تصویر بدن را می توان به عنوان ترکیبی از افکار، احساسات و دریافتهای فرد درباره بدن خود و ظاهر فیزیکی عمومی اش ، توصیف کرد. اهمیت بررسی خودپندارهها از این روست که آنها می توانند برای یک فرد مفاهیم سلامت روانی و جسمی باشند.
تحقیقات گذشته نشان داده است که فرهنگ نقش مهمی در شکل دهی ظاهر ایده آل دارد و این مساله برای زنان در فرهنگ های مختلف متفاوت است. شباهت ها و تفاوت بین فرهنگ بعنوان تصویر منفی از بدن زنان مورد بحث با مطالعه نقش فرهنگ پذیری در ایجاد تصویر منفی از بدن، بررسی شد. این یافته ها نشان داد که بخش قابل توجهی از زنان اقوام مختلف از بدن خود ناراضی هستند و بسیاری در رژیم غذایی برای کاهش وزن، قرار دارند. شباهت بین گروه ها نشان داد که اثر فرهنگ های غیر غربی که پیشتر ایدئالهای بدن واقعی تر، درشتتر را تبلیغ میکردند، اکنون رو به زوال است. الگوی ایده آل بدن باریک تر در حال حاضر برای همه زنان در حال تقویت است بدون در نظر گرفتن فرهنگ و قومیت، که موجب افزایش آسیب پذیری درجهت ایجاد تصویری منفی از بدن است. نقش تفاوت های فردی و پیامدهای این تغییر نیز در این مقاله مورد بحث واقع می شود.
نوشتههای مرتبط
تصویر بدن را می توان به عنوان ترکیبی از ادراکات فرد، احساسات و افکار در مورد بدن او و ظاهر فیزیکی عمومی اش، توصیف کرد. معمولا بعنوان برآورد اندازه بدن افراد ارزیابی جذابیت بدن و احساسات مرتبط با شکل و اندازه بدن اشان، متصور می شود. ( زیمانسکی و کش ۱۹۹۵) باوردارند که تصویر بدن شامل دو قسمت است: ۱- ارزیابی شناختی و احساسات مرتبط مربوط به ظاهر فیزیکی خود فرد ۲- و میزان سرمایه گذاری ظاهر. این تحقیق نشان می دهد که تجارب ذهنی فرد از بدن خود ممکن است قوی تر از چگونگی آنها در واقعیت باشد. این خود اداراکی ها حائز اهمیت هستند تا بررسی شوند زیرا آنها می توانند پیامدهایی در سلامت جسمی و روانی داشته باشند و می توانند فرد را تحت تاثیر قرار دهد در اینکه تصویر ذهنی مثبت یا منفی از بدن داشته باشد. پژوهشهای پیشین بدین نتیجه دست یافته اند که برخی ویژگیها ملازم با این تصور مثبت از بدن قلمداد میشوند: خوشی/شادی،سلامت،کامیابی،جذابیت و فهم،خودکنترلی جسمی و روحی،عزت نفس بالا.
و بطور کلی، رضایت از بدن خود. تصویر بدنی منفی است به طور گسترده ای در سراسر نمونه های مختلف گزارش شده است و عوامل مختلف روانی، اجتماعی، فرهنگی و جمعیتی مختلف برای تاثیر در این حالت (برای بررسی مراجعه کنید به گورگن، ۱۹۹۵) یافت شده است. نارضایتی از بدن یکی از جنبه های روانی و شناختی تصویر منفی از بدن است. نارضایتی از بدن ناشی از درون فردی که به عنوان ممکن است درک تحریف شده در مورد بدن خود را به عنوان مثال درک بدن درشت تر و یا کوچکتر از آن واقع است.
اوگدن (۲۰۰۴، ۲۰۱۰) پیشنهاد می کند که نارضایتی از بدن می تواند به سه روش تلقی و ارزیابی می شود.
۱- تحریف برآورد اندازه بدن یعنی درک بدنی درشت تر از اندازه واقعی آن؛
۲- تفاوت در ایده آل ها یعنی اختلاف میان چگونگی درک افراد از خودشان و اینکه می خواهند چگونه به نظر برسند.
