انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تاریخ فرهنگی گورستان تخت فولاد اصفهان: سبقه تاریخی (۲)

در مورد سابقه تاریخی تخت فولاد در پیش از اسلام اطلاعی در دست نیست اما به نظر می رسد که تاریخ پیش از اسلام این آرامستان همچون مکان های دیگر با داستان ها و اساطیر مردم همراه است. اما قدیمی ترین اثر مربوط به دوران قبل از اسلام ، وجود قبر یوشع بن نون یکی از اولیا و انبیاء بنی¬اسرائیل است. هویت این شخصیت مذهبی چندان مشخص نیست.

در ذکر اخبار ابونعیم در ذکر اخبار اصفهان در مورد یوشع بن نون می نویسد: «… اسحق گفت ماربین را یوشع بن نون ساخت و در این باب گویند که وی در همه جای دنیا می گشت تا به اصفهان رسید…». (اصفهانی، ۱۹۳۱م، ص ۳۹-۴۰)

جابری انصاری در تاریخ اصفهان آوره است:« قسمت دیگر خود لسان الارض که چهار دیواری مفصل و میانش عمارتی و ضلع جنوبی بقعه منسوب به یوشع یکی از انبیاء بنی اسرائیل است که هنگام کوچاندن بخدونسر یهود را به ایران سکنی دادن آن ها در اصفهان رحلت نود و این یوشع غیر از یوشع بن نون وصی حضرت موسی (ع) است».(جابری انصاری، ۱۳۲۲، ص۳۱۷)

مهدوی این چنین آورده است :« قرنها قبل از اسلام زمانی که بخت النصر قوم یهود را از فلسطین کوچانیده و به آزار و اذیت آن ها پرداخته، کوروش پادشاه هخامنشی ایران، یهودیان را از اسارت بابل نجات داد و آنان را به ایران کوچ داد و عده ای از آنها در اصفهان ساکن گردانید . دو تن از پیامبران و پیشوایان مذهبی آنان به نام های « شعیا» و « یوشع» در اصفهان مرده و به خاک سپرده شدند. شعیا در امامزاده اسماعیل کنونی در محله گلبهار و یوشع در اراضی لسان الارض مدفون گردید . مدفن وی معلوم و مشخص بوده و زیارتگاه مردم به ویژه قوم یهود بوده است.» (مهدوی، ۱۳۷۰، ص ۲۸-۲۹)
قرون اولیه اسلام
از سابقه تاریخی منطقه تخت¬فولاد در قرون اولیه اسلام اطلاع موثقی جز آنچه یافته¬های باستان شناسی به ما می¬دهد¬، نداریم اطلاعات ما منحصر به بعضی از مورخین و یا سیاحان از قول مردم نقل کرده و احداث گورستان تخت فولاد را به دوره دیالمه نسبت می-دهند و آنچه از دوره دیالمه در تخت فولاد به دست آمده مربوط به منطقه لسان الارض است.
اولین محققین که به وجود بقایای معماری دیلمی در لسان الارض پی برد، شادروان عباس بهشتیان است ( میرزایی، ۱۳۸۴، ص۳۴) وی ضمنی گزارشی به دو باستان¬شناس خارجی، در کتاب خود می نویسد:« لسان الارض با دیوار کهنه و ویرانی محصور بود که در بعضی از قسمت های آن اثر آجرهای سبک دیلمی به خوبی آشکار بوده است».( میرزایی، ۱۳۸۴، ص۳۴). و این نشانگر این است که این گورستان در قرون اولیه مورد توجه بوده و متأسفانه با ویران شدن این دیوارها زمینه تحقیقات مفصل تر از بین رفته است.
البته کشف تعدادی سنگ قبر با خطوط کوفی و نسخ با تاریخ های ۵۶۷و ۶۸۶هجری نشان از قدّمت آن به این دوره ¬ی تاریخی دارد چنانچه در خبری دیگر نیز از دوره سلجوقیان اشاره به این قبرستان و بناهای مجلل موجود در آن شده است( عقیلی، ۱۳۸۵، ص ۱۵)

