تصویر: اثری از حسین زندهرودی: تصویرسازی برای قران، ۱۳۵۱ ه.ش؛ منبع: پاکباز، ۱۳۸۰، ۷۱
درآمدی بر جایگاه مکتب سقاخانه در جنبش نوگرایی هنر معاصر ایران»
نوشتههای مرتبط
(با نگاهی تحلیلی به آثار سقاخانهایها)
چکیده
بحث بر سر «مکتب سقاخانه» آنچنان گسترده است که نهتنها باید آن را در قالبِ شاخۀ «هنر نوگرا»ی هنر معاصر ایران بررسی کرد، بلکه باید از آن به عنوان جریانی یاد کرد که در تاثیر و تاثر با تاملات و تفکراتی که از سوی برخی متفکرانِ حوزۀ فلسفه و اجتماع مطرح میشد، قرار داشت. هنرمندان «مکتب سقاخانه» بهعنوانِ یکی از نمایندگانِ راستینِ جریان «تاریخگرا» در هنر معاصر ایران، جایگاهی حائز اهمیت در میانِ هنر معاصر ایران دارند. در این مقاله کوشش میشود با شناخت بیشتر از «مکتب سقاخانه»و «هنرمندان سقاخانه» و حدود و ثغور تفکرات و آثار این هنرمندان، به جایگاهی که اینان بهطور عام در «هنر معاصر» ایران و بهطور خاص در «هنر نوگرا» داشتهاند، نگاهی بیاندازیم. از رهگذر این نگاه، چنین تبیین میشود که «مکتب سقاخانه» و سقاخانهایها، درک درستی از شرایط تحول در هنر جدید داشتهاند و از طرفی وضعیت تاریخی خود را که برآمده از دو عنصر مکان و زمانِ خاصِ خود بود را فهمیده بودند. آنها سعی داشتند با بهرهگیری از مادۀ متعلق به گذشته، راهی که «سنت گذشتۀ هنر» قادر به ادامۀ آن نبود را با بهکارگیریِ شیوههای جدید، باز کنند. راهی که جز با توجهِ جدی به گذشتۀ خودمان و در عین حال گسست جدی از موانعِ پیشرفتی که در هنر گذشته وجود داشت و استفاده از ظرفیتهای خامِ «هنر ایران» امکانپذیر نبود. سقاخانهایها توانستد با گسستی جدی از هنرِ ناکارآمدِ سنتی و در عین حال استفادۀ ابزاری از ظرفیتهای هنرِ گذشته و هنرِ عامیانه، جایگاهی متفاوت را در «هنر جدید» برای خودشان، دستوپا کنند.
این مقاله متعلق به پروژه درس انسان شناسی شهری (مقطع کارشناسی ارشد) دکتر ناصر فکوهی در پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران است.
متن کامل مقاله را از لینک زیر دانلود کنید