گزارش تحقیق درس: حاشیه نشینی, مطالعه موردی محله چاله حسینی در فرحزاد تهران / فرشته بهرامی, سامان عرفانی / ۲۱ صفحه / انسان شناسی شهری / دکتر ناصر فکوهی / نیم سال اول تحصیلی ۸۳-۸۲
طرح مسئله:
نوشتههای مرتبط
محله “چاله حسینی“ از مناطق مسکونی منطقه ۲, در سه راه پونک, محصور بین فرحزاد از شرق و شهرک نفت از غرب, انتهای کوچه ۲۷, ۵۰ متر دست چپ (خانه ها بدون پلاک شهرداری) قرار گرفته است.اهالی بین خودشان آنجا را جزیره, محله شغالها, دوزن دارها, اروپا, فرحزاد سر مرز آزاد می دانند و القاب فوق را به ”چاله” ترجیح می دهند. این محدوده ۱۵ خانوار دارد که شامل خانوار کرد قوچان, ۱۱ خانوار ترک دشت مغان و ۲ خانوار اجاره نشین افغان و در مجموع می توان گفت جمعیت جوان در آن غالب است. املاک به صورت قولنامه به اهالی فروخته شده است. صاحب این زمینها سه خواهر بیوه اند که فامیلشان حسینی است. همه اهالی ۲ سال زندگی زیر چادر را تجربه کرده اند. مدام ساخته اند و شهرداری همه را تخت زمین کرده است و ده سالی است که شهرداری دیگر کاری به آنها ندارد.
در این تحقیق سعی شده ضمن توصیف مردم نگارانه (اتنوگرافیک) به موقعیت حاشیه اهالی به لحاظ فیزیکی – فرهنگی در مقایسه با مرکز پرداخته شود و با مطالعه بر روی همجواریهای محله فوق و روابطی که در نتیجه آن شکل می گیرد به برخی از پرسشها پاسخ دهد که از آن جمله است؛
۱- رابطه محله با نقاط همجوار به لحاظ فضایی و فرهنگی به چه صورت است.
۲- تقسیمات فضایی محله چیست؟ از نظر امکانات شهری وضعیت محله به چه صورت می باشد.
۳- علل مهاجرت اهالی به تهران چیست؟
۴- نظر اهالی درباره محله چیست.
۵- آیا تغییر فرهنگی در نتیجه مهاجرت رخ داده است؟
در انجام این تحقیق بیشتر از مشاهده مشارکتی و مصاحبه با اطلاع رسانها استفاده شده است.
یافته های پژوهش:
۱- ”چاله” بر روی تپه ای قرار گرفته که از هر چهار طرف با فضاهای مسکونی با سبکهای زندگی متفاوتی همسایه است: از جانب شمال برجهای ۳۰ طبقه نیمه ساخت که صاحبانش بزودی سکنی می گزینند . کنار این برجها پاتوق گروهی معتاد و محل توزیع مواد مخدر و آمد و رفت پلیس ۱۱۰ است که انعکاس این روابط را در بازیهای کودکان محله (پلیس بازی) به خوبی می توان دید.
محله, در سمت جنوب غربی با آپارتمانهای مجلس مجاورت دارد. ساکنین آپارتمان, گهگاه کمکهایی نقدی به اهالی محله می کنند و یا در نذریهایشان سهمی هم برای چاله حسینی ها کنار می گذارند.
در ۵۰ متری شرق چاله، خانه های موقتی افغانها است که اهالی محله, بیشتر سرقنات آنها را می بینند. و اگر نذری داشته باشند به آنها هم می رسانند. کل مجموعه مذکور از جانب شرقی پل را رد می کنند تا پا به فرحزاد بگذارند. به دلیل دور بودن راه, جز پسرها برای رفتن به مدرسه و یا مردان قوچانی برای کار, بقیه با فرحزاد سروکاری ندارند. مگر اینکه مادران کودکانشان را برای زدن واکسن به درمانگاه فرحزاد ببرند.
در خود محله, قوچانیهای همسایه که رابطه خونی با یکدیگر دارند, روابطشان را با یکدیگر حفظ می کنند که البته در بین زنان که بیکارترند, پررنگ تر است.