قرن هفتم و هشتم

در این قرون عده ای از عرفا به بابا و پیر شهرت داشتند. در این سرزمین متبرک ساکن بوده¬اند. مشهورترین آنها بابا رکن الدین عارف معروف هشتم است. که در زوایه ای معتکف بود.در قرن هشتم ، تخت فولاد دارای خانقا ها – تکایا و زاویه های متعددی جهت سکونت دراویش مزبور است. از ساختمانها و معماری اولیه این تکایای و زوایا اطلاعی در دست نیست. آنچه مسجل است که بابارکن الدین در زاویه خصوصی خود مدفون گردیده و سالیان سال ، این مکان مورد توجه مردم و مسافران بوده که از شیراز به اصفهان می¬رفته اند. هر چند سنگ قبر فعلی تکیه بابارکن الدین مربوط به دوره صفویه است. لیکن قدیمی ترین تاریخ موجود در تخت فولاد یعنی سال ۷۶۹ ق دارا است. ( میرزایی، ۱۳۸۴، ص ۴۲).
پس از دفن بابارکن الدین تا عهد صفویه گاهی بزرگانی در این مکان دفن می شدند اما یقیناً گورستان رسمی شهر اصفهان محسوب نمی شده است. زیرا مردم اموات خویش را در همان محله¬ی خویش دفن می کردند که برخی از بقایای قبرستان های متفرقه در محلات اصفهان را امروز هم می توان مشاهده کرد. ( عقیلی ، ۱۳۸۵، ص ۱۵- ۱۶).
برخی مورخان معتقدند که تخت فولاد یک محله مسکونی بوده و گورستان کنار آن را مزار بابارکن الدین می خواندند( جابری انصاری، ۱۳۸۴،ص ۲۲۰) باگسترش این گورستان و اتصال آن به محله ی تخت فولاد نام گورستان به تخت فولاد تغییر می کند. ( عقیلی ، ۱۳۸۵، ص ۱۶)
دوره صفوی
روستای تخت فولاد بعد از فوت استاد فولاد حلوائی در سال ۹۵۹ هجری قمری شکل گرفته و توجه مردم به مزار این عارف نیز باعث ساخت و ساز در اطراقمقبره وی؛ و سپس توسعه بناهای مجاور و رونق تکیه بابافولاد گردیده استبعید به نظر می رسد به مناسبت وجود این مقبره، روستای تازه بر پا گشته، به روستای تخت فولاد معروف شده باشد. متن سفرنامه شاردن خود موید این مطلب است که در دوره شاه عباس دوم، روستای تخت فولاد مجزای از گورستان بابارکن الدین بوده، و در ورای آن قرار داشته است( میرزایی، ۱۳۸۴، ص۴۲).
گورستان تخت فولاد ( بابارکن الدین) تا قبل از صفویه ، گورستان عمومی شهر اصفهان محسوب نمی شدبلکه بخشی از آن به روستاهای مجاور اختصاص داشت. شهر اصفهان علاوه بر اینکه صحن مامزاده ها و مقابر خصوصی اش ، پذیرای دفن مردگان بود، بلکه دوازده گورستان بزرگ ازجمله گورستان بابا رکن الدین نیز به صورت گورستانهای عمومی مورد استفاده مردم اصفهان بود.
تدفین بزدگان و مشاهیر اصفهان و عموم مردم از عهد صفوی به خصوص در زمان شاه عباس انجام شده، به همین جهت به نظر می رسد که گسترش قبرستان بابارکن الدین از قرن یازدهم شروع شده و در چند دهه به عنوان بزرگترین و مشهورترین گورستان اصفهان مورد توجه قرار گرفته است. تا جایی که پل خواجو که رابط اصفهان با تخت فولاد بود به نام پل بابارکن الدین معروف شد.( میرزایی، ۱۳۸۴، ص ۴۴) احداث مصلای بزرگ در جنوب گورستان بابارکن الدین از یک¬ ¬سو و نیز احداث آرامگاه میر فندرسکی درگورستان تخت فولاد در شمال گورستان بابارکن الدین و احداث مسجد و بقعه یوشع بن نون در دوره صفوی از سوی دیگر، این مناطق را به عنوان چهار نقطه و کانون مذهبی مورد توجه قرار داده بود. این چهار کانون در دو سوی جاده ای که اصفهان را به شیراز متصل می کرد، قرار داشت.
