انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تکثر فرهنگی در استان گلستان

فصل نامه مسئله

و ما ادراک التکثر
تنها کسانی می‌توانند در رهبری و مدیریت جوامع متکثر موفق باشند که هم از حیث عقل نظری، نگرشی مثبت به تکثر داشته باشند و هم از لحاظ عقل عملی، تجربه زیسته ای متکثر، داشته باشند.
مجتبی احمدی

فلات ایران یک منطقه گسترده جغرافیایی که بر پایه وجوه تاریخی تقسیم شده است و زیستگاه اقوام ایرانی و محدوده اصلی کشور ایران، در دوره‌های مختلف تاریخی بوده ‌است. جغرافیای کنونی ایران، تقریباً یک‌سوم این فلات را شامل می‌شود. فلات ایران به دلیل تغییرات اقلیمی و جغرافیایی خاص در طول تاریخ، زمینه حرکت و مهاجرت اقوام مختلف را در پهنه خود فراهم آورده و به همین جهت، امروز، ایران یک کشور متکثر قومی و فرهنگی، با کلکسیونی از اقوام فلات تاریخی ایران است؛ تکثر، خصیصه ذاتی ایران است و نمی‌توان و نباید این تکثر را نادیده گرفت.
استان گلستان یکی از متکثرترین استان‌های کشور است و اقوام مختلف از ترکمن‌ها و بلوچ‌ها و سیستانی‌ها گرفته تا کردها، آذری‌ها و افغانستانی‌ها را در خود جای داده است. این تنوع را در مذهب مردم این منطقه نیز می‌توان مشاهده کرد و اینجا، از اهل سنت و شیعیان گرفته تا صوفیان و ارامنه، همه در کنار هم زندگی می‌کنند. از سوی دیگر، به‌دلیل تنوع جغرافیایی و اقلیمی این استان و برخورداری آن از کوه، دشت، جنگل، دریا و صحرا، شاهد سبک‌های زندگی مختلف روستایی در این استان هستیم. بنابراین اطلاق نام «گلستان» به این استان واقعاً با مسماست و در واقع، این استان، گلستان فرهنگی ایران است.
با همه این اوصاف، یکی از مشکلات اصلی گلستان، درک نشدن این تکثر قومی و مذهبی و غلبه نگاه کنترلی سیاست است. تکثر یکی از مسائل پیچیده فرهنگی در همه جوامع انسانی است و چگونگی سیاست‌گذاری و مدیریت آن حائز اهمیت است.
به‌رغم قول مشهوری که جهانی شدن را به معنای حذف تکثرها و یکسان‌سازی فرهنگی در جهان می‌داند و شواهد و قرائن فراوانی هم برای آن ذکر می‌کند، آنچه جهان امروز و به‌ویژه منطقه خاورمیانه را با خود درگیر کرده، تقابل تکثرهاست. جنگ‌های خون‌باری که در یمن، سوریه و عراق در جریان است، قبل از هر چیز تقابل تکثرهاست. به‌رغم قول مشهوری که جهانی شدن را به معنای حذف تکثرها و یکسان‌سازی فرهنگی در جهان می‌داند و شواهد و قرائن فراوانی هم برای آن ذکر می‌کند، آنچه جهان امروز و بویژه منطقه خاورمیانه را با خود درگیر کرده تقابل تکثرهاست. جنگ‌های خون‌باری که در یمن، سوریه و عراق در جریان است، قبل از هر چیز تقابل تکثرهاست. اگر به وضعیت نابسامان سیاسی لبنان، مصر، لیبی و افغانستان هم نگاه کنیم، ردپای تقابل تکثرها در آنجا قابل ردگیری است و اگر کمی کره خاکی را به سمت آفریقا بپیماییم، به درکی واضح‌تر از مسئله تقابل تکثرها در جهان امروز می‌رسیم. در حالی که تصور می‌شود تقابل تکثرها در قاره سبز جای خود را به تفاهم تکثرها داده است، اگر از تاریخ جنگ‌های چندین ساله، انقلاب گیوتینی فرانسه و جنگ‌های جهانی اول و دوم جهانی صرف‌نظر کنیم، جنگ‌های بالکان در پایان قرن بیستم و قتل‌عام‌هایی همچون گروزنی در چچن و سربرنیتسا در بوسنی، ظرفیت نزاع‌آفرینی و تقابل تکثرها در دامنه سبز این قاره را به تصویر می‌کشد.
