انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

درباره تکنولوژی (۱) انسان و تکنولوژی

مقدمه : تکنولوژی مفهومی است که امروزه جزو پر کابرد ترین واژه های در زندگی روزمره بشر معاصر می باشد . اما براستی تکنولوژی چیست ؟ چگونه پدید می اید ؟ چرا پدید می اید ؟ محصول چه نوع سیستمی است و اصولا مقصد نهایی ان کجاست ؟ مبتنی بر چه تفکری است ؟ آیا پدیده ای خنثی است؟ ایا صرفا نوعی ابزار بی هویت و فاقد اثر در دستان انسان است ؟ و یا دارای بار مفهومی و ارزشی خاصی است ؟ آیا دارای اثراتی بر ذهن و زندگی فرد و جوامع است ؟ آیا تمام جوامع قادر به تولید تکنولوژی هستند ؟ آیا جامعه قبل از ورود تکنولوژی همان جامعه پس از تکنولوژی است ؟ و یا تکنولوژی واجد و موجد روابط انسان شناسانه و جامعه شناسانه خاصی است ؟ این سوالات و بسیاری سوالات دیگر در درک مفهوم تکنولوژی می تواند بسیار حائز اهمیت باشد. شاید بتوان بسیاری از مشکلات بسیاری از جوامع حاشیه ای از جمله ایران را بتوان با تاریخ ورود تکنولوژی هماهنگ دانست . نگاهی دقیق تر به روند و مسیر تحولات سیاسی و اجتماعی می تواند بیانگر این نکته باشد که ریشه بسیاری از معضلات ، اختلاف ها ، تنش ها ، گسست ها ، درگیری ها در جامعه ایرانی با ورود تکنولوژی به ایران به نام مدرن شدن یا معاصر شدن یا توسعه یافتن قرین بوده است که خود را در قالب درگیری های اجتماعی ، فرهنگی و در نهایت سیاسی در تاریخ معاصر به رخ کشیده است لذا شناخت این پدیده می تواند در تبیین برخی از سوالات مهم یاریگر و روشن گر باشد، لذا این مقاله و جند مقاله بعدی سعی دارد نگاهی متفاوت به این پدیده داشته باشد و نشان دهد که این نگاه ساده لوحانه به تکنولوژی به عنوان پدید ه ای خنثی قابل دفاع نمی باشد و تکنولوژی خود دارای تاثیرات جدی بر فرد و جامعه و به تبع آن سیسیتم های اجتماعی و حتی سیاسی نیز می باشد . در این مقالات پیوسته ابتدا به مبانی تئوریک و انسان شناسانه تکنولوژی پرداخته می شود. در قسمت بعدی به منطق تکنولوژی و در نهایت در قسمت نهایی تعدادی از محصولات عمده تکنولوژیک جهان مورد بررسی ئ تشریح تئوریک قرار خواهند گرفت

الف) مبانی انسان شناسانه تکنولوژی

۱- تکنولوژی یک پدیده است لذا شامل قوانین عمومی پدیده­ها می­باشد. از سوی دیگر پدیده­ای انسانی است لذا شامل نوع دوم پدیده­ها هم خواهد بود که آن هم انسانی بودن آن است و لذا ارتباطی قوی با انسان پدید آورنده آن خواهد داشت.

۲- تکنولوژی پدیده­ای است مدرن لذا متعلق به جهان مدرن. مهمترین خصوصیات جهان مدرن ، مدرن شدن انسان معاصر است. پس تکنولوژی هم در ردیف تحولاتی قرار میگیرد که انسان مدرن آنها را پدید آورده است. در این مقاله به مجموع فرآیندهای نرم افزاری و سخت افزاری این تحولات با کمی اغماض مدرنیسم گفته می­شود.

۳- شناخت تکنولوژی مستلزم شناخت مدرنیسم است به عبارت دیگر تکنولوژی خود یکی از پدیده­های حاصل از مدرنیسم است.

۴- مدرنیسم خود با تولد انسان جدید آغاز شد و با رشد او گسترش یافت و مراحل نمو خود را طی کرد. لذا شناخت انسان مدرن پیش شرط شناخت مفهوم تکنولوژی است.

