مسکن در زندگی انسان چنان جایگاه مهمی دارد که گاه حتی به دلیل وجود آن و یا به علت تنوع اشکال مختلف آن توجه نمی کنیم. دربهترین حالت ممکن است نیاز به سرپناه در برابر ناملایمات اقلیمی را مهمترین علت خانه سازی بشر بدانیم. اما همانگونه که راپاپورت نیز بیان می کند با مطالعه ی اشکال مختلف خانه در جهان می بینیم که خانه لزوماً محافظتی در برابر سختی های آب و هوا به عمل نمی آورد. گاه حتی ممکن است عوامل دیگری باعث اتخاذ شکلی برای خانه شوند که در تقابل با اقلیم غیر عقلانی به نظر می رسد. وی همچنین تأثیر یک جانبه ی عواملی چون شیوه ی معیشت، تکنولوژی ساخت و ساز، مذهب، مصالح و عامل دفاعی را نیز رد می کند. به نظر راپاپورت تأثیر عوامل مختلف بر شکل بنا نسبی است و لازم است در مطالعه ی مسکن به نقش تمامی این عوامل پرداخته شود. خانه نوعی سازماندهی فضایی محیط است که مطالعه ی آن می تواند کلید درک فرهنگ های مختلف باشد. چرا که علاوه بر اطلاعات مادی، نحوه ی ادراک جهان توسط سازندگان بنا را نیز نشان می دهد. یکی از عواملی که در تعیین نحوه ی تقسیم بندی فضایی خانه مؤثر است، باورهای مذهبی است. مقاله ی ترجمه شده ی زیر به موضوع نمادگرایی مذهبی در خانه ی ژاپنی پرداخته است. نویسنده بر آن است نشان دهد که چرا درک خانه ی ژاپنی با معیارهای غربی دشوار است. وی معماران غربی را به یک جانبه نگری و توجه صرف به عوامل کاربردی و نادیده گرفتن فرهنگ معنوی متهم می کند. البته این مقاله نیز عوامل تأثیرگذار دیگر را نادیده گرفته است. علیرغم توجه اساسی به نقش مذهب در ساختمان خانه ی ژاپنی، فروکاستن کلیه ی دستاوردهای مادی و معنوی فرهنگ مسکن به عامل مذهب مهمترین نقطه ضعف این مقاله است.
فایل اصلی مقاله از آدرس زیر قابل دسترسی است:
نوشتههای مرتبط
http://home.worldcom.ch/negenter/410JapHouseTxE1.html
اطلاعات تکمیلی در خصوص نویسنده ی مقاله را در آدرس زیر ببینید:
http://home.worldcom.ch/negenter/191Eg_CurriculumE1.html
خانه ی ژاپنی ؛ فضای متوازن و کهن الگوی فضای قطبی
الگوی سکونت سنتی ژاپنی و مفهوم غربی نیازهای عمومی بشر، مطالعه ای تطبیقی در زمینه ی انسان شناسی فرهنگی
نولد اگنتر Nold Egenter
چکیده
اساساً هر معمار غربی که قصد طراحی یک خانه یا آپارتمان را دارد، با این فرض آغاز می کند که نیازهای اولیه ی ساکنان آینده ی این بنا چیست. در واقع سه مؤلفه، مفهوم غربی نیازهای اولیه را تشریح می کند. نخستین مؤلفه، پارامترهای فیزیکی بدن انسان است. نوفرت (Neufert) این وجوه را با جزئیات دقیق نشان داده است. علاوه بر آن شرایط فیزیولوژیک مانند نیاز به انواع محافظت، نور و هوای کافی و پاکیزگی نیز اهمیت دارد. و در نهایت اصل پذیرفته شده ی استانداردی وجود دارد و آن رفع نیاز فضای کافی برای حرکت، کار، خوردن، شستشو، فراغت و غیره است. در این متن، فضا مفهومی سه بعدی، اساساً همگن و بی طرف در نظر گرفته شده است. وابسته به شرایط یاد شده، نقشه ی دیوارها و درب ها، تأسیسات و سطوح متحرک، مکان های کاربردی و متناسبی که توسط معمار طراحی شده است، کاملاً در تناسب با چنین درک همگن از فضا قرار خواهد گرفت.