۳- احساسات و شناخت های منفی نسبت به بدن یعنی رایج ترین روش ارزیابی نارضایتی از بدن با پرسش چنین سوالی: آیا شما نسبت به بخش هایی از بدن خود نگران هستید که بسیار بزرگ می باشد؟
در مقابل تصویر کلی از بدن، ممکن است همچنین نارضایتی از بدن بوسیله درک دیگران از خود ، تحت تاثیر قرار بگیرد. فالون (۱۹۹۰) اندازه بدن را اینگونه توصیف می کند : نحوه درک افراد از خود به همان اندازه مهم است که نحوه تلقی دیگران از دیدن آنها مهم است. این نشان می دهد که ایده آل های شخصی و درک دیگران تاثیر مهمی در نارضایتی از بدن دارند. این تاثیرات رفتاری ذهن بر تصویر منفی از بدن ( در واقع نارضایتی از بدن) نیازی است برای تغییر دادن شکل و اندازه بدن فرد از طریق غذا خوردن محدود، رژیم غذایی، فعالیت بدنی و / یا سایر روش های کاهش وزن (اندرسون، ایلر، گالسکا، و است، برانسون ۲۰۰۲).
رژیم غذایی که اغلب مورد استفاده است برای از دست دادن و یا حفظ وزن، همراه با افزایش فعالیت بدنی و سایر روش های کاهش وزن به عنوان مثال توصیه های پزشکی. اما، کلمه رژیم لاغری مساله ساز است، همانطور که می تواند معنای متفاوتی برای افراد متفاوت داشته باشد. (فرانسوی و جفری، ۱۹۹۴؛ نومارک-زتینر ، ۱۹۹۸؛ اندرسن، کوهن و هالبروک، ۲۰۰۰) است.
رفتار رژیم غذایی ممکن است شامل: تغییرات در الگوهای غذا خوردن، رفتارهای خوردن ناسالم (یعنی رژیم های غذایی کم کالری، رژیم غذایی، رژیم های غذایی مد)، رفتارهای مضر (یعنی استفراغ و استفاده از ملین) و رژیم غذایی افراطی، در نتیجه در شرایط مانند بی اشتهایی و پرخوری عصبی و غذا خوردن دیگر اختلالات منجرشود. (بریتکف و برنسون، ۲۰۰۴).
به طور کلی، رژیم هایی گران قیمت اگر افراد رژیمی بخواهند به خوردن غذاهای خاص و یا مصرف قرص های خاص تمایل یابندکه بدون غذا مصرف می شود، به مشکلات جسمی و روانی منجر می شود.(اندرسن و همکاران، ۲۰۰۰). این مهم است تا مردم تصدیق کنند که نمایش چنین رفتارهایی در همه اندازه ها و سایزها متداول است اما اندازه واقعی اشان مهم نیست آنچه آنها را تهییج می کند به گرفتن رژیم (و / یا از دست دادن وزن) اندازه ای است که خود درک کرده اند. (اوگدن، ۱۹۹۲).
مردم ممکن است رژیم غذایی را شروع کنند یا کاهش وزن داشته باشند چون احساس چاقی دارند نه ضرورتا به دلیل اینکه اضافه وزن دارند. (هیل، الیور و راجرز، ۱۹۹۲).
بنابراین خود پنداره وزن می تواند اثرات منفی بر سلامت داشته باشد. زیرا آنها انگیزه رژیم غذایی، کاهش وزن و رفتارهای ورزشی به منظور افزایش رضایت بدن، را ایجاد می کنند. هدف از این مقاله بررسی ادبیات حال حاضر دررواج تصویر منفی از بدن در زنان از گروه های قومی مختلف است که در فرهنگ های غربی زندگی می کنند. بررسی تصویر منفی از بدن در گروه های مختلف اهمیت دارد بطوریکه هر منطقه مربوط با گروه های خاص می توان شناسایی کرد و نشان داد آنطور که مناسب است.
خلاصه ای از ایده آل بدن در فرهنگ غربی و غیر غربی ارائه خواهد شد، به دنبال آن شباهت ها و تفاوت بین فرهنگ ها در اصطلاح تصویر ذهنی منفی از بدن در زنان بررسی می شود. در نهایت، نقش فرهنگ پذیری در توسعه تصویر منفی از بدن را مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. بحث مفصل از عوامل مختلف است که شباهت ها و تفاوت بین گروه های فراتر از حوزه مطالعه در این مقاله را تحت تاثیر قرار می هد اما انتظار می رود که این مسائل در مقالات آینده بررسی شود.