انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

درباره دکتر ناصر کاتوزیان

زندگی برای عدالت

احمد جلالى فراهانى

بهتر است از آخر شروع کنیم. غروب آویزان شاخه‌ها بود که دکتر «ناصر کاتوزیان» جمله آخرش را گفت. جمله‌ای کوتاه، پرمغز و ماندنى. حکایت آینه و جوان و پیر و خشت خام. «به جوان‌ها می‌گویم اگر از چیزى عصبانى هستید مراقب باشید، میراث گران‌بهای چندین و چندساله پدرانتان را از روى عصبانیت به زمین نزنید…» و این تمام پختگى و حوصله پیرمردى سفیدموى و مرتب را نشان می‌دهد که شمرده شمرده سخن می‌گوید و هیچ عجله‌ای براى گفتن ندارد…

متولد: ۱۳۱۰. تهران، محله دردار.

دوران ابتدایی‌اش را در دبستان اقبال در خیابان «شهباز» به اتمام رسانده و دوران دبیرستان را در دبیرستان علمیه طى می‌کند و پس از نقل‌مکان به خیابان «آب منگل» در خیابان رى در همان دبیرستان می‌ماند تا اتمام این دوران. دکتر کاتوزیان باکلاس پنجم نظام قدیم رشته علمى را دنبال می‌کند و در کلاس ششم آن زمان رشته ادبى را انتخاب می‌کند، در همان رشته ادبى در ایران شاگرد اول می‌شود و موفق به دریافت مدال درجه ۲علمى براى اولین بار در ایران می‌شود. همین دریافت مدال مشوق او می‌شود براى ادامه تحصیل. او با انتخاب رشته حقوق تحصیلات خود را در دانشگاه ادامه می‌دهد و در این رشته موفق به کسب مدال درجه‌یک علمى این رشته می‌شود. با فوت پدر در سال دوم دانشگاه ضربه بزرگى به دکتر کاتوزیان وارد می‌شود و این ضربه باعث می‌شود تا او از رفتن به وزارت امور خارجه پشیمان شود و رشته قضا را انتخاب کند. او در این رشته در مقاطع مختلف تا دکترا همواره با عنوان شاگرداولی فارغ‌التحصیل می‌شود و رساله‌اش را در سال ۱۳۳۹ باعنوان «وصیت» به پایان می‌رساند و به دفعات متعدد به کشورهاى فرانسه و انگلیس و آمریکا سفر می‌کند. در آنجا غور و تفحص بسیار می‌کند. بااین‌حال علاقه وافر او به فقه باعث می‌شود تا مطالعات فراوانى را هم در این زمینه داشته باشد. همین امر باعث می‌شود تا زبان عربى را به همان اندازه بداند که در زبان فرانسوى و انگلیسى متبحر شده بود.
در سال ۱۳۳۲ اولین مقاله استاد در مجله کانون وکلاى آن زمان به چاپ می‌رسد و سلسله مقالاتش دراین‌باره ادامه پیدا می‌کند تا اولین کتاب او تحت عنوان «وصیت هم‌زمان» با اتمام دوره دکترى به چاپ برسد.
دکتر ناصر کاتوزیان اولین دانشجوى ایرانى است که موفق به اخذ مدرک دکتراى حقوق در ایران و دانشگاه تهران شده است. او در سال ۱۳۳۳ در سن ۲۳سالگى ازدواج می‌کند که حاصل آن دو فرزند پسر است .
-در ۱۴ بهمن ۱۳۸۳ محمد خاتمی، رئیس‌جمهور وقت ایران، نشان درجه‌یک فرهنگ و هنر و دانش را به وی اهدا کرد.

– دکتر ناصر کاتوزیان ۴۳ جلد اثر تألیفى و تحقیقى دارد که برخى از آن‌ها به ۹۰۰صفحه می‌رسد مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:
۱ ـ عدالت قضایى (۲جلد) که مجموعه آرایى است که او در دوران قضاوتش جمع‌آوری کرده.
۲ ـ گامى به‌سوی عدالت (۲جلد) توصیفى از زندگى خود استاد است که تمام زندگی‌اش را گامى به‌سوی عدالت می‌داند. این ۲کتاب شامل بیش از ۴۰۰مقاله‌ای است که او در مورد حقوق اساسى نوشته است.
۳ ـ مقدمه علم حقوق که هنوز در دانشگاه‌های مختلف تدریس می‌شود و بیش از چهل بار تجدید چاپ شده است.
۴ ـ فلسفه حقوق (۳جلد) گل سرسبد کتاب‌های دکتر کاتوزیان. او این ۳جلد کتاب را بیش از همه آثارش دوست دارد. البته جلد سوم این مجموعه منطق حقوق نام دارد.
۵ ـ حقوق مدنى: دکتر کاتوزیان بیش از ۲۰جلد کتاب در باب موارد مختلف حقوق مدنى ازجمله خانواده، تعهدات، قراردادها، مسؤولیت‌های مدنى، ارث و وصیت و… نوشته است.
۶ ـ نظریه عمومى حقوق
۷ ـ کلیات حقوق
۸ـ فرهنگ کاتوزیان
۹ ـ تاریخ انقلاب مشروطه ایران ۱۰
ـ آزادى اندیشه و بیان: دکتر کاتوزیان این کتاب را به سفارش سازمان ملل متحد در مورد آزادى اندیشه و بیان در ایران نوشته است. اولین قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران نیز توسط دکتر کاتوزیان تدوین شده است.

