خشم پنهان
مرجان یشایایی
نوشتههای مرتبط
چندی است هرازگاهی یک بار شاهد پخش فیلمهایی از خودکشی نوجوانان و جوانان عزیز کشورمان، بیشتر دختران، در فضای مجازی هستیم. اینکه نوجوان ما به مرزی از افسردگی و درماندگی برسد که چاره را تنها در پایان زندگی ببیند، به خودی خود کارشناسان اجتماعی و روانی ما را سخت به وحشت انداخته است، اما حساسیت ماجرای خودکشی غیر از جهات فردی از جهات اجتماعی نیز قابلبررسی است. اینکه فیلم جوان مستاصلی که خود را بر لبه پل مرتفعی آویزان کرده توسط افراد غیرحرفهای و رهگذران ناآشنا به رسانه ناگهان در شمارگان بسیار زیاد درمیان مردم دست به دست میشود، خود بر حساسیت ماجرا اضافه میکند. بسیاری از کارشناسان عقیده دارند، انتشار غیرکارشناسی و بدون محدودیت فیلمها و عکسهای مربوط به خودکشی، خود یکی از عوامل اشاعه این فکر نادرست در جامعه میتواند باشد و آنکسی که باید در جریان قرار گیرد، نه افکار عمومی متاثر و آسیبپذیر که متخصصان روانشناسی و جامعهشناسی هستند. حتی با کمی جستجو در شبکه مجازی میتوان به راههای آسن خودکشی هم دست یافت. به این ترتیب کارشناسان عقیده دارند، انتشار فیلم و عکس خودکشی نهتنها باعث کم شدن این پدیده مخرب نخواهد شد که از برخی جهات میتواند عامل تشویقکننده باشد.
مهمترین شاخص چنین فیلمهایی، فیلمی است که پیش از خودکشی دو دختر در اصفهان چندی پیش دست به دست گشت و افکار عمومی را شوکه کرد، دو دختری که در حالت نیمهخشمگین و نیمهشوخ در راه مرگ، آخرین وصایای خود را به زبان نسل خود و با ادبیات خاص نوجوانان این سن ضبط کرده بودند. تنها چشمان تیزبین یک کارشناس میتواند ببیند که در پس این شوخیهای تلخ خشمی نهفته که به آن بیتوجهی شده و به موقع درمان نشده است. امروز هرچند مدتی از آن اتفاق هولناک که به فوت یکی از آن جوانان منجر شد میگذرد، بر آن شدیم تا دوباره از کارشناسان بخواهیم نگاهی بر آن بیندازند.
آنان که توصیه میکنند هر نشانهای از رفتار غیرطبیعی در عزیزانمان را جدی بگیریم و از کنار آن سرسری عبور نکنیم،
شاخص های مهم رفتاری قبل از خودکشی را به شرح زیر میدانند:
افسردگی ؛ افسردگی و غمزدگی
گیسختگی در روابط صمیمانه ی شخصی
سابقه ی خودکشی در خانواده
سابقه ی اقدام به خودکشی فرد
انزوای اجتماعی
الکلسیم و اعتیاد
فقر ومحرومیت مزمن
رفتارهای پرخاشگرانه در خانه یا محیط اجتماعی
صحبت مستقیم یا غیر مستقیم درباره ی خودکشی
تغییرات ناگهانی در رفتار مانند بی قراری غیرعادی ، ناآرامی و یا انتقال از افسردگی به حالت خوشی و شادمانی که باعث پوشاندن حالات روانی اصلی می شود.
بیماری های روانی
از دست دادن ،همسر ،والدین ،فرزندان ،نزدیکان و دوست صمیمی
سابقه بستری شدن در بیمارستان روان پزشکی
آزار و رنجیدگی از نوع غیر قابل تحمل برای فرد
دورکیم، نخستین جامعهشناسی که به صورت جدی خودکشی را بررسی کرده است، انواع خودکشی ناشی از بیماری روانی را به چهار دسته طبقه بندی می کند :
• خودکشی ناشی از مالیخولیا : این نوع خودکشی یا مربوط به وهم و خیال است یا به تصورات هذیان آمیز بیمار به خاطر فرار از یک خطر تصوری یا شرمساری خیالی ویا اطاعت از یک دستور مرموز که از بالا دریافت کرده است ،خود را می کشد.
