مقدمه
دوران کودکیِ من در شهر میانه در خانهای گذشت که در مجاورت قهوهخانهی عاشیقلار قرار داشت. خانهیِ صاحبِ قهوهخانه، آقای امینی، در پشت قهوهخانه و در سطحی بالاتر از سطح قهوهخانه واقع شده بود. دَرب اصلیِ قهوهخانه، محلِّ ورود و خروج مشتریان، رو به یکی از خیابانهای اصلیِ شهر بود، و درب فرعیِ قهوهخانه در آشپزخانهیِ قهوهخانه قرار داشت که از طریق راهپلّهای به داخل خانه هدایت میشد همان دربی که محلِّ رفت و آمد من به قهوهخانه و بلندگوی موسیقیِ عاشیقی برای گوشهای من بود.
من بهواسطهی دوستیام با نوهیِ آقای امینی زمان زیادی را در این خانه به بازی مشغول بودم و بهطور ناخواسته در معرض شنیدن این موسیقی قرار داشتم. وقتی ده ساله داشتم، بهسبب مهاجرت از میانه، ارتباطم با این موسیقی، نه بهطورکامل، قطع شد. تا اینکه در سالهای اخیر، بهسبب آشنایی با معلم گرانقدرم آقای بهرنگ نیکآئین و علاقهی ایشان به پژوهش روی موسیقی عاشیقی، دوباره این ارتباط احیا شد.
در اواخر ۱۳۹۳ به همراه بهرنگ نیکآئین برای حضور در مراسمِ «داغچیلار بایرامی» یا «آخیر جوما»، که در آخرین جمعهی هرسال در قافلانکوهِ میانه برگزار میشود، به این شهر سفر کردیم ولی بهدلیل مصادف شدن این ایّام با ایّام فاطمیّه این مراسم بدون اجرای موسیقی برگزار شد. چون هدفِ برگزاری این مراسم اجرایِ موسیقی نیست، بلکه هدف از برگزاریِ آن اجتماع، دیدار با یکدیگر و کوهنوردی است، لذا منع اجرای موسیقی سبب منع برگزاری آن نمیشود. پیش از این، از طریق یکی از دادهرسانها، از وجود مراسمی مطلع شده بودم که هر سال در اوّل تیر بهمناسبت تولّد بابک خرّمدین در قلعهیِ بابک در شهرستان کَلِیبَر با حضور عاشیقها از شهرهای مختلف برگزار میشد؛ ولی درنهایت بهدلایل مختلف، که ذکر آنها در اینجا لازم نیست، نیروهای انتظامی و دولتی مانع از برگزاری این مراسم در قلعهیِ بابک شدند.
مراسم «داغچیلار بایرامی» بهمعنیِ «عید کوهنوردان» که بههمّت هیئت کوهنوردی شهرستان از سال ۱۳۸۷ برگزار میشود در سال اوّل فقط با حضور کوهنوردان و خانوادههای آنها در کوه «گِچیلیک» برگزار شد ـ دلیل انتخاب این محل برای برگزاری مراسم وجود قلّههای بلند در این منطقه است ـ ولی از سالهای بعد با حضور مردم عادّی، بدونِ محدودیّت سنی و جنسی، همراه شد و اجرای موسیقی نیز به این مراسم افزوده شد و در سال ۱۳۹۶ این مراسم بهشکل خیلی رسمی و منظّم و با حضور انبوهِ مردم برگزار شد. در مصاحبهیِ شخصی با عاشیق عباس ستاری، وقتی دربارهی علت برگزاری مراسم «داغچیلار بایرامی» از او سؤال کردم ایشان چنین پاسخ دادند که در سالهای خیلی دور در جشن چهارشنبهسوری مردم شهرهای مختلف آذربایجان ایران، یا حداقل در شهرستان میانه، در بلندترین نقطه شهر جمع میشدند و با اجرای موسیقی به شادی میپرداختند. هیئت کوهنوردی هم بهمنظور احیای این سنّت، این مراسم را برپا کرده است. امروز «داغچیلار بایرامی» در بین مردم میانه تبدیل به یک مراسم آیینی و نیز موقعیّتی برای اجرای موسیقی عاشیقی شده است. علاوهبر «داغچیلار بایرامی» مراسم دیگری با عنوان «آشیقلار بایرامی» در میانه و در سیویکمین روز فروردین ماه، که به تقلید از مراسمی در سیاُم فروردین و با همین عنوان در زنجان است، برگزار میشود.
