انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

جمهوری نخست ارمنستان ۱۹۱۸-۱۹۲۰: تحقق رویای قرن‌ها یا … ؟

جمهوری ارمنستان امروز را جمهوری سوّم می‌نامند. جمهوری دوّم جمهوری سوسیالیستی ارمنستان در چارچوب اتحاد جماهیر شوروی بود. امّا پیش از آن، در فاصله سال‌های ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰، حکومتی جمهوری در ارمنستان بر سر کار بود که در تاریخ به نخستین جمهوری ارمنستان مشهور است. ۲۸ ماه مه (۷ خرداد) سالگرد اعلام استقلال جمهوری اول ارمنستان است.

جمهوری یکم در شرایط دشواری شکل گرفت. بعد از وقوع انقلاب در روسیه و سقوط حکومت تزاری، نفوذ روسیه در قفقاز سست شد و بعد از پیروزی بلشویک‌ها در اکتبر همان سال، نیروهای روسی که به عنوان عضوی از نیروهای متفقین قفقاز را در تصرف خود داشتند، عقب نشینی کردند. شعار بلشویک‌ها صلح و بازگشت سربازان از جبهه‌های جنگ بود. در این شرایط ارامنه در برابر نیروهای ترکیه که متحد آلمان بودند، تنها ماندند. نخست یک جمهوری قفقازی متشکل از آذری‌ها، گرجی‌ها و ارمنی‌ها شکل گرفت، امّا این حکومت به سبب رقابت‌های درونی و تضاد منافع ملت‌های تشکیل‌دهنده آن ضعیف بود و نمی‌توانست (و گاهی نمی‌خواست) جلوی پیشروی نیروهای ترکیه را به سمت شرق بگیرد. با پیمان صلح برست لیتووسک بین بلشویک‌ها و آلمان، روس‌ها شهرهای قارص و باتومی را به ترکیه واگذار کردند. در ۲۵ آوریل ۱۹۱۸ ، ارتش ترکیه قارص را تصرف می‌کند و در ۱۵ ماه مه وارد ایالت ایروان می‌شود. نیروهای ارمنی به رهبری فرماندهانی چون سیلیکیان، بِک پیرومیان و دِرو موفق می‌شوند در منطقه ساردارآباد در نزدیکی ایروان نیروهای ترک را به عقب برانند. بدون این مقاومت نیروهای ترک به احتمال زیاد ایروان را هم می‌گرفتند و سرنوشت تاریکی در انتظار ارامنه بود. روز ۲۶ ماه مه منشویک‌های گرجستان اعلام استقلال می‌کنند. روز ۲۸ ماه مه آذری‌ها نیز جمهوری مستقل خود را اعلام می‌کنند. جمهوری فدراتیو قفقاز عملاً از هم می‌پاشد و کمیته ملّی ارامنه مستقر در تفلیس، ارمنستان را نیز جمهوری دموکراتیک و مستقل اعلام می‌کند.

همان طور که از شرح رویدادهای منتهی به استقلال جمهوری ارمنستان پیداست، اعلام استقلال در شرایط اضطراری و علی‌رغم میل رهبران سیاسی ارمنی انجام می‌گیرد. دلیل این امر آن بود که ارامنه هیچگاه خواهان جدایی از روسیه نبودند، بلکه در بهترین حالت خواهان حقوق دموکراتیک و فرهنگی در چارچوب یک روسیه دموکراتیک و فدراتیو بودند. در واقع در شرایط خلاء سیاسی-نظامی ناشی از عقب‌نشینی نیروهای روس از قفقاز، ارامنه ناچار شدند خود از خویش دفاع کنند و پیروزی ساردارآباد، و سپس گاراهیسار و قره‌کلیسا، زمینه لازم را برای اعلام استقلال آن‌ها فراهم آورد. کتاب خاطرات روبن، از چهر‌ه‌های سرشناس حزب داشناکسوتیون، در این زمینه بسیار گویاست.

گزیده‌ای از خاطرات روبن، از سران حزب داشناکسوتیون در نیمه نخست سده بیستم: هیچ حزب ارمنی تا سال ۱۹۱۷ خواهان استقلال ارمنستان روسیه نبود

«تا سال ۱۹۱۷، هیچیک از احزاب ارمنی هرگز خواهان جدایی ایالت ایروان از روسیه و تشکیل ازمنستان مستقل از آن نبوده است. احزاب ارمنی و به طور کل ملت ارمنی مایل بودند ارمنستان مستقل داشته باشند، ولی نه در روسیه، بلکه آن سوی مرز روسیه در ارمنستان ترکیه. تا این تاریخ کشور ارمنستان مترادف بود با ارمنستان ترکیه.
در سال‌های جنگ جهانی نخست، خواست آزادی ارمنستان در میان ارامنه خارج و روسیه قوت می‌گیرد. آن هم نه در میان احزاب انقلابی ارمنی، بلکه در میان قشرهای دست راستی به رهبری روحانیت. امّا مقصود آن‌ها از آزادی ارمنستان باز هم ارمنستان ترکیه بود. در مورد ارمنستان روسیه، یعنی ارمنستان کنونی، هیچ خواست سیاسی و غیره وجود نداشت. ارتش روس با کمک گروه‌های داوطلب ارمنی تا سال ۱۹۱۷ بیشتر اراضی ارمنستان ترکیه را تصرف کرده بود. عملاً ارمنستان واحد به وجود آمده بود، امّا انگار این ارمنستان متحد خواست‌های سیاسی ارامنه را ارضا نمی‌کرد. واسپوراکان، دارون و غیره به ولایت‌های روسیه تبدیل شده بودند و به جای ارمنستان مستقل برای سازماندهی قزاق‌های اطراف فرات برنامه‌ریزی می‌شد.»

امروز از این که اعلام استقلال جمهوری نخست ارمنستان در ۲۸ ماه مه ۱۹۱۸ تحقق خواست سده‌های متمادی ارامنه بود سخن به میان می‌آید، امّا واقعیت همان است که در نوشته روبن می‌خوانید. این نیز گفتنی است که تنها در سال ۱۹۱۹ تشکیل ارمنستان مستقل و متحد در برنامه حزب داشناکسوتیون گنجانده شد.

نگاه گنید به : دوهفته نامه “هویس” شماره ۹۸