او درباره ۷۳سالگی‌اش با خنده می‌گوید: «به نظر شما زیاداست اما اگر ۷۳ساله باشید متوجه می‌شوید که چقدر کم است» .

خاندان کاتوزیان از خانواده‌های باسابقه و کهن در تهران است و نام خانوادگى اصلى آن‌ها تهرانى بوده است که درزمان رضاشاه وقتى مجبور به دریافت شناسنامه می‌شوند به دلیل علاقه به زبان اصیل پارسى، لغت «کاتوزیان» را از شاهنامه براى نام خانوادگى خویش اقتباس می‌کنند و کاتوزیان به معناى پارسایان است. «گروهى بودند که تقریباً روحانیون دربار ساسانى را تشکیل می‌دادند و درواقع طبقه باسواد زمانه خود بودند و از نفوذ فراوانى برخوردار بودند و چون خانواده ما خانواده‌ای روحانى بود. حتى عموى من قبلاً روحانى بود و بعدها به‌اجبار دربار عمامه ازسر برمی‌گیرند و این فامیل را از شاهنامه می‌گیرند. آنجا که می‌گوید «گروهى که کاتوزیان خوانی‌اش/ به‌رسم پرستندگان دانی‌اش» و این شعر فردوسى است.» چرا دکتر ناصر کاتوزیان رشته حقوق را انتخاب کرده است؟ دلیلش براى این کار متواضعانه است. می‌گوید: «اتفاق باعث آشنایى من با علم حقوق شد.» و همین اتفاق باعث می‌شود تا سرآمد دوران خود در این رشته شود و شاید اگر او کاپیتان تیم والیبال مدرسه‌اش نمی‌بود و اصرار مدیر مدرسه براى حفظ این دانش‌آموز نبود او هرگز وارد عرصه حقوق نمی‌شد. «و البته اتفاق تنها هم نبود. بعدها که وارد دانشگاه شدم از انتخاب خودم کاملاً راضى بودم و به آن افتخارمى کنم.» شاید انتخاب رشته حقوق در خانواده کاتوزیان یک سنت نباشد اما اغلب بزرگان و مشاهیر این خانواده براى ادامه تحصیل خود رشته حقوق را انتخاب می‌کنند و خود استاد دراین‌باره می‌گوید: «خانواده ما بیشتر حقوقدان هستند. بزرگان خانواده ماقبل از من هم به حقوق خیلى علاقه‌مند بودند. حتى یکى از قوم‌وخویش‌های ما اول دانشکده پزشکى را انتخاب کرد و بعد پشیمان شد و در انگلستان اقتصاد سیاسى را برگزید.» و البته منظور استاد کسى نیست جز «محمدعلى کاتوزیان » که بسیارى از آثارش در ایران چاپ شده و مورداستفاده قرارمى گیرد. خواسته‌های مغفوله خاندان کاتوزیان البته نقش فراوانى در هدایت استاد به رشته حقوق داشته و خود نیز معترف این ماجراست. زراندوختن و جمع ثروت صفتى نیست که اهالى علم و تحقیق را تحریک کند و این روحیه البته از ویژگی‌های دکتر کاتوزیان هم هست. چنانکه پس از اتمام دوران دانشکده حقوق در مقطع لیسانس از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۵ در دادگسترى روزگار می‌گذراند و مشاغل مختلفى را تجربه می‌کرد تا جایى که حتى به ریاست دادگاه اراک و مستشار دادگاه استان و معاون ادارى و حقوقى هم می‌رسد، اما داشتن روحیه تحقیق و پژوهش ازیک‌طرف و عشق و علاقه او به تدریس و همچنین مخالف خوانی‌هایش با دستگاه حاکم از طرف دیگر سبب شد تا کنج خلوت تحقیق و تفحص را به دنیاى پراضطراب و جنجال دادگسترى ترجیح دهد و به دنیاى علم و آرامش نقل‌مکان کند.
