درمورد رسانه به صورت مستقل بیان این موضوع اهمیت دارد که رسانه را از کدام بعد نگاه می کنیم.درباره رسانه لا اقل از دو وجه مهم میتوان سخن گفت یکی از وجه ماهوی و جوهری آن به عنوان یک پدیده ؛و دیگری از وجه ارتباط و نسبت آن با سایر پدیده ها.دروجه اول سخن بر سر این است که رسانه ،به عنوان پدیده ای خاص و مصداقی از مصادیق فناوری و صنعت ،براثر چه علل و عواملی پدید آمد ، تطور و رشد و تکامل یافت ودارای نفوذ و تآثیر هرچه گسترده تر و ژرف تر شد .اما در وجه دوم سخن بر سر این است که رسانه ،با ظهور خود چه تأثیری بر پدیده های بشری گذاشته است و چه تأثیری از آنها پذیرفته است پدیده های بشری که از رسانه متأثریا در آن مأثر شده اند ، البته پر شمارند ؛ ولی شاید تقسیم این پدیده ها ی بی شمار برحسب اینکه هریک از آنها متعلق به چه نهاد اجتماعی تعلق دارد تقسیم در خور و کارآمدی باشد . براساس این تقسیم بندی میتوان گفت که رسانه در امور مربوط به نهادهای اجتماعی مهمی مانند خانواده ،تعلیم وتربیت ، اقتصاد ، سیاست ،حقوق ،اخلاق و دین تأثیری وسیع وعمیق نهاده است و البته از این امور تأثیر هم پذیرفته است[i] .
دین درطول تاریخ همواره در متن زندگی بشرحضور داشته واز عرصه های مهم حیات فردی و اجتماعی او محسوب می شود؛ بطوریکه برخی ازنهادهای اجتماعی حول محور آن ساخت یافته ومی یا بند . نهادهای وابسته به دین و متولیان دین در جوامع امروزی گستره و تنوع بیشتری نسبت به گذشته یافته اند؛ که به نظر میرسد تعامل دین با رسانه عمده ترین سهم را درایجاد چنین گستره فرهنگی را به عهده داشته باشدچراکه همانطورکه هوور می گوید ؛دین به عنوان جهانی نمادین یا عوالم معارف و ارزشهای غایی و رسانه ها به عنوان واسطه ارتباطات به سهم خود بوجود آورنده ابعاد ریشه ای و بنیادین فرهنگ به شمار می روند [ii] وچنانچه دریدانیز مدعی است: (( رابطه ای ذاتی و درونی میان امور رسانه ای وامر دینی وجود دارد .اینکه فی المثل اسلام سیاسی که بر حسب جغرافیا و الاهیات سیاسی معاصر تغییر شکل داده است ،بدان معناست که دیگر به شیوه ای نابهنگام (زمان پریشانه )تعریف نمی شود و دیگر صرف مظهر بنیاد گرایی ،تمامیت طلبی و نظایر آن تصویر نمی شود)) .
نوشتههای مرتبط
دردهه های اخیردرمورد نظریه بازگشت وظهوردوباره دین درعرصه اجتماعی ،دیدگاههای مختلفی بیان شده است ازجمله اشاره به انقلاب اسلامی درایران به عنوان یکی از شواهد مهم این ادعا ،که با محوریت دین وتفکر ایدئولوژیک شکل گرفت و الگو ونقطه شروعی برای حرکتها وجنبش های دینی مشابه درنظر گرفته شد.استووارت هوورازجمله افرادی است که دراین خصوص به اظهار نظر پرداخته اند ؛ هوور معتقد است باانقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ایران تحولی اساسی ایجاد شد.به زعم هووراین رویدادبرخی فرضیات آزمون شده وثابت شده درحوزه های سیاسی،اجتماعی ،فرهنگی ورسانه ای را متزلزل کرد.چنانچه درگذشته به آسانی می شد نظریه مشخص مدرنیته،توسعه و سکولاریزاسیون را مسلم انگاشت که سیر بی وقفه ای برای پیشرفت در نظر می گرفت و درآن جنبش های مذهبی و ایدئووژیهای دین محور،کم اهمیت و کم اهمیت ترمی شدند ،ولی انقلاب ایران نشان داد که دین احیا شده واقعا”می تواندبه نیرویی درمدرنیته تبدیل شود.
