شواهد نشان میدهد که اعمال تحریم بر علیه برنامه موشکی ایران، موجب توسعه این برنامه میشود. بنابراین آمریکا اگر واقعا به دنبال جلوگیری از گسترش برنامه موشکی ایران است، باید از تحریک ایران دست بردارد. به این منظور لازم است اولا آمریکا از اعمال فشار مستقیم بر ایران خودداری کند، ثانیا متحدان منطقهای خود را متقاعد سازد از انجام اقدامات تنشزا دوری کنند تا ایران نیاز کمتری به دنبال کردن برنامه موشکی خود داشته باشد. ضمنا تصور اینکه تحریم بر برنامه موشکی و برنامه هستهای ایران نتایج یکسانی دارد، برای آمریکا گمراه کننده است؛ زیرا این دو برنامه دارای ماهیتهای متفاوتند و فشار یکسان بر ایران نسبت به این دو برنامه، واکنشهای همسان را به دنبال نخواهد داشت.
مقدمه
نوشتههای مرتبط
پس از آنکه برخی رسانههای بین المللی خبر دادند که آمریکا قصد دارد به دلیل برنامههای موشکی ایران، تحریمهای جدیدی را اعمال کند، دولت ایران اعلام کرد که در واکنش به این تحریمها، با جدیت و سرعت بیشتری، برنامه موشکی خود را دنبال خواهد کرد. در واقع با اینکه دولت آمریکا بر آن بود که با افزایش فشار بر ایران، این کشور را از گسترش برنامه موشکی خود منصرف سازد، این افزایش فشار موجب شد که ایران با سرعت بیشتری به سوی اجرای این برنامه حرکت کند. به بیان دیگر، این افزایش فشار علاوه بر اینکه موجب توقف یا کاهش برنامه موشکی ایران نشد، زمینه توسعه آن را فراهم کرد.
در این مطلب پس از اشاره به تئوری مورد استفاده برای تحلیل، ابتدا به این نکته میپردازیم که با اینکه معمولا انتظار داریم، افزایش فشار بر یک کنشگر عقلانی به دلیل انجام یک رفتار خاص، موجب کاهش گرایش او به انجام آن رفتار شود، اما در مواردی این انتظار محقق نمیشود و افزایش فشار موجب میشود این کنشگر، بیشتر به سوی انجام آن رفتار کشانده شود. در ادامه بحث شرایط وقوع این وضعیت را توضیح میدهیم و در انتها با تعمیم این حالت به موضوع مورد بحث، به بررسی نتایج آن و ارایه راهکار خواهیم پرداخت.
چارچوب نظری
در بحث حاضر برای تحلیل از تئوری اقتصاد خُرد[۱] استفاده کردهایم. البته میدانیم که این تئوری بر پایه عقلانیت بنا شدهاست و تئوری انتخاب عقلانی[۲]، پیشفرض اساسی آن محسوب میشود. (نعیمی، ۱۳۹۱: ۱۳۸) در واقع بر اساس نگرشی که ما آن را پیروی میکنیم، دامنه تحلیل اقتصاد خُرد به پهنهای وسیع از رفتارها و کنشهای متقابل انسانی گسترش مییابد که رفتارهای غیربازاری را نیز شامل میشود و نگرش اقتصادی برای تحلیل موضوعاتی اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد که به صورت معمول، در محدوده مورد بررسی توسط اقتصاددانان قرار نمیگیرد.(Becker,1993:385) به بیان دیگر برآنیم تا با تعمیم مفاهیم مطرح در تئوری اقتصاد خُرد، به تحلیل روابط میان کنشگران در عرصههای انسانی غیراقتصادی بپردازیم.
نقض قانون تقاضا
در تئوری اقتصاد خُرد، قاعدهای وجود دارد که به قانون تقاضا[۳] موسوم است. بر اساس این قاعده، اگر کالایی گران شود، مصرفکننده آن را کمتر تقاضا میکند و برعکس اگر ارزان شود، تقاضا برای آن بیشتر میشود.(فرگوسن، ۶۰:۱۳۷۶) البته با اینکه این قاعده بسیار بدیهی به نظر میرسد، اما در یک مورد خاص نقض میشود. کالایی که قانون تقاضا را نقض میکند، کالای گیفن[۴] نامیده میشود.
کالای گیفن، کالایی است که افزایش قیمت، موجب افزایش تقاضا برای آن و کاهش قیمت، موجب کاهش تقاضا برای آن میشود. .(فرگوسن، ۷۹:۱۳۷۶) بر اساس یافتههای تئوری اقتصاد خُرد، وقتی یک کالا، گیفن میشود که کالایی پَست[۵] باشد، به این معنی که افزایش درآمد، موجب کاهش مصرف آن کالا شود و کاهش درآمد، افزایش مصرف آن را باعث گردد. (هندرسون، ۴۶:۱۳۸۰) البته پَست بودن، اگرچه شرط لازم برای گیفن شدن یک کالاست، ولی کافی نیست.