• خودکشی مالیخولیایی ناشی از حزن واندوه : از حالت کلی افسردگی مفرط و اندوه بی پایان ناشی می شود که به سبب آن بیمار روابطی را که با اشخاص دارد ،افراد و چیزهایی که او را احاطه کرده اند ،نتواند به صورت سالم و به درستی ارزیابی کند و در این حالت توهمات و هذیانها مانند حالت کلی آن ثابت هستند.
• خودکشی ناشی از وسوسه : هیچ انگیزه ای –نه حقیقی و نه خیالی –موجب خودکشی نمی شود ،بلکه تنها ایده ای ثابت مرگ بدون دلیل قابل بیان ،فکر بیمار را به اعلاء درجه تسخیر می کند گویی این یک نیاز غریزی است که تفکر و استدلال بر آن تأثیر ندارد .
• خودکشی ناشی از انگیزه آنی با غیر ارادی : خودکشی حاصل یک فشار درونی غیر ارادی است وناگهانی که بی مقدمه هر گونه مقاومت را از او سلب می کند و نه در واقعیت و نه در مخیله مریض هیچ علت وجودی پیدا نمی کند.
خشم دختران و خشم پسران
مریم حناساب زاده
دکترای مشاوره
کارشناسان علوم اجتماعی چند سالی است نسبت به تبعات خشم فروخورده نوجوانان و جوانان در کشورمان هشدار میدهند. به نظر آنان رفتارهای بیرونی که هر روز دامنه و شدت بیشتری مییابند، تنها قله کوه یخی است که از آب بیرون مانده و اگر هر چه زودتر راههای مهار و تخلیه و کنترل آنرا پیدا نکنیم، در آینده باید منتظر آتشفشان خشمی باشیم و امنیت و ایمنی و سرمایه اجتماعی و آینده عزیزانمان را از بنیان تهدید خواهند کرد. بررسیها نشان میدهند، خشم پنهان و تمایل به خشونت در دختران بیش از پسران جامعه در حال افزایش است. معصومه ابتکار، معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده، روز ۲۰ آبان امسال در نشستی با وزیر بهداشت درباره مسائل مربوط به سلامت زنان با اشاره به لزوم توجه به حوزه تعادل روحی و روانی و سلامت روان و پیشگیری از خشونت و ارائه آموزشهای مربوط به مهارتهای دوران بلوغ میگوید: ما باید بر روی بحث خشونت در جامعه کار کنیم. متاسفانه پیمایشها نشان میدهند که تمایل به خشونت در دختران رو به افزایش بوده است. حال لازمه پیشگیری از آن ارائه آموزشهای مناسب است. امیدوارم در بحث مهارتهای دوران بلوغ بتوانیم اقدامات درست و موثری انجام دهیم و کارگروهی را در این زمینه ایجاد کنیم.
پیش از آن، عباسعلی باقری مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران در گفتگو با ایسنا از خشونت خفته در دختران و رفتارهای پرخطر در پسران اعلام نگرانی کرده و گفته بود: متاسفانه یک متولی خانواده که در سطح کشور قوی عمل کند، نداریم.
و اضافه میکند در این پژوهشها آمار «رفتارهای پرخطر» در جمعیت دانش آموزان پسر را بالا دیدیم و در دانش آموزان دختر «خشونت» آمار بالایی داشت. همه اینها زمینههای لازم را فراهم کرده است تا برای مقابله با آسیبهای اجتماعی اقدامات ریشهای و اساسی انجام دهیم.
برای آنکه بدانیم خشم پنهان چیست و چگونه منجر به رفتاری ضداجتماعی به نام پرخاشگری میشود، با دکتر مریم حناساب زاه، دکترای روانشناسی مشاوره به گفتگو نشستیم.
