جنگهای باستان (Ancient warfare)، اشاره است به جنگهای که از شروعِ ثبت تاریخ تا پایان دوره باستان صورت گرفته است. پایانِ دوران باستان در اروپا و خاور میانه، اغلب برابر است با سقوط روم در ۴۷۶ م، و جنگهای بیزانس – امپراتوری روم شرقی- در جنوب غربی آسیا و مرزهای شمال آفریقا و آغاز فتوحات مسلمانان در قرن هفتم. در چین نیز میتوان آن را با پایان افزایش نیازِ روزافزون نقش جنگجویان برای مقابله با تهدید شمال در قرن پنجم و آغاز سلسله تانگ (Tang) در سال ۶۱۸ سنجید. در هند دوره باستان با زوال امپراتور گوپتا (Gupta) (در قرن ششم) و آغاز فتوحات اسلامی از قرن هشتم به پایان میرسد. دوره باستان در ژاپن را با پایان گسترشِ فئودالیسم در دوره کاماکورا (Kamakura) در قرن ۱۲-۱۳ در نظر میگیرند.
تفاوت بین جنگهای پیش از تاریخ (prehistoric) و دوره باستان در استفاده کمتر از دانش فنیِ سازمانی میباشد. توسعه اولین دولت-شهرها، و پس از آن امپراتوریها، به طور چشمگیری تغییراتی را در اختیار گذاشت. ابتدا در بینالنهرین، دولتها به تولید مازاد کشاورزی کافی دست زدند که این امر توانست نخبگان حاکم تمام وقت و فرماندهان نظامی را شکل بدهد. در حالی که در گذشته بخش اعظم نیروهای نظامی کشاورز بودند، جامعه به جای آنکه آنها یک بخش از هر ساله را بر روی زمینهای کشاورزی کار کنند، از آنها در امر مبارزه حمایت کرد. بدین ترتیب، ارتشهای منظم و سازمان یافته برای اولین بار توسعه و گسترش یافتند.
این ارتش جدید توانست کمکی برای گسترش اندازه دولتها شود و به طور فزاینده متمرکزش کند. عمدتاً در ارتشهای باستانی اولیه، استفاده از سلاحهای کمان و نیزه ادامه داشت که این سلاحها، همان شکل توسعه یافتهِ سلاحهای دوره پیش از تاریخ برای شکار بود. ارتشهای اولیه در مصر و چین به دنبال یک الگوی مشابهِ استفاده از پیاده نظام انبوه مسلح با کمان و نیزه بودند.
هیچ خط روشنی را نمیتوان میان جنگهای باستانی و قرون وسطایی کشید. سواره نظامهای سنگین و ابزارهای محاصره مانند منجنیق مخصوص پرتاب (trebuchet) که از ویژگیهای مخصوص جنگهای قرون وسطی میباشد، برای اولین بار در اواخر دوران باستان معرفی شدند. تقریباً بخش عمده از دوران باستان، در میان عصر آهن (Iron Age) میباشد که این عصر به معرفیِ سواره نظامها (و در نتیجه کاهش ارابه های جنگی)، جنگهای دریایی (دریایی مردم) ( Sea Peoples)، و البته توسعه صنعت بر اساس فلز کاری (metallurgy) آهنی که اجازه برای تولید انبوه سلاحهای فلزی و بدین ترتیب تجهیزات ارتش بزرگ دائمی میداد، پرداخت. اولین قدرت نظامی به مزیت حاصل از این نوآوری، امپراتوری جدید آشوری (Neo-Assyrian Empire) بود، که به حدی از کنترل متمرکز جدید دست یافتند که اولین «قدرت جهانی» بودند که به گسترش بیش از کل هلال حاصلخیز ( Fertile Crescent) (بینالنهرین، شرق مدیترانه و مصر) دست زدند.
ارابهها (Chariots)
از آنجا که دولتها رو به گسترش بودند، سرعت حرکت مهم شده بود چرا که قدرتهای مرکزی نمیتوانستند باقی بمانند مگر اینکه شورشها را به سرعت سرکوب کنند. اولین راه حل برای این امر، ارابهها بودند که در خاور میانه از حدود ۱۸۰۰ ق. م مورد استفاده قرار گرفت. گاو و الاغ برای اولین بار این ارابهها را میکشیدند، آنها توانایی عبور سریع از اراضی نسبتاً مسطحِ خاور میانه را داشتند. ارابهها به اندازه کافی سبک بودند که میتوانستند به راحتی در سراسر رودخانه شناور باشند. احتمالاً قبل از سال ۲۱۰۰ ق. م، پیشرفتی که در توانایی آموزش اسبها به وجود آمد بود به زودی به آنها این اجازه را داد که در جلو ارابهها از اسبها استفاده کنند، که حتی سرعت و قدرت زیادشان، ارابه را کارآمدتر کرده بود. مشکل عمده استفاده از ارابه شبیه به یکی از مزایایش است و آن واقعیتِ سبک بودنشان میباشد. فقدان زره، باعث میشد ارابه به شدت نسبت به نیزهها آسیب پذیر بشوند.
