متن کوتاه زیر را پروفسور کارل فیلیپ سالزمن، استاد انسان شناسی دانشگاه مک گیل/کانادا و از انسان شناسی متخصص ایران که سالها در میان کوچروان بلوچ به تحقیق پرداخته است به در خواست مترجم برای دانشجویان ایرانی نگاشته است.
از پروفسور سالزمن خواسته بودم تا درباره تجربه پژوهش میدانی خود در ایران سخن بگوید : استراتژی تحقیقی که من در پژوهش های میدانی مردم نگارانه خود در بلوچستان ایران دنبال کردم، همان روش استاندارد مشاهده مشارکت آمیز است که به پیروی از انسان شناسان فرهنگی و اجتماعی بریتانیا صورت می گیرد. مشاهده مشارکتی به معنای زندگی با و به همراه مردمانی است که ما آنها را برای مدت قابل توجهی مورد مطالعه قرار می دهیم. در مشاهده مشارکتی ما در زندگی آن مردمان، تا آنجا که به طور عملی بتوانیم، شریک می شویم. برای زندگی با مردمانی کوچگر و قبیله ای، من و همسرم در یک چادر در اردوگاهی متعلق به رمه گردانان اقامت گزیدیم و هرگاه که آنها به کوچ دست می زدند، با آنان همراه می شدیم. من در ابتدا با آنان به زبان فارسی صحبت می کردم، اما نهایتا توانستم زبان تکلمم با ایشان را به بلوچی، که [به تدریج] آموختم، تغییر دهم. در اثنا تحقیق میدانی، فهمیدم که من یک شاگرد هستم و مردمانی که با آنها زندگی می کنم، معلمانم هستند. آنها در شیوه زندگی خود متخصص بودند و این من بودم که می باید از آنها در اینباره می آموختم. همان گونه، اعضای آن جماعت میزبان من بودند و من مهمان آنها به شمار می رفتم. من و همسرم از حیث میزبانان بسیار خوش شانس بودیم، زیرا آنها مهربان، سخاوتمند، صبور، بخشنده و نسبت به ناآگاهی و اشتباهات اجتماعی ما اهل تسامح بودند. از آنجا که من و همسرم به عنوان جزئی از این جماعت زندگی می کردیم، می توانستیم بفهمیم که آنها چه دغدغه ای دارند و با مسائل و فعالیتهای روزانه و نیز غیرعادی که [ در زندگیشان] رخ می دهد چگونه رفتار می کنند. از آنجا که میزبانان و اطلاع رسانان من می دانستند که من به آنها احترام می گزارم و دانش و دوستی ایشان [ با خود] را گرامی می دارم، به شما می گویم که مشاهده مشارکت آمیز من در بلوچستان واقعا کارا بود. امیدوارم که آنچه درباره این جماعت در آثار و تالیفاتم ضبط و ثبت کرده ام، حداقل بازپرداختی ناقص در برابر مشارکت و همکاری آنها در کار و تحقیق من و نیز مهربانی و دوستی ایشان نسبت به من باشد. شنبه، ۱۰ آذر ۱۳۸۶ تاریخ انسانشناسی