تصویر: بل
ظهور جامعه ی پساصنعتی ایده ای است از جامعه ای فرضی که نطفه های آن در برخی از جوامع پیشرفته ی امروزی مشاهده شده است. دانیل بل، جامعه شناس آمریکایی، مبدع نظریه ی پیدایش جامعه ی پساصنعتی نیست ولی دیدگاه های او از تاثیر گذارترین و مهم ترین دیدگاه ها در این زمینه است.
نوشتههای مرتبط
جامعه ی پساصنعتی که بل به تصویر می کشد، در تضاد با جامعه ی صنعتی قرار نمی گیرد. در دیدگاه وی، جامعه ی صنعتی، جامعه ای است که برپایه ی فن آوری و استفاده ی بهینه از تکنیک ها و ماشین آلات صنعتی شناخته می شود و خصلت تولیدی دارد. اما جامعه ی صنعتی مواد اولیه ی تولیدات خود را یا خود تولید نمی کند و یا در حد کفاف از مواد خام اولیه بهره مند نیست و به همین دلیل وابسته به جوامع پیشا صنعتی است که معمولا قطب های کشاورزی و منابع طبیعی هستند و از فناوری ماشینی پیشرفته بی بهره اند. بنیان جوامع صنعتی بر طبیعت مصنوع و بنیان جوامع پیشا صنعتی بر طبیعت استوار است. رابطه ای که بین جوامع صنعتی و جوامع پیشاصنعتی وجود دارد به حذف یکی ازین دو نمی انجامد بلکه رابطه ای مبتنی بر نیاز متقابل است.
اگر جامعه ی صنعتی بر پایه ی فناوری و تکنیک های ماشینی و طبیعت مصنوع شکل می گیرد، جامعه ی پساصنعتی بر پایه ی فن آوری فکری قرار دارد و اگر استفاده از ماشین آلات سنگین صنعتی را ویژگی بارز جامعه ی صنعتی بدانیم، دانش و آموزش و پرورش مشخصه ی جامعی پساصنعتی است.
همان طور که جامعه ی صنعتی از درون جامعه ی پیشا صنعتی شکل گرفت و به تولیدات کارخانه ای دست پیدا کرد، جامعه ی پسا صنعتی نیز از درون جامعه ی صنعتی متولد می شود. رابطه ی متقابلی که بین جوامع صنعتی و جوامع پیشا صنعتی برقرار است، میان جامعه ی صنعتی و جامعه ی پسا صنعتی نیز برقرار است. نقش فن آوری در جایگاه کنونی دانش غیر قابل انکار است و همان طور که تولید مواد اولیه ی بیشتر و بهتر به تولیدات صنعتی بهتر می انجامد و صنعت به روش های گوناگون به استخراج مواد اولیه از طبیعت یاری می رساند، پیشرفت های فناورانه نیز به بهبود وضعیت دانش منتهی می شود. بنابراین در این جا نیز پیدایش جامعه ی پساصنعتی به معنای از بین رفتن جوامع صنعتی نیست و رابطه ی متقابل درین جا نیز وجود دارد.
اما ماهیت رابطه ای که بین جوامع صنعتی و جوامع پیشا صنعتی وجود دارد با ماهیت رابطه ی میان جامعه ی صنعتی و جامعه ی پساصنعتی یکی نیست. رابطه ی اول مبتنی بر داد و ستد کالایی است. مواد اولیه یا تولیدات صنعتی که بین دو طرف مبادله می شود ویژگی برگشت ناپذیری دارد زیرا کالا مصرف می شود و به جایگزین نیازمند است. اما رابطه ی دوم رابطه ای مبتنی بر مبادله ی کالا و دانش است؛ دانش ویژگی مصرفی بودن کالا را ندارد و همواره در دست تولید کننده ی خود باقی می ماند. ارزشی که برای انتقال دانش در نظر گرفته می شود، برای به انحصار در آوردن آن نیست زیرا همواره در ذهن ایجاد کننده ی آن حفظ می شود. جامعه ی پساصنعتی با در دست داشتن فناوری غیر مادی تبدیل به یک جامعه ی متمرکز بر دانش می شود که با به فروش رساندن ایده ها، به جای کالا، نه تنها آنها را از دست نمی دهد بلکه همچنان امکان بازاندیشی و تکمیل آنها را دارد.