قدرت ارابه به عنوان یک وسیله دوکاره – هم به عنوان وسیله حمل و نقل و هم مبارزه-، به سلاح مهم و مرکزی مردمِ خاور میانه باستان در ۲ هزاره سال ق. م تبدیل شد. ارابه معمولاً توسط دو مرد به کار گرفته میشد: یکی میبایستی به سمت نیروهای دشمن تیراندازی میکرد، در حالی که دیگری میبایستی به کنترل وسیله میپرداخت. با گذشت زمان، ارابه های توسعه یافته توانایی حمل پنج جنگجو را داشتند. میزان اثربخشی این وسیله هنوز هم تا حدودی نامشخص است. در چین، ارابه به سلاح مرکزی و مهمِ سلسله شانگ (Shang) تبدیل شد، که به آنها اجازه میداد تا در یک منطقه بزرگ متحد شوند.
اگرچه ارابهها را با تانکهای امروزی با کارکردهای مانند حملات ناگهانی در میدان نبرد، مقایسه میکنند، دانشمندان یادآور شدند که ارابهها آسیبپذیرتر و شکنند تر از تانکها در هنگام نیاز بر روی زمینهای مسطح هستند، درحالیکه تانکها وسیله برای تمام سطوح زمین میباشد، و در نتیجه برای استفاده در مسیرهای نامناسب، تانکهای مدرن به عنوان یک نیروی ناگهانی فیزیکی مورد استفاده قرار میگیرد. مزیت اصلیِ ارابه، تحرک تاکتیکی آنها بود که توسطِ تیرانداز میسر میگردید. از آنجایی که «پیاده نظامهای فشرده» آرایش برگزیده و ممتازی بود، به این ترتیب برای ژنرالها باستان نیروی ارابهها میتوانست برای حفظ و کنترل فرماندهی در طول نبرد، حفاظت متقابل در زمان طولانی و تیربارانها بر سر پیاده نظامها مقاومت کنند. به خاطر سرعت ارابهها، هر گونه تلاش برای یورش به سمت ارابهها بی فایده بود. از سوی دیگر اگر واحدهای پیاده نظام، برای به حداقل رساندن صدمات ناشی از تیربارانها، پخش میشدند، حمایت متقابلشان از دست میدادند و ارابه رانان به راحتی میتوانستند زیر پایشان بگذارند.
این که هیچ نیرویی توانایی مقابله با ارابهها را نداشت، از نقطه نظر تاکتیکی، برای ارتشهای آن روز ساخت ارابهها ضروری آمد. با این حال، ارابهها قطعات پیچیدهِ سخت افزار داشتند که صنعتگران متخصص لازم بود آنها را حفظ کنند. بنابراین، بعضی سرویسهای ارابهها، برایشان گران تمام میشد. وقتی ارابهها متعلق به افراد خاصی در جامعه شد، گرایش به داشتن آن در میان طبقه جنگجوِ متخصص و نظام فئودالی افزایش یافت (نمونه آن را میتوان در ایلیادِ هومر دید).جاهای که ارابهها دولتی شدند، آنها در حفظ و استقرار دولت مرکزی قوی، مانند پادشاهی جدید مصر (New Egyptian Kingdom) مفید بودند. استفاده از ارابه در نبرد کادش (Battle of Kadesh) – 1274 ق. م – به اوج خود رسید، این نبرد که احتمالاً بزرگترین نبرد ارابه ای تا کنون بوده، ۵.۰۰۰ ارابه حضور داشت.
جنگ دریایی
اولین نبرد دریایی ثبت شدهِ قابل استناد تاریخی در حدود ۱۲۱۰ سال ق. م در زمان حکومت شوپپیلولیومای دوم (Suppiluliuma II ) پادشاه هیتیها (Hittites) رخ داد که در این نبرد یک ناوگانِ قبرسی را شکست داد و کشتیهایشان را در دریا سوزاند. جنگهای ایران و یونان، اولین عملیات دریایی در مقیاس بزرگ بود که نه تنها درگیری ناوهای پیشرفته با کشتیهای تری رم (Trireme) (نوعی کشتی جنگی پارویی است که پاروزنان آن در سه ردیف روی هم، در هر دو طرف کشتی قرار میگرفتند) بود، بلکه ترکیبی از عملیات دریایی و زمینی هم بود. کشتیها در جهان باستان فقط میتوانستند در آبهای نسبتاً آرام در دریاها و رودخانهها به کار گرفته شود، اما در اقیانوسها به محدودیتهای مواجه بودند. نیروی دریایی تقریباً به عنوان کمکی به نیروهای زمینی مورد استفاده قرار میگرفت، و اغلب در مواقع ضروری به عنوان نیروی ذخیره میآوردند. آنها به ندرت به صورت مستقل مورد استفاده قرار میگرفتند. اغلب نیروی دریایی با کشتیهای گالی (galley) (نوعی کشتی پارویی)، تلاش میکردند که از سلاحهای با برد محدود استفاده کنند تا مخالفان خود را با کمانهای تقویت شده خود، موجب آسیب و غرق شدن کشتیهایشان شوند که اغلب موجب میشد که دو کشتی به هم برخورد کنند و نبرد شبانه روزی آغاز شود. فقط گاهی جنگهای سرنوشت ساز نیروی دریایی صورت گرفت، مانند نبرد لید (Battle of Lade) که در آن نیروی دریایی ایران، نیروی دریایی یونان را نابود کرد.
