انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

حالا دیگر روز خوب، روز بدون حادثه است.

سال ۱۳۹۸ تمام شد. سالی که از حیث حوادث و بلایا، با حجمی بی‎سابقه از رویدادها خود را بر ما نمایان کرد. آلودگی بی‎سابقه هوا، گرانی بنزین، اعتراضات بی‎سابقه در ۲ بازه زمانی کوتاه‎مدت و مرگ بسیاری از شهروندان، تجربه ۲ هفته زندگی بدون اتصال به اینترنت، بحران‎های مرتبط با بروز جنگ و پس از آن سقوط هواپیما و بسیاری رویدادهای دیگر، جان بسیاری از هموطنان را گرفت و خاطر همۀ ما -فارغ از سطح بی‎تفاوتی- را آشفته کرد. انباشت حوادث کار را به جایی رسانده، که حتی در تاکسی‎ها نیز خبری از بحث و جدل و تحلیل‎های نیم‎روزی معروف مسافران و راننده‎ها نیست. همه چیز در عین سادگی، پیچیده و تو در تو نمایان شده، فی‎الواقع رمقی برای صحبت کردن باقی نمانده است، به قول محمود درویش، امسال، سالی بود که ما را نکشت اما ما را از همه چیز تهی ساخت.

برای من که در حوزه محیط‎زیست و به طور خاص بحران آب فعالیت می‎کنم نیز ۹۸، سالی پرتنش بود، هرچند که انباشت وقایع، افکار عمومی را از پیگیری اصلی‎ترین بحران کشور یعنی بحران آب دور ساخت، اما از حیث محیط‎زیستی نیز سال ۱۳۹۸، به معنای واقعی کلمه سالی بد بود. ما نباید سیل‎ها، زلزله‎ها و روند کاهش آب‎های زیر زمینی و فرسایش خاک را فراموش کنیم. برای فرار از حاشیه‎روی در سال ۱۳۹۸؛ ما سالی پرباران را از سر گذراندیم و بر اساس داده‎های وزارت نیرو از ۱۰۴ ایستگاه موجود، تنها ۶ ایستگاه، نسبت به سال پیش از آن، با کاهش بارندگی مواجه شده‎اند. ایستگاه‎های رودک، فیروزکوه و تهران به طور متوسط ۳۰ درصد بارندگی بیشتری نسبت به سال قبل داشته‎اند و در دو ایستگاه پل شالو و تله زنگ، در شمال خوزستان شاهد بارندگی ۱۱۰۰ میلیمتری و ۱۴۹۱، میلیمتری بودیم، که یک رقم معمول در مناطق جنگلی و نه استانی است که انگاره‎های گرما، خشکی و تبخیر را یدک می‎کشد پدیده‎ای شگفت‎انگیز بود.

مانند همۀ ساکنان سرزمین‎های خشک، بارندگی‎های‎ ۹۸ برای ما هم خوشحال‎کننده بود، نه به این معنا، که این بارندگی‎ها امیدبخش باشد. مرگ بسیاری از شهروندان، خانه خرابی بسیار دیگر‎ و تصاویر آدم‎ها، سنگ‎ها، پرایدها و پژوهای تل‎انبار شده، گرچه به واسطه آب که نماد آبادانی است، صورت می‎گیرد اما در درون خود، چیزی را به صراحت کامل بیان می‎کند که اتفاقی غیرطبیعی در حال رخ دادن است که عدم توجه به آن پیامدهای سنگینی حتی در درون شهرها به بار خواهد آورد، مردم خرم آباد و پلدختر هرگز تصور نمی‎کردند که شهرهایشان در یک بازه ۲ ماهه، ۳ بار شاهد طغیان رودخانه‎های شهری و تخریب منازل باشند، چرا که انباشت رویدادهای طبیعی و تکرار آن، امری غیرطبیعی است.

سال ۹۸ پُرسیل‎ترین سال تاریخ ایران بوده است و بر اساس جدول زیر جان حدود۵۰ هموطن را گرفت، بیش از ۱۰ هزار خانه را ویران کرد و خسارتی بالغ بر ۳هزار میلیارد تومان به کشور تحمیل کرد. پراکندگی جغرافیایی سیل‎ها در سراسر کشور و افزایش شدت آن، نشان از بحرانی در سطح ملی است.