ترکها همه باهم فامیلند و یکی از علل تمرکزشان در یکجا, رابطه نسبی شان است. در بین ترکها و کردهای محله باز هم در بین زنان مشهود تر ( برجسته تر ) است . پائیز که می آید , همدیگر را در سبزی سرخ کردن , پیاز خشک کردن و به طور کلی در امورات پائیزی , دست تنها نمی گذارند . چه ترکها و چه کردها , در زمستان کمتر همدیگر را می بینند. و علت آن را می توان در سردی هوا دانست . ترکها شادترند و پسران قوچان تمایل به وصلت با آنها دارند.
گاهی اختلافاتی بیشتر در بین زنان بر سر نظافت کوچه هست که آنهم گذراست. همه تقریبا” از جزئیات زندگی همدیگر با خبرند. زنان بدون اینکه در بزنند , یا ا… گویان وارد خانه همسایه می شوند.
۲- برقشان را با سیم از آپارتمانهای مجلس می گیرند. هر از گاهی بادی می وزد یا کسی بی هوا پا روی سیم می گذارد و برق قطع می شود. ۲ سالی می شود که با ماشین آب می آورند و هزار لیتر آب را هزار تومان می فروشند. آنهم وقتی که هوا خشک است. سابق بر این, حتی حالا هم وقتی از شدت سرما آب از شیر منبع آب قندیل می بندد زنان سرقنات می روند – توی دره کنار رودخانه – قنات یک فضای زنانه است و مردها آب نمی آورند. برای زباله کنار گذاشته شده است. تابستانها و نه زمستانها سرشب آشغالی می آید. بعد نمکی ها هستند که لابه لای کوت زباله پرسه می زنند و آنها را تجزیه می کنند.
تنها فضای اوقات فراغتی محله زمین والیبال است که فضایی مردانه به حساب می آید. کوچه, دم در ورودی خانه ها, محوطه باز انتهای کوچه که گاه پارکینگ ماشینهای مشتریان مواد مخدر می شود – ماشینهای پنچر شده توسط اهالی – فضای فراغتی زنان می باشد.
گاهی هم پیکان پارچه فروشی, چینی فروشی (بطور اقساط) وانت بار میوه و سبزی, زنان را دور هم جمع می کند. پای آپارتمانهای مجلس یک ردیف مغازه (فضای تجاری) است که بیشتر به منظور رفع حاجت آپارتمان نشینان (مجلسی ها) است تا چاله حسینی ها چون قیمتها بالاست. مگر اینکه خرده خرید داشته باشند.
۳- به گفته اهالی ”شهر بزرگ همیشه نان دارد” و ”ماهی را از گودال نمی شود گرفت, اما از دریا می شود” نیز یکی از زنان ترک محله نقل می کرد؛ ”یکی قبل از بقیه آمد از عواید و آینده اش گفت, بقیه هم کوچ کردند و آمدند.”
۴- اهالی محله, زندگی در اینجا (چاله)را به آپارتمان نشینی ترجیح می دهند و معتقدند که: ”چاله” آینده دارد.
۵- مسائلی که در نتیجه انتقال فیزیکی پیش روی مهاجران قرار می گیرد تنها تغییرات فضا نیست بلکه تغییرات فرهنگی بدنبال دارد که مورد توجه است. به عنوان مثال آنقدر که ترکها برای حفظ زبانشان تلاش می کنند, کردها اصراری ندارند. ترکها در خانه با یکدیگر حتی با کودک ۶ ماهه ترکی حرف می زنند. در صورتیکه اغلب زنان کرد با فرزندانشان فارسی صحبت می کنند تا در مدرسه با مشکلی به لحاظ زبانی مواجه نشوند.
نتیجه گیری:
اهالی محله در مقایسه با پایتخت, چه به لحاظ مکان و چه اجتماعی و فرهنگی همچنان در حاشیه اند. حتی اهالی در بین خودشان هم, مرکز و پیرامون نشینی دارند و نیز همسایگان حاشیه تر از خود (افغانها). سلسله مراتب اجتماعی اقتصادی در بین اهالی محله نیز دیده می شود. به عنوان مثال ترکها در مقایسه با کردهای قوچان فضای کافی در اختیار دارند.
با این حال اساسی ترین مشکلات محله به شرح ذیل است:
– بلا تکلیف ماندن وضعیت سند املاک که بصورت قولنامه ای معامله شده است. در نتیجه هراسی همیشگی در افراد محله وجود دارد.
– عدم رفاه شهری و امکانات اولیه زندگی از نظر لوله کشی آب, کابل کشی برق, مراکز درمانی – آموزشی – تجاری) در خود محله که خود معلول قسمت قبل است.
تاریخ ورود به پایگاه: ۲۶ آذر ۱۳۸۵