انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

درباره «غلامحسین نامى» ردپایى پراکنده و پرتعداد!

کمتر رویدادى در نقاشى مدرن و معاصر ایران به وقوع پیوسته که غلامحسین نامى به طریقى در آن حاضر نبوده است . نامى بیش از هر چیزى یک معلم باسابقه و جاافتاده است و از این نظر به گردن خیلی‌ها حق دارد. حتى خیلى از آن‌هایی که حالا خودشان تدریس می‌کنند…

– متولد سال ۱۳۱۵ قم

– فارغ‌التحصیل دانشکده هنرهاى زیبا دانشگاه تهران ۱۳۴۲

– فوق‌لیسانس هنرهاى زیبا از دانشگاه «ویسکانسن» آمریکا ۱۳۵۹

– ۴۰ سال تدریس در دانشکده‌های هنرى ایران

– تألیف کتاب‌هایی چون «مبانى هنرهاى تجسمى» و «طراحى با قلم و مرکب»

– شرکت در حدود ۴۰ نمایشگاه فردى و گروهى در ایران، فرانسه، آمریکا، اسپانیا، آلمان، سوئیس، ایتالیا، کانادا، انگلستان و …

– شرکت در فستیوال‌ها و بى ینال هاى بین‌المللی در آمریکا، فرانسه، اسپانیا و سوئیس

– برنده جایزه ملى دولت فرانسه در فستیوال کانى سورمر فرانسه

– دو مدال طلا و عضویت رسمى آکادمى هنر و کار ایتالیا

– دریافت مدال طلا از پارلمان بین‌المللی آمریکا

– دریافت جایزه ویژه «مجسمه پیروزى» از ایتالیا

– دریافت جایزه مجسمه «شعله طلایى» از پارلمان بین‌المللی آمریکا

– جایزه اول به مناسبت «روز مادر» در سال ۱۳۴۵

– جایزه اول «روز جهانى حقوق بشر» در سال ۱۳۴۷

– جایزه بورس دولت ایتالیا در پنجمین بى ینال منطقه‌ای تهران در سال ۱۳۴۵

– جایزه بورس یک‌ساله تحصیلى از دانشگاه تمپل فیلادلفیا

– رئیس هیئت ژورى در یازدهمین بى ینال آسیایى داکا در سال ۱۳۵۱

– رئیس و بنیان‌گذار اولین انجمن هنرمندان نقاش ایران از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۰

– دبیر اولین نمایشگاه بین‌المللی طراحى معاصر تهران در سال ۱۳۷۸

– از مؤسسان گروه نقاشان آزاد در سال ۱۳۵۴

– از اعضای هیئت مؤسس خانهٔ هنرمندان ایران

آثار:

بخشی از کتاب «راهنمای نقاشی کودکان» ، انتشارات وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۴۶
«کتاب اصول و پایه طرح» انتشارات کتاب‌های درسی ایران، ۱۳۵۴
کتاب‌های طراحی با قلم و مرکب، ۱۳۶۴
کتاب مبانی هنرهای تجسمی «ارتباطات بصری»، ۱۳۷۲
«برگزیدهٔ آثار غلامحسین نامی از سال۱۳۴۲ تا ۱۳۷۳»، نشر هنر ایران، ۱۳۷۵