چندین سال پیش یک مطالعه ی صورت گرفته از سوی جامعه ی اروپا (European Community) نتیجه گرفت که ژاپنی ها در ” قفس های خرگوش” زندگی می کنند. این مطالعه بر تحقیقات آماری تکیه دارد که نشان می دهند میانگین فضای مسکونی برای یک خانواده در فضای متراکم شهری به سختی به ۴۰ متر مربع می رسد. حیرت انگیز است! ” چرا دو سوم ژاپنی ها اظهار می دارند که از زندگی خود راضی هستند و تقریباً همه خرسندند؟” با توجه به این واقعیت که در اروپای امروز یک خانواده ی منسجم به مسکنی در حدود ۱۰۰ متر مربع احتیاج دارد، یعنی دو و نیم برابر ژاپن. ممکن است کسی بپرسد آیا اروپاییان فضا را به هدر می دهند؟ چرا یک خانواده ی متوسط شهری زندگی خود را در مسکن کوچکتری مدیریت می کند و همچنان احساس راحتی و آسایش دارد؟ با چنین مقایسه های کمی صرف، اغلب از دیده نهان می ماند که نیازهای فضایی در رابطه ای تنگاتنگ با طراحی بنا تعریف می شود که خود توسط سنت های فرهنگی خاص تثبیت شده است. برای تصور این نکته به سختی می توان نمونه ای بهتر از ژاپن یافت. میراث معماری و فرهنگ سکونت آن تحت شرایط فرهنگی و جغرافیایی کاملاً متفاوت با آنچه ما در اروپا بدان آشنا هستیم، توسعه یافته است.
متأسفانه رشته ای خاص یا برنامه ی آموزشی ویژه ای مانند ” مردم نگاری بنا ” یا ” انسان شناسی معماری” در دانشگاه های معماری امروز وجود ندارد. نظریه های معماری غربی کاملاً بر تاریخ هنر اروپایی – مدیترانه ای استوار شده است. مقایسه ی نظام مند با فرهنگ های غیر اروپایی نه تنها می تواند در پرسش ما جهت ساختن پیش فرض های اساسی مربوط به قواعد طراحی جای گیرد، بلکه می تواند بینش های انگیزه مندی ایجاد کند.
معماری سنتی ژاپنی ویژگی های اساسی خود را در طول یک فرآیند تطوری شکل داده است.
بسیاری از مطالعات معماری خانگی ژاپن با اشکال خانه ی فردی سر و کار داشته است. برای شرح ویژگی های خاص اشکال خانه ژاپنی، مانند شکل سنتی خانه ی طبقه ی متوسط شهری، دلایل نسبتاً مبهمی چون ” عشق به طبیعت” ارائه شده است. یا بیش از حد به جنبه های درجه دومی چون خطر زلزله یا سازگاری با اقلیم توجه شده است. در واقع، خانه های واقع در آلپ ژاپن یا بخش شمالی کشور علیرغم شرایط خشن زمستانی، تفاوت قابل توجهی با خانه های دیگر نواحی ندارد. درحالیکه مطالعات توصیفی فاقد این نکته ی اساسی هستند. بناها و خانه های ژاپنی اصولاً طی یک فرآیند توسعه ی کاملاً آشکار شکل گرفته اند.
• خانه های ژاپنی علیرغم تأثیر چین، همواره بر اساس ساختار سنتی تیر و میله ی چوبی استوار بوده است.
• موقعیت های فضایی آن نه تنها توسط اقتصاد کاربردی بلکه به وسیله ی باورها تعیین می شود.
• خانه ی ژاپنی تنها یک محافظ یا “سرپناه” نیست بلکه عنصری زیربنایی در جامعه ی محلی است. واحد اجتماعی سنتی در ژاپن “خانواده” نیست، خانه است.
با توجه به همین اشارات نخستین روشن است که خانه ی ژاپنی نمی تواند به سادگی با کتابچه ی راهنما، تخته ی طراحی و دوربین مورد مطالعه قرار گیرد.
ژاپنی ها در خانه های سنتی چوبی زندگی می کنند.
