انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

درباره کاظم معتمدنژاد

سمفونى ناتمام

ندا دهقانى

هیچ‌کس به‌اندازه او از پله‌های اینجا بالا نرفته است. ۳۷سال . به‌اندازه عمر علم ارتباطات در ایران. از زمانى که «مؤسسه روابط عمومى» در همین ساختمان سه‌راه ضرابخانه دانشکده علامه طباطبایى تأسیس شد، براى تغییر نام آن به مؤسسه علوم ارتباطات اجتماعى به هر درى زد. آن‌وقت‌ها جوان‌تر بود………

· متولد ۱۳۱۳ بیرجند

· دکتراى حقوق قضایى از دانشگاه تهران

· دکتراى روزنامه‌نگاری از پاریس

· دکتراى دولتى علوم سیاسى از دانشگاه پاریس

· وکیل پایه یک دادگسترى از سال۱۳۴۶ تاکنون

· مشاور حقوقى «اتحادیه بین‌المللی ارتباطات دور »از سال۱۳۷۹

· استاد نمونه کشور در سال۷۴ با دریافت لوح تقدیر از رئیس‌جمهوری وقت

· عضو مؤسس دوره عالی روزنامه‌نگاری، مؤسسه عالی مطبوعات و روابط عمومی و دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، ۱۳۵۰ – ۱۳۴۳

· عضو هیئت مؤسس بخش ارتباطات بین‌المللی ” انجمن بین‌المللی تحقیق در ارتباط‌جمعی ”

· عضو هیئت مؤسس “مرکز مطالعات فراملی ارتباطات و اطلاعات در کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین، پاریس

· عضو مؤسس دوره دکتری علوم ارتباطات در دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۷۵

· عضو مؤسس “مرکز پژوهش‌های ارتباطات ” وابسته به دانشگاه علامه طباطبایی و وزارت پست و تلگراف و تلفن، ۱۳۷۵

· پیشنهاددهنده تأسیس ” مرکز مطالعات و تحقیقات ارتباطات در آسیای مرکزی ” با همکاری یونسکو در تهران، از طریق کمیسیون ملی یونسکو در ایران در سال ۱۳۷۴ که پس از اعزام یک هیئت بررسی و امکان‌سنجی از سوی سازمان مذکور به ایران و کشورهای منطقه، همچنان در حال مطالعه و مذاکره است.
· عضو هیئت مؤسس «انجمن دفاع از آزادی مطبوعات» تابستان ۱۳۵۷
· عضو «انجمن بین‌المللی تحقیق در ارتباطات جمعی» از سال ۱۹۶۲
· عضو «انجمن بین‌المللی حقوق فضا» از سال ۱۹۶۷
· عضو ” انجمن فرانسوی علوم ارتباطات و اطلاعات “، از سال ۱۹۸۳