اما فناوری فکری تنها بر نظام اقتصادی و فنی جامعه تاثیر نمی گذارد بلکه بر لایه های فرهنگی جامعه نیز تاثیر گذار است. همان طور که روند صنعتی شدن جوامع اخلاق و شیوه ی اندیشه و زندگی مخصوص به خود را به همراه داشت، جامعه ی پساصنعتی نیز ویژگی های فرهنگی مخصوص به خود را دارد. در این جامعه به دلیل حاکم شدن دانش بر و فناوری فکری بر جامعه ارتباطات انسانی اشکال جدیدی به خود می گیرد. گسترش چشم گیر سیستم های رایانه ای یکی از ویژگی های به خصوص این جامعه است. بدیهی است که به دنبال جایگزین شدن اطلاعات به جای کالا، نیاز به ارتباطات مکانیکی به حداقل می رسد و ارتباط از طریق سیستم های حمل و نقل مکانیکی و ماشینی به حداقل می رسد. حرکت فیزیکی کاهش می یابد و ارتباطات انسانی از طریق شبکه های رایانه ای به وقوع می پیوندد.
از طرفی در جامعه ای که صنعت فکری جای صنعت فناورانه را می گیرد، کار یدی ناچیز می شود و کار ذهنی مورد تقدیر قرار می گیرد. همین ویژگی به بروز اخلاق جدیدی در جامعه منجر می شود که شایستگی را در نوآوری و ابداع فکری می داند و بیشترین اهمیت را به قشر اندیشه ورز جامعه می دهد. زمانی که در جامعه ای علم تبدیل به آرمان می شود، تغییرات بنیادی در ساختار فرهنگی جامعه صورت می گیرد. افزایش چشمگیر فعالان در زمینه های علمی مشاهده می شود و زنان نیز از حوزه ی کار یدی و خانگی دور می شوند و به کار فکری رو می آورند و این امر استقلال بیشتری برای آنان به ارمغان می آورد و در ساختار خانواده توازن بیشتری برقرار می کند.
در جامعه ای که بنیان آن بر پایه ی تولید و مصرف کالا نیست، گرایش به مصرف گرایی که از اخلاقیات به خصوص جامعه ی صنعتی است کاهش می یابد و مصرف چشمگیر دیگر نشان دهنده ی منزلت اجتماعی و اعتبار فردی نیست. اخلاقیات جامعه ی پسا صنعتی لذت جویی را نه در مصرف، که در آموختن و تولید ایده های جدید می داند.
در زمینه ی مهارت های شغلی نیز تغییرات عمده ای در جامعه ایجاد خواهد شد. در جامعه ی پیشا صنعتی کار در رابطه ی مستقیم با طبیعت تعریف می شود و در جوامع صنعتی ابزار کار ماشین آلات صنعتی و طبیعت مصنوع است. در جامعه ی پساصنعتی اندیشه و ذهن بشر ابزار کار انسان خواهد بود. بخش خدمات در جامعه ی پساصنعتی رشد چشم گیری می کند و جایگزین بخش های تولیدی می شود.
در بسیاری از جوامع پیشرفته ی امروزی می توانیم گسترش روز افزون بخش خدمات و سایر ویژگی های ذکر شده برای جامعه ی پساصنعتی را در کنار بخش های صنعتی مشاهده کنیم. اما ویژگی های فرهنگی پیش بینی شده برای یک جامعه ی مثالی پساصنعتی تا کنون در هیچ جامعه ای به تحقق نپیوسته است.
منابع:
۱. کهون، لارنس، متن هایی برگزیده از مدرنیسم تا پست مدرنیسم، عبدالکریم رشیدیان، تهران، نی ۱۳۸۱
۲. ستاری، جلال، اسطوره در جهان امروز، تهران، مرکز۱۳۷۶
Email ladan rahbari: rahbari.umz@gmail.com