تیپو سلطان که نام واقعی او سلطان فاتح علی خان شهاب بهادر می باشد در سال ۱۷۵۰ میلادی در منطقه میسور در جنوب هند و در شهر سرینگا پتم چشم به جهان گشود.او بزرگترین پسر سلطان حیدر علی ,سلطان و پادشاه منطقه دکن در جنوب هند بود. او در زمان حکومت خویش شروع به ضرب سکه به زبان فارسی,جایگزین کردن تقویم خورشیدی ایرانی به جای تقویم عربی و رسمی کردن زبان فارسی در منطقه پادشاهی خویش کرد,تیپو سلطان هم چنین دستور داد تمامی نامه های دربار,قوانین حکومتی و دستورات سلطنتی به فارسی نوشته و ثبت شود, او در زمانه ای زندگی می کرد که انگلیسی ها بتدریج شروع به اشغال شبه قاره هند کرده و یکی پس از دیگری حکومت های محلی را از بین می برده و زبان انگلیسی را به جای زبان فارسی و اردو,روش زندگی بریتانیایی ,آموزش و پرورش به سیستم انگلیسی و از بین بردن اسلوب زندگی هندی- ایرانی را بشدت تبلیغ می کردند, شاید بدین علت بود که تنها منبع الهام او به گذشته پرشکوه هند و ایران بود .او پس از زیارت صوفی بزرگ منطقه اکور یعنی تیپو مستان علیا نام تیپو سلطان را بر خود نهاد, سپس کتابخانه ای در شهر میسور ایجاد کرد که در آن حدود ۲۰ هزار جلد کتاب به زبان های فارسی و اردو موجود بود, هم چنین باغ بزرگی به سبک باغ های ایرانی در شهر بنگلور به نام لعل باغ یا در زبان هندی لال باغ ایجاد و قصر ی تابستانی به سبک کاخ های ایرانی –مغولی نیز بنا نهاد, در راستای اعتلا و رونق فرهنگ ایرانی در دربار خود جمعی از نویسندگان و شاعران پارسی گوی هند را گرد هم آورد و هر هفته ” محفیل ” یا “مشاعرا ” را بطور منظم ترتیب می داد .تیپو سلطان نام شهرهای منطقه تحت حکومت خود را نیز از نام های هندی یا سانسکریت (هم چنین نام های محلی)به نام های فارسی تغییر داد مثلا منگلور به جلال آباد,بی پور به فروغی ,میسور به نظام آباد ,دروار به قریش آباد,گوتی به فیض حصار ,راتان گیری به مصطفی آباد ,دین دی گول به خالق آباد و کالی کوت به اسلام آباد , لازم به ذکر است که با همه اهتمامی که او در راستای ترویج و تقویت زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در جنوب هند کرد بر کسی پوشیده نیست که او پیروان دیگر مذاهب را محترم نمی شمرد و پس از مدتی کمر به نابودی معابد و کلیساهای منطقه تحت حکومت خود بست و هندوان را وادار به تغییر مذهب از هندویسم به اسلام کرد,لازم به ذکر است که طبقات پایین اجتماع هندو از این مساله بسیار استقبال کردند زیرا آناندر واقع در سیستم اجتماعی خویش نجس محسوب شده و از هیچ گونه حقوق اجتماعی و شهروندی بر خوردار نبودند, ولی مردمان بالا دست طبقات اجتماعی هندو در جنوب هند از این کار به دلایل بسیار سر باز زدند,یکی از دلایل شکست تیپو سلطان در جنگ با انگلیسی ها نیز این مساله ذکر شده است .پس از مرگ تیپو سلطان نام های شهر های مذکور دوباره به وضعیت اولیه برگشت و معابد و کلسیاها از نو باز سازی شد .