جنگهای پانیک (Punic Wars) منجر به نوآوری در دریاهای آزاد شد. امپراتوری روم که قبلاً جنگ دریایی سختی را تجربه نکرده بود، که فقط شبه جزیره ایتالیا برایش اهمیت داشت، در حالی که کارتاژ (Carthage) تمدن تجاری بودند و بنابراین یک ناوگان بزرگ توسعه یافته داشتند. تنها با بررسی ویرانه های کشتی کارتاژها، میتوان فهمید که رومیها نیروی دریایی موثری تشکیل داده بودند. علاوه بر این، رومیان یک ابزاری به نام کریوس (corvus) تولید کرده بودند که روی کشتیهای دشمن پیاده سازی میشد. این ابزار به آنها مزیت فراوانی میداد از جمله در یک چهارم مبارزه میتوانستند وارد عمل بشوند و با سوار شدن بر کشتیهای کارتاژها و به راحتی خدمه کشتی را بکشند.
تاکتیکها و سلاحها
استراتژی
استراتژیها باستان به طور عمده به هدف ِمتقاعدکننده دشمن متمرکز بود که سعی می کرد دشمن را متقاعد کند، جنگ مداوم پر هزینه تر از تسلیم می باشد.
معمولاً دشمن را وادار به تسلیم در زمین خودش میکردند. زمانی که نیروی دشمن شکست میخورد، اغلب به جهت خطر محاصره، تلفات غیرنظامیان، و امثال آن دشمن را به میز مذاکره میکشاندند. با این حال، این هدف را میتوانستند به وسایل دیگر به انجام برسانند. (مثل) سوزاندن زمینهای دشمن، آنها را وادار به انتخاب بین تسلیم یا مبارزه تن به تن میکرد. درگیریهای مستثنایی در جهان باستان وجود داشت که این قوانین جنگ را نقض میکردند. امتناع اسپارت ها و آتنیها به پذیرش تسلیم پس از سالها جنگ و نزدیک به نابودی در جنگ پلوپونز (Peloponnesian War) یکی از این نمونه های استثنایی بود، نمونه دیگر امتناع روم به تسلیم بعد از نبرد کنای (Battle of Cannae) میباشد.
شخصیترین هدف در جنگ سود ساده بود. این سود اغلب پولی بود که یک مورد و نمونه آن فرهنگ حملهِ قبایل گالیک (Gallic) بود. اما این سود میتواند سیاسی باشد، به عنوان نمونه اغلب رهبران ارشد در جنگ از اداره دولت پس از موفقیت شان پاداش دریافت میکردند. این استراتژیها اغلب در تضاد با مفهوم مدرن متداول میباشد چنانکه این استراتژیها در تضادِ با آنچه بهترین برای کشورهای درگیر در جنگ معاصر می باشد.
تاکتیکها
تاکتیکهای موثر با توجه به موارد زیر تغییر میکرد:
-اندازه ارتش
-نوع واحد
-زمین
-آب و هوا
-استفاده موضعی
-سطح مهارت
-تجربه جنگهای فردی
-روحیه فردی
-جنگ افزار (بر اساس کمیت و کیفیت)
سلاحها
سلاحهای باستان عبارت بودند از: نیزه، عصای نیزه پران (atlatl) با نیزهای سبک یا پرتابهها (projectile) مشابه، تیر و کمان، پرتابگرهای مانند نیزه های قابل استفاده برای سواره نظام، داس (falx)، نیزهها، سلاحهای تن به تن مانند شمشیر، نیزهها، چماقها، گرزها، تبرها و چاقوها. منجنیقها (Catapults)، برجهای محاصره (siege towers)و دژکوب ها (battering rams) در محاصره مورد استفاده قرار میگرفتند.