آثار:
· اجلاس جهانی سران دربارهٔ جامعه اطلاعاتی. تهران: مرکز پژوهش‌های ارتباطات، ۱۳۸۲
· ارتباطات بین‌الملل. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی؛ دانشکده علوم اجتماعی، مهر ۱۳۶۹
· ارتباطات بین‌المللی. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی؛ دانشکده علوم اجتماعی، ۱۳۷۲
· ارتباط‌جمعی غربی و انقلاب اسلامی ایران: بازنگری انتقادی نظریه‌های غربی توسعه‌بخشی ارتباطات در جهان سوم و تحقیق در پوشش خبری انقلاب اسلامی ایران در وسایل ارتباط‌جمعی غرب. تهران: سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، تابستان ۱۳۶۷
· ارتباطات در خدمت انسان‌ها: برنامه بزرگ یونسکو برای سال‌های ۱۹۸۴–۸۵. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی؛ دانشکده علوم اجتماعی، آذر ۱۳۶۲
· ارتباطات و وسایل ارتباطی. تهران: دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، بدون تاریخ
· ارتباطات و وسایل ارتباطی. تهران: دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، ۱۳۵۴
· حقوق ارتباط‌جمعی. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی؛ دانشکده علوم اجتماعی، مهر ۱۳۶۹
· حقوق ارتباط‌جمعی. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی؛ دانشکده علوم اجتماعی، بدون تاریخ
· تحلیل محتوای رادیو ایران تهران: انتشارات مرکز تحقیقات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی
· حقوق مطبوعات. تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها
· روزنامه‌نگاری. تهران: دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، ۱۳۵۰(با همکاری ابوالقاسم منصفی)
· روزنامه‌نگاری: با فصلی جدید در بازنگری روزنامه‌نگاری معاصر. تهران: سپهر، ۱۳۶۸(با همکاری ابوالقاسم منصفی)
· روش تحقیق در محتوای مطبوعات: با کلیاتی دربارهٔ تجزیه‌وتحلیل در ارتباطات جمعی. تهران: دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، ۱۳۵۶
· روش مطالعه و بررسی مطبوعات. تهران: دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، ۱۳۴۹
· کتابشناسی ارتباطات جمعی در جهان سوم. تهران: دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، ۱۳۵۸
· ماکت‌سازی و صفحه‌بندی. تهران: دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، ۴۹–۱۳۴۸(با همکاری ابوالقاسم منصفی)
· مصاحبه و رپرتاژ. تهران: مؤسسه عالی علوم ارتباطات اجتماعی، ۴۹–۱۳۴۸(با همکاری ابوالقاسم منصفی)
· مطالعات و تحقیقات انتقادی در ارتباطات اجتماعی. تهران: صداوسیما؛ واحد تحقیقات اجتماعی و ارزشیابی برنامه‌ها، مهرماه ۱۳۶۸
· مطبوعات، تبلیغات و افکار عمومی. تهران: دانشگاه تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی، ۱۳۴۵
· مطبوعات و وسایل خبری: ارتباطات و مطبوعات در دنیای امروز. تهران: مؤسسه عالی مطبوعات و روابط عمومی، ۱۳۴۶
· وسایل ارتباط‌جمعی. تهران: دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، ۱۳۵۵
· وسایل ارتباط‌جمعی؛ جلد یکم: چاپ دوم با اصلاحات و اضافات. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۷۱
· وسایل ارتباط‌جمعی و خبری. تهران: مؤسسه عالی علوم ارتباطات اجتماعی، ۱۳۴۸
· وسایل ارتباطی و خبری (ارتباطات و وسایل ارتباطی). تهران: مؤسسه عالی علوم ارتباطات اجتماعی، بدون تاریخ