شرط کافی برای اینکه یک کالای پَست، کالایی گیفن باشد، نداشتن جانشینی است که از کالای مورد نظر، پَستتر باشد. در واقع کالای گیفن چنان درجهای از پَستی را داراست که اثر درآمدیِ[۶] حاصل از تغییر قیمت آن، از اثر جانشینیِ[۷] آن بیشتر میشود. (Frank,2008:103) به بیان دیگر، اگر کالایی پَست باشد ولی جانشینی پَستتر از آن در دسترس باشد، آن کالا گیفن نخواهد شد. همچنین شرط دیگر گیفن شدن یک کالای پَست، نداشتن مکملی غیرپَست است. در واقع اگر مصرف یک کالای پَست منوط به مصرف کالایی غیرپَست باشد، آن کالا، گیفن نخواهد شد.
بنابراین به طور خلاصه اگر کالایی پَست باشد و هیچ جانشین یا مکملی نداشته باشد، کالایی گیفن خواهد بود و کنشگر اقتصادی، نسبت به تغییرات قیمت آن، واکنشی غیرمعمول نشان خواهد داد، واکنشی که قانون تقاضا را نقض میکند. البته این نکته باید یکبار دیگر مورد تاکید قرار گیرد که مصرف کننده هنگام خرید کالای گیفن، بر اساس عقلانیت، قانون تقاضا را نقض میکند. در واقع خرید کالای گیفن، اقدامی عقلانی است.
در اینجا و پیش از ادامه بحث، دیگر بار این نکته را یادآوری میکنیم که تغییرات تقاضا برای کالای پَست، با تغییرات درآمد، رابطه عکس دارد و در واقع پَست بودن یک کالا با توجه به درآمد، سنجیده میشود. اما برای تعیین اینکه کدام کالا گیفن است؛ تغییرات قیمت، مبنای سنجش است و کالایی گیفن محسوب میشود که تغییرات تقاضا و قیمت آن همجهت باشد.
تعمیم مفاهیم
اکنون برای اصطلاحات مورد بحث در تئوری اقتصاد خُرد، معادلهایی برای طرح مفاهیم در عرصههای غیراقتصادی مطرح میکنیم تا بتوانیم این مفاهیم را به سایر عرصههای انسانی تعمیم دهیم. در عرصههای غیراقتصادی، انجامِ رفتار، معادل خریدِ کالا در عرصه اقتصادی است و امکانات، تعمیم یافته درآمد است. معادل ِکالای پَست در عرصههای غیراقتصادی را نیز، رفتار ناچار[۸] مینامیم، چرا که با کاهش امکانات، یک کنشگر ناچار است انجام چنین رفتاری را افزایش دهد. همچنین برای معادل کالای گیفن در عرصههای غیر اقتصادی، از اصطلاح رفتار کمانه[۹] استفاده میکنیم.
حال با توجه به مطالب پیشگفته به تعمیم وضعیت مورد بحث از عرصههای اقتصادی به عرصههای غیر اقتصادی میپردازیم. یک کنشگر عقلانی ممکن است در شرایطی قرار گیرد که از خود رفتاری کمانه بروز دهد. در واقع اگر یک کنشگر عقلانی به دلیل انجام یک رفتار تحت فشار قرار گیرد ولی با افزایش فشار، میزان انجام آن رفتار را افزایش دهد، کمانه رفتار کرده است.
همچنین بنابر مطالب گفته شده، اگر یک کنشگر عقلانی، برای یک رفتارِ ناچارِ خود جانشینی نداشته باشد، هرچه بیشتر برای انجام ندادن آن رفتار تحت فشار قرار گیرد، آن رفتار را بیشتر انجام خواهد داد و به اصطلاح، کمانه رفتار خواهد کرد. البته بدیهی است که برای رفتارهای غیرناچار اساسا چنین وضعیتی روی نمیدهد. همچنین اگر یک رفتارِ ناچار، دارنده جانشینی ناچارتر باشد، چنین وضعیتی پیدا نخواهد کرد. همچنین اگر یک رفتارِ ناچار دارای یک رفتارِ مکملِ غیرِناچار(معمولی) باشد به این معنی که بدون انجام همزمان آن رفتارِ معمولی، انجام آن رفتار ناچار، ممکن نباشد، رفتار کمانه انجام نخواهد شد.
واکنش ایران به تحریم
با توجه به مطالب مطرح شده، روشن است که واکنش ایران به تحریم به دلیل انجام برنامه موشکی، واکنشی کمانه بودهاست، چرا که افزایش فشار بر ایران موجب تشدید گرایش ایران به سوی این برنامه شده است. البته وقتی با توجه به فرض عقلانیت، این رفتار بررسی میشود این نکته مورد تایید قرار میگیرد که برنامه موشکی برای ایران در واقع از ابتدا، رفتاری ناچار و بدون جانشین بودهاست که افزایش فشار موجب شده ایران رفتاری کمانه از خود بروز دهد.
به عبارت دیگر، آمریکا ایران را در زمینه رفتاری ناچار و بدون جایگزین تحت فشار قرار دادهاست و واکنش عقلانی ایران نسبت به این وضعیت، بروز رفتاری کمانه است. در واقع آمریکا اگر با هدف کاهش برنامه موشکی، تحریمهای جدیدی را بر ایران تحمیل کند، اقدامی نابخردانه انجام دادهاست زیرا این اقدام علاوه بر اینکه به هدفش منتهی نمیشود، موجب بروز رفتاری بر خلاف جهت مورد نظرش میگردد.
