انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

درباره محمدحسن گنجى

مجموعه مهرگان

طراحی تصویر: معراج شریفی
پدربزرگ جغرافیا

دکتر محمدحسن گنجى بیش از آنکه با آدم‌ها و دنیاى پیرامونی‌اش سروکار داشته باشد با جغرافیا و هواشناسى پیوند محبت بسته است. از او به‌عنوان بنیان‌گذار دانش جغرافیای نوین و هواشناسی در ایران نام برده می‌شود…

– متولد ۱۲۹۱ بیرجند
– درگذشت ۲۸ تیرماه ۱۳۹۱
ـ مؤسس سازمان هواشناسى ایران
ـ استاد و مدیر گروه آموزش جغرافیاى دانشگاه تهران
ـ مؤسس دانشگاه بیرجند
– ریاست مؤسسه آموزش عالى امیر شوکت الملک علم
ـ ریاست اداره کل هواشناسى از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۷
ـ معاونت دانشگاه تهران ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۷
ـ نماینده ثابت دولت ایران در سازمان هواشناسى جهانى تا سال ۱۳۵۷
ـ ریاست هواشناسى منطقه آسیا به مدت ۵سال
ـ چهره برگزیده سازمان هواشناسى جهانى در سال ۲۰۰۰ میلاد
– برندهٔ جایزهٔ ۲۰۰۱ سازمان هواشناسی جهانی
– ریاست دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی و معاونت دانشگاه تهران، پیش از انقلاب ایران
– عضو مادام‌العمر انجمن جغرافیایی انگلستان
– عضو شورای عالی آمار
– عضو هیئت تحریریهٔ دائره‌المعارف بریتانیکا
– عضو افتخاری انجمن آمریکایی پیشرفت علوم
– عضو شورای عالی مردم‌شناسی
– عضو انجمن جغرافیایی کشورهای آسیا و آفریقا
– عضو کمیتهٔ ملی آب‌شناسی (یونسکو)
– عضو کمیسیون بورس‌های دانشگاهی
– عضو کمیسیون همکاری فرهنگی ایران و فرانسه (دانشگاهی)
– عضو کمیتهٔ جغرافیایی فرهنگستان ایران
– عضو شورای عالی جغرافیایی، وابسته به سازمان جغرافیایی کشور
– عضو اتحادیهٔ انجمن‌های علمی
– رئیس اولین کنگرهٔ جغرافی‌دانان ایران(۱۳۵۲)
– اولین رئیس انجمن جغرافی‌دانان ایران (۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷)

– مربیان و استادان دکتر گنجی در طی دوران تحصیل او عبارت بودند از: میرزا احمد نراقی، شیخ احمد سلیمانی نراقی، کلنل علینقی وزیری، مفیدالملک، سیدرضی حسین (ناظم هندی)، عباس اقبال آشتیانی، ماژور مسعود خان کیهان، بدیع‌الزمان فروزانفر، سید محمدکاظم عصار، دکتر صادق رضازادهٔ شفق، عبدالحسین شیبانی وحیدالملک، دکتر عیسی صدیق اعلم، دکتر اسدالله بیژن و…

آثار
– جنگ و جغرافیا یا روابط دول بزرگ در اقیانوسیه. تهران، بنگاه پروین، ۱۳۲۱
– بشر چیست. ترجمه از آثار مارک توابن. تهران چاپ سوم، بنگاه افشاری، ۱۳۵۱
– جغرافیا سال پنجم ابتدایی (با همکاری جسین خلیلی‌فر). تهران، بنیاد فرانکلین، ۱۳۳۷
– جغرافیا ششم ابتدایی با همکاری حسین خلیلی‌فر. تهران، بنیاد فرانکلین، ۱۳۳۷
– آمار بارندگی ایران. تهران، مرکز تحقیقات علمی مناطق خشک دانشگاه تهران، ۱۳۳۸
– کتاب‌های جغرافیای دبیرستان از سال اول تا سال ششم (با همکاری گروه مؤلفان). دههٔ ۱۳۴۰
– فهرست مقاله‌های جغرافیایی (با همکاری جواد صفی‌نژاد). تهران، دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۴۱
– جغرافیای ایران (چهارفصل در جلد اول ایرانشهر). تهران، نشریه شمارهٔ ۲۲ کمیسیون ملی یونسکو، ۱۳۴۲
– اطلس اقلیمی ایران. تهران، مؤسسه جغرافیای دانشگاه تهران، ۱۳۴۶
– مجموعهٔ ۳۳ مقالهٔ جغرافیایی. تهران، بنیاد جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب، ۱۳۵۳
– جغرافیا در ایران از دارالفنون تا انقلاب اسلامی. مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۷
– تاریخچهٔ جغرافیا در تمدن اسلامی. تهران، بنیاد دائره المعارف اسلامی، ۱۳۶۸
– نامه‌هایی از قهستان (ترجمه و تعلیق). مشهد، مرکز خراسان‌شناسی،۱۳۷۹