تیپو سلطان به فرهنگ و زبان فارسی بسیار عشق می ورزید و به زبان فارسی و اردو نیز شعر می گفت ,او همواره محافل مشاعره و مباحثه در قصر خویش برپا می کرد که هندیان به آن (محفیل) یا (موشاعرا) می گویند. در این اینجا چند کلمه در باره تلفظ کلمات هندی و فارسی لازم به ذکر است , در زبان هندی و اردو کلمات بسیار فارسی و عربی وجود دارد که با تلفظ هندی گفته میشود زیرا بسیاری از حروف در زبان هندی یا قابل تلفظ نیست و یا باید آن را با ی یا الف تغییر داد مانند کلمه محفل که هندیان به آن محفیل و یا کلمه دعوت که هندیان به آن داوت می گویند و هم چنین کلمات بسیاری از فارسی دری نیز در زبان هندی و اردو وجود دارد که در ایران دیگر یا کاربرد ندارد و یا به معنی دیگری بکار میرود مانند کلمه دریا که در زبان هندی به معنی رودخانه می باشد زیرا این کلمه در زبان دری نیز به این معناست و یا کلمه یاداشت که در زبان هندی و اردو به معنی حافظه می باشد ولی در ایران به معنای دیگریست .تیپو سلطلان جمعی از بهترین موسیقی دانان شبه قاره هند را در دربار خویش گرد هم آورد و رقص کلاسیک معروف کتک Kathak که در شبه قاره هند به دو مکتب معروف لکنو در شمال هند که مسلمان نشین بوده و مکتب جی پور که در غرب هند که هندو بوده اند تقسیم میشود را در دربار خویش ارج نهاد ,لازم به توضیح است که مکتب لکنو نشات گرفته از رقص ایرانی –افغانی (اتن )Ataneمی باشد و در واقع این رقص نوعی قصه گویی عاشقانهو نوعی حالت تاتر گونه یا پانتومیم دارد با حرکات و اشارات دست و صورت می باشد و حتی لباس ,جواهرات و آرایش و پیرایش رقصنده داستانی عاشقانه را بیان می کند , این رقص بشدت تحت تاثیر رقص های کلاسیک ایران و افغانستان بوده است. پوشاک رقص کتک که از شلواری تنگ,پیراهنی بلند و گشاد ,شال بلند و پهن و کفش های بدون پاشنه و نوک برگشته تشکیل شده کاملا حکایت از نفوذ فرهنگ پوشاک ایرانی در این زمینه دارد.این رقص یکی از معروفترین رقص های کلاسیک هند می باشد که در دربار امپراتوران گورکانی یا مغولان, سلسله نظام حیدر آباد,دربار میسور در جنوب هند , دربار آگرا یا اوده در شمال هند و در دربار سلطانان دهلی یا دهلی سلطنت بوده و اشعاری که برای این رقص سروده می شده بیشتر فارسی و اردو بوده است.تیپو سلطان نیز بشدت تحت تاثیر و عاشق موسیقی ,رقص و فرهنگ پوشاک ایرانی بود ,البته همانطور که بر همگان واضح است تمامی حکام مسلمان شبه قاره تحت تاثیر این فرهنگ بوده و تا امروز نیز بیشتر نام لباس هاس سنتی هند فارسی می باشند , کلماتی مانند شلوار ,کورتا(کورته) که به معنای پیراهن زنانه ای است که با شلوار پوشیده می شود,شال,پای جامه,شیروانی ,لباس,پوشاک ,پیرهن,دامن,فرشی پای جامه (نوعی شلوار) , جبه (نوعی بالاپوش بلند) و پایل (نوعی خلخال ) که از کلمه پای فارسی و ل هندی تشکیل شده است.این مطلب بر پژوهشگران و تاریخدانان شبه قاره هند نیز پوشیده نیست که در حدود هزار سال فرهنگ و زبان ایرانی فارسی بر شبه قاره هند مسلط بوده و تا حال نیز تسلط خویش را حفظ کرده است .
منابع :
نوشتههای مرتبط
۱-History Of Tipu Sultan /MohibbulHasan /AAKAR Books 1951
۲-Tipu Sultan :The Ryrant Of Mysore /Sandeep Balakrishna /Rare Publication 2013