«روزى که لیسانسم را گرفتم، درس وصیت را که درس بسیار مشکلى هم بود، در کتاب‌های فقهى هم می‌دیدم که البته مفصل‌ترین مبحث آن کتاب‌ها هم همین مسئله وصیت است. این انگیزه که بتوانم در باب این مسئله تحقیق کنم، باعث شد تا از همان روزى که قلم دانشجویى را زمین گذاشتم، قلم تألیف را به دست بگیرم.» «من هم مثل هر جوانى در آن ایام آرزویى داشتم. من همیشه آرزو داشتم تا یک نویسنده و محقق بزرگ شوم. هیچ‌وقت آرزو نداشتم یک ثروتمند بزرگ یا یک سیاستمدار مشهور یا یک قدرتمند واقعى شوم.» آیا او به آرزویش رسیده؟ در جواب این پاسخ چیزى جز لبخند از دکتر ناصر کاتوزیان نخواهید شنید. او رسیدن به آرزو را به‌مثابه توقف می‌داند. می‌گوید «وقتى میکل‌آنژ مجسمه «پتیا» را ساخت و در کلیسا خیلى موردتوجه قرار گرفت، خودش گریه می‌کرد. وقتى از او پرسیدن چرا گریه می‌کنی؟ گفت: براى اینکه این پایان کار من است. چون از این کار خوشم آمده.» و این گفته کاتوزیان نشان‌دهنده تلاش او براى نگه‌داشتن روحیه نارضایتى از خود و طلبگى است. او از کارهاى خود به معناى واقعى راضى نیست و در جواب این سؤال کلیشه‌ای که اگر دوباره به دنیا بیایید، آیا همین مسیر را طى خواهید کرد؟ می‌گوید: «اگر دوباره به دنیا بیایم، دوست دارم کارهاى قبلی‌ام را ادامه دهم.» بزرگ‌ترین معضل نظام حقوقى ما چیست؟ چرا خیلى از آن‌ها کارایى خود را از دست داده‌اند؟ دکتر کاتوزیان فراموش‌شدن جامعه از سوى حقوقدانان را عامل عمده نقصان می‌داند و می‌گوید «آن‌ها فکر می‌کنند همه‌چیز در قانون باید گفته شود و منبعث از قانون است، درحالی‌که حقوق غیر از قانون است. قانون بخشى از حقوق رسمى است که توسط قوه مقننه و مجریه وضع می‌شود، ولى این اندیشه‌ها هستند و جامعه و سازمان‌های اجتماعى که حقوق را می‌سازد و زمینه‌های اصلی‌اش را فراهم می‌کند.» دکتر کاتوزیان دو دلیل را علت عقب‌ماندگی‌مان از کاروان تمدن و چسبندگى بیش از اندازه‌مان به قانون می‌داند. اول آنکه حقوق ما نتوانسته است معناى واقعى فقه را بشناسد و همین ضعف عمده به قوانین ما سرایت کرده است و فکر می‌کنیم همه‌چیز باید در قانون باشد و همه‌چیز را قانون به ما بگوید. درواقع ما فراموش کرده‌ایم که عرف و عادت و هنجارهاى اجتماعى و نیازهاى آن نیاز مبرم به مراجعه ما به قوانین فقهى و بررسى دوباره آن‌ها دارد. ضمن آنکه این عوامل خود نیازهایى را به وجود می‌آورد که این نیازها موجب به وجود آمدن قواعدى می‌شود که حتى دولت‌ها را مجبور به وضع قانونى آن‌ها می‌کند. او دراین‌باره می‌گوید «درست است که دولت‌ها مقتدر هستند.