سفر از نیمهشب به سپیدهدمِ صبح
در ساعت ۲۴ شب ۲۸ اسفند ۱۳۹۵ بعد از یک روزِ کاری همراه دوستانم آقای هادی سپهری و محمد کربلایی کرج را بهسمت میانه، بهمنظور شرکت در مراسم «داغچیلار بایرامی»، ترک کردیم. من احساس خستگی و خوابآلودگی میکردم؛ ولی بعد از خوردن یک فنجان قهوه در یک رستوران بینِراهی سرِحال شدم و خواب از چشمانم پرید. تمام طول شب به شنیدن موسیقی مشغول بودیم تا اینکه سپیدهدم صبح به کوهِ گِچیلیک، که در ده کیلومتری شهر میانه قرار داشت، رسیدیم. در جادّهیِ زنجان ـ میانه و در نزدیکیِ شهر میانه دو تونل وجود دارد که وقتی از زنجان بهسمت میانه حرکت میکنیم طول تونلِ اوّل کوتاهتر از دوّمی است و کوهِ گِچیلیک پشت تونلِ اوّل قرار دارد. ما از جادهی اصلی خارج شده و وارد یک راهِ خاکی شدیم، که پشت تونل قرار داشت و به جادّهیِ اصلی وصل میشد. بین کوه و راهِ خاکی رودخانهای جاری بود ولی پُلی فلزی، بهطول تقریبی ۱۰۰ متر، راهِ خاکی را به کوهِ گِچیلیک وصل میکرد.
نوشتههای مرتبط
تصویر ۱: پلِ فلزیِ میان کوه گِچیلیک و جادهی خاکی.
زمانیکه ما به پلِ فلزّی رسیدیم با تعداد زیادی از مأموران انتظامی، که وظیفهیِ برقراری نظم در این مراسم را بهعهده داشتند، مواجه شدیم. بعد از پارک خودرو تجهیزات ضبط را برداشته و بهسمت کوه حرکت کردیم، هوا بسیار مطبوع بود. وقتی از روی پل گذر کردیم به یک گروه کوهنوردی، که متشکّل از چند خانواده بود، برخوردیم و در مورد برگزاری مراسم و مقصدِشان از آنها سؤال کردیم؛ بعد از اینکه مطمئن شدیم که مقصدمان مشترک است با آنها همراه شدیم تا به محل برگزاری مراسم برسیم؛ چون مسیر را نمیشناختیم.
تصویر ۲: همراه با گروه کوهنوردی بهسمت محل برگزاری مراسم.
دشتی در دامنهی کوه
وقتی بهمحل برگزاری مراسم رسیدیم کوهنوردانی، که جلیقهی سبز رنگی بهتَن داشتند و از طرف هیئت کوهنوردی وظیفهی آمادهسازی و برقراری نظم را بهعهده داشتند، درحال آمادهسازی محل موردِنظر برای برپایی مراسم بودند. در دشتی که در میانهیِ کوه قرار داشت یک میدان برای اجرایِ مراسم طراحی شده بود ولی برای نشستن مخاطبان امکاناتی فراهم نشده بود. دور تا دور میدان و همچنین بعضی نقاط دیگر بنرهایی نصب شده بود که روی آنها تصاویری از کوهنوردان شهرستان چاپ شده بود و کوهنوردان حاضر درحال تماشای این عکسها بودند. هنوز دشت خلوت بود و بهتدریج شرکتکنندگان در قالب گروههای خانوادگی، دوستی و کوهنوردی وارد دشت میشدند. نفری که در ابتدای گروه کوهنوردی حرکت میکرد تابلویی در دست داشت که نام و هویّت گروه را مشخّص میکرد