انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

جریان‌شناسی چرخش جهانی‌محلی (۱)

ویکتور رودمتوف (۱) در مقاله‌ای (۲) که در این‌جا مرور می‌کنیم «جهانی‌محلی‌» را چرخشی خاموش در قرن بیست و یکم می‌داند که در حوزه‌ها و رشته‌های مختلف علمی رخ داده است. او جهانی‌محلی (۳) را واژه‌ی جدیدی می‌داند که در اوایل دهه‌ی ۱۹۹۰ ریشه دارد که تضادی روشن و مشخص با «امر جهانی» دارد، واژه‌ای که پیدایش آن به اواخر قرن نوزدهم یا اوایل قرن بیستم باز می‌گردد. ظهور امر جهانی‌محلی در گفتمان علمی از خصایص عصر بعد از ۱۹۸۹ است، و پس از چرخش هزاره به امری همه‌جا‌حاظر تبدیل شده است. درواقع، جهانی‌محلی‌شدن (۴) اصطلاح جدیدی است که برای توصیف موقعیت نوبنیاد ادغام و هم‌پیوندی جهان با دیگر اصطلاحات رقابت می‌کند. به اعتقاد نویسنده این اصطلاح از دقت‌نظر بیشتری در مقایسه با دیگر رقبا برخوردار است.
با این حال، جهانی‌محلی‌شدن در حوزه‌های مختلفی به کار برده شده و همین تعدد کاربرد و در نتیجه معنا آن را به اصطلاحی محل بحث و جدل تبدیل کرده است. مطالعه‌ی فرهنگ مصرفی، رشته مطالعات شهری، مطالعه مدیریت و/یا سازمان، همچنین در حوزه‌هایی همچون فناوری اطلاعات – ارتباطات (ICT)، پزشکی و علوم زیست‌محیطی از جمله‌ی حوزه‌هایی هستند که این اصطلاح در آن‌ها به کار گرفته شده است. بر همین اساس، مقاله‌ی مورد بحث ضمن محدود کردن خود به بررسی اجمالی کاربرد امر جهانی‌محلی، تمرکز خود را بر سه حوزه‌ی محل بحث قرار می‌دهد: نخست، تضاد میان تفسیر جغرافیایی و اجتماعی از جهانی‌محلی‌شدن، که بر تضاد میان تعریفی که هر یک از فضا دارند (جغرافیایی در برابر اجتماعی) مبتنی است؛ دوم، بحثی است بر سر محدوده‌ای که جهانی‌محلی‌شدن می‌تواند در حوزه‌های علمی داشته باشد، این‌که آیا جهانی‌محلی‌شدن به اندازه‌ی کافی در مطالعات جهانی گنجانده شده یا این‌که مطالعات جهانی‌محلی باید جدا از مطالعات جهانی تعریف شود؛ و سوم، تضاد میان طرفداران همگن‌شدن در برابر پیوندی‌شدن در مدیریت میان‌فرهنگی و علوم اجتماعی است. در این یادداشت، گزیده‌ی بخش ابتدایی این مقاله طرح می‌شود و بخش دوم آن هفته‌ی بعد منتشر خواهد شد.
چرخش خاموش جهانی‌محلی
علارغم جهان‌شهرگرایی و جهانی‌شدن، دو مفهومی که به صورت گسترده‌ای در میان مخاطبان آکادمیک محبوب شدند و از زمان سقوط کمونیسم ادبیات رشته‌های مختلفی را اشباع کردند، اصطلاح جهانی‌محلی و جهانی‌محلی‌شدن محبوبیت بسیار کمتری به عنوان یک دغدغه‌ی آکادمیک کسب کردند. علارغم این محبوبیت کمتر، نویسنده شواهدی از رشد فزاینده‌ی کاربرد جهانی‌محلی در سال‌های اخیر ارائه می‌دهد. بر اساس پیمایشی از چند پایگاه داده از طرف EBSCO Host 4079 مدخل از واژه‌ی جهانی‌محلی در متن‌شان استفاده کرده‌اند. این تعداد نشان‌دهنده‌ی افزایش واضحی در استفاده از این واژه است. در حالی که در سال‌های بین ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۳ ۵۱۱ مدخل گزارش شده و در سال‌های بین ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۴ بیش از سه هزار مدخل وجود دارند. علارغم این افزایش کاربرد، مفهوم جهانی‌محلی‌شدن همیشه به شکلی یکسان تفسیر نشده است. طرح‌های پژوهشی مختلف و گاه متضاد تفسیرهای مختلفی را دنبال کرده‌اند و همین عامل نبود یک تفسیر یکسان از این مفهوم است.
