چو چینِر دانشگاه شِفیلْد / انگلستان
خروج از میدان
نوشتههای مرتبط
چه پژوهشگر خارجی با یک خانوادهی محلی، در اقامتگاه دانشگاهی اقامت داشته باشد، یا در یک خانهی اجارهای، او (بهخصوص در مرحلهی کار میدانی مربوط به دورهی دکتری) موقتاً خانه را برای یک دورهی بهشدتْ متمرکزِ کار میدانی رها کرده است. در مقابل، بازگشت من به میدانْ مسئلهی بازگشت به خانه نیز است. درحالیکه این عمل مزایای مشهود فراوانی را عرضه میکند (آشنایی با زبان، معلومات محلی، مخاطبین موجود، و غیره) معضلات بالقوهای را برای پژوهشگر بومی بهوجود میآورد. یکی از چنین معضلاتی در طول مدت اقامتِ کوتاهم در تابستانِ سال ۱۹۹۸ پدیدار شد.
آنچنانکه از یک تحقیق خوب انتظار میرود، برنامهریزی کردم تا بهطور منظم در سه گروه شرکت کنم، و در آنها مصاحبههای انفرادی موقعیتی را نیز ترتیب دهم. وظیفهشناسی باعث میشد که در تمرینات هفتگی گروه شخصیام، شانیواِن، در دوشنبهها شرکت کنم. دو گروه دیگرِ انتخابیِ منْ گروههایی بودند که در آنها غالباً موسیقیدانانِ مسنتر گرد هم میآمدند. بعضیها در هر دو گروه شرکت میکردند، بعضیها تنها در یکی از دو گروه. بهطور کلی بهغیر از گسترش دادهها و تجربهام، امیدوار بودم که حضور در این دو گروهْ امکانِ ارزیابی میزانِ معمولبودن یا غیرِ معمولبودنِ یادگیریهای قبلیام در شانیواِن را به من بدهد. تصمیم گرفتم هر پنجشنهْ غروب (به گروه دَن مایی) و هر یکشنبهْ از بعد از ظهر تا اواخر شب (در گروهی بهنام دِهاکسی) در تمرینات حضور یابم. با این حال، پس از چند هفته از اجرای این برنامه، میتوانم بگویم که والدینم از من نااُمید شده بودند، بهخصوص پدرم که دور از خانه کار میکرد و تنها یکروز در هفته آنهم دیرگاهِ یکشنبهشب به خانه باز میگشت. همچنین، تعدادی از بستگانِ دیگر انتظار داشتند یکشنبهها (معمولاً تنها روز غیر کاری در تایوان) از آنها دیدار شود. در نتیجه، تمرین یکشنبهها را رها کردم. گاهی اوقات، موسیقیدانانی که در گروه پنجشنبه با آنها ملاقات میکردم از من میپرسیدند که چرا دیگر در فعالیتهای یکشنبه حضور ندارم. نمیدانستم چگونه به این پرسشها پاسخ دهم، احساس میکردم که اشاره به مسئولیتهای خانوادگی همچون دستاویزی برای با جدیتْ مطالعهنکردن بهنظر میرسد.
متن کامل مقاله را در لینک زیر دانلود کرده و بخوانید