و طولی نکشید که دور تا دور میدان جمعیّت زیادی مستقر شدند. همانند حاضرینِ در مراسم «آشیقلار بایرامی» شرکتکنندگان در این مراسم نیز از سنین مختلف، نوزاد تا سالخورده، بودند. بعضی از شرکتکنندگان که بالا آمدن از این ارتفاع آنها را ارضاء نکرده بود بهسمت قلّه حرکت میکردند و بعضی دیگر درحال آمادهسازیِ صبحانه بودند تا لحظاتی را در کنارِ یکدیگر و به دور از هیاهویِ زندگیِ شهری خوش بگذرانند. البتّه از میان شرکتکنندگان خانوادههایی هم بودند که در نقاط مختلف کوه، دور از میدان، ساکن شده بودند و صدای مراسم را از طریق سیستم صوتی میشنیدند؛ حتی در برخی از آنها ماهنیهای آذری بههمراه دایره خوانده میشد. در نقطهای از دشت توسط یک مؤسسهیِ خیریه چادری بَرپا شده بود که تخممرغهای رنگی، جهت تزئین سفرهیِ هفتسین، میفروخت و قرار بود که درآمد حاصل از آن صرف امور خیریه شود. یکی از اعضای انتظامات هیئت کوهنوردی کارتهای قرعهکشی را که گویا در پایِ کوه بین شرکتکنندگان این مراسم توزیع شده بود جمعآوری میکرد. از آنجا که بسیاری از حاضرین با دوربینهای حرفهای یا با تلفنهایِ همراه خود مشغول عکسبرداری از این مراسم بودند؛ بهمنظور جمعآوری این عکسها و هم برای تشویق حاضرین به انجام این کار، از حاضرین خواسته شد تا عکسهای خود را در مسابقهیِ عکاسیای، که تدارک دیده شده، شرکت دهند. من نیز مشغول ثبت این لحظههایِ گرم و صمیمی بودم که متوجّه ورود چند خودرویِ سواری به دشت شدم که از مسیر صعبالعبورِ دیگری که به این دشت منتهی میشد خود را به محلِ برگزاری مراسم رسانده بودند البتّه خودروهای شخصی اجازهی حضور در دشت را نداشتند. یکی از این خودروها سیستمِ صوتی برای اجرایِ مراسم را با خود بههمراه آورده بود. بعد از دقایقی باندهای صوتی در نقاط مختلفِ دورِ میدان قرار داده شدند و سیستم صوتی روشن و تنظیم شد.
تصویر ۳: محل برگزاری مراسم در ساعات اولیهی صبح
موسیقی عاشیقی بر فراز گِچیلیک
مراسم با تلاوت چند آیه از قرآن آغاز شد. سپس خانم کوهنوردی که مجری برنامه بود پشت تریبون آمد و ضمن عرض سلام و خوشآمد گویی به حاضرین و تبریک این روز به کوهنوردان شعری طنز بهزبان آذری خواند. بعد از این حسنِمطلع رئیس هیئت پیرامون برگزاری مراسم سخنرانی کرد در این میان من متوجّه حضور عاشیق عباس شدم؛ خودم را به ایشان رسانده و خدمتشان عرض ادب کردم و ایشان نیز با خوشروییِ تمام به بنده خوشآمد گفتند.
آشنایی من با عاشیق عباس به اوّلین سفر پژوهشیِ من که در اواخر سال ۱۳۹۳ انجام شد برمیگردد. عاشیق
عکس ۴: عاشیق عباس ستاری.
