کمتر حافظه فرهیختهای از اهل موسیقى را میتوان دید که موفقیتهای زیبایى از ساختههای ایشان را در ذهن و خاطره نداشته باشد. از قطعاتى براى «آهنگ ـ ترانه» تا قطعات بیکلام و موسیقیهای فیلم. فرهاد فخرالدینى از آهنگسازان نادرى است که شهرت و موفقیت خود را مدیون خوانندگان و چهرههای پولساز نبوده است…
– متولد ۱۳۱۶ آذربایجان (اسکو)
نوشتههای مرتبط
– آهنگساز و رهبر ارکستر
ـ تحصیل موسیقى در کنسرواتوار موسیقى تهران
ـ آشنایى با نوازندگى ویولا و ویلن
ـ بهرهمند از محضر و مکتب استاد ابوالحسن صبا در مشق ویلن
ـ بهرهگیری از کلاس درس دکتر مهدى برکشلى، امانوئل ملک اصلانیان (تئورى و هارمونى) و على تجویدى
ـ ورود به رادیو تهران و نوازندگى ویلن و ویولا در ارکستر رادیو ۱۳۴۲
ـ رهبر ارکستر موسیقى رادیو و تلویزیون ۱۳۵۲
ـ تدریس در هنرستان موسیقى ملى
ـ تصنیف و تنظیم قطعات بسیارى براى ارکستر و ساخت موسیقى سریالهای سربداران، ابنسینا، امام على (ع) و …
ـ تأسیس و رهبرى ارکستر ملى ایران ۱۳۷۷
– فرزند محمدعلی فخرالدینی متخلص به «محزون» (۱۳۶۵–۱۲۷۸)، از شعرای آذربایجان
– برادر فخرالدین فخرالدینی، عکاس نامدار پرتره
– برندهٔ جایزهٔ «بهترین موسیقی متن» از جشنوارهٔ فیلم فجر در سال ۱۳۶۵ برای فیلم «گزارش یک قتل» و در سال ۱۳۶۶ برای فیلم «پرستار شب»
سید علیرضا میرعلى نقى: شاید بتوان موسیقى (به معناى آثار قابلدسترس) از هر موسیقیدان را با یک استعاره یا یک صفت، نامگذاری کرد و آن را معرف روحیه آن موسیقى و آن موسیقیدان دانست. بارها در نشستهای دوستانه، از موسیقیدانان حرفهای و موسیقى دوستان غیرحرفهای، آثار استاد فرهاد فخرالدینى با دو واژه توصیف شده است: وقار و لطافت. گویى که حرفهایها و غیرحرفهای ها در این مورد به یک نوع اجماع و وحدت نظر رسیدهاند. شگفت اینکه آثار استاد فخرالدینى از تنوع فوقالعادهای نیز برخوردار است و در فرمها و قالبهای گوناگونى نوشته و اجرا شدهاند. اما این وقار و لطافت روح کلى و جارى در این قطعات است. در آثار او، نمونههای تجارى و بیمحتوا شنیده نمیشود و استاد باوجود پرکارى و خلاقیت زیاد، همیشه حد معتبرى از حیثیت هنرى را در تمام ساختههای خود حفظ کرده و با توجه به شرایط زندگى و کار موسیقیدان حرفهای در این کشور، نگهدارى از این حد، کار سادهای نیست.