 

حجم کلی خساراتخانه‎های تخریب شدهتعداد مصدومینتعداد کشته‎هاتاریخمحل سیل
۱۵۰۰ میلیارد۷۲۰۰۲۵۶۱۵۵ تا ۱۳ فروردینلرستان
۲۹۰ میلیارد۲۹۰۱۲۰۲۱۵ فروردینشیراز
۷۰۰ میلیارد۴۰۰۰۱۱۶۱۳۲۶ اسفند ۱۳۹۷گلستان
۱۱۰۰میلیاردنامشخصنامشخصنامشخص۱۷-۲۰ دی ۱۳۹۸بلوچستان

جدول ۱-حجم خسارات وارده ناشی از سیل در مناطق مختلف کشور(منبع: وزارت مسکن راه و شهرسازی، ۱۳۹۸)

برای این توجیه سیل‏های امسال استدلالات فراوانی صورت گرفت و مانند همیشه، برخی با مفاهیمی مانند ترسالی یا باران‎های دورانی به طبیعی‎سازی بحران اخیر دست زدند و ایماژ طبیعی بودن سیل، به عنوان رخدادی طبیعی در آجیدن‎بندی استدلال آنها بسیار تکرار شد. در طبیعی بودن و تاثیر ریشه‎ها و منابع طبیعی بحران تردیدی نیست اما طبیعی‎سازی این بحران‎ها و نسبت دادن آنها به عبارات کلیشه‎ای مانند ترسالی یا خشک‎سالی چیزی جز حذف عوامل انسانی نیست. در علوم اجتماعی، مقابله با طبیعی‎سازی رویدادهای اجتماعی مانند نابرابری امری مورد تاکید بوده و حالا نیز این تاکید از ماست که باید با طبیعی‎سازی رویدادهای به ظاهر طبیعی نیز مقاومت صورت بگیرد. سازوکارهای حاکم بر نظام کشاورزی، عدم نظارت و مدیریت، زیرساخت‎های فرسوده و ضعیف، فرسودگی شدید خاک و نابودی مراتع و جنگل‎ها که نتیجه سال‎ها مدیریت ناصحیح و نگرش‎های خاص بوده، اکنون خود را در قالب بلایایی از این دست بروز خواهد داد. رویکردی که نتیجه آن مرگ بسیاری از شهروندان و تخریب منازل و اموال آنها در گلستان، لرستان و فارس، بلوچستان و ایلام بود و در سالهای بعد نیز می تواند مناطق دیگری را طعمه خود سازد.

ما اکنون در یک موقعیت فاجعه‎زا زیست می‎کنیم و زیستن در خانه‎های بتنی نباید ما را به وهمی که ایدئولوژی امنیت ایجاد نموده، دچار سازد. در ادامه به یکی از رویدادهای فراموش شده شهر تهران، خواهیم پرداخت تا نشان دهیم که در بزرگترین اجتماع انسانی خاورمیانه، چگونه سیل می‏تواند، مردم را به کشتن و خانه‎ها را به ویرانی دچار سازد؛ سیل تجریش(۱۳۶۶)

تهران به واسطه کوهستانی بودن، شیب زیاد و در دامنه قرار گرفتنش، وجود رودخانه‎های متعدد دائم و غیردائم همچنین ساخت و ساز در مسیل‎ها و کاهش آستانه‎های میزان بارش و تحمل‎پذیری شهری آسیب‎پذیر در برابر سیل قلمداد می‎گردد و البته کیفیت و سطح این آسیب‎پذیری به عللی مانند افزایش ساخت و سازهای انسانی در دامنه‏ها و روند رو به افزایش فرسایش خاک، به شدت در حال افزایش است. سیل تجریش مرگ‎آورترین رخداد طبیعی و انسانی تهران مدرن قلمداد می‎شود که ۳۳ سال قبل موجب مرگ حدود ۳۰۰ نفر از شهروندان و تخریب حدود ۵۰۰ باب منزل در شمیرانات تهران گردید. برای نسل ما که از نعمت خاطره‎گویی و ارتباطات کلامی محرومیم، شاید تصاویر زیر که پس از سیل در ۵ مرداد ۱۳۶۶ تجریش گرفته شده است، بهت‎برانگیز باشد. در واقع، تنها با استفاده از موقعیت کوه‎ها و دیگر علائم طبیعی، می‎توان به تهران بودن شهری که در آن حادثه رخ داده پی برد. از طریق تصاویر آرشیوی می‎توان نشان داد که مسیل رودخانه‎ها کاملاً پر شده است، و حجم خاک تل انبار شده در میدان تجریش به قدری است که نمی‎توان به خوبی مرزها و خطوط خیابان را تشخیص داد. اندازه سنگ کنار کامیون سفید رنگ، نشان‎دهنده قدرت سیل و حجم آّب، سنگ و خاک حمل شده به میدان است.

تصویر شماره ۱_ نمایی از سیل تجریش از بالا(منبع: ایرنا)

دقیقاً مشخص نیست که عکس، چند روز پس از سیل را نشان می‎دهد اما به نقل از اهالی قدیمی تجریش، تا پاییز( یعنی دو ماه پس از سیل) همچنان تجریش، فاقد حیات شهری نرمال بوده است. روز سیل، هواشناسی پیش‎بینی بارندگی خفیف و پراکنده می‎کند، اما در این روز بر اساس داده‎های آماری، شاهد ۲۶ میلیمتر بارندگی در یک ساعت و نیم در مناطق بالایی تهران هستیم. بارندگی در پیک گرما و حدود ساعت ۱۲ تا ۱ اتفاق می‎افتد.

