دانشگاه فرایه برلین در چهارم دسامبرسال۲۰۰۸ شصتمین سال تولد خود را جشن گرفت . این دانشگاه در ۴ دسامبر سال ۱۹۴۸ با برگزاری جشنی در کاخ “تیتانیا” متولد شد و در دوره اول، ۲۱۴۰ دانشجو در آن پذیرش شد.
امروز این دانشگاه ، ۳۱۶۰۰ دانشجو و ۳۸۰ پروفسور تمام وقت دارد. بودجه ی سالیانه مصوب آن ۲۷۶ میلیون یورو است و اضافه بر آن ۵۸ میلیون یورو بودجه پژوهشی دریافت می کند. در این دانشگاه ۱۰ پژوهشگاه فعال هستند که اعضای آن عضو انجمن “جامعه ی تحقیقاتی آلمان” هستند. از سال ۱۹۸۸ تاکنون، ۱۴ دانشمند از این دانشگاه جایزه “جامعه ی تحقیقاتی آلمان” را که مشهور به جایزه ی”لایبنیتس ” است، دریافت کرده اند.
نوشتههای مرتبط
دانشگاه فرایه برلین، از سال ۲۰۰۷ تاکنون ، به عنوان دانشگاه نخبه آلمان نائل شده است .
آنچه در این ترجمه ی مختصر آمد، شرحی است از تاریخ ۶۰ ساله این دانشگاه از زمان تاسیس تاکنون ، که در روزنامه ی “تاگس اشپیگل” مورخ ۳ دسامبر ۲۰۰۸ به چاپ رسیده است.
اولین دانشجوی دانشگاه
در نوامبر ۱۹۴۸ ، در دفتر ثبت نام دانشگاه فرایه در خیابان بولتسمان، در جلوی میز منشی دانشگاه دو دانشجو به نامهای “کوبیکی” و “کوپر” قرعه کشی کردند که چه کسی اول ثبت نام کند. قرعه به نام کوبیکی در آمد و اولین ثبت نام را او انجام داد .
زمانی که این دانشجوی ۲۲ ساله پزشکی ( کوبیکی) در سال ۱۹۴۸ دانشگاه کمونیستی خیابان ” لیندن” را ترک کرد، گواهی قبولی را کسب کرده بود . به این ترتیب، وی اولین دانشجوی فارغ التحصیل پزشکی لقب یافت . او بعنوان اولین دانشجوی نخبه ای توانست کلینیک ” وست اند” را بعنوان یک کلینیک دانشگاهی برگزیندد .
در این دوران، در این کلینیک چنان صمیمیتی میان استادان و دانشجویان به وجود آمده بود که وی هنوز در سن ۸۲ سالگی از آن به نیکی یاد می کند . او در سال ۱۹۶۸ از تلاش برای پیشرفت و کسب مدارج بالاتر کاری دلسرد شد . او در این مورد می گوید : از این کار دلسرد شده بودم . دانشجویان دست چپی نام دانشگاه را خراب کرده بودند… . در همین سال دانشگاه هایدلبرگ از وی برای تدریس دعوت به عمل آورد و وی برای رفتن به آنجا بی میل نبود اما به حرف رییس خود گوش فرا داد که: بایستی از حیثیت دانشگاه دفاع کنیم .
کوبیکی که بعد ها یکی از اعضای بنیانگذار انجمن نورو فیزیولوژی شد، یکی از اولین کسانی بود که برای تاسیس یک دانشگاه آزاد احساس نیاز کرد و شروع به تهیه سیاهه ای از استادان دست راستی و محافظه کار و دست چپی کردند .
اولین دانشجوی دانشگاه فرایه، امروز بزرگترین هوادار آن است .وی می گوید: شک نداشتم که این دانشگاه روزی تبدیل به یک دانشگاه نخبه می شود. به زودی دانشگاه فرایه تبدیل به یک دانشگاه بین المللی شد و استادان آن به عنوان مراجع مهم علمی شناخته شدند .