تأثیر معماری بسیار پیشرفته ی معبد چینی از قرن هشتم آشکار است. به ویژه در معماری مسکونی و قصرهای دوره ی نارا (Nara) و هیان (Heian). در طول دوره های کاماکورا(Kamakura) و موروماچی (Muromachi)، معماری معبد بودایی تفاوت هایی با مذاهب مختلف یافت. این سبک معماری به مناطق داخلی سرایت کرد و در معماری معمول روستاها و شهرهای کوچک (minka) و نیز بر خانه های طبقه ی متوسط شهری و معماری کاخ فئودالی قرون وسطایی (shoin and sukiya-tsukuri) اثر گذاشت.
به هرحال از زمانی که معماری معبد چینی اساساً شامل ساختارهای تیرچه ای بود، حتی خانه های مسکونی مدرن شهری نیز از مصالح روستایی خود چندان دور نشد. به علاوه، فئودالیسم قرون وسطایی به شدت در شهرستان ها ریشه دوانید. و این توجه به انتشار شکل مسکونی شهری پایبند به سنت های روستایی را اثبات می کند. گستره ی انتشار سبک تیرچه – میله ی چوبی به خانه های دو خوابه ی تک خانواده ای اخیر در نواحی شهری رسیده است. خانه هایی در مجموعه های پیش ساخته ی عظیم که شبیه خانه های آجری آهک اندود غربی است. اما این تنها نمای ظاهری خانه است. با یک سرکشی عمیق تر، دیوارهای آهک اندود خانه ساختار چوبی سنتی داخلی را فاش می کند. طبق عرف ساخت و ساز و در سبک معماری معبد بودایی، فاصله ی میان ستون ها با مخلوطی از خاک رس و کاه پر می شود. پس نمای مدرنیته صوری است و بنا همچنان به سنت وفادار است.
و اما در باب پلان خانه و چگونگی پایبندی آن به سنت چه می توان گفت؟ تنها آشپزخانه و گاهی ناهارخوری مدرن است. دیگر فضاها چون اتاق کار، اتاق خواب و اتاق پذیرایی کماکان سنتی باقی مانده است. سطح با پوشش حصیری (tatami) فرش شده است. خانواده برای خوردن و آشامیدن در کنار میزهای کم ارتفاع زانو می زنند. آنها همچون زمان های بسیار قدیم هنوز روی زمین می خوابند.
بنابراین زندگی به سبک ژاپنی مستلزم تبعیت بی چون و چرا از سنت است. یک اروپایی این موضوع را تنها زمانی درک می کند که در کلبه های چوبی اصلاح شده ای در مرکز شهرهای اروپایی زندگی کند. معمار به عنوان یک طراح خلاق نقشی در مسکن سنتی ژاپنی ندارد. صنعتگر خانه را طبق قوانین سنت باستانی طراحی می کند همانگونه که در دره های کوهستان های اروپا متداول بود.
ولی چرا ژاپنی ها با چنین شدتی به سنت های مسکونی و بناهای عرفی خود پایبندند؟ می توان گفت برای اینکه مسکن در ارتباط کامل با آداب و رسوم سنتی است. کدام آداب و رسوم؟ اینجا آداب و رسومی هست که با ملاقات های گاه و بیگاه خانه ها و خانواده ها قابل رؤیت نیست. معمولاً خانه ی ژاپنی کم و بیش یک محدوده ی کیش شینتو و یک معبد بودایی است.
اهمیت نیازهای معنوی و نیازهای کاربردی
در زمان های پیش از تاریخ و دوران کلاسیک، سقف خانه های ژاپنی صرفاً حفاظی در برابر تأثیرات اقلیمی نبود بلکه مفهومی سمبلیک داشت. آنها مسکن را معیار توازن طبق فلسفه ی زندگی آسیایی می دانند. شکل خانه توازنی متقارن مشابه قاعده ی یین- یانگ چینی را متبادر می سازد. گونه ی اصیل نقشه ی خانه، تقسیم مسکن به بخش “بالا” که استادانه ساخته شده، بخش خواب و یک بخش “زیرین” یا ” فضای زمینی” (doma) را نشان می دهد. سطح بالاترین بخش با صفحه های چوبی یا تاتامی پوشانده می شود. بخش زیرین فضای کار و آشپزخانه است. سطح بخش دوما به صورت عرفی صرفاً زمین پاخورده است. اغلب این بخش نیوا (niwa)، باغ و حیاط نامیده می شود. نقشه ساختمان بر واحد متقارنی از مقوله های متقابل دلالت دارد مانند بالا/پایین، صنعت/طبیعت، فاخر/ساده و در نگاهی گسترده تر آسمان/زمین.