تنها عاشیق عباس بهعنوان عاشیق در این مراسم حضور داشت. ولی چرا فقط یک عاشیق؟ در مصاحبهای که با عاشیق عباس و چند روز بعد از اجرایِ مراسم داشتم دلیل این امر را از ایشان جویا شدم و ایشان چنین پاسخ دادند: در سالهای قبل عاشیقهای زیادی در این مراسم حضور داشتند که با دریافت پول و اجرای آهنگهای درخواستی مردم، مانند عروسی، برای آنها موسیقی اجرا میکردند و همچنین بعضی از شرکتکنندگان در مراسم نیز، بهدلیل مصرف مشروبات اَلکلی، برای سایرِ حاضرینِ در مراسم مزاحمت ایجاد میکردند و مراسم حالت رسمی نداشت و با بینظمیهای زیادی همراه بود؛ ولی امسال بههمّت هیئت کوهنوردی و نیروی انتظامی، که وظیفهی برقراری نظم را در این مراسم بهعهده داشتند، مراسم بسیار منظّم و در فضای تقریباً اَمنی برگزار شد. طبق گفتهی ایشان امسال نیز عاشیقهای دیگری قصد حضور در مراسم را داشتند ولی نیروی انتظامی در پای کوه، برای جلوگیری از بینظمی، از حضور آنها بههمراه ساز جلوگیری کرده بود. آنها حتّی از حضور عاشیق عباس نیز بههمراه ساز جلوگیری کرده بودند ولی چون هیئت کوهنوردی از ایشان به عنوان عاشیق دعوت کرده بود؛ لذا با هماهنگی انجامشده میان یکی از مسئولین هیئت و مأمور نیروی انتظامی از ایشان عذرخواهی میشود و بهایشان اجازه میدهند که همراه ساز در مراسم حاضر شود. وقتی دلیل عدم حضور بالابانچی را در مراسم «داغچیلار بایرامی» از عاشیق عباس جویا شدم ایشان چنین پاسخ دادند که هیئت کوهنوردی بدون پرداخت دستمُزد از او دعوت کرده بود تا برای اجرای موسیقی در این مراسم حاضر شود؛ بههمین دلیل او از هیئت خواسته بود تا اگر لازم به حضور بالابانچی در مراسم است آنها خود از نوازندهی بالابان دعوت کنند، تا عاشیق مدیون نوازندهی بالابان نشود.
علاوه بر عاشیق عباس نوازندگان دیگری نیز در مراسم حضور داشتند، که به صورت جداگانه به اجرا پرداختند؛ ولی این اجراها بهلحاظ کیفیّت ضعیف بودند. یکی از اجراها که توسط دو نفر از هنرمندان شهر انجام شد اجرای ساز و آواز از موسیقی موغام آذربایجان بود، ساز همراهیکنندهیِ آواز تارِ آذری بود و خواننده علاوه بر اجرای آواز دایره نیز مینواخت؛ البتّه این خواننده با عاشیق عباس نیز قطعاتی را اجرا کرد؛ اجرایِ دیگر تکنوازیِ تمبک بود که توسط پسرِ نوجوانی انجام شد. درطول مراسم هرکدام از این اجراها فقط یکبار انجام شد؛ ولی موسیقی عاشیقی در چندین نوبت و همراه با بخشهای مختلفِ مراسم، توسط عاشیق عباس، اجرا شد.
عکس ۵: دونوازی تار آذری و دایره بههمراه آواز.
هویّت
این مراسم، که بهگفتهی عاشیق عباس احیای یک آیین فراموش شده است، در آغاز بهانهای برای اجتماع کوهنوردان بوده که نسبت به آن احساس تعلّق داشتند. ولی از سالهای بعد با حضور مردم عادی و اجرایِ موسیقی عاشیقی همراه شد و اکنون تمام مردم این منطقه، بهواسطهی شبکههای اجتماعی، از برگزاری این مراسم مطلع هستند و آن را متعلق به خود میدانند. درواقع امروز این مراسم به فرصتی برای بیان هویّت قومیـ قبیلهایِ مردم این منطقه تبدیل شده است و حتی شرکتکنندگان آذریزبان دیگر، که از سایر شهرها در این مراسم شرکت میکنند، نسبت به این مراسم احساس تعلّق دارند. حاضرین در این همایش با انجام اعمالی مانند تبلیغ مراسم از طریق اینترنت و شبکههای اجتماعی، دستزدن بههمراه اجرای موسیقی، رقصیدن، شرکت در مسابقات مختلفی که برگزار میشود، در برگزاری مراسم سهیم هستند. من از طریق کسانی که از شهر مراغه در این مراسم شرکت کرده بودند از وجود مراسمی مشابه با «داغچیلار بایرامی»، که در اولین جمعهی تیر بهمناسبت روز سهند در شهر مراغه برگزار میشود، مطلع شدم.