محمد شمخانى : کمتر رویدادى در نقاشى مدرن و معاصر ایران به وقوع پیوسته که غلامحسین نامى به طریقى در آن حاضر نبوده است و همین نوشتن درباره او را کمى مشکل می‌کند.
«اینکه بیایم و از آن ردپاى پراکنده و پرتعداد، تصویرى بسازم که گویاى همه‌چیز و همه حال هنرمند باشد. به همین خاطر کنار می‌کشم و می‌ایستم تا آن تصویر کلى را خود نقاش بسازد. بخشى از هویت من به تاریخ و تمدن گذشته و میراث‌های فرهنگى سرزمین من و بخش دیگر آن به میراث‌های فرهنگى جهان امروز مربوط است که در آن رشد کرده، ساخته شده و زندگى کرده‌ام. این دو بخش با هم و به کمک هم هویت مرا شکل داده‌اند. من در طول ۴۲ سال کار هنرى، هرگز بی‌نیاز از نگاه به جلوه‌های درخشان تاریخ و فرهنگ کشورم نبوده‌ام. در تمام دوره‌های مختلف آثارم، به‌ویژه در ده سال اخیر، پیوندهاى حسى و ذهنى من با عناصر فرهنگى و تاریخى و بومى سرزمینم دیده می‌شود که این روند نه تعمدى، که یک ضرورت درونى و غیرارادى در فرایند خلاقیت آثار من بوده است»
در این چشم‌انداز کلى، اما لحظات بسیار خاصى هم هست که باید آن‌ها را در بیوگرافى نامى جست‌وجو کرد و در درس‌هایی که داده و حرف‌هایی که زده است: «شما اگر مسیر خلاقیت‌های هنرى مرا دنبال کرده باشید، ملاحظه می‌کنید که در تمام دوره‌های کارم یک نوع جست‌وجوی خاص با نگاهى ویژه دیده می‌شود. با این همه مرتب در حال تغییر بوده‌ام و فکر می‌کنم هنرمندى که فعال است و مدام کار می‌کند و دنیاى پیرامونش را مرتب زیرنظر دارد، هرگز نمی‌تواند فقط روى یک خط حرکت کند. کارهاى اخیرم که تابستان گذشته و در گالرى گلستان به نمایش گذاشتم، نگاه تازه‌ای است به فضاهاى کویرى و حجم‌های معمارى ـ بومى سرزمینم که از کودکى ساختار اصلى ذهن مرا تشکیل می‌داده‌اند. من خود زاده حاشیه کویر ایران هستم و زندگى من لابه‌لای معمارى کویرى و گل‌های ترک‌خورده دشت‌های تشنه، شکل گرفته است. من با طعم و بوى خاک نم‌زده قرابتى دیرین دارم. من در دل خاک عنصر آب و آفتاب را هم می‌بینم.
حس می‌کنم که خاک، هرم و حرارت آفتاب را در دل خود دارد. حرارت بی‌رحم آفتاب خاک تشنه را می‌ترکاند. ترک‌های خاک کویر همیشه مرا به یاد تاریخ و تشنگى ملتم می‌اندازد. به‌هرحال در کارهاى اخیرم سعى کرده‌ام همچنان با استفاده کامل از ماده خاک و گل به یک نوع بیان انتزاعى از کویر و معمارى بومى سرزمینم ایران دست یابم. از آنجا که من همواره نقاش انتزاعى بوده‌ام، این بار هم، نگاهم به این مقوله است و مناظر عینى طبیعت کویرى را در کارهایم بسیار کم می‌بینید. این بار فضاى نقاشی‌های من سرشار از سطوحى ساکت و آرام همچون لحظه‌های تنهایى کویر و خالى از هر قیل‌وقال و همهمه شکل‌ها و رنگ‌هاست. در این نقاشی‌ها فضاهاى خالى بیش از فضاهاى پر، حرفى براى گفتن دارند و بیشتر به زیبایی‌شناسی موضوع پرداخته‌ام تا به طبیعت‌گرایی آن.»