کمتر حافظه فرهیختهای از اهل موسیقى را میتوان دید که موفقیتهای زیبایى از ساختههای ایشان را در ذهن و خاطره نداشته باشد. از قطعاتى براى «آهنگ ـ ترانه» تا قطعات بیکلام و موسیقیهای فیلم. فرهاد فخرالدینى از آهنگسازان نادرى است که شهرت و موفقیت خود را مدیون خوانندگان و چهرههای پولساز نبوده است (موردى که بین آهنگسازان ایرانى خیلى کم اتفاق میافتد) و برعکس، این خوانندگان بودهاند که زیر سایه لطف آثار او مطرح شده و محبوبیت یافتهاند. در ایران، برخلاف آنچه توده مردم میپندارند، خواننده (یا بهتر بگوییم: در اکثر موارد، آقا یا خانم خوشآواز و خوشحنجره نه هنرمند داننده محقق) کمترین نقش فعال و آگاه را در شکلگیری یک اثر هنرى دارد، و حتى بسیارى اوقات، وجودش، به خاطر استقبال بیجان توده مردم از آواز و اشعار، خواسته یا ناخواسته مانع رشد و معرفى موسیقى بیکلام نیز بوده است. در آثار فخرالدینى، نقش ارکستر و خواننده با سنجیدگى و زیبایى، هم تنیده در یکدیگر است و هم قابلتفکیک از یکدیگر، و ارکستر، مثل خیلى از اجراهاى دیگر از کسان دیگر، کمربسته به خدمت حنجره خواننده نیست، بلکه کاراکترى مستقل و بیانى کامل و راضیکننده دارد. نمونه آن، قطعه زیباى چهارگاه براى ویولون و ارکستر است که با صداى جوان و نیرومند شجریان در سالهای ۵۴ـ۱۳۵۳ اجرا شده و متن خواننده آن نیز کاملاً قابلشنیدن است.
در این اثر، براى اولین بار، بهجای ساز تنها، ارکستر جواب آواز خواننده را میدهد. فخرالدینى راه درازى را آهسته و پیوسته پیموده و از زندگى هنرى خود کمتر سخن گفته است. مگر در ده سال گذشته و با اصرار روزنامهنگارانی که هنر او را ستایش کردهاند.
آشنایى او با موسیقى در خانواده آغاز شد و با دیدن «تار» متعلق به برادرش که سالهاست از مشهورترین عکاسان پرتره در ایران است. (چهرههای زیبایى که از شهریار و سعید نفیسى تا ابراهیم قنبرى و فرهاد فخرالدینى گرفته شده اثر برادر او «فخرالدین» است.) او خود زندگى و ویولن را ابتدا نزد یکى از هنرمندان گمنام شروع کرد (احمد مهاجر) و قرار بود به استاد ابوالحسن صبا معرفى شود. صبا سالهای آخر عمر را میگذراند ولى در تدریس و اجرا فعال بود. فرهاد فخرالدینى جوان، شاگرد مشهور استاد، على تجویدى را پیدا کرد و خواهش کرد که نزد او درس بگیرد. تجویدى او را به هنرستان موسیقى راهنمایى کرد و استاد صبا، از بین شاگردان داوطلب او را برگزید؛ به همراه ۹ نفر دیگر که آخرین شاگردان ویولون استاد صبا بودند.
صبا متوجه استعداد او در آهنگسازی نیز شده بود و اگر زنده میماند، احتمال داشت اجراهایى نیز با او داشته باشد. اما دوره تعلیم فخرالدینى جوان نزد صبا بیش از سه ماه طول نکشید.
با این حال، او نوازنده حرفهای ویولون و ویولون آلتو(ویولا) باقى ماند و با روحالله خالقى و جواد معروفى اجراهاى متعددى داشت. بعدازاینکه از هنرستان موسیقى ملى فارغالتحصیل شد در هنرکده موسیقى ملى ادامه تحصیل کرد و در رشته موزیکولوژى لیسانس گرفت.
از ابتدای دهه ۱۳۴۰ ، فرهاد فخرالدینى، نوازنده ـ معلم جوان و معتبری بود که موسیقیدانان مسنتر برایش احترام فراوان قائل بودند. در سالهای ۱۳۴۰ ، وى در «آموزشگاه موسیقى گام» ویولون تدریس میکرد. امیر ناصر افتتاح، نوازنده چیرهدست تنبک، مدرس آن آموزشگاه بود واکبر گلپایگانى نیز درهمان جا آواز درس میداد.