۵- انسان مدرن، انسان محقق است نه مکلف. انسان مدرن، انسانی است که آموخته است، منابع معرفی وی محدود و غیر قابل تغییر نیستند و انحصار در منابع معرفتی الزامی نیست. انسان مدرن، انسانی است که با خرد مدرن می­بیند، لمس میکند، می­اندیشد، نتیجه می­گیرد و نهایت دست به خلق کردن و تغییر دادن می­زند.

۶- انسان مدرن انسانی است مبتنی بر تعریف تغییر پذیر بودن انسان، نه ثبات انبساطی انسان در طول حیاتش، لذا خرد مدرن هم ابزاری است برای این نوع فعالیت انسان در مجموعه زیستی وی.

۷- انسان مدرن رابطه­اش را با بسیاری از منابع کهن و ثابت زندگی تغییر داده است. انسان جدید به تکثیر منابع معرفتی پی برده است. برای هر یک حوزهای مشخص تعیین کرده است. با طبیعت رابطه­اش را تغییر داده است و جمله قدیمی “” انسان بایستی خود را با محیط سازش دهد”” دیگر چندان مورد احترام و مبنای عمل او نمی­باشد. این انسان جدید با ترکیب سه عنصر:

الف) عدم لزوم ثبات شرایط زندگی ب) پی بردن به قوانین علت و معلولی (علوم تجربی) – ج) محق دانستن خود در تغییر دادن مطابق نیاز خود، پروسه ای را سامان می­دهد که در این مقاله نام عمومی تکنولوژی را بر آن نهاده شده است .

۸- نکته دیگر در باب مدرنسم توجه به مفهوم مشارکت است. مفهومی که امروزه یکی از ارکان تداوم مدرنسم، چه در تولید سخت افزارها و چه در فرآیند نهاد سازی برای بشر می­باشد. مفهوم مشارکت مفهومی است که نظر به نوع انسان شناسی طبیعی تر دارد تا نورماتیتر (Normative) دارد و پیش فرض این مفهوم نوعی نگاه بخصوص به انسان و روابط انسانی است که با نوع نگاه­های پیش از خود تفاوتی اساسی دارد و شاید بتوان با کمی اغماض آنرا تحت عنوان کلی پلورالیسم خلاصه کرد.

۹- یکی از مهمترین اختصاصات مدرنیسم تغییر محدوده و نوع دیالوگ حوزه عمومی و خصوصی زندگی اجتماعی است. مدرنیسم با انسان شناسی خاص خود و مکانیسم های نهاد ساز خود، مفهوم حوزه خصوصی را جدی تر دنبال کرد و شاید بتوان گفت که مدرنیسم تعیین و تضمین حوزه­های فردی و خصوصی را در مقابل مکانیسم­های عمومی سازتر بیشتر مورد توجه قرار داده است لذا مدرنیسم به نوعی مبتنی بر عملکرد خاص حوزه خصوصی و تعریف حوزه عمومی با استفاده از حوزه خصوصی است بنابراین مکانیسم درونی مدرنیسم اجباراً او را به سوی حفاظت، گسترش حوزه خصوصی با محوریت خود عامل سوق می­دهد.

۱۰- نکات ذکر شده پیرامون مدرنیسم بسیار خلاصه و با اغماض همراه بوده است و سخن در باب مدرنیسم بخصوص نوع انسان شناسی آن بسیار دقیق و وسیع می­باشد اما در اینجا به مناسبت ارتباط تکنولوژی و مدرنیسم و اینکه بهتر بتوان ماهیت تکنولوژی، جهت گیری و کارکرد آنرا بررسی کرد به ذکر تعدادی از مفاهیم پایه­ای مدرنیسم پرداخته شده و در نهایت تنها این نکته اضافه می­شود که تولید انسان مدرن یا خرد مدرن یا انسان محقق در مقابل انسان مکلف و سپس تولید انسان تغییر دهنده و تغییر کننده، حاصل تعریف این مفهوم بوده است که انسان به عنوان موجودی عامل شناخته تعریف شد که خود انتخاب می­کند و خود عامل است و خود پاسخ می­دهد.