هوور همچنین معتقد است از سا ل ۱۹۷۹ به بعد جنبش های اجتماعی و سیاسی مذهبی ،آشکار و آشکارتر شده اند .احزاب سیاسی با محوریت دین احیا شده، توجه فزاینده ای به خود جلب کرده اند .حتی در دنیای صنعتی نیز دین ،آشکارتر شده است [iii].
برخی دیگرازصاحبنظران رسانه مانندمولانا نیزمعتقدند : درایران به دلیل رسوخ اعتقادات اسلامی در میان مردم ،ارتباطات سنتی اسلامی با انتساب به اسلام و مشروعیت علمای اسلامی ،تعیین کننده مشروعیت رسانه های نوین نیز می باشند .
درفضای موجود، که به نحوی در تلاش هستند تداوم و بقای دین در حوزه عمومی را تبیین کنند چگونگی ارتباط میان دین و رسانه وآثارمترتب برآن ازجمله مقولاتی است که جنبه پروبلماتیک یافته است . نظامهای دانشگاهی و دستگاههای نظریهپردازی، و بهویژه کارگزاران پروژه روشنگری، نمیتوانند این «مسئله» را نادیده بگیرند و لذا «نسبت دین و رسانه» موضوعی برای نظریهپردازی میشود. از سوی دیگر، متفکران متدین نیز در قبال آرزو، واقعیت، و عواقب بهرهگیری دین از رسانهها و تعامل این دو بیتفاوت نماندهاند. رسانههای متنوعی که دینداران از آنها بهره میگیرند، از امکانات ارتباطی فضای مجازی گرفته تا رسانههای الکترونیک، و از رسانههای چاپی گرفته تا هنرهای اجرایی، کم و بیش با چارچوبهای معنایی دینی سازگار شده به نظر می رسند؛ اگرچه هنوز و شاید همواره منتقدان دینی و غیر دینی انتقادهایی به آنها داشته باشند.[iv]
در واقع پژوهش گران جدید در باره رسانه و دین به جستجوی معنا و تولید معنا در فرهنگ موجود می پردازند . براین اساس ،نشان مدرنیته نابودی دینی نیست ، بلکه ازبین رفتن قدرت مشروعیت بخشی نهادهای دینی است .این الگو تلاش دارد فضایی برای عمل روزانه مردم در چارچوب ارزش های دینی وفضایی برای ((جریان انتخاب و معنا )) که توسط رسانه ها شکل می گیرد ،برای حساسیت جدیدی در دین و فرهنگ ، همان هایی که در حد متوسط رسانه ، دین و فرهنگ می بینیم ، ایجاد کند.
البته انتقال و گسترش مفاهیم دینی، از شکل سنتی آن به مقیاسی گسترده و مدرن ، خود تحولاتی گسترده ، در قشرهای گوناگون جامعه ایجاد کرده است .به گونه ای که مخاطبان از قشری خاص در ساختارسنتی به مخاطبان چند قشری و چند جنسیتی درتحولات رسانه ای مدرن تبدیل شده وتغییرهای مهم و متفاوتی را در جوامع پدید آورده است .این توسعه مخاطب در دنیای رسانه ای دین ، منجر به تأثیرات گسترده ای در فهم و برداشت قشرهای گوناگون جامعه ازدین شده است .در واقع دین رسانه ای ، نوعی ساختار شکنی از فضای سنتی آموزش و تبلیغ دین که محدود به زمان و مکان ونیز محدود به جمعی خاص (مانند مسجد) بوده و تحولات مدرن رسانه ای ضمن در هم شکستن ساختار تک بعدی سنتی ، تأثیرات را بر مخاطبان متنوع خود چند بعدی ساخته است [v].
