باغ مسطح زیر پا!
جعفر پاکدست، طراح متن بزرگترین فرش دنیاست. فرش مسجد اعظم سلطان قابوس عمان. مسجدى که فرش آن بیش از ساختهشدنش بافته شده است، فرشى با مساحت ۵ هزار مترمربع. او علاوه بر طراحى متن فرش،ناظر بافت آن نیز بوده است…
نوشتههای مرتبط
– طراح، رنگساز و رنگآمیز
– متولد ۱۳۱۰ ـ سردرود تبریز
– درگذشت تیرماه ۱۳۹۴
– کار طراحى فرش را در ۲۰ سالگى آغاز کرد.
– طراحى فرشهای آستان قدس رضوى، مجلس شوراى ملى سابق، وزارت امور خارجه و طراح و کارشناس، فرش پنج هزار مترى مسجد اعظم سلطان در عمان.
– استادیار دانشگاههای هنر، الزهراى سوره، هنر تبریز و کرمان و فرهنگسراهاى تهران
– انتشار کتاب آموزشى «طراحى فرش»
– عضو کمیته تخصصى شوراى عالى ارزشیابى هنرمندان هنرهاى سنتى سازمان میراث فرهنگى کشور سال ۸۲
– شرکت در نمایشگاه جهانى توکیو و نمایشگاه جهانى هانوور آلمان
– اخذ دکترای افتخاری هنر و دریافت لوح تقدیر و نشان هنر در سال ۱۳۸۱
سمیه مؤمنى: «تصور لطیفى است، اینکه در گوشهای از دنیا فرشى پنج هزار مترى با انبوهى از اسلیمیها و ختاییها و رنگهایی با هزاران سال اصالت پهن است و هر روز صدها نفر بر آن میایستند، تکبیرهالاحرام میگویند، به رکوع میروند، سجده میکنند و دست دعا برمیدارند.
جعفر پاکدست، طراح متن بزرگترین فرش دنیاست. فرش مسجد اعظم سلطان قابوس عمان. مسجدى که فرش آن بیش از ساختهشدنش بافته شده است، فرشى با مساحت ۵ هزار مترمربع.
او علاوه بر طراحى متن فرش،ناظر بافت آن نیز بوده است.
کمى بیش ازنیم قرن میگذرد از روزهایى که او تصمیم گرفت طراح فرش شود، آن روزها ۲۰ ساله بود. روزهایى که به بازار فرشفروشها در تبریز میرفت و طرح فرشها را نگاه میکرد.
با دقت بسیار، در اسلیمیهای درهمرفته و ساقههایی که از روى هم عبور کرده بودند گم میشد و از عطر شاهعباسیهای رنگارنگ فرشها، سرخوش و مست…
زمانى که شاهعباسیها، لوتوسها و گلهای ریزودرشت فرشها را بیآنکه کتابى در دسترسش باشد یا استادى براى راهنماییاش، تنها از روى فرشهای بافته شده میدید و از خود میپرسید چرا این ساقه از روى آن دیگرى عبور کرده، چرا جهت این گل به این سمت است؟ بیشتر نگاه میکرد و پاسخ را مییافت. روابط را کشف میکرد، کاغذ چهارخانهای برمیداشت و میکشید این روزها که او از بزرگترین طراحان فرش است، دوست دارد طرحهای ۲۰ سالگیاش را که سالهای آغاز کارش بود، حالا ببینید طرحهایی که میگوید ناپسند و ناپخته بودند.
او این کار را بهتنهایی آغاز کرده و نزد هیچکس آموزش ندیده است و از همین رو تأکید بسیار دارد که کارش هر روز بهتر از روز قبل باشد و امروز بعد از ۵۰ سال فعالیت در این رشته باز هم معتقد است که باید هر روز نسبت به روز قبل متفاوتتر کار کند.او ایمان دارد که داشتن چنین دید و نیتی کار فرد را زیباتر و اصولیتر خواهد کرد. گفتیم که یکى از مهمترین آثار دوران فعالیتش تاکنون طراحى و نظارت بر بزرگترین فرش دنیاست. سال ۷۴ بود و از او که از سال ۱۳۴۲ تا سال ۶۶ مسئول امور طراحى شرکت سهامى فرش ایران بود، براى طراحى فرشى که به شرکت سفارش داده بودند از او دعوت کردند. خودش میگوید: «کار خیلى بزرگ و سفارش، سنگینى بود که با مدتزمان تعیینشده در قرارداد (۳۴ ماه) از عهده من بهتنهایی برنمیآمد طراحى متن را من به عهده گرفتم و طراحى حاشیهها را هنرمندى به نام حسن وظیفه رضایى به عهده گرفت.سمبلیک فرش طرح زیرین گنبد مسجد شیخ لطفالله است که در این فرش قطر دایره طرح ۲۸ متر شده است.»