هیچ‌کس به‌اندازه او از پله‌های اینجا بالا نرفته است. ۳۷سال . به‌اندازه عمر علم ارتباطات در ایران. از زمانى که «مؤسسه روابط عمومى» در همین ساختمان سه‌راه ضرابخانه دانشکده علامه طباطبایى تأسیس شد، براى تغییر نام آن به مؤسسه علوم ارتباطات اجتماعى به هر درى زد. آن‌وقت‌ها جوان‌تر بود، ۳۳ساله. اما هنوز چهار طبقه بدون آسانسور دانشکده علامه را نه به سرعت آن سال‌ها، اما با قدم‌های آرام و مصمم‌تر طى می‌کند. کمتر در اتاق شماره۲۴۵ می‌نشیند. دکتر کاظم معتمدنژاد را دانشجویانش در راهروى دانشکده بهتر پیدا می‌کنند تا اتاق کار.
حالا نخستین فارغ‌التحصیلان رشته ارتباطات ایران و دانشجویان مؤسسه‌ای که راه انداخت، مانند دکتر محسنیان راد، کلاس‌های او را اداره می‌کنند، اما او اندیشه‌های بیشترى در سر دارد. مثل تأسیس دفتر مطالعات بین منطقه‌ای. براى تأسیس آن‌هم از پله‌های «یونسکو» زیاد بالا رفته، لابد. می‌داند چرا او را «پدر علم ارتباطات ایران» می‌نامند. لبخند می‌زند اما نمی‌خواهد به‌صراحت بگوید راه‌اندازی نخستین دانشکده ارتباطات و بیشتر مراکز مطالعاتى این رشته همه به او بازمی‌گردد. خب، شاگردانش این چیزها را خوب می‌دانند. اینکه چقدر در دفتر اتاق فلان وزیر و مسئول نشسته تا مجوز لیسانس، فوق‌لیسانس و دکتراى این رشته را در دانشگاه علامه گرفته و سال‌های تعطیل پس از انقلاب فرهنگى تا ۱۳۶۸ که دوباره این رشته به‌طور مستقل تدریس شود، چه اندازه منتظر مانده است. شاید، هیچ‌کس به‌اندازه او نگران شرایط نبوده، حتى دانشجویانى که فرصت‌ها را از دست داده بودند: آن ۱۰سال تأخیر، ما را عقب انداخت. از علم روز دنیا عقب ماندیم، از پیشرفت‌های دیگران.
اما معتمدنژاد هنوز معتقد است از لحاظ سطح علمى، کلاس‌های ایران و فرانسه تفاوت زیادى ندارند، حتى ایران بالاتر است. خودش در فرانسه چندین سال تدریس کرده و این موضوع را با اطمینان می‌گوید. به شاگردانش افتخار می‌کند و آرزوهاى بزرگ براى آنان را تک، تک می‌شمارد: «تحقیق و پژوهش درزمینهٔ توسعه ارتباطات، ارتباطات توسعه، تألیف، ترجمه، تکنولوژی‌های نوین ارتباطى و…» اما این روزها، حقوق ناچیز و تدریس، وقت همه استادان را گرفته و او وضعیت شاگردانش را به‌دقت دنبال می‌کند، نگران از اینکه وقتى براى تألیف و تحقیق آنان نمانده است. شاگردان هم نگران استاد: از بسیارى محققان ارتباطات خارج کشور، بالاتر است اما به دلیل تواضع و علاقه زیاد همیشه آماده کمک است. تا زمانى که با یک «تاکسی‌تلفنی » براى کمک به پیشرفت علم ارتباطات در محافل دعوت‌شده حاضر می‌شود ، کسى قدر واقعى او را نمی‌داند.
هادى خانیکى استاد دانشگاه علامه طباطبایى وقتى سر کلاس این نکته را به دانشجویان می‌گوید، ناراحت است از اینکه چرا نمی‌توانند بهتر از این که هست، او را ارج گذارند.بالاخره، او جزوه‌های معتمدنژاد و حرف‌هایش را سر کلاس زیاد شنیده و می‌داند چه علم و تلاشی پشت آن‌ها نهفته است.
همیشه معلم
از آن روزها که در دبیرستان بیرجند درس می‌خواند، می‌خواست معلم شود. شغل پدر، خاله و دایی‌هایش .زمانى که لیسانس حقوق را از دانشگاه علامه گرفت و بعدها دکترا، چون به ۲۵ سال نرسیده بود نتوانست پروانه وکالت بگیرد. پس به حوزه روزنامه‌نگاری کشیده شد، با ترجمه سرمقاله فرانسوى روزنامه «لوموند» براى کیهان، اول به‌عنوان مترجم و بعدها دبیر سرویس بین‌الملل سال ۱۳۳۶ . آن موقع دیگر پروانه وکالت را در کشوى میز داشت اما، حقوق وکالت به او نمی‌ساخت، هرچند کارت خود را هرسال تمدید می‌کند: «دوست نداشتم کارى انجام دهم و به خاطرش پول بگیرم. معلمى فرق دارد».