اکنون این پرسش قابل طرح است که آیا کوتاه آمدن ایران از برنامه هستهای بر اثر تحریمهای بینالمللی در مقایسه با رفتار ایران در زمینه برنامه موشکی، در چارچوب منطقی واحد قابل تحلیل است؟ پاسخ به این پرسش مثبت است. در واقع تفاوت واکنش ایران نسبت به تحریم درباره دو برنامه هستهای و موشکی به تفاوت ماهیت این دو برنامه باز میگردد. برنامه هستهای برای ایران یک برنامه صنعتی است و حتی اگر دارای وضعیتی ناچارترین باشد، بدون وجود شرایط مکمل غیرناچار، برای ایران سودمند نیست. به عبارت دیگر، این نگرش که چرخش هستهای همراه با چرخش زندگی مردم مفید است و بدون این همراهی، فایدهای ندارد موجب شد که ایران در برابر تحریمها از برنامه هستهای خود بکاهد.
اما برنامه موشکی ایران، چنین وضعیتی ندارد، چراکه برنامه موشکی بخشی از برنامه دفاعی ایران است و در منطقه پرآشوب خاورمیانه با وجود دشمنان سرسخت منطقهای و تهدیدهای امنیتی گسترده، داشتن یک برنامه دفاعی همهجانبه، شرط بقاء است. از سوی دیگر نه جانشینی برای برنامه دفاعی ایران قابل تصور است و نه اجرای این برنامه به وجود شرایطی دیگر وابستگی دارد، بنابراین روشن است که فشار بر ایران برای کاهش برنامه موشکیاش، موجب بروز واکنشی کمانه شود.
نکته مهمی که نباید فراموش شود این است که ایران در حال حاضر و پس از تحمل سالها تحریم، به لحاظ اقتصادی در شرایط مساعدی بهسر نمیبرد. به همین دلیل این کشور نه از سرِ زیادهخواهی بلکه از سرِ ناچاری به برنامههای دفاعی خود میپردازد؛ بنابراین همانطور که افزایش فشار، گرایش بیشترش را به برنامه موشکی موجب میشود، کاهش فشار نیز میتواند موجبات صرف هزینه و توجه کمتر ایران به این برنامه را فراهم آورد.
جمعبندی و پیشنهادها
آمریکا با اعمال فشار، زمینه را برای گرایش بیشتر ایران به سوی برنامه موشکی فراهم میکند و این وضعیت به این دلیل رخ میدهد که ایران ناچار به داشتن برنامه دفاعی قوی برای تضمین بقاء خود در منطقه است و جایگزینی برای آن ندارد. همچنین اجرای این برنامه برای ایران، مشروط به انجام اقدام یا برنامه دیگری نیست، بلکه ایران داشتن هرگونه برنامه توسعه اقتصادی و صنعتی را منوط به داشتن برنامه قوی دفاعی میبیند. به بیان دیگر، شرایطی که ایران دارد موجب میشود که هر اقدام تحریکآمیز، این کشور را به سوی گسترش برنامه موشکی راغبتر سازد.
بنابراین آمریکا اگر میخواهد از سرعت توسعه برنامه موشکی ایران بکاهد، لازم است که از فضای روانی بهوجود آمده پس از توافق هستهای، محافظت کند. همچنین متحدان منطقهای خود را قانع سازد، از انجام اقدامات تنشزا خودداری کنند تا ایران نیاز کمتری به دنبال کردن برنامه موشکی خود داشته باشد.
#
فهرست منابع و مآخذ
– فرگوسن (۱۳۷۶) نظریه اقتصاد خُرد، ترجمه محمود روزبهان، جلد اول، چاپ پنجم، تهران: مرکز نشردانشگاهی
– نعیمی، سیدمرتضی (۱۳۹۱) «تبیین و نقد مفهوم انسان اقتصادی در رویکرد اقتصادی به حقوق»، دو فصلنامه دانشنامه حقوق اقتصادی (دانش و توسعه سابق)، دوره جدید، سال۱۹، شماره۲: صص ۱۷۰-۱۳۴.
– هندرسون، جیمز ام. ؛ ریچارد ای. کوانت (۱۳۸۰) تئوری اقتصاد خُرد (تقرب ریاضی)، ترجمه مرتضی قره باغیان و جمشید پژوهیان، چاپ سوم، تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا.
– Becker, Gary S. (1993). Nobel Lecture: The Economic Way of Looking at Behavior, The Journal of Political Economy, Vol. 101, No. 3, pp. 385-409
– Frank, Robert H. (2008) Microeconomics and Behavior, 7th edition, New York: The McGraw-Hill/Irwin.
[۱] Microeconomics theory
[۲] Rational Choice Theory
[۳] Law of demand
[۴] Giffen good
[۵] Inferior good
[۶] Income effect
[۷] Substitution effect
[۸] Compelled behavior
[۹] Ricochet behavior