به علت زمان کم تعیین شده فرش در ۴۷ تکه و در کارخانجات کرج بافته و بعداً حدود ۶۰ رفوگر تکهها را در محل مسجد به هم متصل کرده بودند. در قرارداد ذکر شده بود که به ازاى هر روز تأخیر از مدت زمان تعیین شده بافت فرش، مبلغ هزار دلار بهعنوان جریمه پرداخت شود. مسجد، همزمان با بافت فرش در حال ساخت بود و حدود ۷ ماه پس از اتمام بافت فرش بهطور کامل ساخته و آماده شد.
میگوید: «آن روزها بازنشسته شده بودم، اما به شرکت رفتم و گفتم اینها بهسختی با شما قرارداد بستند و به ازاى هر روز تأخیر ۱۰۰۰ دلار جریمه را در قرارداد قید کردهاند، در کارخانجات کرج احتمال سیل، آتشسوزی و پوسیدگى هم است. شما هم براى تأخیر در تحویل آن درخواست جریمه کنید، اما آنها کوتاه آمدند. در ابتدا هم عجله کردند و معامله را ارزان منعقد کردند. درحالیکه این کار تنها یک بار انجام میشد و همه ابزارها و وسایلش تنها یک بار استفاده میشد. درنهایت هم پنج میلیون و ۲۲۸هزار دلار معامله کردند که البته براى شرکت سود داشت.»
پاکدست درباره نحوه کار از ابتداى طراحى تا زمان بافت اینگونه میگوید: «یکى از کارهایى که همیشه به آن میبالم، طراحى این فرش است. ۱۴ متر کاغذ ۱۱۰ گرمى را طراحى کردم. اندازههایی که باید به دقت مشخص میشدند تا بدون یک میلیمتر خطا، طراحى صورت بگیرد و این کار مستلزم دقت بسیار است.»
براى بافت فرش، ۳۳ تن پشم خریدارى شد و ۲۸ رنگ تصویب شده بود که سهم هر رنگ یک تن و ۲۰۰ گرم پشم میشد، بهعلاوه از برخى رنگها مقدار بیشترى لازم بود. درواقع باید بین ۱/۵ تاز ۲ تن از پشمها به یک رنگ، رنگرزى میشدند که اگر بهصورت خامه رنگ انجام میشد، حتماً تیره و روشنى رنگها متفاوت میشدند. هر پاتیل رنگ حداکثر ۱۵۰ کیلوگرم را رنگرزى میکند و مثلاً براى رنگ لاجوردى ۶ الى ۷ پاتیل رنگ لازم بود. در جلسات کارشناسى که داشتیم، تصمیم گرفته شده پشم رنگ شود. پشمها را شستند و همه املاح را از آن زدودند. بعد آنها را با ۶ الى ۷ پاتیل رنگ کردند که البته باز هم با وجود همه تلاشى که کردند، اختلاف رنگى وجود داشت که در مرحله بعد همه پشمهای همرنگ را در ماشین حلاجى مخلوط کردند که درنهایت رنگها بهصورت یکدست درآمد و سیرى و روشنها در هم مخلوط شد.
بیشتر رنگهای این فرش گیاهى است، جز چند رنگ که گیاهى آن امکان نداشت و از رنگ شیمیایى استفاده شد.
او طراحى و بافت این فرش را از افتخارات خود میداند و در بیشتر زمان دیدارم با او با علاقه تمام از آن صحبت میکند.
