انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تجدید تسلیحات دربرابر مسکو و پکن: سناریوی واشنگتن برای یک درگیری بزرگ

نویسنده: Michael Klare

استاد کالج همپشایر آمرست (ماساچوست). نویسنده کتاب: «مسابقه برای آنچه از آن غفلت شده. تلاش جهانی برای آخرین منابع»، نشر متروپولیتن، نیویورک، ٢٠١٢

برگردان: شهباز نخعی

 

سیاست عمل انجام شده در دریای چین، مانوورهای بزرگ در کریمه و لهستان، استقرار یک سپر ضد موشکی بالیستیک در اروپای شرقی: قدرت های هسته ای زورآزمایی می کنند. در حلقه رهبران مسکو، پکن و واشنگتن، بازها[ی تندرو] دست بالا را می یابند. اتحادیه آتلانتیک [ناتو] با استقرار چهار هنگ در نزدیکی مرز روسیه به تنش درحال رشد می افزاید، و این درحالی است که کارشناسان راهبردی غرب فرض یک جنگ علنی را منتفی نمی دانند.

درحالی که رقابت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به اوج رسیده و مسئولان اروپایی عواقب «برکسیت» را بررسی می کنند، بحث های عمومی درباره امنیت بر مبارزه علیه تروریسم بین المللی متمرکز است. اما، با آن که این موضوع فضای رسانه ای و سیاسی را اشباع کرده، نقشی نسبتا فرعی در مبادلات بین ژنرال ها، دریادارها و وزیران دفاع دارد. زیرا آنچه که توجه آنها را برمی انگیزد نه درگیری های کم اهمیت، بلکه چیزی است که آنها آن را «جنگ علنی» می نامند: درگیری های بزرگ علیه قدرت های هسته ای مانند روسیه و چین. کارشناسان راهبردی غرب شوک جدیدی قوی تر از جنگ سرد را درنظر دارند.

این تحول، که رسانه ها از آن غفلت کرده اند، عواقبی سنگین درپی دارد که نخستین آن بالاگرفتن تنش بین روسیه و غرب است که هریک دیگری را مترصد یک رودررویی می بیند. ازاین نگران کننده تر، این است که شماری از رهبران سیاسی براین باورند که نه فقط وقوع یک جنگ ممکن است، بلکه این جنگ می تواند هرلحظه آغاز شود و رودررویی های نظامی جای راه حل های دیپلوماتیک را بگیرد.

این روحیه کلا ستیزه جویانه در گزارش ها و اظهارنظرهای مقامات بلندپایه نظامی غربی در دیدارها و کنفرانس های گوناگونی که در آنها شرکت می کنند بازتاب می یابد. دریک گزارش از خلاصه نقطه نظرهای مبادله شده در یک سمینار برگزارشده درسال ٢٠١۵ توسط «انستیتو ملی مطالعات راهبردی» آمریکا (INSS) می توان خواند: «در بروکسل مانند واشنگتن، درطول سالیان دراز، روسیه در شمار اولویت های برنامه های دفاعی نبوده است، اما در آینده دیگر چنین نخواهد بود». پس از مداخلات روسیه در کریمه و شرق اوکراین، بسیاری از کارشناسان «ازاین پس می توانند وخامت اوضاع منتهی شونده به یک جنگ را مدنظر داشته باشند (…). به این دلیل، آنها ارزیابی می کنند که می باید بیشتر بر احتمال نگران کننده رودررویی با مسکو متمرکز شد» (١).

درگیری موردنظر به ظن قوی درجبهه شرقی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) خواهد بود که لهستان و کشورهای بالتیک با سلاح های متعارف برخوردار از فناوری پیشرفته را دربرمی گیرد. اما این جنگ می تواند به کشورهای اسکاندیناوی و حوالی دریای سیاه نیز تسری یابد و باعث کاربرد سلاح هسته ای شود. ازاین رو، کارشناسان راهبردی آمریکایی و اروپایی پیشنهاد می کنند که توانایی های همه این مناطق تقویت شود و خواهان این هستند که ناتو گزینه هسته ای دراختیار داشته باشد (٢). به عنوان نمونه، مقاله اخیری در نشریه ناتو توصیه می کند که شمار هواپیماهای دارای توان هسته ای در عملیات سازمان افزایش یابد تا مسکو را از هرگونه پیشروی در جبهه شرق بازدارد و نشان دهد که امکان پاسخگویی هسته ای وجود دارد (٣).

تا کمی پیش از این، این نوع سناریو تنها مورد توجه آکادمی های نظامی و گروه های اندیشه راهبردی بود. اکنون دیگر چنین نیست. بودجه نظامی جدید آمریکا (۴)، تصمیم های گرفته شده در نشست ناتو در ٨ و ٩ ژوئیه ٢٠١۶ و اعلام لندن درمورد قصدش برای مدرن کردن برنامه موشک های هسته ای «تریدنت» گواه این امر است.