محاصره
جنگ محاصرهِ خاور نزدیک باستان، پشت دیوار های ساخته شده از خشت، سنگ، چوب و یا ترکیبی از این مواد با توجه به در دسترسهای محلی صورت گرفت. اولین باز نمود تاریخی محاصره جنگ در دوره پیش دودمانی مصر در ۳۰۰۰ سال ق. م بود، در حالی که اولین تجهیزات محاصره، در نقش برجسته های آرامگاه های مصر در ۲۴ قرن ق. م که نردبانهای چرخ دار را نشان میدهد. نقش برجسته های کاخ آشوری از قرن ۹ تا ۷ ق. م، محاصره چندین شهر خاور نزدیک را نشان میدهد. اگرچه استفاده از دژکوب ساده در هزاره گذشته آمده است، اما آشوریان جنگ محاصره را بهبود بخشیدند. رایجترین شیوه های جنگ محاصره، محاصره قرار دادن و منتظر ماندن تا تسلیم دشمنان در داخل، بود. با توجه به مشکل تدارکات، محاصره و گرفتار کردن طولانی مدت یک نیروی کوچک به ندرت میتوانست حفظ شود.
مهمترین جنگهای باستان
شورش ایونیه (ایونیا) (battering rams):
شورش ایونیه یک رشته درگیریهای بین ایونیا (Ionia) با امپراتوری هخامنشی بود که ۴۹۹ سال ق. م آغاز و تا ۴۹۳ سال ق. م به طول انجامید. شورش به دلیل حمله تجاوزکارانه آتنیها به شهر ساردیس (Sardis) و قتل عام شهروندان ایرانی و سوزاندن شهر شروع شد. این شورش نقش مهمی در شروع جنگهای ایران و یونان داشت.
جنگهای ایران و یونان (Greco-Persian Wars):
جنگهای ایران و یونان، مجموعه جنگهای بین دولت-شهرهای یونان باستان و امپراتوری هخامنشی بود که حدود ۵۰۰ سال ق. م آغاز و تا ۴۴۸ سال ق. م به طول انجامید.
جنگ پلوپونز (Peloponnesian War):
جنگ پلوپونز در ۴۳۱ سال ق. م بین امپراتوری آتن و اتحادیه پلوپونز (Peloponnesian League)که شامل اسپارت (Sparta) و کورنت (Corinth) بود، آغاز شد. این جنگ را توکودیدس (Thucydides)-تاریخ نگار یونانی- در کتاب تاریخ جنگ پلوپونزی (History of The Peloponnesian War) خود بیان کرده است. این جنگ ۲۷ سال به طول انجامید، هر چند که در این بین آتش بسهای کوتاه مدتی صورت گرفت.
جنگهای پونیک (Punic Wars):
جنگهای پونیک (یا جنگهای پانیک) مجموعه ای از سه جنگ بین رم و شهر کارتاژ (Carthage) بود. این جنگها به عنوان جنگها «کارتاژی» شناخته میشود.
اولین جنگ کارتاژی که بیشتر جنگ دریایی بود، بین سالهای ۲۶۴ تا ۲۴۱ ق. م وارد جنگ شدند.
دومین جنگ کارتاژی به خاطر عبور هانیبال (Hannibal) از رشته کوه های آلپ مشهور است که بین ۲۱۸ سال ق. م تا ۲۰۲ ق. م جنگیدند.
سومین جنگ کارتاژی که منجر به نابودی کارتاژها شد، بین سالهای ۱۴۹ تا ۱۴۶ ق. م جنگیدند.
جنگ کالینگا (Kalinga War):
جنگ کالینگا (که بین سالهای ۲۶۵-۲۶۴ پیش از میلاد صورت گرفت)، جنگ بین امپراتوری مائوریا (Mauryan) تحت حکومت آشوکا کبیر (Ashoka the Great) و دولت کالینگا- جمهوری فئودالی و واقع در ساحلِ دولت کنونی هند اوریسا- بود. بر اساس فرامین بر روی تخته سنگها جنگ کالینگا باعث شد آشوکا مخالف جنگ و خشونت شود و بقیه عمر خود را اختصاص به آهیمسا (Ahimsa) (عدم خشونت) بدهد و به اصل هندویی آهیمسا را اجرایی کرد.
جنگهای ایران و روم (Roman-Persian Wars):
جنگهای ایران و روم، رشته نبردها بین امپراتوری روم و امپراتوری ایران بود که بین جمهوری روم و پارت در ۹۲ سال ق. م آغاز شد و تا امپراتوری روم شرقی و امپراتوری ساسانی در ۶۲۷ میلادی به طول انجامید. این رشته نبردها طولانیترین جنگها بین دو نهاد در کل تاریخ تبدیل شد، که در نهایت با فتوحات مسلمان عرب قرن هفتم به پایان رسید.
این مقاله تلخیص و ترجمه از این مقاله می باشد:
http://en.wikipedia.org/wiki/Ancient_warfare
separdeh@yahoo.com