اما این اقتدار کاملاً ظاهری است و دولت از اطراف تحت‌فشارهای متعدد اجتماعى است که بخش عمده‌ای از آن‌ها منبعث از نیازهاى اقتصادى و حتى سنت‌ها و اخلاق و مذهب است و این‌ها درواقع در حال مبارزه با یکدیگرند. قانونى که وضع می‌شود نتیجه پیروزى یکى از این فشارها بر سایر نیروها است. ما فراموش کرده‌ایم که قوه قضاییه می‌تواند در قلمرو قوانین و تفسیر آن‌ها خود کارگزار باشد.» درواقع ازنظر دکتر کاتوزیان دلیل اول عقب‌ماندگی نظام حقوقى ما از نیازهاى امروز سنت‌گرایی شدید است که در ما وجود دارد و اجازه خلاقیت و تصمیم‌گیری نمی‌دهد. و اما دلیل دیگر این عقب‌ماندگی: «ما ازنظر نظام ادارى و حقوقى خیلى تحت تأثیر نظام حقوقى فرانسه قرار گرفتیم. آن‌ها براى حقوق مدنى بعد از ناپلئون همین ارزش و تقدس را قائل بودند ولى حالا این‌طور نیست و آن‌ها از این حیث خود را نو و مدرن کرده‌اند و ما همچنان و همان سر کلاه آی با کلاه مانده‌ایم.» او معتقد است «حقوقدانان حتماً باید با این شیوه‌های کهنه و منسوخ مبارزه کنند و نداى عدالت و نداى وجدان و آن عرفان حقوقى را که به هرکسى که حقوقدان هم نیست اما وقتى یک قضیه حقوقى پیش او مطرح می‌شود می‌تواند تشخیص دهد که عدالت کدام طرف است را بیشتر مدنظر قرار دهند و به آن توجه بیشترى بکنند.»
ازنظر او ما براى اینکه بتوانیم از یک نظر حقوقى مدرن و کارآمد برخوردار باشیم باید ابتدا جامعه‌مان عادت کند به اینکه قانون را درست اجرا کند و بعدازآن وقتی‌که به قانون‌گرایی کامل رسیدیم آن زمان بهترین زمان براى یافتن راه‌حل مناسب براى دور زدن قوانین ـ در جهت بهبود شرایط زیست اجتماعى ـ و تنظیم دوباره آن‌ها در استنباط‌ها براى رسیدن به عدالت واقعى خواهد بود.
دکتر کاتوزیان می‌گوید: «هدف حقوق و تمام زیروبم آن اجراى کامل عدالت و مصونیت جامعه از ظلم و بی‌عدالتی است.» او علت اصلى ماجراى مشروطیت را هم در همین نکته می‌بیند و می‌گوید : «عموى من یکى از سران اصلى مشروطیت بود و از او یادداشت‌های متعددى هم دراین‌باره به دست من رسیده که آن را در کتابى تحت عنوان «برداشت‌هایی راجع به تاریخ مشروطیت» به چاپ رسانده‌ام. در آنجا در مقدمه‌اش نوشته‌ام که انقلاب مشروطیت درواقع قیامى براى دموکراسى خواهى نبوده است بلکه حکومت عادل می‌خواسته‌اند و عدالت‌خانه.» او علت مشروطیت را آراى متضادى می‌داند که قضات آن زمان صادر می‌کردند و فساد شدیدى که در دستگاه قضاى آن دوران رخنه کرده بود را عامل اصلى آن قیام می‌داند. دکتر کاتوزیان درباره آزادى می‌گوید:

«آدمى اگر نتواند آن‌گونه که می‌اندیشد افکارش را بیان بکند و اصلاً جرئت بیان فکرش را نداشته باشد مطمئناً اندیشه شکوفا نخواهد شد»

و این‌یکی از دغدغه‌های اصلى اوست. ازنظر او هنوز سنگینى سالیان دورودراز حکومت‌های مستبد در تاریخ ایران بر رفتار و سکنات ما سایه انداخته است و ما هنوز تحت تأثیر بیش از چند هزار سال استبدادى هستیم که در تاریخمان به ثبت رسیده و تا زمانی که سنگینى این سایه از شانه‌های ما جدا نشود در بحث آزادى و عدالت همچنان در خم اول این وادى باقى خواهیم ماند و این حاصل نمی‌شود مگر زمانى که هر کس هر آنچه می‌اندیشد را بیان کند و برخورد اندیشه‌ها براثر همین اصل پیش‌پاافتاده میسر گردد. او می‌گوید: «در همین حقوق موانع فراوانى براى آزاداندیشی وجود دارد و تا این موانع از سر راهش برداشته نشود پاى نظام حقوقى ما همچنان می‌لنگد.»

– ناصر کاتوزیان روز سه‌شنبه، ۱۱ شهریور ۱۳۹۳، در هشتادوسه‌سالگی، به دنبال بیماری ریوی در تهران درگذشت.

– این مقاله ابتدا در مجموعه «مهرگان» و در جشن‌نامه مشاهیر معاصر ایران به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژه مهرگان که در موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد ۱۲۹۰ تا ۱۳۳۰ خورشیدی می‌پرداخت. بخشی از این پروژه سال ۱۳۸۳در قالب کتاب منتشر شده است.

– ویرایش نخست توسط انسان‌شناسی و فرهنگ: ۱۳۹۷
– آماده‌سازی متن: فائزه حجاری زاده
-این نوشته خُرد است و امکان گسترش دارد.برای تکمیل و یا تصحیح اطلاعات نوشته شده، به آدرس زیر ایمیل بزنید:
elitebiography@gmail.com