این تنها یک پندار مبهم نیست. تقسیم بندی قطبی به عنوان یک ویژگی مهم طی توسعه ی خانه ی روستایی حفظ شد. ارتباط تنگاتنگ با سنت، عامل منحصربفردی میان اشکال متنوع خانه ی ژاپنی ایجاد می کند. قسمت داخلی سقف بخش زمینی معمولاً باز گذاشته می شود و نمای شگرفی از تیرهای چوبی سقف دیده می شود که اغلب به صورت طبیعی، کج و معوج و زمخت رها شده اند. در بیشتر عبادتگاه های باستانی شینتو نیز تقابل های مشابهی دیده می شود. الوارهای نزدیکترین و مقدس ترین فضا با ریزه کاری هایی منقوش شده و در تضادی آشکار با فضای باز عمومی قرار دارد که با عناصری چون الوارهای موج دار سقف و پله های ناموزون مشخص است.
مکمل های موزونی از این دست در تمام خانه های ژاپنی از آلونک های معمولی تا خانه های ییلاقی با ابهت و خانه های مسکونی شهری طبقه ی متوسط دیده می شود. نظم فضایی مبلمان در نتیجه ی رابطه ی متقابل چیدمان چوبی مقدس (kamidana)، محراب بودایی اجداد (butsudan) و شاه نشین آیینی (tokonoma) از یک سو و ایوان ورودی خانه (genkan) از سوی دیگر معین می شود. دلالت ضمنی ارزش های فضایی معین به کار گرفته می شود. آنها رفتارهای اعضای خانوار و میهمانان را در جهت مفهوم آلمانی مشهور gute kınderstube ( تربیت خوب) هدایت می کنند. این ساختار و نظام ارزشی همراه آن با اندیشه، زبان و رفتار آمیخته شده است. تجربه ی روزمره ی آن از نخستین دوران کودکی بخشی از نظام تعلیم و تربیتی فرد را شکل می دهد و با تأثیری مشابه در مقیاس بزرگتر در کل جامعه ادامه پیدا می کند.
• هنوز هم در بسیاری از جاها پیش از آنکه ساخت و ساز یک خانه شروع شود، یک جایگاه مقدس به عنوان بخشی از مراسم جشن برای تسکین زمین برپا می شود. ( آرامش بخشیدن به زمین، jijinsai). چهار گوشه ی یک مستطیل با چهار بامبوی سبز علامت گذاری می شود. بامبوها روی زمین قرار داده شده و محکم می شوند. بخش فوقانی بامبوها به صورت طبیعی باقی می ماند در حالیکه شاخه های پایینی چیده می شوند. یک طناب مقدس (shimenawa) به چهر بامبو متصل می شود و محدوده ای مقدس مشخص می کند. در مرکز آن جایگاه خدایان (yorishiro) قرار داده می شود که محدوده را به دو بخش با علامت های مختلف تقسیم می کند. چنین تقسیم دوگانه ای یک نشانه ی از پیش تعیین شده ی نقشه ی خانه ی آینده است.
• بسیاری از خانه های سبک روستایی یک ستون مقدس (daikokubashira) در مرکز خود دارند. این ستون معمولاً در مرز میان دو قسمت مختلف خانه برپا می شود. ستون فوق وقف خدایان خوشبختی (Daikoku) و (Ebisu) می شود. تصور بر آن است که این آیین خوشبختی و ثروت را برای خانه به ارمغان می آورد. معمولاً این ستون باری تحمل نمی کند. بخش فوقانی تزیین شده ی آن در فضای مقدس سقف قرار می گیرد. این ستون یکی از مکان های مذهبی خانه شمرده می شود.
• هنوز هم محل اجاق و مدخل ورود آب به خانه به خصوص در نواحی روستایی (kamo no kami, mizugami) به عنوان جایگاه خدایان تفسیر می شود.