پاکدست از پیش از بازنشستگى از شرکت سهامى فرش ایران کار تدریس در دانشگاههای مختلف را آغاز کرده است و علاوه بر آن در منزل هم شاگردانى دارد. علاقه بسیارى به تدریس دارد. میگوید: «کسانى که در این رشته زحمت کشیدهاند، یکى پس از دیگرى به علت کهولت یا فوت، جایشان در عرصه تدریس و آموزش خالى است، ولى باید این خلأ پر شود.» او خودش را مدیون آنها میداند و تأکید میکند که این دین را براى نسل جوان ادا کند.
میگوید: «فرش دستباف جزو هویت ایرانى ما است. از قرنها پیش که در کشورهاى دیگر فرش دستباف تولید نمیشد و یا اندک بود، هنرمندان ایرانى دستبهکار بوده و در بیشتر موزههای معروف دنیا از فرشهای قدیمى ایران آثار زیبا و منحصربهفردی وجود دارد.» او تأکید میکند که براى رونق همیشگى این هنر و صنعت تلاش کند، چرا که با پیدایش فرش ماشینى در کشور و البته ورود رقباى خارجى به میدان، تولید فرش دستباف، فرش ایران امروزه اهمیت و شأن پیشین خود را در بازارهاى جهانى ندارد.
از مسئولان و تجار میخواهد که قدرى به فکر باشند و گله میکند از اینکه در دهههای اخیر، بیشتر بافندهها روى به سوى تابلوبافى در اندازههای کوچک یا فرشهای حجمى که آن چنان بازارگرمی هم نداشته و اقتصادى هم نیستند، روى آوردهاند. میگوید: این گونه فرشها را کسانى که قدرت خرید دارند، میخرند، اما صرفه اقتصادى خوبى ندارند. این مسائل اصالت و شأن و منزلت فرش ایرانى را زیر سؤال برده است.
میگوید: کیفیت طرحها نسبت به سابق بهتر شده و نهتنها متوقف نشده، قدرى جهش هم داشته است. او بارها به مسئولان هشدار داده است، اما آنچه البته به جایش نرسد، فریاد است.
میگوید: طراحى فرش مانند آهنگسازى است. مانند همه کارهاى اینچنینی که به تمرکز فکر احتیاج و جنبه خلاق دارند. فرد باید آمادگى لازم را داشته باشد، در غیر این صورت طرح زیبایى نخواهد کشید.
میگوید: پیش آمده که نصف شب بیدار شده و کار میکردم. بهشدت به این کار علاقهمند بودم و همین علاقه باعث شد بدون اینکه نزد استادى آموزش ببینم، خود بیاموزم. از صفر شروع کردم، روز به روز کارم بهتر شد و رضایت خودم را جلب کرد. کتابى نبود که کمک بگیرم و تنها معلمم فرشهای بازار بود و امروز میتوانم در این رشته حرفى براى گفتن داشته باشم.
او زمانى از وقتش را صرف کار در باغ میکند. باغ، مایه اصلى طراحى فرشهای ایرانى است. انبوه درختان، شاخههای درهم پیچ خورده و ساقههای درهم فرو رفته. پرندههای به پرواز درآمده و حیواناتى که در پاى درختان آرمیدهاند.
خوبتر که گوش کنى، حتى صداى حرکت آبى را که در حاشیه فرشهای گلستان در جریاناند، میشنوی و زیباتر آنکه آهوها در فرش پاکدست در چنگال شیرها اسیر نیستند و پرندهها با سرمستى بر شاخهها میخوانند.
– این مقاله ابتدا در مجموعه «مهرگان» و در جشننامه مشاهیر معاصر ایران به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژه مهرگان که در موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد ۱۲۹۰ تا ۱۳۳۰ خورشیدی میپرداخت. بخشی از این پروژه سال ۱۳۸۳در قالب کتاب منتشر شده است.
– ویرایش نخست توسط انسانشناسی و فرهنگ: ۱۳۹۸
– آمادهسازی متن: فائزه حجاری زاده
-این نوشته خُرد است و امکان گسترش دارد.برای تکمیل و یا تصحیح اطلاعات نوشته شده، به آدرس زیر ایمیل بزنید:
elitebiography@gmail.com