آموختن موسیقى به هنرستان و هنرکده محدود نشد، در آن سالها، وى نزد مهدى برکشلى، با تئورى موسیقى قدیم ایرانى آشنا شد و براى این شناسایى، وقت و نیروى زیادى صرف کرد.
هماکنون نیز استاد فخرالدینى از مطلعترین آهنگسازان و موسیقیدانان نسل خود، درزمینهٔ شناخت تئورى موسیقى قدیم ایران است. سلسله یادداشتهای « وزن و ضرب در موسیقی ایرانى» که در مجله موسیقى ( ارگان اداره هنرهاى زیبا) چاپ شد و درزمان خود بسیار ارزشمند بود، نمونهای است از این آگاهى که متأسفانه ویرایش جدید آنها هنوز به چاپ نرسیده است.
فرهاد فخرالدینى از اولین آهنگسازان جدى در موسیقى فیلمهای ایرانى است. موسیقى فیلم در ایران تا اواسط دهه ۱۳۴۰ تعریف مشخصى نداشت و بیشتر از صفحات گرام در فیلم استفاده میشد. رسم نبود موسیقى مستقلى براى فیلم سفارش بدهند، داوود ملاپور، کارگردانى گمنام، رمانى مشهور را به قالب فیلم سینمایى درآورده بود: شوهر آهو خانم (نوشته علیمحمد افغانى) و موسیقى آن را فرهاد فخرالدینى ساخته بود. اما بهترین آثار او درزمینهٔ موسیقى فیلم شانزده الى بیست سال بعد از این تاریخ متولد شد. همراه با معروفترین کارگردانهای سینما و تلویزیون و البته محروم از ارکسترهاى مجهز و پهناورى که پیش از انقلاب، براى اجراهاى مطلوب، مهیا و حاضر بودند. این بود که تا سال ۱۳۵۸ ،زندگى فرهاد فخرالدینى بیشتر در حوزههای موسیقى محض گذشت نه موسیقى فیلم؛ در هنرستان موسیقى ملى تدریس میکرد ، رهبرى ارکستر بزرگ رادیوتلویزیون ایران را بر عهده داشت تا اینکه انقلاب شد و موسیقى به روال دیگرى افتاد. محدودیتهایی پیش آمد که موسیقیدانهایی مثل او دیگر نمیتوانستند در آن محیط کار کنند( و هنوز هم نمیتوانند!) ـ در این زمان، فخرالدینى ۴۲ سال داشت و در اوج تواناییهای اجرایى بود؛ ولى یکباره بیکار و خانهنشین شد. محیط گرم خانواده و زندگى سالمى که داشت، روحیه او را حفظ کرد و تدریس در منزل آغاز شد، تا اینکه پیشنهاد موسیقى براى فیلم رسید. سریال تلویزیونى « سربداران» اثر محمدعلی نجفى که درزمان خود سروصداى بسیارى را به پا کرد و از محبوبترین سریالهای تلویزیونى شد. همچنین سریال « ابنسینا» به کارگردانى کیهان رهگذر که آشکارا جنبههای هنرى موسیقى آن بر جنبههای تصویرى آن سریال، غلبه داشت. موسیقى «سربداران» یک معیار کامل درزمینهٔ ساخت موسیقى فیلم، باروحیه و با ارکستراسیون اصیل ایرانى است و چند ارکستر بزرگ در دنیا نیز آنها را اجرا کردهاند. در قطعاتی که فخرالدینى براى فیلمها تلویزیون و سینمایى ساخته است، تنوع ملودیها، ارکستراسیون قوى، هارمونى لطیف با روحیه ایرانى و ادراک قوى از موقعیتهای تصویرى در ارتباط با موسیقى، جلب نظر میکند. او از آهنگسازان نادرى است که «موسیقى فیلم» هایش بلافاصله بعد از دیدن فیلم یا سریال، فراموش نمیشود بلکه در حافظه و در خاطره مردم باقى میماند و ورد زبانها میشود. ازجمله، ملودى زیباى سریال تلویزیونى «امام على (ع) که با صداى مناسب و گویاى خواننده خوشنام، آقاى صدیق تعریف اجرا شده و حتى در پیامگیر تلفنهای ادارات دولتى نیز از آن استفاده میشود. فرهاد فخرالدینى این ملودى را حاصل تحقیقات خود در آثار بهجامانده از عبدالقادر مراغى موسیقیدان شهیر ایرانى میداند و درباره آن مقالهها و مصاحبههای متعددى در دست است. در شرایط زمانه ما کم اتفاق میافتد که ملودى یا قطعهای در حافظه مردم رسوب کند و ماندگار شود و فرهاد فخرالدینى از هنرمندانى است که در کنار نغمهپردازان نامدارى چون تجویدى و همایون خرم، این اقبال را داشته است.