کاربرد جهانی‌محلی در رشته‌های مختلف
امر جهانی‌محلی به شکل گسترده‌ای در مطالعه فرهنگ مصرفی به کار رفته است. حوزه‌ای که صرفاً جامعه‌شناسان و انسان‌شناسان در آن مشارکت ندارند، بلکه محققانی از حوزه‌های تجارت و مدیریت نیز در آن دخیل‌اند. مفهوم جهانی‌محلی‌شدن در این حوزه‌ی تحقیقاتی برای بیان نقش، اهمیت و تأثیر مصرف بر فرهنگ‌ها و جوامع سراسر جهان به کار رفته است. این حوزه میان طرفداران نگرش انتقادی به دو بخش تقسیم شده است. از یک طرف، فهم وجوه اجتماعی – اقتصادی سازمان‌های مختلف و دنبال کردن پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آن‌ها مهم تلقی می‌شود. اصحاب علوم اجتماعی در اغلب موارد از این استراتژی تحلیلی برای نقد منطق سازمانی تشکیلات سرمایه‌داری بهره می‌برند. بر اساس این نگرش، اصطلاحات متعددی برای توصیف این منطق توسعه داده شده‌اند: از Grobalization (ریتزر، ۲۰۰۳) تا مک‌دانلدیزیشین (ریتزر، ۱۹۹۳؛ ۲۰۰۰؛ ۲۰۰۳) تا آمریکایی‌شدن (بک، ۲۰۰۳) و Disneyization (بریمن، ۲۰۰۴). در این تحلیل‌ها، در اغلب موارد تمرکز بر بیان منطق سازمانی بنگاه‌های تجاری و پیامدهای‌شان بر فرهنگ‌ها و جوامع است.
از طرف دیگر، فهم خصوصیات فرهنگی و مناسب‌سازی محصولات، کالاها و خدمات مختلف متناسب با زمینه‌های خاص فرهنگی مهم تلقی می‌شود. در این نگرش، تمرکز مستقیماً بر توانایی افراد یا تمایل شرکت‌ها برای تطبیق، تغییر یا اصلاح محصولات تجاری‌شان برای تولید کالاها و خدمات مطابق با زمینه‌های فرهنگی متنوع است. در این نگرش، تمرکز و تأکید بر مدیریت سازمان‌ها و منطق فرهنگی تشکیلات سرمایه‌داری نیست، بلکه تمرکز بر تخصیص‌های متنوع و چندگانه‌ی محصول تجاری یکسان در فرهنگ‌های مختلف است. در این نگرش است که مفهوم جهانی‌محلی‌شدن در برابر واژگان گرایش اول مطرح می‌شود.
جهانی‌محلی‌شدن در حوزه‌ی میان‌رشته‌ای مطالعات شهری نیز به کار رفته است، حوزه‌ای که در آن مشارکت‌کنندگانی از رشته‌هایی همچون جغرافیا، جامعه‌شناسی، برنامه‌ریزی شهری و دیگر رشته‌های مرتبط حضور دارند. در این رشته، مولفه‌ی فضایی از مهم‌ترین حوزه‌های پژوهش است و نیروهای خرد مقیاس صرفاً به عنوان دریافت‌کنندگان منفعلِ کلان‌فرایندهای بزرگ مقیاس دیده نمی‌شوند بلکه به عنوان عاملیت‌های فعال مطرح می‌شوند.