مروری بر اجرای عاشیق
وقتی عاشیق عباس، که با لباس، کفش و کلاه مخصوص در مراسم حاضر شده بود، پشت تریبون آمد ضمن عرض سلام و خوشآمد گویی به حاضرین و ستایش جوانان این شهر برنامهیِ خود را با اجرای چند مِلُدی آوازی در کوک «شکستهی فارس» شروع کرد. عاشیق در این برنامه تعدادی از هاواهای موسیقی عاشیقی شامل «دوبیتی»، «عثمانلی دایوانیسی» و «میصری کوراُغلی» و تعدادی ماهنی به نامهای «آنا»، «آذربایجان»، «یاغما یاغیش»، «داریخیرام»، «آی گوزل هارالیسان» و «بو قالا داشلی قالا» را اجرا کرد، که تمامی قطعات با آرامش و بهزیباییِ تمام اجرا شدند؛ ولی در این مراسم خبری از اجرای داستان نبود. عاشیق عباس در طول برنامه بر اتحاد بین اقوام مختلف و پرهیز از نژادپرستی تأکید میکرد و انسانیّت را مهمتر از نژاد قومیـ قبیلهای میدانست. بهگفتهی دادهرسانان من در عروسیهای شهر میانه نیز هیچوقت داستان نقل نمیشود و نمیشده است، حداقل بنا به مشاهدات خود آنها و گزارشی که به آنها رسیده بود.
پدربزرگم همیشه از رقص عاشیقها بههنگام اجرای موسیقی در عروسیها، که بر جذابیّت اجرای آنها میافزود، صحبت میکرد و این مورد را من از طریق مشاهدهی فیلمهای ضبطشده، حتّی در اجراهای رسمی عاشیقهای ایرانی در حدود چهل سال پیش، نیز مشاهده کردهام. در فستیوال موسیقی عاشیقی در کشور آذربایجان (۲۰۱۴) نیز این مورد را مشاهده کردم؛ ولی نه توسط عاشیقهای ایرانی.
حرکات بدن
حرکاتِ بدنی که در این مراسم بههمراه موسیقی انجام میشوند را میتوان به سه دسته تقسیمبندی کرد، که عبارتند از:
⦁ رقص آذری، که همراه با ماهنیها و رنگها و توسط آقایان انجام میشود. در عروسیها هم اگر رقصی همراه این موسیقی باشد، رقص آذری است. بنا به گفتهی دادهرسانان و مشاهدات من ممکن است که عروسی بدون هیچ رقصی برگزار شود.
شکل ۶: موسیقی عاشیقی و رقص بعضی از شرکتکنندگان.
⦁ جنگ با چوب، که همراه با هاواهای حماسی انجام میشود. این مبارزهیِ نمایشی، که من برای اولین بار شاهد اجرایِ آن بههمراه موسیقی عاشیقی بودم، توسط دو تن از کوه نوردان انجام شد و شاید یکی از مهیّجترین قسمتهای مراسم بود.
⦁ کشتی گرفتن، که مانند جنگ با چوب، بههمراه هاواهای حماسی انجام میشود. در این برنامه دو کشتیِ نمایشی انجام شد؛ یکی از آنها میان دو تن از کوهنوردان جوان و دیگری توسط دو نفر از کوهنوردان پیشکسوت انجام شد، که همراه کشتی اول هاوایِ «عثمانّی دیوانی» و همراه کشتی دوم هاوایِ «میصری کوراُغلی» اجرا شد. بنا به گفتهی دادهرسانان من قبلاً مراسم کشتی در عروسیها بهصورت جدّی برگزار میشد؛ ولی بعدها بهمنظور جلوگیری از ایجاد کُدورت و دلخوری، این مراسم حالتی نمایشی بهخود گرفت.
تصویر ۷: مسابقهی کشتی میان جوانان.
در این برنامه مسابقاتی نیز انجام شد که از آن جمله مسابقات طنابزنی و طنابکشی بود، که برای گروههای سنّی مختلف و حتی برای دختران نوجوان نیز برگزار شد؛ ولی همراه این مسابقات موسیقی اجرا نمیشد بلکه این مسابقات با هیاهوی حاضرین و تشویقهای آنان همراه بود و این نیز یکی دیگر از موارد مشارکت مردم در برگزاری این مراسم است.