پدربزرگ جغرافیا و پدر هواشناسى ایران وقتى از روزهایى می‌گوید که مجبور بوده به خاطر چندرغاز، حقوق بخورونمیر در دارالترجمه‌ای شناسنامه‌ها را ترجمه کند، دلم می‌گیرد! دلم می‌گیرد و می‌خواهم حرف‌هایش را نشنیده بگیرم و نمی‌توانم. سرنوشت پرفراز و فرود این مرد ۹۳ساله که صفت پیرمرد در حق او بی‌انصافی است، چه او شاداب‌تر از آن است که وقعى به عددها و ایام بگذارد، سرنوشت علم و اندیشه و همان ماجراى تکرارى «علم بهتر است یا ثروت» در این مملکت است.
دکتر محمدحسن گنجى بیش از آنکه با آدم‌ها و دنیاى پیرامونی‌اش سروکار داشته باشد با جغرافیا و هواشناسى پیوند محبت بسته است.
«آغاز پیوند من با جغرافیا به مهرماه ۱۳۰۹ خورشیدى برمی‌گردد. در آن ماه ازلحاظ من سرنوشت‌ساز پس از تکمیل تحصیلات متوسطه در مولد خود یعنى بیرجند به تهران آمده و در رشته تاریخ و جغرافیاى دانشسراى عالى ثبت‌نام کردم. در خردادماه سال ۱۳۱۲ دوره سه‌ساله دانشسراى عالى را با موفقیت به پایان رسانیده به اخذ لیسانس تاریخ و جغرافیا نائل آمدم. در آن سال آخرین دوره محصلان اعزامى یا به‌اصطلاح آن روز آخرین کاروان علم و ادب را به اروپا می‌فرستادند و من که در کنکور بخش معلمى تاریخ و جغرافیا مقام اول را احراز کرده بودم در ۲۵ شهریور ۱۳۱۲ همراه با حدود ۹۰ نفر دیگر که ۲۰ نفر از آنان لیسانسه‌های دانشسراى عالى بودند عازم اروپا شدم»
محمدحسن گنجى هنوز هم که هنوز است خاطرات فراموش‌نشدنی از دبیرستان شوکتى بیرجند دارد، می‌گوید: دبیرستان شوکتى بیرجند که من تحصیلات متوسطه خود را در آن به پایان رسانده بودم یکى از دبیرستان‌های انگشت‌شماری بود که در آن روزها زبان انگلیسى به‌عنوان زبان خارجى در آن تدریس می‌شد و همین امر موجب شد که من و ۱۲نفر دیگر از دانشجویان اعزامى که با زبان انگلیسى مختصر آشنایى داشتیم بعد از چند روز توقف در پاریس به لندن اعزام شدیم. باز در آن روزها در مورد محصلان اعزامى به انگلستان چنین معمول بود که همه را به مدت یک سال به‌منظور فراگیرى زبان و آداب انگلیسى به زندگى در یک خانواده انگلیسى که معمولاً خانواده مذهبى یا فرهنگى بود وامی‌داشتند و من تنها فردى بودم که به علت دانستن زبان انگلیسى به‌قدر کفایت برنامه فراگیرى زبان در مورد من اعمال نشد و بلافاصله بعد از ورود به انگلستان مرا به دانشگاه ویکتوریا در منچستر که در آن زمان یکى از ۵دانشگاه معتبر بعد از آکسفورد و کمبریج به شمارمى آمد، معرفى کردند.
در سال دوم توقف در انگلستان بود که بعد از یک سال مطالعه و بررسى جوانب امر تصمیم خود را گرفته و خود را وقف علم جغرافیا کردم و علم تاریخ از آن به بعد در زندگى من در درجه دوم اهمیت قرار گرفت.
در آن سال با عزم راسخ باوجود دشواری‌های فراوان در گروه تخصصى جغرافیا در دانشگاه منچستر ثبت‌نام کرده و بعد از چهار سال به اخذ لیسانس تخصصى و ممتاز در جغرافیا (B.A.Honurs) که از جهاتی معادل فوق‌لیسانس محسوب می‌شد نائل آمدم. علم جغرافیا در آن زمان وسعت امروز را پیدا نکرده بود و در چهارسالى که به تحصیل آن گذراندم با تمام بخش‌ها و قسمت‌ها و مباحث آن علم آشنایى کافى پیدا کردم به‌طوری‌که در طول سال‌ها تدریس در دانشگاه تهران تقریباً تمام مواد درسی جغرافیا به‌استثنای مسائل مربوط به جغرافیاى ایران را مکرر تدریس کردم.