—خشم همان پرخاشگری است؟
خشم با پرخاشگری تفاوت دارد. خشم یک احساس است اما پرخاشگری یک نمود و رفتار دانسته میشود. داشتن خشم به عنوان یک هیجان انسانی اصلا بد و غیرعادی نیست، اما پرخاشگری درواقع نوعی مشکل رفتاری به حساب میآید.
—به چه رفتاری پرخاشگرانه میگوییم؟
هرگونه رفتاری که با قصد و نیت قبلی بخواهد به فردی آسیب برساند. معمولا انگیزه پرخاشگری ناکامی است. پرخاشگری شکلهایی متنوع دارد، یعنی برخلاف تصور خیلیها که پرخاشگری را تنها رفتار خشونتآمیزی مانند کتککاری و پرتاب چیزی یا فحاشی میدانند، قهر کردن خود نوعی رفتار پرخاشگرانه است. نیش زبان، زیر سوال بردن، برچسب زدن وقتی به صورت هدفمند انجام شود، رفتار پرخاشگرانه به حساب میآید. هدفمندی در تعریف رفتار پرخاشگرانه اصل مهمی است. به این معنی که طرف مقابل رفتار پرخاشگرانه از هر نوع را با نیت آسیبرسانی انجام دهد.
درباره قصد و نیت صحبت کردید، در دعواهایی که افراد گاه کنترل خود را از دست میدهند، رفتار آسیبرسان پرخاشگری تعریف میشود؟
درست است که افراد گاه کنترل خودشان را از دست میدهند، اما به هر حال با نیت آسیبرساندن دست به رفتار خشونتآمیز میزنند.در این مواقع، درست است که عنصر خودآگاهی و اراده کمرنگ میشود و بیشتر ممکن است به شکل واکنش باشد، ولی فرد پرخاشگر بر کارش اشراف دارد و میداند از طریق این دفتار میتواند امتیاز بگیرد یا آسیب بزند. بنابراین ادعای اینکه فلان رفتار پرخاشگرانه در کنترل من نبود پذیرفتنی نیست چون در هر صورت شرط بروز رفتار پرخاشگرانه خارج شدن از حال عادی است.
—کنترل را از دست میدهند، دقیقا یعنی چه؟ این موضوع در افراد مختلف به درجات و طبقهبندی های مختلف ممکن است اتفاق بیفتد. گاهی فرد میتواند روی رفتار خود کنترل داشته باشد، ولی از پرخاشگری به عنوان یک مکانیسم یا استراتژی استفاده میکند تا به اهداف خود برسد. مثلا من عصبانی نیستم، اما با فریاد از شوهر یا فرزند خود میخواهم فلان کار را برای من انجام دهند چون میدانم فریاد کشیدن وسیله خوبی برای رسیدن به خواستههایم است.
—-پرخاشگری درمورد دخترها چه ویژگی خاصی دارد؟
بحث بر سر همین است که چون در فرهنگ ما عوامل بازدارنده برای ابراز خشم دختران وجود دارد، نمود خشم در آنها به صورتهای دیگری دیده شود. مثلا آمار «خودجرحی»، آسیب رساندن به خود، در دخترها بیشتر از پسرهاست. مثالهای زیادی برای خودجرحی میشود زد، مثلا بدون اینکه واقعا قصد خودکشی داشته باشد، با تیغ به موازات رگ دست خراشهایی ایجاد میکند، بدون اینکه با برشی عمیق رگ را ببرد یا با ناخن بدن خود را میتراشد یا رفتاری که بیش از هر چیز در فرهنگ ما برای دختران رایج است، قهر است که همانطور که قبلا اشاره کردم، در طبقهبندی رفتارهای پرخاشگرانه قرار دارد.