آقای اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا تائید می کند که بودجه جدید نظامی کشورش «حاوی تغییرجهتی بزرگ است». درحالی که، درسال های اخیر، ایالات متحده به «عملیات ضد شورش درسطح وسیع» اولویت می داد، باید خود را برای یک «بازگشت رقابت بین ابرقدرت ها» آماده کند، بدون این که امکان جنگی علنی علیه یک «دشمن نیرومند» مانند روسیه یا چین را ازنظر دور دارد. به نظر آقای کارتراین دوکشور «رقیبان اصلی» هستند زیرا سلاح هایی به حد کافی پیشرفته برای خنثی کردن برخی از برتری های آمریکا در اختیار دارند. او ادامه می دهد: «ما باید توانایی ایجاد خسارات غیرقابل تحمل به یک متجاوز کاملا مجهز را داشته باشیم و این توانایی را نیز نشان دهیم تا آن را از پرداختن به مانوورهای تحریک آمیز منصرف نموده یا اگر چنین کرد، کاری کنیم که با تلخی از آن پشیمان شود» (۵).

لازمه دستیابی به چنین هدفی تقویت توانایی آمریکا دررویارویی با یک حمله فرضی به مواضع «ناتو» در اروپای شرقی است. در چهارچوب «اقدام تضمین امنیت اروپایی»، پنتاگون درسال ٢٠١٧ بودجه ای ۴.٣ میلیارد دلاری پیش بینی کرده که برای استقرار مجموعه ای از واحدهای نظامی اضافی در اروپا، و نیز پیش بینی تجهیزات یک مجموعه مشابه دیگر است. در دراز مدت تر، افزایش هزینه سلاح های متعارف با فناوری پیشرفته نیز برای غلبه بر «دشمن نیرومند» ضروری خواهد بود. سلاح های پیشرفته ای چون هواپیماهای جاسوسی مجهز، کشتی های جنگی و زیردریایی، برای تکمیل این مجموعه، آقای کارتر خواهان «سرمایه گذاری در مدرن سازی بازدارندگی هسته ای» است (۶).

رد و اثر دیگر جنگ سرد: بیانیه صادرشده توسط روسای حکومت و دولت ها در پایان آخرین نشست «ناتو» در ماه ژوئیه در ورشو است (٧). درحالی که «برکسیت» هنوز کاملا تازه بود، به نظر می آمد که تنها دغدغه این بیانیه مسکو بود: «تحرکات اخیر روسیه از ثبات و امنیت کاسته، غیرقابل پیش بینی بودن وضعیت را تشدید کرده و فضای امنیتی را تغییر داده است». در نتیجه، «ناتو» می گوید: «درعین آمادگی برای گفتگو، بر تعلیق هرگونه همکاری غیرنظامی و نظامی عملی» تاکید می کند و درپی تقویت «وضعیت بازدارندگی و دفاع، شامل حضور پیشرفته در بخش شرقی ناتو است» (٨).

ترس از بهم خوردن نظم

استقرار چهار هنگ در لهستان و کشورهای بالتیک ازاین نظر قابل ملاحظه است که این نخستین مجموعه نظامی نیمه دائمی ازنیروهای بین المللی «ناتو» در قلمرو اتحاد جماهیر شوروی پیشین است. ایالات متحده،انگلستان، کانادا و آلمان به شکل نوبتی فرماندهی این نیروها را به عهده خواهند داشت. این نزدیکی نیروها بر خطر بالاگرفتن هیجان و احساس می افزاید و واکنش و رجزخوانی نیروهای روسی می تواند به شعله ور شدن آتش یک جنگ درسطح بزرگ و شاید با عنصر هسته ای بیانجامد.

حدود ١٠ روز پس از نشست «ناتو»، خانم ترزا می، نخست وزیر جدید بریتانیا، حمایت مجلس را از حفظ و توسعه برنامه موشک های هسته ای «تریدنت» کسب کرد. دراین حمایت تاکید شده که «تهدید هسته ای نه تنها ازبین نرفته که تشدید هم شده است (٩)». نخست وزیر انگلستان برای نگهداری و مدرن سازی ناوگان ملی زیردریایی های پرتاب کننده موشک های اتمی پیشنهاد اختصاص ۴١ میلیارد پوند استرلینگ (۴٧ میلیارد یورو) را داده بود.