۱۱- و نکته آخر اینکه محدودیت انسان مدرنیسم در قدرت انتخاب او بنا شده است و لذا تکنولوژی هم بایستی جهتی مشابه این امر داشته باشد.

ب) ماهیت تکنولوژی

۱- تکنولوژی نوعی خلق کردن است.خلق چیزی با استفاده از روابط و منابع موجود در جهت ارضای یک نیاز که تا کنون وجود نداشته است. همچنین تکنولوژی ارتباطی عمیق با تکنولوژیست دارد لذا ارتباطی مهم با انسان خالق و آفریننده که خود را در تغییر دادن محق می­داند دارد

۲- در تکنولوژی نیازهای انسان محور است. ارضا شدن آنها یک هدف معقول و مشروع .لذا در تکنولوژی نیاز موضوعیت دارد پس نیاز در هر نوع و هر حجمی محترم شمرده می­شود و بایستی به آن پاسخ داد.

۳- نوع ارتباط نیاز با تکنولوژی بسیار جالب است، تکنولوژی به نیاز پاسخ می­گوید اما با ارضاء شدن آن یک نیاز چندین نیاز جدید هم خلق می­شود که بایستی دوباره پاسخ داده شوند و این دور به صورت تصاعدی ادامه پیدا می­کند.

۴- تکنولوژی چشم اندازی متناهی و تعریف شده ندارد تعیین نقطه پایان یعنی نقطه مرگ انسان متغییر و این یعنی تعیین نقطه مرگ تکنولوژی.

۵- انسانی که نیازش را پاسخ می­گوید یعنی انسانی که در جهت ارضاء ندارایی­هایش حرکت می­کند پس او به خود حق می­دهد که وضعیت کنونی را جابجا کند و با ارضاء آن نیاز این فرد دیگر آن فرد سابق نخواهد بود. این انسان تغییر کرده است و حال در خود نیاز به ارضاء چندین کمبود وفقدان دیگر را می­کند یعنی حرکت در جهت عوض شدن بیشتر. این موضوع ارتباط تکنولوژی با انسان متغیر ( قابل تغییر) را نشان می­دهد.

۶- انسانی که می­آموزد که می­توان خواست و این خواستها را هم برآورده کرد در خود احساس غرور خاصی می­کند که حاصل آموختن این نکته است که او می­تواند و به همین دلیل انسان جدید مغرورتر و با اطمینان تر به طبیعت نگاه می­کند چون خود را مقهور محض نمی­داند.

۷- تکنولوژی چون انسان­ها را به سمت تولید بیشتر نیاز و پاسخ بیشتر به نیاز سوق می­دهد لذا ایجاد فضای اجتماعی لازم برای گسترش جمعی این نیازها بدون محدودیت مسئله­ای اساسی می­شود. یعنی هر انسانی می­خواهد که حوزه خواسته­هایش را بیشتر کند و این در تزاحم با حقوق دیگران در این زمینه است لذا یکی از مهمتری نقشهای تکنولوژی طراحی پاسخهایی است که توسط انها بتوان حوزه خصوصی نیازها و و پاسخ­ها را گسترش داد بدون اینکه در تزاحم با حقوق دیگران واقع شود و لذا مفهوم سخن فوق آن است که تکنولوژی به سمتی پیش می­رود که حوزه های فردی مصون تر و ایمن­تر باشند و دیوار تکنولوژیک ضخیم­تری بین فرد و دیگران بکشد تا آنها بتوانند طوری فعالیت کنند که با دیگران دچار مشکل نگردند.

۸- مفهوم عبارت شماره ۷ از مهمترین خصوصیات تکنولوژی است که دقیقاً همسو با لیبرالیسم ، در جهت کاهش امکان کنترل افراد، تمایل آنها و نحوه پاسخگویی آنهاست.

۹- به عبارت دیگر تکنولوژی سعی دارد تا امکان آن را فرآهم کند که هر فرد تبدیل به یک گیرنده و فرستنده مستقل داده(Data) شود، بدون اینکه در فعالیت دیگران اختلال وارد کند یعنی حرکت به سوی فردگرایی و فرد محوری شدیدتر و فزاینده­تر (Individualism)و این موضوع با ماهیت مدرنیسم همسویی دارد.