فرهنگ ما به دختران توصیه میکند، در شرایط نامطلوب متحمل و بردبار باشند. به تعریف دقیقتر تحمل یعنیبردباری دربرابر اتفاقی که بر وفق مراد ما نیست و در آن ناکامی است، اما بنا بر هنجارهای جاری دختران ما در چنین شرایطی حتی خشم خود را نباید ابراز کنند، درحالیکه کمتر می بینیم چنین توصیهای به پسرها شود، بنابراین به نظر میرسد شدت هیجانی خشم در پسرها بیشتر است درصورتیکه واقعا اینطور نیست. پسرها فقط راحتتر میتوانند خشم خود را ابراز کنند چون هنجارهای اجتماعی ما اجازه بیشتری برای بروز خشم به پسرها داده است.
—خشمی که تخلیه شود چه کمکی به فرد میکند و چه تفاوتی با خشم پنهان دارد؟
خیلی ها دچار این اشتباه میشوند که راه تخلیه خشم تنها رفتار پرخاشگرانه است، اما خشم انرژی است که باید رها شود. راههای زیادی برای تخلیه خشم وجود دارد که آواز خواندن یا رقصیدن یا ورزش کردن یا حضور در ورزشگاهها یکی از آن راههاست. خشم انرژی سرگردانی است که اگر در درون فرد بماند، آسیب میزند و وقتی بیرون میآید به نوعی حل و فصل میشود. فقط باید راه درست آنرا دانست.
روش دیگر این است که همین رفتار خشمآلود بتوانند در شرایطی بیخطر امکان بروز پیدا کنند. مثلا تخلیه خشم میتواند صورت کوبیدن مشت به بالش یا کیسه بوکس یا پاشیدن آب به دیوار یا حتی پرتاب توپ باشد چون همراه با کارهایی از این نوع، نوعی انرژی بدنی تخلیه میشود. فعالیتهای ورزشی به عنوان بهترین شکل تخلیه، بسیاری از انواع هیجانات ازجمله خشم را میتوانند تخلیه کنند.
—تفاوتهای بیولوژیک و هورمونی تا چه حد در انباشت و بروز خشم بین دخترها و پسرها تفاوت ایجاد میکند؟
هورمون تستسترون مردانه رابطه نزدیکی با پرخاشگری دارد. ولی وجود تستسترون بیشتر در مردان به معنای این نیست که مردها الزاما باید پرخاشگرتر باشند، بلکه تنها زمینه مصاعدتری برای بروز پرخاشگری در آنها به وجود میآورد. مثل کسی که با داشتن ژن دیابت برای ابتلا به بیماری استعداد بیشتری دارد، آنوقت چاقی یا کمتحرکی یا تغذیه نادرست باعث میشوند امکان ابتلا به بیماری بالا برود. صرف وجود برخی مواد شیمیایی در خون دلیل کافی برای بروز پرخاشگری نیست و هورمونهای مردانه تنها آمادگی و زمینه بیشتری برای پرخاشگری فراهم میکند.
—-خشم فروخفته چه تاثیری بر زندگی افراد میگذارد.
هر هیجان منفی مانند خشم که ابراز نشده و بلعیده میشود، اثرات خاص خود را دارد. در بیماریهایی با نام سایکوسوماتیک ،روانتنی، حتی میتوان گفت کدام هیجان سبب بروز کدام علائم جسمانی میشوند. مثلا مشکلات پوستی مانند خارش یا کهیر به خشم نسبت داده میشوند، همانطور که مشکلات گوارش به اضطراب نسبت داده میشود. در نگاهی کلی انرژی منفی درون فرد فنری است که هر آن فشردهتر میشود. روزی میرسد که تحمل این فنر تمام میشود و این همانی است که به آن خشمهای انفجاری یا از کوره در رفتن میگوییم.
—فشرده شدن یا بروز خشمهای انفجاری چه تاثیرات اجتماعی میتوانند داشته باشند؟
در روابط بین فردی خشم ممکن است تبدیل به بدبینی شود. مثلا ممکن است عصبانیت من نسبت به همسرم باعث بروز بدبینی در محیط کار نسبت به همکارم شود.