• کامی دا نا، جایگاه خدایان ، در حد واسط سقف و دیوار، در قسمت عقبی طبقه ی بالای خانه قرار می گیرد، جایی که با تخته یا حصیر مفروش شده است. اینجا مکانی است که خدایان شینتو ساکن می شوند. مهم ترین آن ها خدای خانه یا حیاط (yashikigami) و خدای حافظ روستا (ujigami) هستند. زیارتگاه کوچکی نیز برای آیین Ise غالباً در همان مکان قرار می گیرد. بویژه در مناطق کشاورزی خدای برنج (inari) همراه با دیگر سمبل های آیین های محلی و ملی دیده می شود. تمام این خدایان در زیازتگاه های کوچک چوبی ستایش می شوند. آنها هر کدام یک یا دوبار در سال آیین های مذهبی منظم خاص خود را دارند. مکان های آیینی با نشانه های آیینی طبق سنت محلی تزیین می شوند. این مکان ها به شیوه ی باستانی یعنی زمان هایی قبل از وجود معبدها و زیارتگاه های چوبی نشانه گذاری می شوند. برنج، شراب برنج یا نمک به خدایان پیشکش می شوند. همه ی اعضای خانواده با رفتار منظم سنتی در مکان مذهبی گرد می آیند و غذای آیینی صرف می کنند. بسته به شرایط این عمل آیینی خانگی می تواند بسیار گران و مسرفانه باشد. در برخی نواحی ،آراسته ترین اتاق خانه (zashiki) به کودکی اختصاص داده می شود که مقدس شمرده می شود(oji) . با او شاهانه رفتار می شود و والدین هفته ها به وی خدمت می کنند. در جای دیگر تمام افراد روستا در آغاز سال نو در خانه ی به خصوصی گرد می آیند که هر سال تعیین می شود(toya) . به این منظور تمام عناصر تقسیم کننده ی اتاق (shoji) برچیده می شود، یک هال بزرگ بدست می آید که توسط شاه نشین آیینی (tokonoma) بهترین اتاق نظارت می شود.
• در تمام روستاهای زراعی نیز مانند شهرها، جشن باستانی خدای روستا یا کلان(ujigami) مهمترین رویداد مذهبی است. این مراسم چه در خانه ها و چه در زیارتگاههای محلی برگزار می شود. این آیین اغلب بسیار وجدآور است. چنین جشنی نمایش دهنده ی انسجام عمیق اجتماعی موجود میان خانواده ها و خانه های یک محل سکونت است که یک واحد ارضی سنتی را شکل می دهند.
• در نواحی روستایی دارای ساختار قطبی باورها، خدای زمین یا کوهستان (ta no kami/yama no kami) نقش مهمی بازی می کند. پیش از کاشت بهار تمثال خدا برای نظارت بر ضیافت جشن، از جنگل اطراف روستا به خانه منتقل می شود و در شاه نشین آیینی (tokonoma) قرار داده می شود. سرانجام برای حفاظت از محصول برنج، به مکانی خاص در مزرعه انتقال می یابد. در پائیز آئین جشن تکرار می شود.
• جشن سال نو (o-sh) بزرگترین جشن سال است که چندین روز به طول می انجامد. اعضای خانواده ی گسترده که امروزه در اقصی نقاط کشور پراکنده شده اند، در خانه ی والدین گرد می آیند. پیش از جشن، تمام خانه به شکل آئینی تمیز می شود. سپس مکان های مذهبی داخل و خارج خانه ، بویژه اتاق های پذیرایی به شیوه ی سنتی محل آراسته می شوند.
• مراسم مشابهی در جشن تابستانی بودا ملاحظه می شود. این جشن (o-bon) به یاد اجداد و درگذشتگان برپا می شود.
• وقتی فردی بمیرد، خانه ی مرحوم نقش مهمی ایفا می کند. در نخستین و مهمترین مراسم پس از فوت، خانه به شکلی مجلل آراسته و درهای خانه برای عموم باز می شود. محرابی برای مرحوم در مقابل محراب بودا (butsudan) برپا می شود. برای یک دوره ی چندین ساله ، مراسمی در مقابل محراب بودا برگزار می شود. ژاپنی ها بر اساس یک برنامه ی خاص، مراسم یادبودی پس از ۳،۷،۱۳،۱۷،۲۳،۳۵ و ۴۹ سال برپا می کنند. یادبودها در اتاق آیینی یک خانه ی بخصوص با حضور اعضای خانواده و به رهبری یک راهب بودایی انجام می شود.
