احمد دانیشماز ترجمه ی رویا آسیایی
بخشی از زندگی سید جمال الدین اسدابادی در سرزمین عثمانی سپری شد و در همانجا درگذشت. طی دو اقامت خود، در دربار عثمانی برای یافتن پایه های استواری جهت پیشبرد پروژه ی پان اسلامیسم تلاش کرد از سویی جلساتی با مردم داشت و آنها را از آخرین تحولات جهان مطلع می ساخت. گرچه در پی ایراد نطقی درباب پیامبر از عثمانی اخراج شد اما تأثیری شگرف بر اندیشه ی متفکران باقی گذاشت. نوشته ی پیش رو ترجمه ای است از مقاله ی “جمال الدین افغانی” در مجله ی ” کوپرو” که از مجلات شناخته شده ی ترکیه در عرصه ی اندیشه و فکر است. هدف این ترجمه آشنایی با چهره ی سید جمال الدین اسدآبادی در ترکیه می باشد.
نوشتههای مرتبط
جمال الدین افغانی که به عنوان متفکر اسلامی مدرنیست شناخته می شود ، در ۱۸۳۸ بدنیا آمد. محققان درباره ی محل تولد وی نظرات مختلفی دارند. کسانی که او را ایرانی و شیعه می دانند برای اثبات مدعای خود دلیل هایی ذکر می کنند مانند اهمیتی که برای ایران قائل بود، نحوه ی تلفظ زبان فارسی، فعالیت های او در ایران، خویشاوندانی که در اسدآباد دارد، نام پدرش و علومی که تحصیل نموده است. ( karaman,1994:456) اما آنان که او را افغانی و یک سنی مذهب می دانند به نقل قو لهای محمد عبده از بیانات شفاهی و مکتوبات جمال الدین افغانی استناد می کنند. محمد عبده یکی از مهمترین شاگردان و متعاقبان اوست که بخش مهمی از زندگیش را در جوار وی سپری نموده است. دلایل دیگر عبارتند از کتابهایی که درباره ی تاریخ افغانستان نوشته است، خویشاوندانی که در این کشور دارد و نیز اسناد آرشیو شده. (karaman,1994:456) در این زمینه باور غالب بر آنست که افغانی در روستای اسدآباد از قصبه ی قونر در نزدیکی کابل متولد شده است.(turkone,1994:10;Fahri,1998:337)
افغانی تا ۱۸ سالگی در کابل بود و نخستین آموزش ها را از پدرش صفدر که شخصیتی عالم بود فراگرفت. افغانی سپس همراه خانواده اش عازم قزوین و تهران شد و در تهران از محضرعالم به نام شیعه آقا سید صادق بهره برد. (Fahri, 1998, 337) از آنجا به نجف رفت که یکی از مراکز آموزشی مهم شیعه بود. در نجف قریب ۴ سال شاگرد شیخ مرتضی انصاری بود. (Fahri, 1998, 337; Karaman, 1994, 457) پس از آن به هندوستان رفت. در هند با علم و ادبیات اروپا آشنا شد. اندیشه ی اصلاحات را که پبشتر در ذهنش شکل گرفته بود تقویت کرد. در ۱۸۵۷ عزم حج نمود و در این سفر که یک سال به طول انجامید از حجاز، مصر، یمن، ترکیه ، روسیه، انگستان و فرانسه دیدن کرد و به افغانستان بازگشت. در این زمان دوست محمد خان در افغانستان درگذشت و و محمد اعظم به جای وی نشست. افغانی وزیر اعظم وی شد. وقتی با نیرنگ انگلستان محمد اعظم سرنگون و شیر علی به قدرت رسید، افغانی عازم هند شد.انگلیسی ها که از شدت علاقه و توجه به وی و فعالیت های او مضطرب شده بودند او را به ترک هندوستان واداشتند. او خطاب به مردم هند چنین گفت : ” ای مسلمانان اگر شما انسان نبودید و پشه بودید صدای وزوزتان گوش انگلیس را کر می کرد اگر لاک پشت بودید جزیره ی انگلیس را از جا می کندید و در دریا غرق می کردید.” (Karaman, 1994, 457)
در اوایل ۱۸۷۰ به مصر رفت و پس از اقامتی ۴۰ روزه به استانبول وارد شد. نخستین روزهای وی در استانبول بسیار گرم و صمیمی بود. اما پس از مدت زمان اندکی حسادت ها و شبهه ها او را از استانبول دور نمود.