نامى تازه از «تورنتو» برگشته آن هم بعد از سفر ۷ ماهه‌ای که به کانادا کرده است.
مقایسه فضاى هنرى تهران و تورنتو، به‌عنوان بزرگ‌ترین شهر اقتصادى کانادا، یکى از آن حرف‌هایی است که بی‌مقدمه پیش می‌آید. ابتدا به بازدیدى اشاره می‌کند که از حدود صد گالرى این شهر بزرگ داشته و بعد می‌گوید: «ما باید بی‌نهایت مسرور و سربلند باشیم از اینکه می‌بینیم در این مملکت و به‌ویژه در چند سال اخیر سطح جریان هنر اصلاً قابل‌مقایسه با تورنتو نیست. آنجا به غیر از چند گالرى که به ارائه کارهاى جدید و جریان‌های پیشرو پرداخته‌اند، باقى در بند ارائه همان طبیعت بی‌جان‌ها و آبستره‌های مبتذل اوایل قرن بیستم هستند و این مرا بسیار امیدوار کرد. اینکه می‌دیدم در همین تهران کارهایى می‌شود که خیلى جلوتر از جریان هنرى شهرى چون تورنتو است.»
درباره انگیزه سفرش می‌پرسم و این که آیا قصد ماندن داشته یا نه. که به تحصیل یکى از اعضاى خانواده‌اش در آنجا اشاره می‌کند و با تحکم می‌گوید: «حتى اگر ازنظر هنرى هم بهشت بود، باز هم نمی‌ماندم. بهشت من ایران است و من اینجا بزرگ شده و بالیده‌ام و اینجا به درد می‌خورم و همین‌جا هم حضورم سازنده است.»
نامى بیش از هر چیزى یک معلم با سابقه و جاافتاده است و از این نظر به گردن خیلی‌ها حق دارد. حتى خیلى از آن‌هایی که حالا خودشان تدریس می‌کنند. همین هم باعث می‌شود که با او گریزى به بحث آموزش بزنیم: «من این را نمی‌پذیرم که بگوییم چون در دنیاى مدرنیسم زندگى می‌کنیم و مدرنیسم اصول و قواعد آکادمیک را زیر سؤال برده و روش‌های نوینى را براى آموزش هنر به کار گرفته، پس یک نقاش امروزى لزومى ندارد که به روش‌های آکادمیک پایبند باشد. یک سرى اصول و قوانین هست که همیشه در نقاشى به‌عنوان ساختار اصلى آموزش مطرح بوده و تغییر نکردنى است. براى مثال یک نقاش باید روش درست دیدن را بداند. این یک اصل کلى است. حال ممکن است در زمان‌های متفاوت و با تغییر مکاتب هنرى، روش‌های متفاوتى براى دستیابى به این منظور اعمال شود ولى در اصل مطلب هیچ‌گونه تردیدى وجود نخواهد داشت. امروزه درس مبانى هنرهاى تجسمى که یکى از اساسی‌ترین دروس آموزش هنرهاى تجسمى در کلیه کالج‌ها و دانشکده‌های هنرى جهان است ـ در حقیقت ـ در بسیارى از موارد متکى به مبانى و اصول آکادمیک است که در قالب روش‌های تحلیلى نوین و هماهنگ با پدیده‌های نوین بصرى تدوین شده است و همه دانشجویان و هنرجویان موظف به فراگیرى آن هستند.»
نامى براى رسیدن به یک چنین جایگاه مشخصى خود از مدار و مسیرهاى متفاوتى گذشته است و از هیچ تلاشى فروگذارى نکرده است.