اواخر دوره صفوی که همراه با ضعف شاه سلطان حسین و وضعیت بد اقتصادی این دوره، مانع از گسترش تخت فولاد احداث بقاع بر فراز مزار علمای دین نشد. (احداث تکایای آقا رضی در حنوب ربی و تکیه فاضل سراب در شمال شرق از توسعه این گورستان به شرق و غرب حکایت دارد) اگر چه نسبت به دوره های سلاطین قبل ،بناهای تخت فولاد به سادگی گرائید.
حملات افاغنه در محرم سال ۱۱۳۵ق به اصفهان باعث اضمحلال سلسله صفوی گردید به دنبال جنایات وحشیانه ای که به دست اقاغنه در اصفهان انجام گرفت بسیاری از علما و عرفا مورد اذیت قرار گرفتند، عده ای به مهاجرت پرداختند و عده ای در خفا به سربردند و یا در مظلومیت در گذشتند از جمله شخصیت های بزرگی چون فاضل هندیدر سال ۱۱۳۷ درگذشت و فرشت بنا یا تکیه ای بر فراز مرقد این افراد وجود نداشت.
عموماً اکثر تکایا در فتنه افاغنه و بعد از آن خراب شد و مصالح آنها در حصار و بارویی که اشرف در داخل شهر اصفهان بنا کرده بود به کاررفت.
دوره قاجار
آنچه از متون تاریخی بر می آید، تخت فولاد تا عهد قاجار روستائی کوچک با جمعیتی حدود ۱۰۰ نفر بود و گورستان تخت فولاد همچنان در خارج از برج و باروی شهر قرار داشت در اوائل دوره قاجار ، به علت وجود باغات مشهور و سرسبز، تخت فولاد از نقاط با صفای حومه بشمار می رفت و از انجا که در مسیر راه ورودی به اصفهان قرار داشت ، مورد توجه سیاحان و مورخینی که از شیراز به اصفهان می آمدند بوده است.( میرزایی، ۱۳۸۴، ص۴۹)
هولستر در ذکر گورستان های تاریخی اصفهان از گورستان تخت فولاد به عنوان گورستان بزرگ تخت فولاد نام می برد و می نویسد: « ….تخت فولاد در ساحل چپ رودخانه واقع در جنوب پل خواجو، در انتهای یکی از ویرانه های چهار باغ . این یکی از بزرگترین گورستان هایی است که در آن مجسمه های زیادی هست…» ( هولستر، ۱۳۵۴، ص ۹).
یکی از مهمترین اتفاقاتی که در دوره قاجار در تخت فولاد صورت گرفت ، احداث درواز بزرگ تخت فولاداست. پاره ای از محققین آن را به دوره صفوی نسبت داده اند. اما دلائل موجود حاکی از آن است که قدمت دروازه تخت فولاد را نمی توان از اوائل قاجار فراتر برد؛در هیچ یک از منابع و متون دوره صفوی از دروازه تخت فولاد سخنی به میان نیامده است.یکی از مهمترین اسنادی که از تخت فولاد باقی مانده نقشه ای است که بودئن در سال ۱۹۳۲از گورستان تخت فولاد و دروازه آن ارایه نموده است که با سبک کاملا قاجاری است. یعنی یک دروازه یک ورودی اصلی جهت عبور کاروانیان و احشام و دو ورودی کوچک برای افراد در طرفین ورودی اصلی؛ و اتاق های جانبی محل نگهبانی و استقرار نگهبانان پیش بینی شده است. با این اوصاف می توان به جرات گفت که تخت فولاد یکی از دروازه های ورودی شهر اصفهان محسوب می شده است.
فهرست منابع :
اصفهانی¬، حافظ ابونعیم: ذکر اخبار اصفهان، ترجمه دکتر نو رالله کسائی، انتشارات سروش، چاپ اول، تهران ۱۳۷۷ش.
جابری انصاری، میرزا حسن خان: تاریخ اصفهان و ری، انتشارات مشعل، چاپ اول، اصفهان، ۱۳۷۸ش.
عقیلی ، سید احمد: تخت فولاد اصفهان ، انتشارات کانون ، ۱۳۸۵، اصفهان.
میرزایی، گیلان فقیه؛ مخلصی، محمد علی؛ حبیبی، زهرا؛ تخت فولاد یادمان تاریخی اصفهان،انتشارات میراث فرهنگی ، تهران، ج اول،۱۳۸۴،
مهدوی، سید مصلح الدین : دانشمندان و بزرگان اصفهان، انتشارات ثقفی، اصفهان، ۱۳۴۸ش.
همایی، جلال الدین: تاریخ اصفهان، ( مجلد ابنیه و عمارات) ، به کوشش ماهدت بانو همایی، نشر هما، چاپ اول، اصفهان، ۱۳۸۱ش.
هولستر، ارنست، ایران در یکصد و سیزده سال پیش، ترجمه محمد عاصمی، مرکز مردم شناسی وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۴