طی مدت زمانی که در استانبول حضور داشت، به عضویت مجلس کبیر معارف درآمد و برای عموم مردم سخنرانی هایی ایراد کرد.
افغانی در نهایت در مارس ۱۸۷۱ به مصر رفت. طی هشت سال اقامت در مصر، تأثیری شگرف بر روشنفکران مصری داشت.تعداد زیادی از ادبا، نویسندگان و سیاسیون شاگرد وی بودند. مهمترین طلبه و در عین حال دوست او محمد عبده بود که دومین ستون تفکر مدرن در منطقه است.
جمال الدین افغانی در طول اقامت در مصر در وهله ی نخست به خدیو اسماعیل پاشا به سبب ظلم و اسراف و به مخاطره افکندن استقلال کشور، انتقاد نمود. افغانی برای نیل به سهولت در انتشار افکارش وارد لژهای ماسون شد. این فعالیت ها موجب رنجش خدیو توفیق پاشا پسر خدیو اسماعیل پاشا که جانشین پدر شده بود واقع شد همچنین انگلیسی ها نیز ناراضی بودند. متعاقباً با اعمال نظر انگلیسی ها، افغانی از مصر اخراج شد. به این ترتیب دوره ی مصر برای افغانی تمام شد در حالیکه اثراتی مهم و ماندگار از خود برجای گذاشت. (karaman,1994,458;turkone,1994,10)
پس از خروج از مصر بار دیگر عازم هندوستان شد(۱۸۷۹). در حیدر آباد هند علیه اندیشه ی طبیعت گرایی که در جامعه ی اسلامی به مثابه خطری جدی در حال انتشار بود رساله ای در رد نیچریسم نوشت.
در همین احوال انگلیسی ها اطلاعاتی مبنی بر دعوت جمال الدین افغانی از مردم برای خیزش در برابر استعمارگران جهت کمک به شورش اورابی پاشا که در مصر آغاز شده بود دریافت نمودند و افغانی را تحت نظر قرار دادند. شورش سرکوب شد و افغانی به انگلیس و سپس پاریس رفت. در پاریس جمعیت عروه الوثقی را تشکیل داد و محمد عبده را که در بیروت در تبعید به سر می برد به پاریس دعوت کرد. با همکاری عبده در سال ۱۸۸۳ شروع به انتشار روزنامه ای با همین نام نمود. هدف آنها بیداری مسلمانان، نجات شرق از استعمار، اصلاحات در ملل اسلامی و احیای خلافت بود. (Fahri, 1998, 338)
مدتی بعد انگلستان افکار منتشره در روزنامه را با سیاست استعماری خود در تقابل دید و انتشار روزنامه را در مصر، هند و عثمانی ممنوع کرد. عروه الوثقی پس از انتشار ۱۸ شماره توقیف شد. افغانی در این ایام به دعوت ناصرالدین شاه به ایران رفت. (۱۸۸۵) اما زمانی که از شاه تقاضای رفرم در کشور نمود مورد غضب واقع شد. ایران را ترک کرد و در فاصله ی ۱۸۸۶-۱۸۸۹ در روسیه به سر برد.
از اقامت وی در روسیه اطلاعات چندانی در دست نیست. به سال ۱۸۸۹ به دعوت شاه دوباره عازم ایران شد اما بدلیل اصرار بر اصلاحات بار دیگر با شاه درافتاد. در نتیجه در زمستانی سخت به اجبار از کشور بیرون رانده شد. افغانی برای استراحت مدتی را در لندن به سر برد تا اینکه با دعوت عبدالحمید برای دومین باردر ۱۸۹۲ به استانبول رفت.