محمدحسن گنجى در مهرماه ۱۳۱۷ به ایران مراجعت کرده بلافاصله با سمت دبیرى وارد خدمت دانشکده ادبیات و دانشسراى عالى (دانشگاه تهران) شده به تدریس جغرافیا پرداخت.
دوره خدمت دبیرى من در دانشگاه ۱۴سال به طول انجامید و چون با مقررات آن روز هرگز نمی‌توانستم بدون در دست داشتن درجه دکترى دانشیار و استاد شوم با استفاده از فرصت مطالعاتى در شهریور ۱۳۳۱ به آمریکا رفته بعد از دو سال تحصیل در دانشگاه کلارک (واقع در شهر ورستر ازایالت ماساچوست) که از مراکز بسیار معتبر آموزش و پژوهش جغرافیا بود به اخذ درجه دکترا در جغرافیا نائل آمده بلافاصله به تهران مراجعت و پس از چند ماهی به درجه دانشیارى در جغرافیا ارتقا پیدا کردم و به‌موقع استاد شناخته شدم و تا تابستان ۱۳۵۴ که بازنشسته شدم و به استادى ممتاز دانشگاه مفتخر گردیدم ۳۷ سال سابقه تدریس لاینقطع داشتم.
محمدحسن گنجى در ۳۰سال اول خدمت دانشگاهی‌اش به مقامات و سمت‌های گوناگونى دست یافت که ازجمله «همکارى ۱۲ساله او با وزارت راه آن زمان را می‌توان اوج این مسئله دانست، که ۵سال آن با معاونت پارلمانى آن وزارت توأم بود که این ۵سال صرف ایجاد و توسعه و پابرجا ساختن اداره کل هواشناسى و سازمان هواشناسى کشور است؛ «من همیشه خدمت در مراکز غیردانشگاهى را به علت ارتباط مشاغلم با جغرافیا از خدمت در دانشگاه جدا ندانسته و همواره از فرصت‌های مطالعاتى گوناگون از قبیل مسافرت‌ها و شرکت در کنگره‌ها و کنفرانس‌های بین‌المللی به نفع جغرافیا بهره‌برداری کرده و کلاس درس خود را زنده و در حال تکامل و تحول نگاه می‌داشتم»
او درباره سال‌های تدریس اش در دانشسراى عالى و دیگر مراکز دانشگاهى که او در آن‌ها تدریس کرده است می‌گوید: «هنگامی‌که در سال۱۳۱۷ شروع به تدریس کردم دانشسراى عالى که در سال۱۳۰۷ به وجود آمده بود جمعاً ۸دوره و شاید در حدود ۱۵۰نفر لیسانسیه تاریخ و جغرافیا بیرون داده بود که من تقریباً همه آن‌ها را می‌شناختم. با فارغ‌التحصیلان دوره‌های اول و دوم که از من جلوتر بودند و همچنین با فارغ‌التحصیلان دوره‌های چهارم و پنجم که بعد از من وارد دانشسراى عالى شده بودند در سه سال تحصیل در آن مؤسسه آشنا شده بودم و به فارغ‌التحصیلان دوره‌های ششم و هفتم و هشتم در سال اول تدریس دانشگاه در کلاس مشترکى درس داده بودم. از سال ۱۳۱۷ تا ۱۳۵۴ با تمام کسانى که در اوایل امر در این رشته و یا در سال‌های بعد در گروه آموزش جغرافیا به تحصیل می‌پرداختند تماس درسى مستقیم داشتم و درنتیجه می‌توانم ادعا کنم که اکثریت قریب به‌اتفاق کسانى را که در رشته تاریخ و جغرافیا یا گروه جغرافیاى دانشگاه تهران چه در لیسانس و چه در فوق‌لیسانس فارغ‌التحصیل شده و به نحوى با تدریس جغرافیا و پژوهش در مباحث وسیع این علم (اعم از دبیرستان و دانشگاه و مؤسسه آموزش عالى) در سطح کشور سروکار داشتند از نزدیک می‌شناختم. در سال‌های ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۷ که جمعاً شش کنگره جغرافیایى با مشارکت جغرافیدانان برجسته و حرفه‌ای کشور تشکیل شد فرصتى به دست آوردم که با تعداد انگشت‌شماری جغرافیدان که احیاناً با آنان آشنایى کافى نداشتم از نزدیک تماس حاصل کرده و با سوابق و افکار و روش‌های علمى و تخصصى آن‌ها آشنا شوم»

