیت سیال» نوشت.

در لهستان، باومن در برخی از محافل، شخصیتی مورد مناقشه بود. در سال ۲۰۰۶ یک تاریخ شناس دست راستی، اسنادی را منتشر کرد که نشان می داد باومن زمانی در دوران استالینی، افسر یک سازمان نظامی، یعنی نیروهای امنیت داخلی، بوده است که عامل کشتن نیروهای مقاومت در برابر رژیم و تحمیل کمونیسم به کشور بوده است.
باومن خود پذیرفته بود که به این واحد تعلق داشته است، اما تاکید داشت که صرفا یک شغل دفتری داشته و هیچ سندی مبنی بر آنکه وی در هیچ قتلی دخالت داشته باشد، وجود ندارد. برخی از ملی گرایان لهستانی نیز باومن را از دشمنان کشور به شمار می آوردند.
در سال ۲۰۱۳ طرفداران یک سازمان دست راستی بحثی عمومی را درباره باومن در شهر وار کلاو(Wroclaw) در غرب لهستان به راه انداختند که در آن فریاد های «شرمت باد» و «مرگ بر کمونیسم» علیه وی به گوش می رسید. و پوسترهایی از نیروهای مقاومت لهستان که در جنگ با کمونیست ها کشته شده بودند، بالا برده شد. پس از این ماجرا باومن دیگر هرگز به کشورش بازنگشت.
نظریه های باومن فراتر ار لهستان تاثیر بسسیار زیادی در تقویت جنبش ضد جهانی شدن داشته اند. تاکید او بر طردشدگان و خاشیه نشینان جهانی شدن بود و استدلال می کرد که جهانی شدن چه بسیاری از مردم را با از میان برداشتن مرزها از هر گونه شانسی در زندگی محروم کرده و زندگی شان را ویران کرده است. او برای مصداقی در این موضوع به موقعیت جوانان در اسپانیا ایتالیا اشاره می کرد ک هجا به جایی های اقتصادی جهانی شدن سبب ضربه خوردن شدید این جوانان شده است.
کیث تستر (Keith Tester) یکی از دانشجویان پیشین و مولف همراه او در کتاب «گفتگوهایی با زیگمونت باومن» روز دوشنبه به خبرگزاری آسوپیتد پرس اعلام کرد: «مساله کلیدی در کار باومن آن بود که او از بالا با مخاطبانش سخن نمی گفت – هر وقت حرف می زد ، به مخاطب خود گوش می داد، هر وقت در س می داد ، سعی می کرد از مخاطبانش درس بگیرد. کتاب ها و سمینارهای او مکان هایی بودند که ما می توانستیم همراه وی، بیاموزیم چگونه باید انسان بود.»
باومن در روز ۱۹ توامبر ۱۹۲۵ در شهر پوتزنان (Poznan) در لهستان در یک خانواده یهودی زاده شده بود که قربانی فقر و یهود ستیزی بود و همین امر سبب شد ه در سراسر زندگی خود گرایش به بردباری و عدالت اجتماعی داشته باشد.
ده ها سال بعد زمانی که باومن درباهر اینکه چگونه کمونیست شد سخن می گفت، خاطره فقر خانوادگی اش را به یاد می آورد، «کتک ها و ضرباتی» را از که بچه های غیر یهودی در حیاط مدرسه می خورد و «تمام حقارت هایی که پدرم، مردی کاملا با صداقت، ناچار بود برای سیر کردن خانواده اش از اربابانش تحمل کند.»
باومن هنوز چهارده سال نداشت که در سپتامبر ۱۹۳۹ از لهستان گریخت ، درست زمانی که جنگ جهانی دوم در حال آغاز شدن بود. خانواده او نیز با گریختن به شوروی توانستند از هولوکاست نجات بیابند. در آنجا باومن به یکی از واحد های ارتش مقاوت لهستان پیوست که زیر فرماندهی اتحاد شوروی بود و به پاس شجاعت هایش در نبرد با نازی ها مدال نظامی صلیب تقدیر(Military Cross of Valor) به او اهدا شد.
پس از جنگ او به سرعت در رده های نظامی بالا رفت و در دهه ۱۹۵۰ یکی از جوان ترین افسران ارتش لهستان به شمار می آمد. در این سال ها او یک کمونیست و عضو حزب کارگر لهستان بود.
در سال ۱۹۵۳، او به طور ناگهانی شغل نظامی خود را از دست داد و این ظاهرا در چارچوب برنامه های ضد اسرائیلی رژیم بود زیرا پدر او از سفارت اسرائیل تقاضای مهاجرت کرده بود.
باومن به تحصیل جامعه شناسی و سپس فلسفه در دانشگاه ورشو پرداخت و زمانی که رژیم کمونیستی یک کارزار ضد یهودی در ۱۹۶۸ در دانشگاه ها به راه انداخت آنجا بود. بدین ترتیب شغل خود را از دست داد و همراه خانواده اش و هزاران خانوار یهودی دیگر از کشور اخراج شدند.
باومن جزو منتقدان اسرائیل علیه فلسطینیان بود و کرانه غربی را با گتوی ورشو (که نازی ها بر پا کرده بودند) مقایسه کرده بود، اما مدتی کوتاه در اسرائیل زندگی و تدریس کرد. او بین سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۱ در دانشگاه های تل آویو و حیفا تدریس کرده بود، اما سپس همراه خانواده اش اسرائیل را ترک و به بریتانیا مهاجرت کرد.
باومن تا زمان بازنشستگی خود در سال ۱۹۹۹، در راس گروه جامعه شناسی دانشگاه لیدز در بریتانیا قرار داشت. پس از این زمان نیز به صورت گسترده ای به نوشتن ادامه داد و تقریبا هر سال یک کتاب منتشر می کرد.
از جمله تقدیر های بسیار زیادی که از باومن انجام شده است می توان به جایزه اروپایی آمالفی در جامعه شناسی (European Amalfi Prize) در سال ۱۹۹۲، جایزه تئودور آورنو(Theodor W. Adorno Award) در ۱۹۹۸، و جایزه پرنس آستوریاس(Prince of Asturias Award) در ۲۰۱۰ اشاره کرد. دانشگاه لیدز همچنین به افتخار او انستیتو باومن را تاسیس کرد که محور کاری آن بسیاری از موضوع های مورد دغدغه باومن همچون اخلاق، مصرف گرایی، جهانی شدن و مدرنیته است.
همسر باومن، جانینا باومن (Janina Bauman) در سال ۲۰۰۹، در ۶۲ سالگی درگذشته بود. بازماندگان باومن، همسر دومش آلکساندرا جانیسکا کانیا(Aleksandra Jasinska-Kania) دختر رئیس جمهور پس از جنگ لهستان بولیسلاو بایروت(Boleslaw Bierut)، سه دختر و هفت نوه هستند.
خبرگزاری آسوشیتد پرس
نیویورک تایمز ۹ ژانویه ۲۰۱۷ برگردان انسان شناسی و فرهنگ
منبع:
http://www.nytimes.com/aponline/2017/01/09/world/europe/ap-eu-poland-obit-bauman.html?_r=0