فعالیت مهم ایشان در سالهای گذشته، تأسیس و رهبرى «ارکستر ملى ایران» بوده است. اندیشه تأسیس این ارکستر از سالها پیش وجود داشت تا اینکه در دوره تصدى عطاالله مهاجرانى در وزارت فرهنگ و ارشاد این موضوع عملى شد. شناخت کافى فخرالدینى از موسیقى ایرانى و از موسیقى کلاسیک غرب بهاضافه تجربه و تخصص او در رهبرى ارکسترهایى از این نوع، او را «شایستهترین انتخاب» براى رهبرى این ارکستر ، معرفى میکرد. مشکل عمده این ارکستر در سه محور بود: نداشتن رپرتوار کافى براى اجرا، نبودن نوازندگان مجرب و تربیتیافته براى کار در این نوع ارکستر و نیز مشکلات مالى که بسیار جدى بود و با تلاش استاد فخرالدینى و ارکستر او، تا حدى این مشکلات حل شده است. موسیقى او و ترکیب ارکستر ملى ایران، ارائه منطقى و تکاملیافته مکتب علینقى وزیرى و روحالله خالقى و دوره طلایى «گلها» است ولى تقلید از آنها نیست. نشانههای فردیت خلاق فرهاد فخرالدینی در انتخاب قطعات، تنظیم و ارکستراسیون و نیز لحن و ضرباهنگ اجراها در برنامههای آنها مشخص است. ارکستر ملى ایران از حضور و آثار بزرگانى چون تجویدى و علیزاده، بهرهمند بود و خوانندگانى چون شجریان، علیرضا قربانى، فاضل جمشیدى و جمالالدین منبرى و چند تن از خانمهای همخوان (شیما حکیمى، هدروش خلیلى و…) در برنامههای آن جلوه گرى داشتهاند. ارکستر ملى در شهرهاى مختلف جهان نیز اجراهایى داشته و آثار موسیقیدانان مهم ایران را به گوش مردم دنیا رسانده است.
هماکنون، فرهاد فخرالدینى در ۶۷ سالگى همچنان آرام و باوقار، آهسته و پیوسته، کار میکند. زندگى او در سلامت و صفا و بین یاران همدل گذشته و تأیید اهل فن و محبوبیت بین مردم را با هم داشته است. موسیقى او، در بسیارى اوقات نوستالژى گذشتهای است که خالقى و معروفى و بنان را داشت و اکنون براى بسیارى از مردم، تبدیل به سمبلى از ایرانیت و عشق به ملیت شده است.
– این مقاله ابتدا در مجموعه «مهرگان» و در جشننامه مشاهیر معاصر ایران به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژه مهرگان که در موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد ۱۲۹۰ تا ۱۳۳۰ خورشیدی میپرداخت. بخشی از این پروژه سال ۱۳۸۳در قالب کتاب منتشر شده است.
– ویرایش نخست توسط انسانشناسی و فرهنگ: ۱۳۹۷
– آمادهسازی متن: فائزه حجاری زاده
-این نوشته خُرد است و امکان گسترش دارد.برای تکمیل و یا تصحیح اطلاعات نوشته شده، به آدرس زیر ایمیل بزنید:
elitebiography@gmail.com