• تحت تأثیر بودیسم و باغ های معابد بودایی، عنصر دیگری نیز شکل گرفت ؛ باغ های ژاپنی. باغ ژاپنی با استفاده از ترکیب های خاصی از سنگ و گیاه، مسکن را به عنوان یک مکان و یک بنای بادوام و ثابت تعریف می کند که در رابطه ای متضاد یا مکمل با طبیعت قرار دارد. طبیعتی که حاصل تغییرات روزانه ی نور و آب و هوا (روز و شب، آفتابی و بارانی و …) یا تغییرات ماهانه و فصلی اقلیم و پوشش گیاهی و در یک کلام پویایی آسمان و کل کائنات است.
این اشارات اجمالی به جنبه های با اهمیت سبک زندگی ژاپنی باید تا حدی چالش مشاهده ی متعارف معماری را روشن کرده باشد که تنها بر درک مادی و معمول تکیه دارد. به عبارت دیگر توجه به جنبه های مهم سنت فرهنگی ژاپنی تا آنجا که مربوط به خانه است نکات زیر را بدست می دهد:
• ساختار خانه ی سنتی ژاپنی در وهله ی اول بر اساس نیازهای آیینی سازماندهی می شود نه نیازهای عملی و کاربردی. زندگی روزمره ی ژاپنی تطابق و شکل دنیایی شده ی مفاهیم آیینی است.
• نظام باورها در شبکه ای به هم پیوسته از مکان های آیینی داخلی و خارجی و مسیرهای ورودی گسترده شده است. جایی که کل فضای داخلی خانه با سلسله مراتب خاصی مانند یک معبد بودایی یا زیارتگاه شینتو ساماندهی شده است. به عبارتی دیگر معماری آیینی ژاپنی و مسکن، علیرغم اشکال مختلف معماری، در ساختار فضایی خود مشترکند.
• این یافته های تفسیری طی جشن های برگزار شده در خانه و زیارتگاه های شینتو با شکل باستانی نشانه ها تأیید می شود. موقعیت های مشخص شده یا آراسته شده مکان های آیینی داخلی خانه یا مسیرهای ورودی خارجی هستند.
• نظام باوری شینتو ریشه در ژاپن پیش از تاریخ دارد. خاستگاه آن می تواند پایه در آیین های کشاورزی پیش از بودایی (ta no kami/ yama no kami) و مذاهب ارضی روستایی یا کلانی (uji/ ujigami) داشته باشد.
در این متن نیز آشکار است که شکل ژاپنی مسکن برخی مفاهیم فضایی باستانی را حفظ کرده است. پژوهش های معماری در چنین شرایطی گزارش نشده است. چرا که خانه به عنوان یک مرجع جنبه های فرهنگی زندگی بشر نادیده گرفته شده است. اساساً به خانه به مثابه یک بنای طراحی شده و ساخته شده نگریسته اند. در بالاترین سطح خانه به عنوان هنر در نظر گرفته شده است و کاربردهای آن برای نوعی از زندگی خلق شده که افراد می پندارند از ابتدا می دانسته اند. پیش فرض ضمنی ” نیازهای عمومی بشر” در مورد ژاپن کاملاً قابل بحث است.
از نقطه نظر نقد روش شناسانه واضح است که یک نگاه صرفاً معماری، تصویری کاملاً اشتباه تولید می کند بلکه الگوهای خود را بر واقعیت زنده ی خانه ی ژاپنی منعکس می سازد. رویکرد نسبت دادن جنبه ی آیینی خانه به دین، منجر به نادیده گرفته شدن ویژگی های اساسی خانه ی ژاپنی می شود. مسکن در اصطلاحات آیینی ژاپنی در واقع ملکی است که پیوسته اشغال می شود، در ضمن مناسک چرخه ای نشاندار می شود، جای هر فرد را در چهارچوب مناسک سنتی معین می کند. از دیدگاه روانشناسی، علیرغم شکننده بودن شکل بنا، خانه به عنوان مکانی امن تفسیر می شود. در چهارچوبی وسیع تر خانه بخشی از یک نظام باوری کلی شینتو است که بیان عینی آن را در تعیین حدود جشن، در التزام اجتماعی برای تجمع در مقابل مکان آیینی اندرونی و در انجام اعمال آیینی خاص یافته می شود. خانه ملکی است که از لحاظ روحی و احساسی در مقابل هرآنچه در زندگی ساکنان آن نامعین و غیر قابل اتکا و در یک کلام هرآنچه خارجی است، مقاومت می کند.