مدیر وقت روزنامه کیهان و استاد حقوق جزایى معتمدنژاد در دانشگاه تهران، صبح‌ها ساعت چهار و نیم مقابل منزل او بود تا روزنامه .
سه ساعت بعد اولین صفحات کیهان بسته می‌شد و معتمدنژاد روزنامه‌نگار تا ساعت ۷ شب به خانه بازنمی‌گشت. این شد که مدیر کیهان تصمیم گرفت او را به‌عنوان دانشجوى بورسیه براى تحصیل به فرانسه بفرستد. بعدها که بازگشت، مقدمات تأسیس مؤسسه روزنامه‌نگاری کیهان و دانشکده ارتباطات را آغاز کرد و پس از آن دیگر هیچ‌وقت حقوق وکالت به او نساخت، اما معلمى ، چرا:«از بچگى دوست داشتم معلم شوم، مثل پدرم که مدیر دبیرستان بیرجند بود. آخر هم معلم شدم ، البته در دانشگاه».
همکلاسى رشته حقوق و همسرش هم وکالت نکرد:«ایشان همراه همیشگى در مشکلات من هستند در خانه و مسؤولیت‌های امور داخلى!»
معتمدنژاد دخترش را به حیطه ارتباطات کشاند، با اینکه دکتراى او حقوق بود وهم به حوزه معلمى، با استادى دانشگاه علامه، پسرش را نیز هم که اکنون استاد اقتصاد بین‌الملل در پاریس است . می‌خواست کار کند. می‌خواهد ادامه دهد. دلش آنجا نبود. اینجاست. در اینجا می‌تپد.حتى وقتى در سوربن فرانسه بود، سر کلاس آنان، سال‌های تعطیل رشته ارتباطات علامه . ۱۳۶۸ که برگشت، نفس راحتى کشید. هنوز هم می‌ترسد. از اینکه بروند. شاگردانش رامى گوید. آنان که نمانده‌اند.
ـ فکر می‌کنید بهتر نیست، دانشجویان براى ادامه تحصیل ارتباطات از ایران بروند. اینجا استاد به‌اندازه کافى نداریم.
ـ «نه، نباید. هر دو جا باشند. با هم ادامه دهند. من خودم دکترا را اینجا خواندم. چون می‌خواستم روزنامه‌نگاری را ادامه بدهم، رفتم». می‌ترسد . دکتر معتمدنژاد در آستانه ۷۰ سالگى می‌ترسد، بروند، دیگر برنگردند و کارهاى عقب‌افتاده و مطالعات توسعه و… بر زمین بماند.مانند همان سال‌ها که با دکتر بدیعى به‌تنهایی دانشکده را سرپا نگه داشتند.
منظومه ارتباطات ایران
خودش هم ۲۲ کتاب چاپ‌نشده دارد و کارهاى نیمه‌تمام بسیار، باآنکه هنوز مانند سال‌های کار در روزنامه کیهان، ۶ صبح بیدار می‌شود و زودتر از ۱۲ نمی‌خوابد. تمام این نیم‌قرن این‌طور گذشته اما کارها تمامى ندارد.
می‌گوید: مثل سمفونى ناتمام بتهوون که در مورد کارهای من مصداق دارد، تمام نشده.
هفت صفحه فعالیت‌های او را خلاصه ، فشرده و تایپ‌شده در کتاب ماه مرداد ۱۳۸۲ نوشته‌اند که بازهم ادامه دارد. اما دکتر معتمدنژاد راضى نمی‌شود: هیچ‌کدام کامل نیست. جلد دوم وسایل ارتباط‌جمعی مانده، کتاب مبانى حقوق ارتباطات هنوز چاپ نشده، از کارهای قبلى هم راضى نیستم.
به خاطر نیاز دانشجویان و نبود منابع کافى، مجبور بوده هرچند وقت یک‌بار، جزوه‌ها و سرفصل‌های درسى پراکنده را جمع‌آوری و چاپ کند.
کتاب‌هایش بارها تجدید چاپ شده اما به نظر او هیچ‌کدام کامل نیست. می‌گوید، فرصت‌های کم و گرفتارى نگذاشت آن‌ها کامل شود: ۶ماه کارمى کردم، کار جدید که می‌آمد، پروژه قبلى متوقف می‌شد. دارم کارهاى ۲۰ سال پیش را بازنویسى می‌کنم. مبانى حقوق ارتباطات، جزوه‌های درسى سال ۵۷ است.
نسخه ویرایش شده این کتاب روى میز کارش است. در «مرکز پژوهش‌های ارتباطات» که خود بانى تأسیس آن بوده. در این اتاق همیشه باز است. پشت میز با پیراهن سبز کمرنگ نشسته، آرام مانند همیشه. منتظر جلسه‌ای که روزهاى سه‌شنبه برگزارمى شود.
شاگردانش از راه می‌رسند، دکتر یونس شکر خواه و دکتر حسن نمکدوست.
آرام می‌گوید که نشنوند: « دلگرمى من براى ادامه کار و خسته نشدن، شاگردانم هستند که خوشبختانه بیشتر آنان نمونه شده‌اند.» آدمى که از کارهایش راضى نیست نمی‌تواند بهترین آن‌ها را انتخاب کند. اما آن‌طور که خودش می‌گوید، زیباترین خاطره‌اش تشکیل رشته ارتباطات در مقطع کارشناسى ارشد و دکترا بوده است، آن هم براى نخستین بار در ایران.