هرچند با پایان قرن بیستم تصور می‌شد که در قاره سبز، پایان تقابل تکثرها را باید جشن گرفت، حملات خون‌بار اخیر منتسب به گروه داعش در فرانسه و پیوستن جوانان اهل سنت اروپایی به این گروه ـ که می‌توان آن را ناشی از سرخوردگی آنان از سیاست‌های تقابلی اروپا با عقایدشان دانست ـ مرحله جدیدی از تقابل تکثرها و ظرفیت بالای خشونت‌آفرینی آن را در قاره سبز به تصویر می‌کشد. البته فعال شدن ظرفیت جدایی‌طلبی در اروپا، از جمله تلاش استقلال‌طلبان اسکاتلند برای جدایی از انگلیس و کاتالان‌ها از اسپانیا، گونه‌ای دیگر از تقابل تکثرها در حیات قرن بیست‌و‌یکمی قاره سبز است.
آمریکا دنیای جدیدی از تکثرهاست؛ کشوری که تا قبل از این‌که کنگره ایالات متحده به‌موجب مصوبه‌ای در سال ۱۹۵۶، شعار رسمی این کشور را «توکل ما به خداست» عنوان کند، شعار «واحدی متشکل از تعدد» را به‌عنوان شعار ملی خود انتخاب کرده بود. اگر از حذف فیزیکی تکثرها در تاریخ آمریکا، از جمله قتل‌عام سرخ پوست‌ها و برده‌داری سیاهان و ترور رهبران سیاه‌پوست مانند مارتین لوتر کینگ و مالکوم ایکس، چشم‌پوشی کنیم، شاید آمریکا به‌عنوان موفق‌ترین کشور در مدیریت تکثر جلوه کند؛ ولی اجازه بدهید عجولانه قضاوت نکنیم. درگیری‌ها و اعتراضات اخیر خیابانی سیاهان و نظرسنجی‌های انجام شده از تبعیض معنادار در لایه‌های پیدا و پنهان جامعه آمریکا حکایت می‌کند.
تکثر و تقابل تکثرها، مسئله امروز جهان ماست. جامعه ایران به‌عنوان یک جامعه متکثر، جدای از سایر جهان نیست؛ البته تکثر نه امری برساخته، بلکه ذات خلقت است و توجه بدان، به‌مثابه یک امر اصیل، ما را به فهم دقیق‌تر و کامل‌تر آن رهنمون می‌شود. ما ناگزیریم که پرسش از حکمت تکثر را مطرح کنیم؛ حکمتی که اگر فهم شود، تکثر نه یک امر مذموم، بلکه امری مطلوب تلقی خواهد شد. تکثر تجلی تفاوت‌هاست و تفاوت‌ها تیغ دولبه است که هم زمینه تخاصم را فراهم می‌آورد و هم زمینه تکامل را؛ اما کارکرد اجتماعی مثبت تکثر، وابسته به الگوی مدیریت تکثر است. الگوی کنترلی، یکسان‌سازی و نادیده انگاشتن تکثرها زمینه تضاد و تقابل تکثرها را فراهم می‌آورد. در سوی مقابل، الگوی مدیریت مبتنی بر نقش‌دهی اجتماعی و فرهنگی به اقشار و اقوام متکثر، وفاق و هم‌گرایی را به همراه خواهد داشت.
تکثر زمینه رشد معرفت اجتماعی در حیات بشر را فراهم می‌آورد؛ زیرا همه‌چیز را همه‌کس می‌فهمند و به اشتراک گذاشتن معرفت‌های مختلف در جوامع متکثر، سبب یادگیری اجتماعی و در نتیجه رشد معرفت اجتماعی در جامعه می‌شود. بنابراین بدون در نظر گرفتن این تفاوت‌ها، شناخت اجتماعی ممکن نیست؛ از این رو اگر ادعا کنیم که جوامع متکثری که نگرش مثبتی به تکثر دارند و آن را ندیده نمی‌گیرند، تکامل معرفتی بیشتری دارند، بیراه نگفته‌ایم. از سوی دیگر، تفاوت‌ها در عرصه عمل، زمینه تعاون را مهیا می‌کند؛ زیرا بدون وجود تفاوت در میان افراد جامعه، انسان‌ها به یکدیگر محتاج نخواهند بود و فردیت و بیگانگی اجتماعی ظهور خواهد کرد؛ لذا زندگی جمعی و جامعه پویا در گرو بهره بردن از تفاوت‌هاست.