محمدحسن گنجى درباره ارتباط خود با جغرافیا و تحولات و تکامل آن در ایران می‌گوید: «من همپاى این تکامل پیش رفته نه‌فقط ناظر و شاهد تحولات بودم بلکه می‌توانم ادعا کنم که در آن تحولات سهم کوچکى بر عهده داشتم. در تمام دوران نسبتاً ممتد خدمت در دانشگاه تهران وظیفه سنگین تدریس توأم با علاقه‌مندی به آموزش‌وپرورش صحیح جغرافیا ایجاب می‌کرد که هر کتاب و رساله و حتى مجله و روزنامه‌ای را که درباره جغرافیا و علوم وابسته بدان تهیه و منتشر می‌شد به دست آورده مطالعه و در صورت امکان جمع‌آوری کنم و مطالب و نظرات و تحولات تازه را در کلاس‌های مختلف دانشگاهى عنوان کرده و دانشجویان را به تفحص و تعمق بیشتر واداشته و در موارد لازم راهنمایى کنم. از طرف دیگر کار بررسى اوراق امتحانى و مطالعه جزوات پژوهشى و رسالات و پایان‌نامه‌های تحصیلى دانشجویان که نیاز به تصحیح و اظهارنظر داشت این عادت را در من تقویت کرده بود که هر کتاب یا نوشته‌ای را که مطالعه می‌کردم مورد مداقه قرار داده نظرات خود را در حاشیه کتاب یادداشت کنم و مطالب قابل‌بحث یا تأمل کتاب را با خط‌کشی‌های مختلف مشخص سازم و درنتیجه کمتر کتاب یا مجله‌ای در کتابخانه شخصى من دیده می‌شود که این عادت خوب یا بد در آن منعکس نباشد.
خاطره‌نویسی از مشخصات زندگى من بوده و حداقل بین ۴۰ تا ۵۰ جلد کتابچه‌هایی از نوع سررسید نامه بانکى در کتابخانه من موجود است که وقایع روزانه زندگى خود را در آن‌ها نوشته‌ام شرح مسافرت‌های زیاد داخلى و خارجى و مشارکت‌های من در کنگره‌ها و محافل علمى بین‌المللی و برخورد با شخصیت‌های علمى بخصوص جغرافیایى و بازدید از گروه‌های آموزشى جغرافیا در کشورهاى متعدد و بالاخره مشاهدات جغرافیایى بخش دیگرى از کتابخانه‌ام را تشکیل می‌دهد که خود متضمن ۳۰ تا ۴۰ جلد کتابچه یادداشت است»
فرود داستان زندگى علمى محمدحسن گنجى با اولین روزهاى سال ۱۳۵۸ آغاز شد. «در فروردین ۱۳۵۸ که از خدمت آموزش عالى بیرجند برکنار شدم عملاً دوران بازنشستگی‌ام که سال‌ها درباره آن فکر کرده بودم آغاز شد و ناچار به خلوت کتابخانه به هم ریخته‌ام پناه بردم. حالا وقت آن رسیده بود که نقشه‌های دوران بازنشستگى را به مرحله عمل درآورم و براى آغاز کار مدتى به تنظیم کتاب‌ها و اوراق پرداختم و منابع و مآخذ موجود در کتابخانه‌ام را براى تهیه کتابى درباره آب‌وهوای ایران آماده می‌کردم.
در بیستمین کنگره بین‌المللی جغرافیایى که در سال ۱۹۶۴ در لندن برگزار شد محمدحسن گنجى به عضویت کمیسیون آموزش جغرافیا در اتحادیه بین‌المللی جغرافیایى برگزیده شد و تا سال‌ها با این سمت در این کمیسیون عضویت داشت.