جلسه آن روز مرکز پژوهش‌ها که تمام می‌شود، دکتر شکر خواه دلش می‌خواهد از استادش حرف بزند: تمام آنچه دارم، مدیون دکتر هستم. ایشان در شکل‌دهی وضعیت و پیشرفت من نقش کلیدى داشته‌اند. خود را وامدار دکترمى دانم براى همیشه.
او هم آرام حرف می‌زند، دلش نمی‌خواهد دکتر معتمدنژاد بشنود.
شکر خواه آن‌طور که دیگران می‌گویند، تنها جلوى دکتر معتمدنژاد سیگار نمی‌کشد. احترام او را بیشتر از این‌ها شاگردانش نگه می‌دارند که پدر همه آن‌هاست. گاهى که استاد معتمدنژاد از سر کلاس بیرون آمده، مجبور شده، ته‌مانده سیگار را زیر دراتاق دیگران هل دهد تا این احترام همیشه بماند.
از نگاه شکر خواه و خیلی‌های دیگر، دکترمعتمدنژاد، یک منظومه است. منظومه‌ای که دنباله آن دانشجویان هستند. دانشجویانى که در حوزه‌های تئوریک یا شاخه‌های مدرن ارتباطات و تاریخ این رشته هرکدام به‌نوعی مطرح‌شده‌اند. منظومه دکتر معتمدنژاد با سیاره‌هایی کامل شده که بنیان‌گذاری حوزه‌های عالى آموزش، انجمن‌های مختلف، سمینارهاى ملى و بین‌المللی و ترغیب دست‌اندرکاران به حضور در عرصه جهانى از آن‌هاست.
و البته کارى که دکتر معتمدنژاد براى علم ارتباطات ایران انجام داد از عهده دیگران قبل از او برنیامد؛ معرفى علم ارتباطات ایران به سایر متخصصان خارجى.
دکتر محمدمهدى فرقانى رئیس دانشکده علوم اجتماعى علامه طباطبایى و شاگرد دیگر استاد هم حکایت دیگرى دارد: «فرصت‌های زیادى براى رفتن، به او پیشنهاد شد اما قبول نکرد. در این حوزه پیر شد چون علاقه و اعتقاد داشت.» وقتى فرقانى از معتمدنژاد حرف می‌زد که او درراه بازگشت به ایران بود، از پاریس، سازمان یونسکو.
دکتر معتمدنژاد با عضویت فعال در کمیته بین‌المللی ارتباطات یونسکو و ارائه پیشنهادها و مباحث جدید، نام ایران را در این حوزه زنده کرد.
با پیراهن سبز کمرنگ پشت میز مرکز پژوهش‌ها نشسته و از برنامه‌های آینده حرف می‌زند. خسته نمی‌شود این مرد از تلاش. آرزوى جدیدش این است که مرکز مطالعات و تحقیقات ارتباطات آسیاى مرکزى را در تهران ببیند: استادان ایرانى چون به زبان آسیاى میانه آشنا هستند می‌توانند نقش محورى را ایفا کنند. اما یونسکو به‌نوعی به موضوع جنبه سیاسى داده است.
او دست نمی‌کشد. وقتى نماینده مدیرکل یونسکو را براى افتتاح سمینار جامعه اطلاعاتى دعوت کرد، آن گوشه‌ها چندین بار دراین‌باره صحبت شد. حالا منتظراست تا در اجلاسیه بعدى یونسکو در پاییز ،۱۳۸۴ ایجاد این مرکز به تصویب رسد.
پیر نمی‌شود این استاد. آرام، آرام با علم روز راه می‌رود، به جلو. از روزنامه‌های چاپى گرفته تا مباحث جدید جامعه اطلاعاتى و فن‌آوری‌های نوین حرف براى گفتن زیاد دارد، اگر وقت پیدا کند.
در اتاق ۲۴۵ به‌ندرت بازمى شود. شاگردانش او را در راه‌پله‌های ساختمان چهار طبقه دانشگاه علامه بهتر پیدا می‌کنند. ۳۷ سال است که این پله‌ها را بالا و پایین می‌کند. به تعداد همه دانشجویانى که ارتباطات خوانده‌اند و در روزنامه‌ها نوشته‌اند. شاید هم بیشتر.

 

– این مقاله ابتدا در مجموعه «مهرگان» و در جشن‌نامه مشاهیر معاصر ایران به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژه مهرگان که در موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد ۱۲۹۰ تا ۱۳۳۰ خورشیدی می‌پرداخت. بخشی از این پروژه سال ۱۳۸۳در قالب کتاب منتشر شده است.

– ویرایش نخست توسط انسان‌شناسی و فرهنگ: ۱۳۹۷
– آماده‌سازی متن: فائزه حجاری زاده
-این نوشته خُرد است و امکان گسترش دارد.برای تکمیل و یا تصحیح اطلاعات نوشته شده، به آدرس زیر ایمیل بزنید:
elitebiography@gmail.com