۱۰-مفهوم عبارت فوق بیان این جمله کوتاه است که بین پیشرفت تکنولوژی در مفهوم عام آن وکنترل خارجی پارادوکس وجود دارد.

۱۱-ظاهرا تکنولوژی مسیری یکطرفه است. که دیگر نمی توان حداقل از محصولات سخت افزاری آن چشم پوشیده واین بخش از تکنولوژی بدون هیچ مجادله تئوریکی عملا در اکثر کشورها وجوامع جهان به شکلی یکطرفه ومداوم در حال ورود و توسعه است .

۱۲- تکنولوژی به انسان قدرت انتخاب می­دهد تا او از بین گزینه های متعدد ومتنوع،پاسخ را هم خود انتخاب کند و حتی در ارضای نیاز هم مجبور کامل نباشد مسیر تکنولوژی در جهت افزایش تعداد انتخاب­ها است.

۱۳-از دیگر خواص تکنولوژی،قدرت عادی سازی شدید آن است.تکنولوژی با پدید آوردن مداوم پاسخهایی که زمانی برای بشر نا ممکن می نمود او را عادت داده است که هیچ امری غیر مترقه نیست ولذا انسان جدید دچار فرآیند عادی سازی (عرفی شدن یا سکوریزاسیون) شده است که این امرهم به بسیاری از حوزه های انسانی نشت یافته است.

۱۴-تکنولوژی مقوله ای است رقابتی و ضد انحصار.رقابتی مبتنی بر نظم وبرنامه ریزی ومنابع انسانی هماهنگ .لذا دارای قواعد بازی خاصی است .در تکنولوژی کسی که بتواند از این عناصر درست تر استفاده کند برنده است یعنی تواناتر،برتر خواهد بود .

۱۵- خاصیت دیگر تکنولوژی آن است که چون مداومأ جهان را تغییر می دهد،لذا تصویر جهان در منظر انسان جدید جهانی است متغیر وسیال وحتی انسانها هم دچار این مشکل شده­اند،انسان جدید با مشکلی روبرو شده است که آن را امروزه بحران هویت می نامند.فرآیندی که در آن فرد از ارائه تصویر و تفسیری ثابت و ماندگار از انسان و جهان عاجز می­ماند و نمی تواند خود را تعریف کند.

۱۶- از خصوصیات دیگر تکنولوؤی انعطاف پذیری آن است که می­تواند خود را با نوع نیازهای متنوع و نوع انسانهای متنوع و نوع محدودیت منابع در دسترس خود را دچار تحول کند.

۱۷- تکنولوژی نسبتی با زمان دارد بدین ترتیب که سعی می­کند فاصله ی بین تولید یک نیاز و پاسخ و ارضای آن را حتی الامکان کاهش دهد و این همان مفهوم سرعت است که از مختصات دنیای جدید و محصولات تکنولوژی است.

۱۸- تکنولوژی می­گوید باید از همه چیز سود جست و از این نظر هیچ محدودیتی برای خود قائل نیست.

۱۹- تکنولوژی از لحاظ اقتضادی بر زیر ساختارهای خاصی استوار است. یکی از این زیر ساختارها تولید انبوه است. تکنولوژی برای ادامه خود بایستی چرخه تحقیق، تولید و فروش را به درستی طی کند. به عبارت بهتر ادامه تکنولوژی مبتنی بر تحقیق است و حیات تحقیق هم مبتنی بریافتن نیاز های جدید و حتی خلق نیازهای جدیدتر ، سرمایه ،مشارکت ، فروش ،اقتصاد تولید و سود است ، لذا تولید بایستی انبوه و از آنسو فروش هم بایستی انبوه باشد.