یکى از افتخارات محمدحسن گنجى نقش بسزایى است که او در تأسیس و راه‌اندازی سازمان هواشناسى کشور داشته است. دراین‌باره می‌گوید: پس از اتمام تحصیلاتم در کلارک آمریکا و هنگام مراجعت به ایران خلاصه‌ای از پایان‌نامه دکتراى من درباره آب‌وهوای ایران به زبان انگلیسى در مصر چاپ شده بود، باعث شد که در مهرماه ۱۳۳۵ با موافقت دانشگاه تهران به مدیریت کل هواشناسى منصوب شوم. من روی‌هم‌رفته نزدیک به دوازده سال عهده‌دار این سمت بودم. ولى هرگز کار و تدریس دانشگاهى را فراموش نکردم و تا مهرماه ۱۳۴۷ که به سرپرستى امور مالى و ادارى منصوب شدم همواره مشاغل دیگر را به‌موازات تدریس دانشگاهى و استخدام پاره‌وقتی دانشگاه قبول می‌کردم. در مهرماه ۱۳۴۷ خدمت تمام‌وقت دانشگاه را پذیرفته و از آن زمان تا مهرماه ۱۳۵۴ که به افتخار بازنشستگى و سپس استادى ممتاز دانشگاه نائل آمدم هیچ مشغله جز تدریس و مدیریت‌های دانشگاهى (مدیریت گروه جغرافیا و ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانى) نداشتم»
محمدحسن گنجى در طول ۳۷ سال خدمت دانشگاهی‌اش هدفى جز اشاعه و ترویج جغرافیا و خدمت به علم جغرافیاى این مملکت نداشت و مشارکت در شوراها و کمیسیون و کمیته‌ها را به این خاطر می‌پذیرفت که به حصول هدف اصلى زندگی‌اش کمک می‌کرد.
دکتر محمدحسن گنجى در اول مهرماه ۱۳۵۴ به‌موجب ابلاغ وزیر علوم و آموزش عالى مأموریت یافت که مقدمات تهیه و تشکیل دانشگاهى را در بیرجند فراهم سازد و در تیرماه ۱۳۵۵ به سمت ریاست مؤسسه عالى امیر شوکت الملک علم که درواقع همان دانشگاه بیرجند می‌باشد برگزیده شد و در مدتى کوتاه با تلاش فراوان آن مؤسسه را به وجود آورد به‌طوری‌که در مهرماه ۱۳۵۶ آن مؤسسه با پذیرش ۱۲۰ دانشجو کار رسمى خود را آغاز کرد.
دکتر گنجى در مدت خدمت غیر تمام‌وقت خود در دانشگاه تهران همواره در مشاغل غیردانشگاهى نیز اشتغال داشته است ازجمله از مهرماه ۱۳۳۵ تا مهرماه ۱۳۴۷ علاوه بر استادى دانشگاه ریاست اداره کل هواشناسى را نیز عهده‌دار بوده و حاصل زحمات چند سال او ایجاد و توسعه دستگاه جوان و علمى هواشناسى ایران است ضمناً از اردیبهشت ۱۳۴۲ تا مهرماه ۱۳۴۷ که به سمت معاونت دانشگاه تهران برگزیده شد مقام معاونت پارلمانى وزارت راه را نیز عهده‌دار بوده است.
در تمام مدت تصدى ریاست هواشناسى دکتر گنجى نماینده ثابت دولت در سازمان هواشناسى جهانى و علاوه بر این مدت ۵ سال رئیس هواشناسى منطقه آسیا و عضو کمیته اجرایى سازمان مزبور بوده است. وى ازجمله دانشمندان معدود ایرانى است که سال‌ها با هیئت تحریریه دائره‌المعارف به شرحى است که در پیوست مشاهده می‌شود.
دکتر گنجى داراى آثار علمى زیادى است که بیشتر به‌صورت مقالات علمى در مجلات داخلى و خارجى به چاپ رسیده و از میان آثار علمى معتبر او اقلیم‌شناسی ایران به زبان انگلیسى ( که در سال ۱۹۵۶ میلادى در قاهره به چاپ رسیده) و نیز اطلس اقلیمى ایران را می‌توان نام برد.

– این مقاله ابتدا در مجموعه «مهرگان» و در جشن‌نامه مشاهیر معاصر ایران به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژه مهرگان که در موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد ۱۲۹۰ تا ۱۳۳۰ خورشیدی می‌پرداخت. بخشی از این پروژه سال ۱۳۸۳در قالب کتاب منتشر شده است.

– ویرایش نخست توسط انسان‌شناسی و فرهنگ: ۱۳۹۷
– آماده‌سازی متن: فائزه حجاری زاده
-این نوشته خُرد است و امکان گسترش دارد.برای تکمیل و یا تصحیح اطلاعات نوشته شده، به آدرس زیر ایمیل بزنید:
elitebiography@gmail.com