به موازات چنین پدیده ای، شاهد «بدن مند» شدنِ برخی از «آگهی های تبلیغاتی ـ تجاری» در تلویزیون ، یعنی در رسانه ی ملی شده ایم. به عنوان مثال، در آگهی هایی که به یاری کودکان ، زنان و مردان جوان و در برخی اوقات زنان و مردان سالمند، با تناسب اندامیِ مطابق با مُد جامعه انجام می گیرد. مایع نرم کننده لباس ، بیسکوییت ، پفک، شامپو ، گرمکن ، کفش و لباس ورزشی ، تبلت و یا کولر و پکیج و بخاری و … ؛ هر چند لازم به تذکر است که در به کارگیری وجود بدن زنانه بین این نوع از تبلیغات که در زمانه حاضر شاهد آن هستیم و با نوع دوره پهلوی آن، مسلماً تفاوت ماهیتیِ بسیار فاحشی وجود دارد ، اما آنچه که بررسی نوع امروزی آنرا ضروری می کند، «حضور بدن»، خصوصا بدن زنانه ای است که به مرکز توجه «دعوت» شده است . بدین معنی که بدنی که در یکی دو دهه نخست انقلاب اسلامی، مجبور به حاشیه نشینی شده بود ، اکنون با توجه به جمعیت قابل توجه جوانان و نیز توامندی های کسب کرده و سابقه درخشان زنان در جامعه امروز ایران ، در حیطه آگهی های تجاری، نحوه حضورِ بدن زنانه، تصویر بازنمایی شده ای است از زنان جوان و تحصیل کرده ی شاغل در بانکها ، ادارت بیمه ، مؤسسات نیمه دولتی و …. ؛ و از قضا از همین روست که به لحاظ القاء جایگاه اجتماعی اش ، به کلی با زنان جوانِ عرصه تجاری و تبلیغاتیِ دوره پهلوی متفاوت میگردد. در واقع در عرصه ی تبلیغات و یا آثار سینمایی کاملا گیشه ای، شیوه سرکوب مردسالاریِ عصر پهلوی، مبتنی بر سوء استفاده از چهره و کالبد جنسیتی زنان بود؛ و بدین ترتیب به لحاظ القاء هویت اجتماعی ، از آنها زنانی میساخت سبکسر، بی حرمت و غیر جدی در قلمرو عمومی . اما در عرصه «فعلیِ آگهی های تبلیغاتی» (بر فعلی بودنش تأکید می کنیم ، زیرا نمی دانیم که تحولات بعدی چه اثری بر آن بگذارد ) ، ما با زنانِ جوان کارآمد و جدی در خانه و یا قلمرو روزمره مواجه می شویم ؛ و حتماً دقت شود، این چهره جدیدِ زنانه، بر خلاف تصور برخی، وضعیتی پرورش یافته از سوی نظام اسلامی نیست، بلکه وضعیت امیدوار کننده و غرور آمیزی است که حاصل کوشش مداوم خود زنان است ، نه آنکه بوروکراسیِ حاضر، به آنها داده باشد. در واقع تلاشهای متعددِ زنان ایرانی پس از انقلاب اسلامی تا به امروز ، جهت رشد خود و داشتن حضوری پر رنگ و اثر گذار در عرصه های مختلفِ اجتماعی و هنری و … ، به این پیروزی مهم دست یافته که امکان بهره برداری از بدن جنسی شان را در تبلیغات تجاری منتفی کنند ؛ ضمن آنکه در نزد برخی از زنانِ پر تلاش، این باور وجود دارد که حدگزاری های بوروکراتیکِ ایدئولوژیکی و شریعت مدار، در خصوصِ نفی و طرد استفاده از بدن جنسی (زنان یا مردان) در تبلیغات تجاری، به نوعی به تلاشهای زنان در این مورد (نفی و طرد سوء استفاده از بدن جنسی در تبلیغات و سینما) کمک کرده است …
به هر حال ، حضورِ «بدن تبلیغاتی» ، در قلمرو عمومی ، خصوصاً در رسانه ای ملی و کاملا رسمی همچون «تلویزیون» ، به خودی خود، بیانگر تجدید نظر نسبت به «بدحجابی» است. تصویری روشن از ریزشِ تدریجیِ سنگربندیِ «ما» و «آنها» یی که در دهه های گذشته ، بر عملکردی خشونت آمیز مبتنی بود . حال آنکه در جامعه امروز ایران ، در بین زنان و یا مردان با گرایشات اعتقادی و سلیقه های متفاوت فرهنگی، طیفی از تقاضایِ «خوش لباسی» و «آراستگی» شکل گرفته است .
ادامه دارد …
نویسنده و پژوهشگر علوم انسانی و اجتماعی
پست قبلی