پیامد خشم نهفته در محیط کار یا جاهای دیگر تقریبا مشابه است. گاه خشم به صورت کنارهگیری و انزواطلبی بروز مییابد، فرد مشکوک شود یا درباره انگیزههای دیگران بدبینانه قضاوت کند یا شکلی که متاسفانه این روزها بیشتر میبینیم گوشه و کنایه و متلکپرانی افراد به یکدیگر که همان بروز نادرست خشم نهفته است، یا بدون اینکه منفعتی برای فرد داشته باشد، آسیبی به کس دیگری بزند، همان که به زیرآبزنی در بین ما شناخته میشود. این همان مکانیسمی است کهدر برخی زنان که مورد صدمات فیزیکی از طرف همسر خود قرار میگیرند میبینیم، این افراد خشم از صدمات واردشده به خود را به صورت کتک زدن کودک خود تخلیه میکنند.
—چگونه میتوان کاری کرد که خشم تبدیل به پرخاشگری نشود؟
اولین قدم در این راه خودآگاهی است، یعنی فرد باید بداند کی دارد عصبانی میشود. فرد باید علائم جسمی و فکری و رفتاری خود را حین بالا گرفتن خشم بشناسد. در گام بعدی باید راههایی را بشناسد که در آستانه عصبانیت بتواند پرخاشگری او را مهار کند. دقیقا مثال اینکه شما موقع رانندگی به شیبی میرسید. در مرحله اول باید درک کنید که به شیب رسیدهاید. پیش از رسیدن به شیب ترمز کردن آسانتر از وقتی است که به اواسط آن رسیدهاید. هرقدر در این شیب پیش بروید، سرعت بیشتر و درنتیجه ترمز کردن دشوارتر خواهد بود. درنهایت به جایی میرسیم که دیگر نمیتوانیم ترمز کنیم و این همان نقطهای است که فرد کنترل خود را از دست میدهد.
شناختن و به کار انداختن ترمزها مهمترین بخش کار است. بهترین ترمز ایجاد وقفه است تا سیستمی که ما را به سوی خشم میراند برای چند لحظه متوقف شود. خوردن یک لیوان آب یا ترک موقت محیط از اولین ترمزها هستند. بقیه راهکارها بیشتر به شخصیت فرد و مسئلهای باز میگردد که سبب ناکامی وی شده است که درصورت حاد بودن، وارد شیوههای درمانی میشویم. برخی افراد آستانه تحمل پایینی دارن و زود از کوره درمیروند و با هر موضوع بیاهمیت یا کماهمیتی شروع به پرخاشگری میکنند. در چنین شرایطی درمانگر باید دلیلیابی کند گاهی دلیل بروز چنین رفتاری ممکن است ریشه در افسردگی داشته باشد یا تنها تغییر خلق باشد. بسته به دلیل بروز چنین رفتارهایی درمانی متناسب از سوی درمانگر باید پیشنهاد شود، ضمن آنکه ممکن است در تغییرات خلقی، دلیل اصلی عدم تعادل در نوعی واسطه عصبی-شیمیایی باشد که برای درمان ازجمله روشهای دیگر دارو هم تجویز میشود.
برخی کارشناسان معتقدند، چون در فرهنگ ما راههای تخلیه خشم دختران بسته است و به دختران اجازه تخلیه خشم داده نمیشود، خشم دختران به شکلی دیگر نمود پیدا میکند. مثال بارز آن رفتن به ورزشگاههاست. یکی از راههای تخلیه خشم بهخصوص در بین جوانان که در کشورهای توسعهیافته این روزها بسیار به آن اهمیت میدهند، رفتن به ورزشگاهها برای دیدن مسابقات و تشویق تیمهاست. خشم باید تخلیه شود، به صورت درست آن، نه به صورت خشونت تا تبدیل به پرخاشگری نشود، حالا اگر فرض کنیم در یک بازی رقابتی همه بتوانند شرکت کنند و فریاد بکشند و خوشحالی یا هر هیجان خود را بیرون بریزند، درواقع این بسیار کمک میکند تا خشم تبدیل به رفتار خشونتآمیز نشود. این در کشور ما برای دخترها امکان ندارد. یا ورزش کردن راهی بسیار خوب برای تخلیه تنش و پرخاشگری است.