بازدید بزرگ
بیش از بیست هزار دانشجو در جلوی ساختمان “هنری فورد” دانشگاه ازدحام کرده بودند، تا “جان اف کندی” رییس جمهور آمریکا، در بعد از ظهر ۲۶ ژوئن ۱۹۶۳ با آنان سخن بگوید . از وی با طوفانی از تشویق و احساسات استقبال شد و وی به این احساسات با حرکت دست پاسخ داد.دانشجویانی که در اینجا جمع شده بودند، آمریکا را دوست داشتند ، چرا که آمریکا به طور جدی از ساخت این دانشگاه حمایت می کرد و توسعه آنرا در دستور کار خود داشت . کندی برنامه ای جدی برای یکپارچه ساختن آلمان داشت، و به این دلیل از وی مانند یک ستاره پاپ استقبال شد و رییس دانشگاه، وی را به عنوان شهروند افتخاری معرفی کرد. پس از سخنرانی کندی، صد ها نفر در مسیر بلوار “کالی” به دنبال اتوموبیل کندی می دویدند تا وی را یکبار دیگر ببینند. زمانی که کندی در۲۲ نوامبر سال ۱۹۶۳ در” دالاس” کشته شد، دانشجویان دانشگاه برای وی مجلس یادبود برگزار کردند. پنج روز پس از کشته شدن کندی، موسسه مطالعات آمریکا در این دانشگاه به موسسه جان اف کندی تغییر نام داد.و اکنون نیز به گفته رییس دانشگاه، اینجا مکان خوبی برای تجمع شهروندان و سخنرانی “اوباما” خواهد بود.
یکی از تندروان انقلاب ۱۹۶۸
در نوامبر سال ۱۹۶۹، “رولف کرایبریش” به عنوان رییس دانشگاه فرایه انتخاب شد و این برای همه غیر قابل باور بود، چرا که وی تنها ۳۱ سال سن داشت و یک مربی دستیار بیشتر نبود.وی فوق لیسانس فیزیک و جامعه شناسی داشت و یکی ازشصت و هشتی ها بود.
در توضیح چگونگی رییس شدن کرایبریش باید اینگونه بیان کرد که: در آوریل سال ۱۹۶۸، ” رودی دویچکه” مورد سوء قصد قرار گرفت و در ماه می همان سال دانشجویان پرچم دانشگاه را در جلوی تریبون اصلی دانشگاه به آتش کشیدند. در ژوئن همان سال، دانشجویان بسیاری از موسسات دانشگاه را به اشغال خود درآوردند.در آگوست ۱۹۶۹ قانونی در برلین تصویب شد که به اعتراضات پایان بخشید و بر طبق آن، شورای تصمیم گیری دانشگاه و میزان رای آنان تشکیل می شد از: استادان: ۲۵ درصد، مربیان ۲۵ درصد، دانشجویان ۲۵ درصد و کارمندان ۲۵ درصد. همین هیئت تصمیم گیری بود که به ریاست کرایبریش رای داد.رقیب وی در این انتخابات، یک استاد مسن فلسفه به نام “یواخیم لیبا” بود که در مقابل کرایبریش شکست مفتضحانه ای خورد.
یکی از کارهای اولیه کرایبریش در مقام ریاست جدید، حذف لباس مخصوص اساتید بود . وی همچنین از بستن گردنبند طلایی بزرگی را که روسای سابق دانشگاه به گردن می بستند، امتناع کرد.
کرایبریش که خود یکی از تظاهر کنندگان بود، در جریان اعتصابات به دفتر رییس دانشگاه و کلاس او هجوم برده بود و به وی انگ کمونیست بودن چسبانیده بودند. اما وی می گوید که من در سال ۱۹۶۰ از برلین شرقی فرار کرده بودم، چون که به دلیل توزیع اعلامیه های ضد کمونیستی در دانشگاه “هومبولت” تحت تعقیب بودم.
اعتصاب بزرگ تر
دانشگاه فرایه که سالهای بعدی را در سکوت گذرانده بود، به مدت دو سه روز به یک مکان بسیار مستعد برای اعتراضات جدید تبدیل شد و دوباره موسسات آن اشغال گردید. تاگس اشپیگل در ۳ دسامبر سال ۱۹۸۸ می نویسد: یک روز قبل از جشن چهل سالگی دانشگاه در موسسه “اوتو زور”، دانشجویان این موسسه را به اشغال خود درآوردند و در ورودی آنرا پر از میز و صندلی کردند و رؤسای اعتصاب آنرا تحت کنترل خود گرفتند. این در حالی بود که ساختمان نقره ای- آجری( یکی دیگر از ساختمانهای مهم دانشگاه) با همین رویه اشغال شده بود.
وضعیت بد شصت هزار دانشجوی آنروز دانشگاه و اعتراض آنان، جشن را به عزا تبدیل کرد.