در بازگشت به گذشته این هنرمند و در سال‌های پیش از دانشکده، به دوره‌ای برمی‌خوریم که به کودکان و نوجوانان نقاشى یاد می‌داده است. تجربه‌ای بسیار مغتنم براى درک و دریافت دنیاى صاف و صمیمى و رؤیایى کودکان که باعث خلق آثارى نوعى و با نگاه کودکانه می‌شود. از اینجاست که نقاش به رنگ سفید علاقه‌مند می‌شود و به‌طور ناخودآگاه آن را به درون کارهایش راه می‌دهد. رنگى که تا امروز هرگز گریبان او را رها نکرده است و هر بار به‌گونه‌ای خود را نمایان می‌کند. همین رنگ سپید در همان دوره‌های آغازین نقاشی‌های نامى برجسته می‌شود و به بوم‌هایی سه‌بعدی تبدیل می‌شود. چیزى که نمود آن را در نخستین نمایشگاه نقاشى نیز می‌بینیم و می‌یابیم. در کنار کارهاى سپید و سراسرى، او به تجربه‌های متفاوت دیگرى نیز دست می‌زند. گستره این تجربه‌ها را می‌توان از نقاشى طبیعت‌گرایانه با نگاه‌ها و تکنیک‌های مختلف تا نقاشی‌های تجریدى و انتزاعى در نظر گرفت.
این تجربه‌ها اغلب به‌صورت تلفیقى صورت می‌گیرد و گاه به ظهور و بروز فرم و فیگور مشخصى از میان کارهاى آبستره منجر می‌شود.چیزى که از ناخودآگاه نقاش می‌آید و جاى خود را در آن پهنه سپید بوم می‌یابد. در این میان نامى نیز مانند استاد سال‌های دور خود «محسن وزیرى مقدم»، که این اواخر به «نقاشی‌خط» گرایش یافته است، دو دوره به این شیوه اقبال نشان می‌دهد و به آن می‌پردازد.کارهایى تجریدى که از خط فراتر رفته‌اند و به نقاشى روى کرده‌اند: «من معتقد بودم که اگر از کالیگرافى ایران استفاده می‌شود باید به دو عنصر اساسى و ناب آن که ریتم و حرکت است، توجه شود و نه به اندام خط به‌صورت عینى و فیگوراتیو»
به این تجارب می‌توان تجربه سراسرى دیگرى را افزود که همیشه و همواره با نامى بوده است و او را در دست یافتن به نقطه‌های کور و تاریک تخیل، یارى کرده است. کتاب «طراحى با قلم و مرکب» نتیجه این گرایش هنرمند است که گویاى عشق و علاقه فراوان او به طراحى است و طراحى با راپید (راپیدوگراف) و قلم و مرکب.
بعد از انقلاب ماجرا ابعاد دیگرى هم به خود می‌گیرد.جنگ و واقعیت انکار نکردنى آن دستمایه ذهنى خلق یکسرى آفرینه هاى دیگر می‌گردد. آن هم بعد از چند سال سکوت و حس کردن همه آن بلایا و بقایاى جنگ. همین هم باعث می‌شود که مسائل اجتماعى همیشه در ذهن نقاش باقى بمانند و هر بار خود را یک‌جوری نشان بدهند آخرین آثار نامى که می‌توان درباره آن‌ها حرف زد همان نقاشی‌های کویرى او هستند که چندین نمایشگاه نیز از آن‌ها برگزار کرده است. در میان همین کارهاى کویرى، آثارى را هم می‌توان یافت که از ترکیب و تلفیق خاک و سطوح سپید سه‌بعدی ساخته شده‌اند. آثارى که گذشته و حال نقاش را به‌نوعی در ادامه هم قرار می‌دهد و میان آن‌ها پیوندى برقرار می‌کند.
این کلی‌ترین نگاه ممکن به نقاشی‌های نامى است، اما در همین کلیت جزئیاتى هم هست که هر کدام با حکمت خاص خود خلق شده‌اند و اشاره به آن‌ها در این گزارش کوتاه ممکن نیست. وقتى از نامى درباره سنت و هنرمندان سنتى می‌پرسی، همان پاسخى را می‌دهد که همیشه داده است: «سنت عبارت است از شیوه‌های رفتارى، سلیقه‌ها و باورهایى که از نسلى به نسل دیگر انتقال می‌یابد. سنت زمانى سنت است که زمان بر آن بگذرد. به عبارتى تکرار میراث‌ها با نفى آن‌ها یکى است. آن‌ها که گذشته را تکرار می‌کنند، درواقع جز طرد آن کارى نمی‌کنند. راز پیوند انسان با اصول و سنت‌ها در پرسش و پاسخ همیشگى و گفت‌وگو درباره آن‌ها نهفته است و وقتى پرسش و پاسخ و گفت‌وگو را کنار بگذاریم، نه میراثى داریم و نه حرف تازه‌ای.»
این‌ها حرف‌ها و تجربه‌های ارزنده کسى است که نزدیک به چهل سال در دانشکده‌های هنرى ایران به تدریس پرداخته و شاگردان بسیارى را تربیت کرده که خوب یا بد، حالا در عرصه هنر معاصر ایران حضور دارند و دایره دریافت‌های استادشان را گسترش می‌دهند. باز برمی‌گردم به ابتداى مطلب و اعتراف می‌کنم که ساختن تصویر جامع ومانعى از «غلامحسین نامى» ـ از پیشگامان هنر مدرن و معاصر ایران ـ در این مجال کوتاه چندان ممکن نیست و با حضور پراکنده او جور درنمی‌آید.

– این مقاله ابتدا در مجموعه «مهرگان» و در جشن‌نامه مشاهیر معاصر ایران به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژه مهرگان که در موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد ۱۲۹۰ تا ۱۳۳۰ خورشیدی می‌پرداخت. بخشی از این پروژه سال ۱۳۸۳در قالب کتاب منتشر شده است.

– ویرایش نخست توسط انسان‌شناسی و فرهنگ: ۱۳۹۷
– آماده‌سازی متن: فائزه حجاری زاده
-این نوشته خُرد است و امکان گسترش دارد.برای تکمیل و یا تصحیح اطلاعات نوشته شده، به آدرس زیر ایمیل بزنید:
elitebiography@gmail.com