—کمی دقیقتر شویم، اگر خاطرتان باشد،در فیلمی پیش از خودکشی ۲ دختر جوان در اصفهان که چندی قبل در فضای مجازی هم دست به دست گشت و بسیاری را متاثر کرد، به ظاهر خشمی در آن ۲ دختر که چند دقیقه بعد خود را از پل به پایین پرتاب کردند دیده نمیشد. چه توضیحی برای این رفتار میتوان داشت؟
مکالمه تکاندهندهای که از آن ۲ دختر پیش از خودکشی در شبکههای اجتماعی پخش شد و ظاهر عصبانی در آنها دیده نمیشد، مصداق کامل خشم پنهان است. وقتی بسیار عصبانی باشید و غم واندوه نیز بر این عصبانیت بار شود، میخندید، درصورتیکه این خنده نیست بلکه خندههای عصبی است یعنی دقیقا نوعی تخلیه خشم است و این اصلا به معنای سرخوشی نیست. در همین فیلم اگر دقت کرده باشید، بسیاری از صحبتها حالت کنایه دارد و نیشدار است. در این مکالمات ملغمهای از اضطراب و خشم و تردید و غم موج میزند. این فیلم درواقع نوعی فریاد کمکخواهی و انتقام است.
—چه طور میشود که دختری عادی از یک خانواده متوسط معمولی چنین تصمیم وحشتناکی میگیرد؟
جواب اصلا آسان نیست. انگیزهها و دلایل کاملا متفاوتی ممکن است افراد را به سمت خودکشی سوق دهد. گاهی ناشی از افسردگی یا نوسان خلقی یا اختلال شخصیت است. در موارد نادر دیگری ممکن است افزایش استرسهای تحملناپذیر باشد، اما از همه مهمتر اینکه در سنین نوجوانی درک درستی از خودکشی وجود ندارد و مثل حل مسئله به آن نگاه میشود.
—نشانههای خشم نهفته که ممکن است منجر به بروز پرخاشگری ویرانگر شود را چگونه میتوان در فرد مشاهده کرد؟
مهمترین نشانه خشم پنهان کنارهگیری از جمع است. فردی که خشم نهفته دارد، ترجیح میدهد تنها بماند و در فعالیتهای جمعی شرکت نکند. دومین نشانه افت عملکرد است. به عنوان مثال، اگر درس میخواند در درس افت پیدا میکند یا در محیط کار حوصله ندارد. نشانه بعدی اینکه خودکشی به عنوان راهی برای بروز خشم پنهان، تصمیمی یکباره و بدون سابقه نیست. معمولا نوعی روند است. افراد هشدارها را نشان میدهند، اما بقیه آنها را جدی نمیگیرند. در همان فیلم هم یکی از دخترها ظاهرا خطاب به دوستش میگوید، «دیدی گفتم؟ جدی نگرفتی!». هر هشداری باید جدی گرفته شود. هشداری حتی مانند اینکه کاش به دنیا نیامده بودم یا زندگی چقدر پوچ و بیارزش است یا اینکه بسیار میشنویم و جدی نمیگیریم: دیگر خسته شدم! همه اینها میتوانند نشانههای خشم پنهان باشند.
خودآسیبزنی از نشانههای دیگر است یا اینکه فرد درباره راههای مختلف خودکشی در اینترنت جستجو کند. از این نظر باید گفت روند خودکشی ناگهانی و آنی نیست. تحقیقات نشان میدهد همه آدمهایی که اقدام به خودکشی کردهاند، همواره در درونشان تردیدی وجود داشته است.
—ممنون از وقتی که دراختیار من گذاشتید
این مطلب در همکاری با مجله سلامت متشر می شود