برای توجیه آماده سازی جهت یک درگیری بزرگ، تحلیل گران آمریکایی و اروپایی غالبا به تجاوز روسیه به اوکراین و توسعه طلبی پکن در دریای چین جنوبی استناد می کنند (١٠). ازاین رو، مانوورهای غربی یک شرّ لازم و واکنشی ساده به تحریکات اردوی مقابل است. درواقع، کادرهای نظامی بیشتر ازاین هراس دارند که مزیت های راهبردی غرب به خاطر تلاطم های جهانی تضعیف شود، درحالی که حکومت های دیگر قدرت نظامی و سوق الجیشی بیشتری به دست می آورند. بنابر تعبیر آقای کارتر، دراین دوره جدید «رقابت بین قدرت های بزرگ»، قدرت ضربه زدن آمریکا به قدر قبل هراسناک نیست، درحالی که توانایی قدرت های رقیب بی وقفه افزایش می یابد.

به این ترتیب، هنگامی که سخن از مانوورهای مسکو در کریمه و شرق اوکراین درمیان است، تحلیل گران غربی موضوع غیرقانونی بودن دخالت روسیه را مطرح می کنند. اما نگرانی واقعی آنان بیشتر ازاین است که نشان داده شده که سرمایه گذاری های نظامی انجام شده توسط آقای ولادیمیر پوتین از قابلیت برخوردار بوده است. ناظران «ناتو» ابزارهای به کارگرفته شده توسط روس ها در جنگ های چچنی (٢٠٠٠- ١٩٩٩) و قفقاز (٢٠٠٨) و نیروهای فعال در کریمه را خوار می شمردند؛ ولی نیروهای فعال در کریمه و سوریه به خوبی مجهز هستند و از قابلیت بالایی برخوردارند. گزارش «انستیتو ملی مطالعات راهبردی» آمریکا، که دربالا به آن اشاره شد حاکی از آن است که «روسیه گام های بلندی در توسعه توانایی های خود برای استفاده از نیرویش به صورت کارآمد برداشته است».

به همین ترتیب، پکن با تبدیل صخره های ساحلی در دریای جنوبی چین به جزایر مرجانی ای که می تواند محل استقرار تاسیساتی مهم باشد، موجب شگفتی و نگرانی ایالات متحده شده که در مدتی طولانی این منطقه را «دریاچه خصوصی آمریکا» می دانسته است. غربی ها از قدرت رشد یابنده ارتش چین شگفت زده شده اند. البته، واشنگتن همچنان از برتری نیروهای دریایی و هوایی در منطقه برخوردار است، اما جسارت رزمایشی چینی ها نشان می دهد که پکن رقیبی شده که از آن نمی توان غافل شد. ازاین رو، کارشناسان راهبردی راهی نمی بینند جزاین که برتری قابل ملاحظه خود نسبت به رقیبان بالقوه ای که بخواهند به منافع آمریکا زیان وارد کنند را حفظ کنند. به این ترتیب است که تهدیدهای سمج درگیری بزرگ، هزینه های اضافی تسلیحات بسیار مجهزی که «دشمن نیرومند» طلب می کند را توجیه می کند.

از ۵٨٣ میلیارد دلار بودجه دفاعی اعلام شده توسط آقای کارتر درماه فوریه، ۴.٧١ میلیارد دلار (۶٣ میلیارد یورو) صرف پژوهش و توسعه این سلاح ها خواهد شد. برای مقایسه یادآوری می شود که کل بودجه نظامی فرانسه درسال ٢٠١۶ حدود ٣٢ میلیارد یورو است. آقای کارتر توضیح می دهد که «ما باید این کار را برای پیشی گرفتن برتهدیدها انجام دهیم. این در زمانی است که حکومت های دیگر می کوشند به مزیت هایی دست یابند که ما درطول دهه ها از آنها در عرصه هایی مانند مهمات هدایت شونده دقیق یا فناوری رادارگریز، مجازی و فضایی (١١) برخوردار بوده ایم».

ارقامی سرسام آور نیز صرف خرید تجهیزات پیشرفته و مناسب برای پیشی گرفتن بر سیستم های دفاعی روس و چین و تقویت توانایی های آمریکا در مناطق بالقوه درگیری شده است. به این ترتیب، درطول پنج سال آینده، حدود ١٢ میلیارد دلار به بمب افکن های راه دور ب – ٢١، هواپیمایی رادارگریز که قادر به حمل سلاح های حرارتی هسته ای و مقابله با دفاع هوایی روسیه است، تخصیص داده شد. همچنین، پنتاگون زیردریایی هایی (از نوع ویرجینیا) ونابود کننده های (بورک) اضافی برای رویارویی با پیشروی های چین در اقیانوس آرام خواهد خرید. پنتاگون سامانه ضد موشکی فوق پیشرفته خود (منطقه دفاع حرارتی در ارتفاع بالا) (Thaad) را در کره جنوبی مستقر کرده است. به طور رسمی این کار برای مقابله با کره شمالی است، اما آن را می توان تهدیدی علیه چین دید.