ادعا می شود افغانی در ۹ مارس ۱۸۹۷بر اثر سرطان فک در استانبول درگذشت. (Karaman, 1994, 459; Türköne 1994, 14) در سفر دوم خود به استانبول کثیری از علما و سیاستمداران را گرد خود جمع کرد و به تشویق عبدالحمید دوم برای برقراری ارتباط میان شیعه و سنی کوشید. (karaman,1994,495)
افکار
افغانی در زمانی می زیست که سرزمین های اسلامی یک به یک به اشغال در می آمدو جهالت، تقلید و استبداد در جامعه موج می زد. مبارزات و افکار افغانی نیز در این شرایط سخت شکل گرفت. مهمترین مبارزات وی با نیچریسم، تفکری مادی که خدا و آخرت را مردود می داند، بوده است. در اثر خود الرد علی الدهریین ماتریالیست ها را به فروپاشاندن جنبه ی معنوی و اخلاقی انسانیت ، تخریب دین و تمدن دینی محکوم می کند. در ادامه به سهم ارزشمند دین در تمدن و ترقی می پردازد. ” اساس یک دین هرچند که ضعیف باشد بازهم برای انسانیت از مادیگری سودمندتر است… ادیان سه ویژگی عمده به انسان ها بخشیده اند : ۱) عفت که آنان را از رفتار ناشایست برحذر می دارد، ۲) امانت که امت را استوار نگه می دارد، ۳) راستی که امت در واقع بدون آن امکان وجود ندارد” اگر این تحلیل با ملت هایی که تمدن های بزرگ را ساخته اند مطابقت داده شود خواهیم دید که عظمت آنها در نتیجه ی توسعه ی این خصلت ها بوده است. (fahri,1998,339)
به همین دلیل نگرش مادی به جهان با تبلیغات نا محسوس گروندگان خود را از انجام فرایض دینی و اخلاقی باز داشته است. بدین ترتیب ایمان امت اسلامی سست شده و بنیان های اخلاقی خود را از دست داده اند. در حالی که تفکر اسلامی توان برطرف نمودن هرگونه نیاز سیاسی و اجتماعی را دارد و می تواند متناسب با پیشرفت های مدرن راهنمای بشر در نگرش به جهان بوده تغییرات بوجود آمده را تبیین و تفسیر کند. این دین دارای قابلیت تسلط بر هر جنبه ی زندگی است و در هر زمانی الگویی مناسب برای تشکیلات سیاسی و اجتماعی است. (Türköne, 1994, 127)
” اسلام تمامی پیشرفت های مدرن را می پذیرد. به خصوص امر به ترقی دارد. مانع ترقی نیست.” (Türköne s.128) افغانی معتقد است که باید باورهای دینی نه بر اساس تقلید که بر پایه ی برهان های عقلی استوار شود . این نظر را چنین بیان می کند : ” این دین به منسوبین خود دستور می دهد که برای ایمان خود دلایل محکمی بیابند. به همین دلیل است که همواره عقل را مورد خطاب قرار می دهد و احکامش را بر اساس عقل بنیان می نهد.” (Karaman, 1994, 416; Fahri, 341)
آنچه درک از اسلام رابه عنوان یک دین بنیان یافته بر اساس عقل و مشوق پیشرفت دور ساخته، رسومی است که با دین درآمیخته و تقدس یافته است. لازم است که دین به صورت اصیل خود احیا شود.” عصر سعادت برای انسان ایده آل یک الگوی دست اول است.” افغانی شرط ارتقای انسان به مراتب بالا را در دنیا و آخرت ایمان داشتن به این امر می داند که “هیچ امتی قابلیتی کمتر از دیگران برای پیشرفت ندارد. بدین ترتیب برتری تنها در عقل و کمال روح، دانش و فضیلت است.” (Karaman, 1994, 461)
تحلیل افغانی از شرق و غرب نیز بسیار جالب است. به نظر او ملل شرقی نیز حداقل به اندازه ی استعمارگران غربی خود باهوش هستند. اما غربی ها اسرار حکمرانی و پیشرفت را کشف کرده اند و در موارد مقتضی از آنها استفاده نموده اند. مهمترین این اصول نظم، صبر و ثبات است. به این دلیل غرب برتری دارد. اما مسلمانان باید این اصول را در صورتی که مغایرتی با دین نداشته باشد، برگیرند. (turkone,1994,128)
جمال ادین افغانی برای تحقق عدالت نیز اصولی را پیشنهاد نموده است. ۱) هر کس تدبیری برای حفاظت از حقوق خود بیاندیشد. ۲) حس عفت نفس و شرف که مخصوص انسان است. ۳) حکومت با قدرت در احقاق حق بکوشد. اما اگر هر یک از این اصول انحراف یابد چه خواهد شد؟ در حقیقت تنها مرجع حفظ حقوق و عدالت، ایمان است. (Karaman, 1994, 461) در تدقیق افکار او باید به حج و ملیت نیز توجه کنیم. به نظر او لازم است معنای واقعی حج آشکار شود. مسلمانان در موسم حج باید مسایل مشترک خود را به بحث بنشینند و تبادل نظر و تقسیم کار نمایند. Karaman, 1994, 463))