به بیانی دیگر نخستین ویژگی رسانه های جدید،گسست بین پیام ومکان ونیز پیام و شخصیت اخلاقی ورفتار فردی – ا جتماعی مبلغ است.رسانه مدرن باشالوده شکنی تبلیغ سنتی دین ،رابطه پیام ومبلغ ومکان رادر هم می گسلدوباتوجه به ماهیت مکتوب وبصری که به پیام می دهد، قدرت انتخاب و آزادی عمل بیشتری به مصرف کنندگان پیام دینی می بخشد وفردگرایی رانیز تقویت می کند.رسانه مدرن با ایجادفضای مجازی،حضور فرد را در دنیاهای متفاوت امکان پذیر می سازد واز این نظر،فرد مصرف کننده پیام را درمعرض دنیایی متکثراز پیام های متفاوت دینی وغیردینی قرار می دهد وتبلیغ دینی رابه بازار رقابتی تبدیل می کند [vi].
رسانه ها خنثی نیستند و به تناسب قابلیت ها و و یژگی هایشان با موضوعات دینی مطرح شده در آنها ارتباط برقرار کرده وآنها را تغییر می دهند. از طرف د یگر نمی توان گفت که رسانه ها تأثیر یکسا نی بر این موضوعات دارند ، بلکه به تناسب نوع جامعه، نوع مخاطب و نوع رسانه تأثیرات آنها نیز متفاوت می شود .
اگرچه همان طور که سوکاپ ( ۲۰۰۲ ) هم می گوید، در هر صورت هنگامی که آن دین تجربه شده در زندگی واقعی ، وارد رسانه می شود خواه ناخواه تغییراتی را متحمل می گردد که گاه ممکن است درک ما را دچار انحراف نما ید، و لی فقدان آن در رسانه نیز خود به اندازه کا فی آسیب زاست به حدی که ممکن است بسیاری حتی اطلاع کمی نیز از موضوعات آن نداشته باشند
بنابراین امروز نگاه عمیق ومحققانه تر وبررسی های جدی ترپژوهشگران دراین زمینه شاید ابعادبیشتری از موضوع را روشن سازند وراهکارهایی را نیز پیش روی جامعه دینی ایران قرار دهند که بتوان بارسانه به طریقی نسبت برقرارکرد که نه تنهاآسیب های ناشی از تکنولوژی آن رامرتفع سازد بلکه به آن نقشی ببخشد که درزندگی اجتماعی دینداران مثبت و راهگشا باشد.
[i] جمعی از نویسندگان ،۱۳۸۸ جستارهایی در رسانه جلد۱و۲ (( فناوری در رسانه -دین و رسانه)) ،ترجمه : جمعی ازمترجمان ،به کوشش سیدحمید رضا قادری-حسین عمید ،انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب ،قم
[ii] هوور،استوارت،۱۳۸۷، بازاندیشی درباره رسانه،دین وفرهنگ ،ترجمه مسعود آریایی نیا،تهران ، انتشارات سروش
[iii] هوور،استوارت ، ۱۳۸۸ ،دین در عصر رسانه ،گروهی از مترجمان ،انتشارات پژوهشهای اسلامی صداو سیما،دفتر عقل ،قم
[iv] گیوی،عبدالله ۱۳۸۷،دین ،فرهنگ ،رسانه،فصلنامه رسانه شماره ۶۹
[v] نوربخش،یونس –مولایی،محمد مهدی ،۱۳۹۰ ،فصلنامه علمی –تخصصی دین و رسانه مرکز پژوهشهای اسلامی صدا وسیما ،شماره دوم
[vi] فیرحی ،داوود ۱۳۹۰ ، فصلنامه علمی –تخصصی دین و رسانه مرکز پژوهشهای اسلامی صدا وسیما ،شماره دوم