کمی پس از بارش باران که ظاهراً در خود میدان تجریش چندان سنگین نبوده، سیلاب عظیمی از بالادست تهران به سوی، میدان تجریش هدایت می‎شود. به نقل از اهالی، گرچه در تجریش باران می‎بارید، اما حجم عمده سیلاب به همراه سنگ‎های غول پیکر از بالادست به سمت میدان هدایت گردید و دست آخر، به میدان رسید برای همه اهالی غیرقابل باور بوده است. ظاهراً شهرداری وقت تهران، به عللی مانند هدایت کردن کردن بولدوزرها و امکانات لازم به سوی جنگ، در لایروبی رودخانه کوتاهی کرده بود و همین امر، شرایط را بغرنج‎تر کرده بود. زمان رسیدن سیل به میدان، به نقل از یکی از کبسه محلً آژیرهای خطر به صدا در می‎آید و مردم ترسان رو به سوی اندرونی‎های مانند پاساژها و بازار تجریش هدایت می‎کند، و همین امر سبب افزایش تعداد قربانیان می‎شود. بازار تجریش در جریان سیل به طور کامل تخریب گردید(به تصویر شماره ۳ نگاه کنید)، تا چند ماه در گوشه و پس گوشه‎ها، در مسیل رودخانه و هر جایی که سیلاب سری زده بود، وسایل زندگی افراد و گاهی جنازه‎های در هم شکسته و عریان پیدا می‎شد و برخی، هرگز موفق به یافتن جنازه عزیزانشان نشدند. برخی از سنگ‏های بزرگ سیل آورده تا سال‏ها در میدان تجریش باقی مانده بود و بعدها، مانند خاطره سیل، به پستوها منتقل شدند.

تصویر شماره ۲-روزنامه کیهان(منبع آرشیو روزنامه کیهان)

 

تصویر شماره ۳- تکیه تجریش (منبع: همان)

سطح تخریب در تکیه تجریش و انباشت شدید گل و لای در تکیه و بازار سرپوشیده تجریش در تصویر بالا گویاست.

تصویر شماره ۴_ کمی پس از سیلاب(منبع: فرارو)

حالا تقریباً اثری از میراث سیل تجریش نیست و جستجویی در محل وقوع حادثه و کنکاش از اهالی نشان می‎دهد که تنها عده قلیلی از اهالی این محل، اطلاعاتی خاطره‎وار از این حادثه دارند. نقل‎قول‎ها از اهالی محل نیز نشان می‎دهد که آنها مدتهاست که به این بحران فکر نکرده‎ و فراموشش کرده‎اند و در حال حاضر یادبودی، چه برای یاددآوری قربانیان چه برای هشدار به زندگان باقی نمانده است. شمار کشته‎ها، مقصر اصلی حادثه نیز هرگز مشخص نشدند. در هر صورت روزنامه کیهان در تصویر شماره ۱ شمار کشته‎های این حادثه را ۲۵۰ نفر عنوان می‎کند و حبیبی شهردار وقت تهران، مقصر امر را مجلس شورای اسلامی و عدم تخصیص بودجه برای ساماندهی کانال‎ها عنوان کرد( ایسنا-کدخبر۹۲۰۷۱۴۰۸۶۲۱). مانند دیگر حوادث، مقامات مرتبط با حادثه مانند شهردار وقت تهران، دیگر نهادها را مقصر اصلی سیل تجریش عنوان کردند و حادثه و درگذشتگانش به فراموشی سپرده شدند.
حالا، ۳۴ سال پس از حادثه تجریش و ذکر مصیبتی که بر بازماندگان رفت، به نظر بازگشت به حادثه و یاددآوری آن دارای ضرورت است. نگاهی به وضعیت زیرساخت‎ها و شرایط بحرانی کشور در حال حاضر نشان می‎دهد که همین امروز یا فردا نیز تهران می‎تواند وضعیتی مشابه و حتی بدتر از آن را تجربه کند. هرچه باشد توسعه فیزیکی تهران تا ارتفاعاتی که اساساً زیست انسانی، با موانع فیزیولوژیک همراه هست ادامه پیدا کرده و در این سال‎ها روند فرسایش خاک که یکی از عوامل اصلی تشدید قدرت بروز سیل در ایران است، چند برابر شده است. اگر از مسائل مدیریتی که صحبت کردن درباره آن حالا خالی از لطف شده، فارغ شویم، عملاً باید خود را با این پرسش مواجه کنیم که شهروندان تهرانی یا هر جای دیگر، با وجود بروز ۵ سیل بزرگ در کشور، چه آموزشی در برابر بروز سیل دارند؟ چه تضمینی وجود دارد که بلای سیل که در دهها نقطه شهری کشور، زندگی هزاران شهروند را به خطر انداخت، نوروز امسال در تهران رخ ندهد؟

از این جهت، ما باید خود را در برابر بروز حادثه آماده کنیم تا اندک فضاهای باقی‎ماندۀ عاری از فشار یعنی چارچوب‏های خانه‏مان، به مرکز اندوه و رنج مبدل نشوند.