اما در باره ی مسئله ی ملیت(ناسیونالیسم)، در عصر مدرن، در جهانی که بر اساس ملت ها شکل یافته است، آنچه به مسلمانان هویت ملی می بخشد اسلام است. لازم است مسلمانان هویت سیاسی خود را در ارتباط با اسلام به دست آورند و یک کلیت مشترک تشکیل دهند. افغانی چنین می گوید: ” من نمی گویم که همه ی کشورها تابع یک کشور شوند اما پادشاه همه قرآن و نقطه ی اتحاد آنها دین باشد.مایلم در حالیکه هر یک سرگرم منافع خویش است این ها را حفظ کند و دیگران را نیز از خود بداند.” به نظر او حس ملی نه بر اساس غریزه و آفرینش بلکه بر اساس انتساب و آموزش است. این احساس تا زمانی که در حد اعتدال است و تابع دین، مستلزم حفاظت و تقویت است. افغانی مرز را اینگونه مشخص کرده است. زمانی که عصبیت قومی بر عصبیت دینی چیره شود و به اتحاد امت صدمه وارد کند مشروعیت خود را از دست می دهد. Karaman, 1994, 463;turkone,128))
اثرات
جمال الدین افغانی در عصر مدرن سهم عمده ای در پروژه ی تلقی از اسلام به عنوان یک تفکر جدید دارد. او در موضوعاتی چون آزادی، ناسیونالیسم، اعتماد به نفس و حق و عدالت نظرات ارزشمندی ارائه نموده افراد مهمی را تحت تأثیر خود قرار داده است. در میان این افراد، عثمانی های جدید، ترکان جوان، پان ترکیست هایی چون محمد امین یورداکول، یوسف آکچورا، احمد آغااوغلو، متفکرانی چون محمد عاکف، احمد حمدی آکسکی و افرادی چون سید بیگ، شمس الدین گون آلتای وجود دارند. عبدالحمید دوم نیز گرچه به دلیل برخی شرایط زمانی و مصالح مملکتی در عمل تأثر از جمال الدین افغانی را بروز نداد اما در عرصه ی فکر کاملاً از او تأثیر گرفته بود و همواره به وی احترام می گذاشت. Karaman, 1994, 462))
بدیع الزمان سعید نورسی نیز در بیان مسئله ی اتحاد اسلام خود، از افغانی به عنوان سلف خویش یاد نموده اظهار می دارد که “مقتصد مسلک بودن در سیاست” را از او آموخته است. (Nursi 1996, 105) منظور از مقتصد مسلک بودن در سیاست دوری از افراط در سیاست است. بدیع الزمان در اثر خود مناظرات که مجموعه ای از پاسخ به سئوالات عشیره های شرقی است ، بیان می کند که در سیاست همواره به اهل افراط و اهل تفریط برخورده است. (Nursi 1996, 123,124) …
علیرغم تمامی ارزیابی های مثبت و منفی ، جمال الدین افغانی در جامعه ی ما کمتر شناخته شده است. علت آن است که افغانی بیشتر با رجال سیاسی رابطه داشته و خدمات خود را به حوزه ی سیاسی محدود ساخته است. خود در این باره چنین گفته است : ” شایسته بود بذر افکارم را در زمینی حاصلخیز می افشاندم. نباید بذر افکار مستعدم را در شوره زار بی حاصل تباه می نمودم. در تمام طول این مدت هیچ یک از افکار من در گوش زمامداران شرقی فرو نرفت” (Türköne, 101)
در دومین دور اقامت در استانبول و در ایام پایانی زندگی دریافت که مبارزه ی اصلی باید در برابر جهالت و تقلید باشد و لازمه ی آن مخاطب قرار دادن همه ی اقشار جامعه است اما عمر او برای تحقق این هدف کفاف نداد… جمال الدین افغانی تمامی عمرش را صرف بیداری مسلمانان از جهالت و رفع عقب ماندگی و احیای آزادی و پیشرفت ملل اسلامی نمود اما تنها تسلی خاطرش ایمان راسخ به رنسانس اسلامی در آینده بود.
منابع
Karaman, H., (1994), “Cemalettin Efgani”, TDVİA., c.10, İstanbul, TDV. Yayınları.
Türköne Mümtaz’er, (1994), Cemaleddin Efgani, Ankara, TDV Yayınları.
Fahri Macit, (1998), İslâm Felsefesi Tarihi, (çev. Turhan Kasım), İstanbul, Ayışığı Kitapları.
Nursi, Bediüzzaman Said, (1996 a), Beyanat ve Tenvirler, İstanbul, Yeni Asya Neşriyat.