اکنون مشخصاً به آرایش جشن یا نشانه هایی که خانه را برای یک جشن آماده می کنند می پردازیم. مکان های ضروری نشاندار می شوند مثلاً در جشن آغاز سال نو و نیز در دیگر جشن ها، معمولاً دروازه ی ورودی خارجی و درب ورودی خانه (genkan) به سمت خارج و به عبارت دیگر مکان آیینی اندرونی و کلاً تمام کامی دانا (kamidana) یا تنها سمبل یک خدای خاص در هر جشن آراسته می شوند. نشانه ها یا سمبل های دوگانه معمولاً ورودی ها و نشانه های مفرد فضای مقدس اندرونی را مشخص می کنند. این شیوه ی نشانه گذاری وابسته به نظام قطبی است که پیشتر بحث شد.
نتیجه گیری
به طور خلاصه به نکاتی اشاره کردیم که پدیده ی مسکن را با کیفیاتی نامتعارف پوشانده است:
• خانه ی مسکونی سنتی ژاپنی یک واحد مسکونی کاربردی نیست. سقف، پلان، مکان های آیینی، ستون ها و آتشدان آیینی نسبتاً عناصر مستقلی هستند. هر کدام به تنهایی بوجود می آیند با یکدیگر هماهنگ می شوند و شکل سنتی خانه ی ژاپنی را با یکدیگر می سازند. مسکن ژاپنی تجمعی ناهمگن است که هر یک از اجزایش به تنهایی عناصری هماهنگند.
• الگوی پایه ای مسکن ژاپنی طرحی برگرفته از فرهنگ مردمی نیست. شکل خانه نتیجه ی توسعه ای چندین صدساله است. اشکال خانه ها ربطی به قواعد طراحی کاربردی یا منطقی ندارد بلکه با طرح های کهن الگویی در ارتباطند که ریشه در ابعاد انسان شناختی دارند.
• فضا با حسی همگن درک نمی شود بلکه واحدهای بیانی ناهمگن می یابد. اجتماعات دینی برای فضاهای معین ارزش ویژه ای قائلند. آنها نقاط مرکزی رفتار آیینی باستانی هستند که با سنت حفظ شده اند. رفتار آیینی به شدت با وجوه ارضی اساسی کشاورزی سنتی در ارتباط است.
• مسکن در ژاپن صرفاً معنای معماری ندارد. اولاً خانه بعدی از انسان را نشان می دهد که به طور روحانی رفتار را بارور می کند. خانه ی مسکونی نقطه ی تبلور اجتماعی است، محوری است برای انجام دوره ای آیین هایی که پیوسته به یک شکل باقی می مانند. در اصطلاحات روش شناسانه، فرد در ازای درک خانه ی ژاپنی مجبور است نظام مکانی همه جا حاضر والاترین ارزش ها، یعنی آنچه در اروپا ” دین” نامیده می شود، را نیز به حساب آورد.
اروپایی ها در درک چنین پدیده ی ساختاری دچار مشکل هستند. تاریخ فرهنگی اروپا پس از دوران روشنگری براساس عقلانیت رشد و توسعه یافته است. چنانچه پدیده ای در یک زمان معین از نظر منطقی و عقلانی درست به نظر برسد، در تمامی مراحل با توجه به روح زمان جدید بازتولید خواهد شد حتی اگر دیر یا زود اشتباه بودن آن اثبات شود. این قضیه درباره ی معماری جدید و شهرگرایی نیز صادق است. انسان به امید لطف و مرحمت دلبخواه طراحان و معماران است. آخرین دیوانگی این است که غرق کردن بازمانده های کهن الگویی در زیر هر آنچه جدید است.
