«خشونت» بهعنوان واژهای با بار منفی،همواره در مباحث فرهنگی مورد نکوهش واقع شدهاست.با توجه بهاینکه درک ما از جهان بر پایه تقابلهای دوتایی شکل میگیرد،برای درک خشونت میتوان واژه «عطوفت» را قرار داد تا معنای آن در ذهن کامل شود. خشونت در مطالعات نشانشناسی فرهنگی همواره بهمثابه تلقی از دیگری درک می شود. با مطالعه تاریخ درام و رجوع به یونان باستان میتوان دریافت که چون تئاتر امری فرهنگی قلمداد میدهاست،خشونت در آن راهی نداشتهاست. نمونه بارز آن در نمایشنامه سهگانه اورستیا اثر اشیل قابل بررسی است که نویسنده هیچگاه بازنماییهای خشونتآمیزی همچون قتل و خون ریزی را روی صحنه نمایش نداده و میکوشد آن را بهعنوان روایتی نقلی(در برابر روایت محاکاتی) برای مخاطب خویش بازگو نماید. این نگاه در سدههای پسین نیز بهنوعی دیگر خود را نمایان میسازد. برای نمونه ویلیام شکسپیر در نمایشنامه مکبث،قتل شاه را روی صحنه بازنمایی نمیکند و آن را در حوزه روایت خودگویی باقی میگذارد تا اندیشه خشونت را بیش از اعمال خشونت به چالش بکشد؛بهعکس در سدههای بعد و در دوران مدرن،نمایشگری بهنام آنتونن آرتو اعتقاد دارد که قصاوت و خشونت روی صحنه و نمایش مستقیم آن موجب هشیاری مخاطب خواهد شد،زیرا که او نه با تقلید که در معرض خشونت قرار گرفته و از منظری پدیدارشناسانه باموضوع برخورد میکند. این روند تاریخی بازخوانی خشونت در هنرهای نمایشی(که گوشه کوچکی از آن بیان شد)،بنابر نظامهای متفاوت تفکری شکل گرفته و تعریف میشود.
در سینما نیز همانند نمایش خشونت تاکنون موضوع بحث محققان بسیاری بودهاست.از نخستین پژوهشها در این زمینه میتوان به اولین بررسی های صورت گرفته در هالیوود، به سال های ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۲ استناد کرد. موسسه مالی پین تحت تاثیر دغدغه های اجتماعی اواخر دهه۲۰ میلادی، هزینه یک سلسله طرح های پژوهشی را تامین کرد.” این پژوهش به بررسی تاثیر سینما بر جوانان یا به عبارت همه فهم این بنیاد، کودکان ما که به وسیله سینما پرورش یافته اند، پرداخت.”(تیودور،۱۳۸۸،ص۳۲۸) این حرکت ها بعد ها در مقالاتی با عنوان های سینما، بزهکاری و جنایت، محتوای فیلم ها و سینما و نگرش های اجتماعی کودکان به چاپ رسید. این نگاه مطالعاتی گسترده سبب شد که پژوهشگران سینما ترغیب شوند کار تحقیقاتی موسسه پین را ادامه دهند و در همین راستا پژوهش هایی در این سطح به انجام رسید.
نوشتههای مرتبط
سینمای ایران نیز از این واژه بیبهره نبوده و در هر دوره این خشونت بهشکل و نظامی خود را نمایان ساختهاست برخی آثار در حمایت از گفتمان خشونت بودهاند و برخی دیگر کوشیدهاند از منظری انتقادی به آن بنگرند. طبیعی است مرور و تاریخچه این حضور در حوصله این نوشتار نیست. نویسنده مقاله حاضر سعی دارد به این سئوال پاسخ دهد که خشونت در جایگاه یک نشانه در فرهنگ چگونه مورد خوانش قرار میگیرد.از همین روی نظریه نشانهشناسی مکتب مسکو-تارتو و یوری لوتمان را مورد بازخوانی قرار داده و با تفسیرهای دکتر احمد پاکتچی و دکتر فرزان سجودی از این نظریه میکوشد به نشانهشناسی فرهنگی خشونت درسکانس نخست فیلم خانه پدری ساخته کیانوش عیاری بپردازد…………
برای مطالعه مطلب به فایل pdf ضمیمه رجوع کنید……