بسیار غیرمحتمل است که رئیس جمهوری آینده آمریکا، اعم از این که خانم هیلاری کلینتون یا آقای دونالد ترامپ باشد، از تدارک آمادگی برای یک درگیری با چین یا روسیه صرفنظر کند. خانم کلینتون از هم اکنون حمایت بسیاری از اندیشمندان محافظه کار، که او را قابل اعتمادتر از رقیب جمهوری خواه و جنگ طلب تر از آقای باراک اوباما می دانند، را کسب کرده است. آقای ترامپ بارها تکرار کرده که درنظردارد توانایی نظامی «ازبین رفته» کشور را بازسازی کند و ژنرال های پیشین را به عنوان مشاوران نزدیک درامور سیاست خارجی برگزیده است. او درعین حال اظهارات خود را روی مبارزه علیه «سازمان حکومت اسلامی» (داعش) متمرکز کرده و تردید جدی درمورد سودمندی حفظ «ناتو»، که آن را منسوخ می داند، ابراز کرده است. در ٣١ ژوئیه، او در تلویزیون «ای بی سی» گفت: «این امر خوبی خواهد بود که کشور ما بتواند با روسیه به توافق برسد». همچنین، او درمورد این که پکن «در دریای چین استحکامات می سازد» ابراز نگرانی کرده و درمورد ضرورت سرمایه گذاری برای سامانه های تسلیحاتی، پس از راه یابی به کاخ سفید، بیش از حدی که آقای اوباما و خانم کلینتون کرده اند، تاکید کرده است.

ارعاب و تمرینات نظامی در مناطق حساسی مانند اروپای شرقی و دریای جنوبی چین امکان دارد به صورت امری عادی درآید و این امر خطر بالاگرفتن ناخواسته ای دربردارد. مسکو و پکن نیز نسبت به واشنگتن آرام نیستند و هر سه پایتخت اعلام کرده اند که در مناطق خود نیروهای اضافی مستقر خواهند کرد و به تمرینات نظامی خواهند پرداخت. برداشت غرب درمورد این نوع از درگیری ها هواداران زیادی نیز در روسیه و چین دارد. بنابراین مشکل در تقابل شرق – غرب خلاصه نمی شود: احتمال یک جنگ علنی بین قدرت های بزرگ در ذهن ها جا می گیرد و تصمیم گیرندگان را به آمادگی برای آن وامی دارد.

 

١- پل برنشتین، «راهبرد روسیه و آمریکای پوتین»، «دانشگاه دفاع ملی»، «انستیتو ملی مطالعات راهبردی»، واشنگتن دی سی، اوت ٢٠١۵.

٢- آلکساندر ماتلیر «نشست ورشوی ناتو: چگونه اتحاد اتلانتیک استحکام می یابد»، فوروم استراتژیک، ۵ ژوئن ٢٠١۶.

٣- کامی گراند «بازدارندگی هسته ای و اتحاد اتلانتیک قرن بیست و یکم»، مجله ناتو ریویو، ۴ ژوییه ٢٠١۶.

۴- پرونده «دیپلوماسی سلاح ها»، لوموند دیپلوماتیک، آوریل ٢٠١۶.

۵- «بیانات کارتر وزیر دفاع درباره بودجه در باشگاه اقتصادی واشنگتن دی سی»، وزارت دفاع ایالات متحده، ٢ فوریه ٢٠١۶.

۶- اشتون کارتر، «گزارش های ارسالی کمیته تخصصی دفاع (سئوال هایی درباره بودجه)، وزارت دفاع ایالات متحده، ٢٧ آوریل ٢٠١۶.

٧- مقاله «تحریکات اتلانتیکی»، سرژ حلیمی در لوموند دیپلوماتیک، اوت ٢٠١۶.

٨- «بیانیه نشست ورشو»، «ناتو»، ورشو، ٩ ژوییه ٢٠١۶.

٩- استفن کاستل، «ترزا می، رای برای نوسازی برنامه هسته ای بریتانیا را به دست آورد»، نیویورک تایمز، ١٨ ژوییه ٢٠١۶.

١٠- مقاله دیدیه کورموران «و برای چند صخره بیشتر…»، لوموند دیپلوماتیک، ژوئن ٢٠١۶.

١١- بیانات کارتر وزیر دفاع درباره بودجه در باشگاه اقتصادی واشنگتن دی سی، ژوئن ٢٠١۶.

١٢- مگی هابرمن و دیوید ای سانجر «دونالد ترامپ درباره دیدگاه های سیاست خارجی خود توضیح می دهد»، نیویورک تایمز، ٢۶ مارس ٢٠١۶.

این مقاله در چارچوب همکاری انسان شناسی و فرهنگ و مجله «لوموند دیپلماتیک» منتشر می شود .

این مقاله پیش از انتخابات ریاست جمهوری اخیر آمریکا منتشر شده است.