مدیریت تکثر نیز امری پیچیده است که نیازمند تجربه زیست در جوامع متکثر و تکامل عقل عملی برای مدیریت موفق در این زمینه است. به تعبیر دیگر، تنها انسان‌هایی جامع، توانایی مدیریت تکثر را دارند؛ انسان‌هایی که در محیط‌های متکثر زندگی کرده باشند و قدرت هم‌ذات‌پنداری و ایجاد وفاق را داشته باشند. تنها کسانی می‌توانند در رهبری و مدیریت جوامع متکثر موفق باشند که نه‌تنها از حیث عقل نظری، نگرشی مثبت به تکثر داشته باشند، بلکه از حیث عقل عملی نیز تجربه هم‌زیستی در پهنه متکثر ملی را داشته باشند. شاید به خاطر همین سختی‌های مدیریت تکثر است که یکسان‌سازی و حذف تفاوت‌ها و تکثرها همیشه برای آنان که به دنبال کنترل جوامع هستند، مطلوب‌تر است.
تکثر در ذات خود ضد سلطه است و در ذات خود دعوت به تعاون و همیاری دارد. به تعبیر دیگر، تکثر عدالت‌زاست و عدالت‌خواه؛ و از سوی دیگر، یکسان‌سازی، دیکتاتورطلب و تمامیت‌خواه است. تکثر، رقابت و نظارت را بازتولید می‌کند و یک‌دستی و یکسان‌سازی، فساد را. زیرا یکسان‌سازی، خواسته یا ناخواسته، مطلق‌گرایی را ایجاد می‌کند و مطلق‌گرایی در ساحت اجتماعی فسادخیز است. تکثر گفت‌وگوطلب است و تفاوت‌ها را مبنایی برای تعارف‌ها ـ معرفت متقابل ـ می‌داند، اما یکسان‌سازی ضد گفت‌وگوست و تفاوت‌ها را امری مزاحم قلمداد می‌کند؛ بنابراین تکثر به حق نزدیک‌تر است تا یک‌دستی؛ به همین دلیل سیاست‌های یکسان‌سازی فرهنگی، چه در ساحت محلی و چه در ساحت ملی و چه در ساحت جهانی، امری مذموم است؛ حال چه ملت‌سازی رضاخانی و آتاتورکی و مائوئیستی باشد، چه جهانی‌سازی آمریکایی.
تکثر ایرانی، تکثری پیچیده است؛ تکثر قومی، مذهبی، اجتماعی، فرهنگی و البته از همه مهم‌تر، تکثر سیاسی، اما بدون شک تکثر نه‌تنها یک تهدید نیست، بلکه یک فرصت است؛ زیرا زندگی در جوامع متکثر زمینه تکامل عقل عملی را فراهم می‌آورد و تکامل عقل عملی، به پختگی و جامعیت رفتاری در مدیریت عرصه عمومی تبدیل می‌شود.
جغرافیای فرهنگی ایران به مرزهای سیاسی ایران محدود نمی‌شود، اما در درون مرزهای سیاسی ایران، اقوام و مذاهب موجود در پهنه جغرافیای فرهنگی حضور دارند؛ از کردها، بلوچ‌ها، ترکمن‌ها، آذری‌ها و عرب‌ها گرفته تا اهل سنت، مسیحیان و یهودیان و… و البته حضور مهاجران کشورهای همسایه نیز بر این تکثر افزوده است. نادیده انگاشتن تکثر و عدم تعریف نقش اجتماعی برای اقوام و مذاهب در کشور، نوعی احساس تبعیض و بی‌عدالتی را در وجود آنها ایجاد می‌کند و در نتیجه بی‌اعتمادی و واگرایی را به دنبال دارد. بنابراین توجه به عدالت قومی و مذهبی و فراهم آوردن زمینه نقش‌آفرینی اجتماعی و سیاسی اقوام و مذاهب استان گلستان، می‌تواند این استان را به الگویی موفق در هم‌گرایی و وفاق اجتماعی تبدیل کند و همچنین افزایش اعتماد و مشارکت سیاسی را به دنبال داشته باشد.
باید در نظر داشت که موفقیت در هم‌گرایی، وفاق فرهنگی و اجتماعی و مذهبی در درون مرزهای سیاسی کنونی ایران، امکان تسری این وفاق و هم‌گرایی به پهنه فلات فرهنگی ایران را فراهم می‌کند و می‌تواند نقش تأثیرگذار و مثبتی از ایران در پهنه فرهنگی این فلات، با تکیه بر اقوام و مذاهب، به همراه داشته باشد؛ از این منظر تکثر قومیتی و مذهبی سراسر ایران و به ویژه استان گلستان، نه‌تنها نقمت نیست که یک نعمت است. نباید فراموش کرد که تنها کسانی می‌توانند در رهبری و مدیریت جوامع متکثر موفق باشند که هم از حیث عقل نظری نگرشی مثبت به تکثر داشته باشند و هم از لحاظ عقل عملی دارای تجربه هم‌زیستی در پهنه متکثر ملی باشند.

این مقاله در چارچوب همکاری رسمی میان موسسه انسانشناسی و فرهنگ و مجله مسئله به انتشار میرسد.