به طور مشخص، جغرافی‌دانان پویایی فضایی شهرها و رابطه‌ی میان جهانی‌محلی‌شدن و زندگی شهری را بررسی کرده‌اند. با این حال، آن‌ها تنها محققانی نبوده‌اند که اهمیت زمینه‌ی شهری برای مطالعه‌ی امر جهانی‌محلی را طرح کرده باشند. شهرها در فعالیت‌های بین‌المللی به عنوان واکنشی به فرایندهای اقتصادی – اجتماعی دخیل هستند و به عنوان نقاط گره در اقتصاد جدید اطلاعاتی و شبکه‌ای به کار گرفته می‌شوند. به عنوان یک نتیجه، شهرها می‌توانند از قلمرو زمینه‌ای ملی خارج شوند چرا که سرنوشت آن‌ها بیش از آن‌که بر تماس‌های ملی متکی باشد بر ارتباطات بین‌المللی آن‌ها متکی است. بنجامین باربر در «اگر شهرداران جهان را مدیریت کنند» (۵) نمونه‌ی درخشانی از کاربرد جهانی‌محلی‌گرایی (۶) در مطالعات شهری و سیاست عمومی ارائه می‌دهد. او استدلال می‌کند که در قرن بیست و یکم، ملت‌ها (دولت – ملت‌ها) به طور فزاینده‌ای در تلاش‌های‌شان برای بازسازی جامعه و مدیریت طیف گسترده‌ای از مشکلات اجتماعی، از مسایل زیست‌محیطی گرفته تا تروریسم و کنترل سلاح، ناکارآمد شده‌اند:
«اگر شهرداران جهان را مدیریت کنند، بیش از ۳.۵ میلیارد نفری (بیش از نیمی از جمعیت جهان) که ساکن شهرها هستند… همزمان می‌توانند مشارکت محلی و همکاری جهانی داشته باشند- معجزه‌ی «جهان‌محلیت» مدنی نویددهنده‌ی جایگزینی پراگماتیسم به جای سیاست، خلاقیت‌ها و ابداعات به جای ایدئولوژی و راه‌حل‌ها به جای سلطه و حاکمیت است» (باربر، ۲۰۱۳ : ۵).
به جای ملت‌ها، این شهرها هستند که زمینه‌ی مناسب‌تری را برای بازسازی جهان ارائه می‌دهند. جهان‌محلیت، شهروندی محلی را تقویت می‌کند و در همان حال شهروندی جهانی را بر گُرده‌ی آن می‌نشاند. در واقع در این رویکرد، به جهانی‌محلی به عنوان آلترناتیوی برای مدیریت فضاهای انسانی نگاه می‌شود که می‌تواند با معیار قرار دادن شهرها به عنوان مقیاس خود (در برابر معیار قرار دادن مرزهای ملی به عنوان مقیاس) از مرزهای ساخته و پرداخته‌ای که امروز به مانع و مشکلی برای شهروندان و همچنین فرهنگ تبدیل شده است عبور کند. باربر شهرها را منشأ خلاقیت، مهاجرت و تمدن می‌داند که به علت حاکمیت مقیاس‌های ملی نتوانسته‌اند آن‌چنان که باید از این پتانسیل‌های خود بهره ببرند. با پیدایش جهان‌محلیت شهرها می‌توانند ضمن برقراری ارتباطات فراملی و مشارکت در جریان‌های اقتصادی – اجتماعی و شکل دادن به شهروندی جهانی، خصایص ویژه‌ی خود را نیز تعریف کنند و خلاقیت‌ها و راهکارهای مخصوص به خود را داشته باشند.
این مقاله در هفته‌ی آینده پی گرفته خواهد شد.
(۱) Victor Roudometof
(۲) Mapping the glocal turn: literature streams, scholarship clusters and debates
(۳) Glocal
(۴) Glocalization
(۵) If Mayors Ruled the World
(۶) Glocalism