آنان خواستار برکناری رییس دانشگاه بودند، چرا که ترکیب هیئت رییسه که قبلا به صورت ۲۵ درصدی تعیین شده بود، به مرور زمان تغییر کرده و به حالت قبل برگشته بود.
این اعتصاب ماهها به طول انجامید و انقلابیون ساختمان را در تصرف خود داشتند و هم با پلیس درگیر بودند و هم با دانشجویانی که با اشغال مخالف بودند.در نتیجه این وضعیت، میلیونها مارک به در و دیوار و تجهیزات دانشگاه خسارت وارد آمد. در نتیجه این وضعیت، باز هم دانشجویان موفق شدند ساختار را عوض کرده و حتی آرم دانشگاه را عوض کرند. اما هنوز وضعیت دانشگاه مطلوب و راضی کننده نبود.سنای برلین در سال ۲۰۰۳-۲۰۰۴ تصمیم داشت بودجه دانشگاه را کاهش دهد، که این عمل نیز به یک عکس العمل انقلابی منجر گردید.
خسارت دردناک
دوره های آرامش در دانشگاه فرایه همیشه کوتاه بوده است.در زمستان ۲۰۰۲-۲۰۰۱ ، دولت ماهها دانشجویان پزشکی را در خیابان های سرد نگه داشت. پزشکان عصبانی و استادان با روپوش های سفید و لباسهای بیمارستان در خیابانهای اطراف منطقه “اشتیگلیتز” راهپیمایی می کردند. سخنرانان بزرگ و استادان دانشگاه و اتحادیه های کارگری همه بر این تاکید می کردند که: به این دولت ثابت می کنیم که حق با ماست.
دولت برلین تصمیم گرفته بود کلینیک پزشکی دانشگاه فرایه را که به نام “بنجامین فرانکلین” بود، تبدیل به یک کلینیک خصوصی کند. پیش از آن هم دو کلینیک از دانشگاه فرایه را به دانشگاه “هومبولت” ملحق کرده بودند.
در نتیجه ی این اعتراضات شدید، کلینیک به بیمارستان خصوصی تبدیل نشد و در نهایت با یکی از کلینیک های دانشگاه هومبولت تلفیق شد.
پیروزی بزرگ
از دفتر رییس دانشگاه صدای موزیک بتهوون به گوش می رسد. خبرنگاران در ساختمان اصلی دانشگاه دوربین های خود را آماده می کنند. یکی از اساتید از در بیرون آمده و می گوید: خبر را شنیدید؟ ما دانشگاه نخبه شدیم.
دانشگاه فرایه در سال ۲۰۰۷ به عنوان دانشگاه نخبه معرفی شد و این برای همگان غیر قابل باور بود.چه کسی باور می کرد که دانشگاهی که بر اثر جنگ ها ی مالی و اعتصابات سیاسی ضعیف شده بود، در تمام آلمان رتبه اول را کسب کند و دانشگاه هومبولت را پشت سر بگذارد؟
آرزوی بزرگ
از نظر دانشگاه هومبولت، دانشگاه فرایه همانند “آنا آندرسون” است . آنا اندرسون در سال ۱۹۲۰ به برلین آمده و به دروغ ادعا داشت که آخرین دختر تزار روس است و بعد ها دست او رو شد.
دانشگاه فرایه مدعی است که وارث “الکساندر هومبولت” است و روز به روز بایستی بیشتر به آن رسیدگی شده و مدرن تر باشد.
آیا دانشگاه فرایه وارث دانشگاه قدیم(هومبولت) است؟ دانشگاه فرایه ۶۰ سال قبل در پاسخ به دانشگاه استانیلیست هومبولت به وجود آمد و مشعل تفکر آزاد را در دست گرفت و تمامی اساتید فراری از دانشگاه هومبولت، که می خواستند تفکر آزادانه داشته باشند، به آنجا آمدند.
اهالی دانشگاه هومبولت فقط می توانند در برابر این اتفاق سر تکان دهند. از نظر آنان دانشگاه فرایه یک دروغگوی بزرگ است، و یا یک روانی.اما دیدگاه دانشگاه فرایه در این مورد متفاوت است دانشگاه فرایه مدعی است که وارث راستین میراث دانشگاه قدیم هومبولت است و خون آن دانشگاه در رگ هایش در جریان است.