بر خلاف اروپا، موقعیت انسان در ژاپن با مفاهیم فرد گرایانه یا کثرت گرایانه از آزادی که بر عقاید فردی استوار است تعریف نمی شود. ژاپنی ها ترجیح می دهند خود را به عنوان موجودیت های اجتماعی بدانند که هویت مشترک آنها از تاریخ فرهنگی مشترکشان ریشه می گیرد. بنابراین در ژاپن سنت های پیش از تاریخ و تاریخی همواره با قدرت حفظ شده است. آنچه جدید است به عنوان مکمل آنچه قدیمی است درک می شود و هردو هماهنگ با یکدیگر ترکیب می شوند. برخلاف کلیساهای بتونی مدرن، در ژاپن هیچ کس نمی تواند به یک ساختمان مدرن به عنوان یک معبد شینتو بیندیشد چرا که معبد اعتقاداتی مقدس و غیر قابل تغییر را باز می نماید. معابد شینتو در میانه ی تغییرات کفرگونه بازنمایی تداوم باورهای نخستین همواره ثابت است. معابد در بسیاری از مکان ها صریحاً تحریکات اسرارآمیز بوجود آمده از تنش میان حال و گذشته را بر می انگیزند. حتی در مدرن ترین بخش های توکیو معابد شینتو به طرح باستانی خویش وفادار مانده اند. دین در ژاپن همواره با ارتباط گذشته و حال احساس می شود. و از این رو طبیعتی اساساً محافظه کار دارد. ژاپن همچنان تداوم خود را در گرداب تغییرات حفظ کرده است.
در نهایت روشن است که این ویژگی آیینی بودن است که باعث تداوم سنت خانه ی ژاپنی شده است. اما در غرب آیین دینی نباید یک نقطه نظر متافیزیکی ابتدایی فهمیده شود. بهتر است آیین را یک سنت بشری بدانیم که شیوه های رفتاری معینی را در طول زمان حفظ می کند. طی گردهمایی های اجتماعی آیینی ، افراد با خانه ای که مراسم در آن اجرا می شود احساس همبستگی می کنند. در هر موقعیت جشن، عنصر اصلی آیین، با بازسازی زندگی گذشته وقفه ای برای تجدید قوا در زندگی روزمره فراهم می کند. عمل آیینی به صورت اجتماعی رابطه ای میان فضای زندگی فردی خانواده و اجتماع به عنوان واحد بزرگتر برقرار می کند. در بعدی فلسفی، سازماندهی فضای محلی یک کیفیت روحانی است. زندگی ژاپنی بر اساس یک فلسفه ی باستانی استوار است که کیفیات ضد و نقیض را گرد هم آورده و متوازن می سازد. زندگی ژاپنی به یک قاعده ی باستانی توازن تجسم می بخشد که در محیط اجتماعی و فضایی جای دارد. تکامل متوازن تقابل های قطبی یک ویژگی اصلی در فلسفه ی هستی آسیایی است. از این رو خانه ی مسکونی ژاپنی دائماً خود را در میانه ی هسته ی مرکزی نظامی به خوبی سازماندهی شده می یابد که در رابطه ای دو طرفه میان محیط پیرامون بلافصل و کل جامعه وجود دارد، رابطه ی میان آسمان و زمین، کل کائنات.
اکنون می توانیم درک کنیم چگونه خانه ای کوچک در ژاپن می تواند رضایت ساکنانش را جلب کند. واژه ی آسایش ممکن است معانی کاملاً متفاوت داشته باشد. آسایش نه تنها به رفاه جسمی بلکه به احساس توازن روحی نیز دلالت دارد. ” نیاز” صرفاً با فضای کمیتی در ارتباط نیست . فرد نمی تواند تنها با مقدار مترمربع مفید زندگی کند. کیفیت ضروری است، نه فقط در مفهوم مادی بلکه از نقطه نظر فضای ساخت یافته ی تاریخی یا سنتی و یا در یک کلام کهن الگویی. آنچه احساس رفاه را در ژاپن بر می انگیزد همین تلقی از کیفیت فضا است و نیز آگاهی به اینکه فرد بخشی از یک سنت و یک فرهنگ رشد یافته در طول تاریخ است. کسانی که با ژاپنی ها در باب فرهنگ ایشان گفتگو کند به زودی در می یابد که واژه ی ” ما ” بسیار شنیده می شود و در اصل همین موضوع دلیل وجود سنت خانه ی ژاپنی است.
ایمیل مترجم: Roya_asiaei@yahoo.com