انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

جایگاه فرهنگی موسیقی و رقص (۱۱)

رزمن، پاول و ویزگراو، برگردان پرستو جوزانی

مانند نقاشی و مجسمه سازی، موسیقی و رقص نیز هنر در نظر گرفته می شوند، زیرا هیجانات را برمی انگیزند و می توان آنها را به لحاظ زیبایی شناسی ارزش گزاری کرد. برعکس نقاشی و مجسمه سازی، موسیقی و رقص مانند زبان گفتاری هستند در سه صورت مهم. هر سه از طریق زمان نمایان می شوند. هر جمله، هر ترکیب موسیقایی، هر رقص آغاز، میان، و پایانی دارد. این در مورد نقاشی یا تراشکاری صادق نیست، آنها آغاز یا پایانی ندارند برای آنها بعد زمان نامربوط است. یک باره خلق می شوند و وجودشان مستمر است. ترکیب های موسیقایی و رقص زودگذر هستند. آنها در اجراها نمود پیدا می کنند، ولی هنگامی که اجرا تمام می شود، دیگر وجود ندارند. ابزار موسیقایی که ترکیب با آن اجرا شده هنوز آنجاست، و ایده ی چگونگی اجرای قطعه همچنان باقی ست؛ در هر حال، اجرای قطعه از بین می رود مگر اینکه روی نوار صوتی یا فیلم، که یک پدیده ی مدرن است، ضبط شود. مانند قصه یا افسانه ای که توسط رامشگر گفته می شود، قطعه ی موسیقایی به عنوان یک مفهوم در ذهن مردم وجود دارد، و هر اجرا اندک تفاوتی از نمود آن ایده است. این تصور از قطعه ی موسیقی، مانند الگوی ذهنی است که کوزه گر برای تزئین نوع بخصوصی از کوزه دارد. تنها در جوامع غربی که ترکیب های موسیقایی نوشته می شدند، از برخی اشکال نت نویسی موسیقایی استفاده می شد. تا همین اواخر، رقص اجرا می شد و تنها حافظه اجرای بعدی را هدایت می کرد. امروزه سیستمی برای نت نویسی رقص که شبیه به نوشتن زبان است وجود دارد. قوم موسیقی شناسان و انسان شناسان، هنگامی که در جوامع کوچک-مقیاس موسیقی و رقص را مطالعه می کنند، یک سنت را بررسی می کنند، که شفاهی ست و از طریق اجرا منتقل می شود. در این جوامع، موسیقی و رقص، مانند ادبیات و قصه های عامیانه، بدون سود جستن از سیستم های نوشتاری نت نویسی آموخته و حفظ می شود.

تأکید انسان شناسانه همیشه بر ارتباط بین موسیقی و رقص و سایر جنبه های فرهنگ بوده است. در بحث ما درباره ی هنرهای تجسمی در جوامع کوچک-مقیاس، دیدیم که هنر به سادگی برای تحسین شدن تولید نمی شود بلکه با سایر جنبه های فرهنگ یک پارچه است. همین در مورد موسیقی و رقص نیز صادق است. در واقع، هنگامی که انسان شناسان ابتدا شروع کردند به مطالعه ی رقص، بیشتر علاقه مند به بافت فرهنگی رقص بودند تا خود رقص. طیف وسیعی از موقعیت های جشن و آیینی وجود دارد که رقص و موسیقی نقش مهمی در آنها بازی می کند. جشن های کواکیوتل و آمریکایی، که پیش تر شرح آن رفت، هر دو شامل موسیقی و رقص هستند. این دو نمونه شیوه های متقابلی از کارکردهای موسیقی و رقص را در دو جامعه نمایش می دهند. رقص ها و آوازهایی که در جشن های کواکیوتل اجرا می شوند متعلق به نومیم های رئیسان قبیله است که آن را اجرا می کنند، به طوری که در بالاترین مرتبه ماسک ها را توسط نوازندگان می پوشند، برعکس در آمریکا موسیقی و رقص توسط گروهی استخدام شده نواخته می شود. در فرهنگ کواکیوتل، به اضافه ی پیام مالکیت، آوازها و رقص ها از سوی داماد حاوی قدرت و بر پایه ی ارتباط فراطبیعی است، که لازمه ی نقل مکان تازه عروس است. ما همچنین باید توجه داشته باشیم که چه کسی حق اجرای یک قطعه ی موسیقی یا رقص را دارد و چه کسی مالک آن است. اجرای موسیقی و رقص طیف گسترده ای از گوناگونی ها را بسته به درجه ی تخصیص در هر جامعه ای در بر می گیرد. گاهی، به عنوان نمونه در کواکیوتل، آوازها و رقص ها مالکیت خصوصی دارند و تنها توسط صاحبانشان امکان اجرا دارند. رقص هایی وجود دارد که تنها می توانند در مقاطع خاصی از زندگی اجرا شوند، مانند رقص هایی برای آیین تشرف مردانه.

در جشن های کواکیوتل، شامل موسیقی، رقص، و آنچه در جهان غرب تئاتر نامیده می شود، همگی با هم در اجرا جمع می شوند. امروزه این به انسان شناسی هنرهای اجرایی منتسب است (رویس ۲۰۰۴: ۱). بحث هنرهای اجرایی می تواند شامل نه تنها بررسی اشکال و نقش هایی باشد که “سبک” های مشخصی را توصیف می کنند، بلکه همچنین چگونگی به دست آمدن آنها، درجه ی تسلط مورد نیاز، ماهیت تفسیر در اجرایی مشخص، استعداد هنری، که بخشی از تسلط اجراست، و اینکه آیا تماشاگران آنچه را که می بینند می فهمند و درک می کنند و چگونگی درک آن را شامل می شود. پیش تر، بواس و دیگران فقط موسیقی را ضبط کردند و از رقص عکس گرفتند بدون اینکه در صدد فهم چگونگی ارتباط این فرم ها با سایر جنبه های فرهنگ در محلی که اجرا می شدند باشند، و یا هیچ یک از وجوه اجرا و قسمت های میان فرهنگی آن را با هم مقایسه کنند. پیش تر درباره ی تزئینات بدن و معانی آنها به عنوان نشانه های شناخت ارزش ها و رسوم فرهنگی بحث شد، و این تزئینات به وضوح بخشی از اجرا هستند. رویس مکانی را که یک رقص و مراسم خاص تیوا در چرخه ی آیینیشان در آن اجرا می شود تحلیل کرده است، همان طور که رقصنده ها را تحلیل کرده، کسانی که درباره ی زمان رقص ها تصمیم می گیرند، آهنگ هایی که باید ترکیب شوند، نوازندگان و خوانندگانی که اجرا خواهند کرد، طراحی رقص و “گرامر” رقص های تیوا، و به همین صورت بسیاری از جنبه های دیگر را تحلیل کرده است (۲۰۰۴: بخش ۶). او حتی به تمایز میان رقص هایی که امروزه در جهان غیر هندی اجرا می شوند، و دوره سالیانه مراسم آیینی تنها در پوئبلو پرداخته است.

Rosman, Abraham & Rubel, Paula G. & Weisgrau, Maxine (2009) THE TAPESTRY OF CULTURE : An Introduction to Cultural Anthropology; New York: Altamira (297-298)