۲۰- نتیجه عبارت ۱۹ رسیدن منطقی به مفهوم رقابت است که قبلاً نیز مورد اشاره قرار گرفته است و اکنون با کنار هم چیدن مبانی فوق الزماً به کلید فروش بالاتر و پایدارتر خواهیم رسید که ترکیبی خواهد بود از رقابت در کیفیت و رقابت در فروش که رقابت در فروش همان میزان ارتباط با توده های انسانی است که این وظیفه را تبلیغات بر عهده دارند پس مشخص می­شود که تبلیغات نیز از الزامات اقتصاد تکنولوژی خواهد بود. البته در این جا گردش و ارتباط کلان اقتصاد مورد نظر است.

۲۱- تکنولوژی در مفهوم کلان خود شامل چهار فاکتور مهم است:

الف) نرم افزار (شامل اندیشه ، انگیزه، ارزشها و روابط)

ب) سخت افزار (ترجمه مادی نرم افزار بصورت مخلوق مادی)

ج) فضای مناسب ترکیب این دو فاکتور (ساختار فرهنگی – اجتماعی– سیاسی مناسب – نهادها)

د) فضای فرهنگی تضمین شده انسان تغییر دهنده (حقوق بشر)

و منظور از گردش چرخه مفهوم کلان آن است یعنی گردش کلی اقتصاد تکنولوژی مستلزم گردش و ارتباط و تغذیه متقابل این زیر بخشها می­باشد.

ج) جهان سوم و تکنولوژی :

۱- باید دانست که تفاوت بین تکنولوژی و محصولات تکنولوژیک مشابه تفاوت مدرنیزاسیون و مدرنسم است.

۲- نوع ارتباط جوامع جهان سوم با تکنولوژی رابطه­ای است ناخواسته نه مانند جوامع اصلی خود پاسخی به نیازهای پدید آمده و این از معضلات بزرگ جهان سوم است که نیازهای پدید نیامده آنها به صورت (تورمی) و زود هنگام پاسخ داده می­شود. یعنی نیاز به اجبار در این جوامع القاء میشود و حاصل سیر طبیعی افراد و روابط اجتماعی جامعه نیست.

۳- مشکل جدی جهان سوم با تکنولوژی تصور ابزاری داشتن از آن است و اینکه به نرم افزارها و زیر ساختارهای اجتماعی – تاریخی و فرهنگی آن توجهی ندارند و بلکه در این موارد اختلافات اساسی با مبانی تئوریک تکنولوژی و مدرنیسم دارند.

۴- جوامع جهان سوم ( با کمی اغماض غیر تکنولوژیک) دچار یک پارادوکس شده­اند.این جوامع با نرم افزارهای تولید کننده تکنولوژی مشکل اساسی دارند و از سوی دیگر خود را ناگزیر از استفاده از سخت افزارهای آن می­بینند چون در غیر این صورت ادامه وضعیت کنونی برایشان ممکن نیست.

۵- این جوامع به علت خاصیت وابستگی آور تکنولوژی دچار مشکل دیگری هم می­باشند. این جوامع بدلیل مشکلات عمیق با زیربناهای فکری و فرهنگی مواد تکنولوژی و نهادهای پدیدآورنده آن امکان تبدیل شدن به مولدین تکنولوژی را ندارند، از سوی دیگر به دلیل متحول بودن سریع تکنولوژی در سطح جهان در صورت قطع ارتباط خود با جریان تکنولوژی تبدیل به گورستان­های تکنولوژی خواهد شد. لذا آنها بایستی خود را مداوماً با روند تغییر و تحول تکنولوژی جهانی هماهنگ کنند و این مستلزم صرف هزینه­های کلان و سنگین برای نوسازی تقریباً (کامل) تکنولوژی وارداتی قبلی با (صرفاً خرید) تکنولوژی جدید هستند و این امر آنها را دچار مشکل اساسی کرده است.

سخن آخر:

تکنولوژی دو چهره دارد سخت افزاری و نرم افزاری تهیه سخت افزار آن امری است ساده و اقتصادی. اما تبدیل شدن به مولد تکنولوژی یا همان بعد نرم افزاری آن فرآیندی است غیر تکنولوژیک، یعنی فرآیندی انسانی، فزهنگی و متکی بر توانمندی­های عمومی و کلان و انعطاف­پذیر انسانها و پشتوانه فرهنگی جوامع خواستار آن.

ایمیل نویسنده:
dara.eshghi@gmail.com