Nursi, Bediüzzaman Said, (1994), Emirdağ Lahikası, Germany, Yeni Asya Neşriyat.
Nursi, Bediüzzaman Said, (1995), Hutbe-i Şamiye, İstanbul, Yeni Asya Neşriyat.
Nursi, Bediüzzaman Said, (1996-b) Münazarat, İstanbul Yeni Asya Neşriyat.
Nursi, Bediüzzaman Said, (1996-c) Sünûhat, İstanbul, Yeni Asya Neşriyat.
Yiner, Abdünnasır, (1997), “Meşrutiyetten Cumhuriyet’e İslamcılık Düşüncesi”, Köprü (۵۹-۶۰), s.113-136.
این مقاله در آدرس زیر قابل دسترسی است :
http://www.koprudergisi.com/index.asp?Bolum=EskiSayilar&Goster=Yazi&YaziNo=534
از مطالعه ی مقاله ی فوق و چند مقاله ی دیگر در اینترنت نتایج زیر بدست آمد:
۱. به نظر می رسد سید جمال الدین اسدآبادی در جامعه ی ترکیه چندان شناخته شده نیست چون علیرغم فعالیت هایی که در دولت عثمانی داشته و تأثیری که بر متفکران این کشور گذاشته، حجم مطالب درباره ی او ناچیز و سرشار از تناقض است.
۲. سید جمال الدین اسدآبادی در ترکیه بیشتر به نام جمال الدین افغانی شناخته می شود. گرچه برخی از منابع اذعان داشته اند که وی ایرانی و شیعه بوده است اما همچنان از نام افغانی برای او استفاده می کنند. به عنوان مثال مقاله ای در سایت علوم الحکمه درباب تاریخ تفکر اجتماعی به سید جمال اشاره می کند و محل تولد اورا اسد آباد همدان می داند اما در ادامه ی مقاله او را افغانی می خواند. برخی نیز تبار اورا نه ایرانی و نه افغانی بلکه عرب می دانند چون سید بوده است.
۳. سید جمال الدین اسدآبادی در ترکیه یک چهره ی دینی است . در منابعی می توان اشاراتی به وی یافت که یا بینش دینی را ترویج می کنند یا بینش غیر دینی را. شناخته شدن به عنوان یک چهره ی دینی در یک جامعه ی لائیک علاوه بر ایجاد صف بندی های سیاسی به عدم شناخت واقعی منتهی می شود. اتفاق نظر بر آنست که سید جمال یک مصلح است اما برخی اورا یک مصلح دینی می دانند به این معنی که قصد داشته دین را بر اساس معیارهای جهان مدرن اصلاح نماید و برخی دیگر چنین برداشت نموده اند که وی قصد اصلاح جامعه را داشته تا با موازین اسلام ناب منطبق شود.
۴. سید جمال الدین اسدآبادی یک چهره ی ضد استعماری است که در هر کشوری در مقابل استعمار ایستادگی کرده است. اما ضد غرب نیست و معتقد است باید برخی اصول پیشرفت را از آنان فراگرفت.
۵. در بین آثار و فعالیت های سید جمال به چند موضوع بیشتر پرداخته شده است. اولاً رساله ی نیچریه که در هند تألیف نمود. ثانیاً تشکیل جماعت عروه الوثقی و چاپ نشریه در پاریس. ثالثاً پروژه ی اتحاد اسلامی در عثمانی. رابعاً اندیشه های اقتصادی و دعوت به تشکیل نظام اقتصادی اسلامی
۶. گرچه اشارات گذرایی به مهدی سودان در برخی منابع دیده می شود اما در هیچ یک از مقالات مطالعه شده به اندیشه ی موعودگرایی سید جمال پرداخته نشده است.
مقالات دیگر در این آدرس ها قابل دسترسی است
http://www.islamiforum.com/index.php?s=dabac0258bb185fe7bced82af85af15a&showtopic=44907&st=0&p=424856&#entry424856
http://www.alternatiforum.com/forum_posts.asp?TID=6416&PID=32789
http://haksozhaber.net/news_detail.php?id=3369
http://www.cemaat.com/asiri-taassuba-karsi-durusun-adi-cemaleddin-afgani
http://www.ehli-beyt.org/ehlibeyt/seyyid-cemaleddin-esedabadi-ra.html
http://www.cemaat.com/asiri-taassuba-karsi-durusun-adi-cemaleddin-afgani
رویا آسیایی
Roya_asiaei@yahoo.com