انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تاریخ فرهنگیِ بدن و بدن‌مندی در ایرانِ عصر جدید (۱۷)

با فرمان ورود میز و صندلی در خوراک پزی ها و قهوه خانه ها ، گرچه به لحاظ هستی شناسی، فضای اجماع و اتصالِ «بدنِ خود و دیگری»، در فرهنگ سنتی برچیده می شود، اما این به معنای ظهور «فردیت» نیست ؛ زیرا انفصالِ حاضر، به فرمان بروکراتیک در برساخته شدنِ نحوه هایی جدید از حضور در قلمرو عمومی انجام گرفته است؛ و هنوز با فردیت طلبی مدرن فاصله دارد. با وجودی که معمولا دلیل این تحول و تغییر را رعایت بهداشت و سلامتی معرفی می‌کنند، اما شکی نیست که استفاده از میز و صندلی در خوراک خوری ها و قهوه خانه ها، و نیز جدا کردن ظروف غذا (و مسلماً بعدتر، استفاده از قاشق و چنگال) ، در عین حال می توانسته تقلیدی «متمدنانه و شیک» از غرب بوده باشد . و از قضا همین تقلید و الگو برداری، برای بروکراسیِ ایران ـ که به لحاظ سیاسی و اجتماعی، فئودال مآب عمل می‌کرد ـ ، اقتداری واسطه گرایانه به وجود ‌ آورد؛ اقتداری نشأت گرفته از «غیاب فردیت مدرن» که اکنون این جای خالیِ در تصرف بروکراسی جدید، جایگزینِ کنشگری ها و مطالباتِ آن فردیت غایب می شود؛ و در قالب «امریه ها و فرمان» هایی از بالا، پدیدار می‌گردد : خیابانها را تعریض می‌کند ، اتوموبیل وارد می‌کند ، قیم و سرپرست بدن در قلمرو عمومی می‌شود ، فرمان تغییر پوشاک به سبک مدرن می دهد ، خزینه های حمام ها را برمی دارد ، به تأسیس مدارس برای دختران و پسران در شهرها می پردازد (هرچند که نظام آموزشی را به سلاح فرهنگی خود تبدیل می کند )، به فاحشه خانه ها رسیدگی می کند ؛ بیمارستان می‌سازد و نهادهای جدید خدماتی تأسیس می کند.

با این همه، بروکراسی جدید هرگز قادر نشد ، تمامی سطوح قلمرو عمومی را به تصاحب خود درآورد. زیرا علارغم ستیزه جویی های رضا شاه با تعزیه های ایام محرم و یا مراسم دینی، قلمرو مذهبی، دور از دسترس تحولات باقی ‌ماند؛ که به دلیل خصلت سنتی اش، همچنان پذیرای آدابِ «اجماع و اتصال» بود. اکنون آدابی که فی المثل در قهوه خانه ها و خوراک پزی ها برچیده شده بود، به تکیه ها ، مساجد و اماکن مقدسه و یا مراسم های مذهبی کوچ می‌کند. به کلیه مکانها و مراسم مذهبی ای که از قدیم الایام اساساً مبتنی بر «سنت» بوده است؛ یا حتی خانه هایی که پذیرای مراسمی مذهبی است. گرچه بروکراسی، شیوه نشستن به سبک سنت را از صحن عمومی بیرون می‌راند، اما قادر به تعمیم آن در قلمرو مذهب نمی شود. مساجد و اماکن مقدسه ، خارج از کنترل و نظارت بروکراسی جدید قرار می‌گیرند و به نوعی ، به سنگر حفاظت از سنت تبدیل می‌شوند. باری، در مساجد، «بدن»های برادران و خواهران مؤمن بر اساس جنسیت، در فضایی جدا از هم، نشسته بر زمین، در کنار هم بسر می برند : شانه ها و پا ها مماس با یکدیگر؛ به واقع ، در روضه خوانی ها و یا سفره های افطاری، ابوالفضل و یا… ، الگوی تعاملات اجتماعی، به یاری بدن های مماس و نزدیک به هم، از آداب سنتِ دینی گرفته می‌شود.

با وجود حاکمیت اسلامی و ایدئولوژیک امروز ، که مبتنی بر سنت است، و رعایت شئونات مذهبی و اجرای مراسم آیینی مطابق با الگوهای سنتی، امری است واجب ، اما با این حال صرف نظر از پیروی از آداب سنتی در مساجد و اماکن مقدسه، بسیاری از آداب مبتنی بر فرامین بروکراسی مدرن، به صورت امری نهادینه شده ، در قلمرو عمومی وجود دارند ؛ به عنوان مثال آداب سلامتی و بهداشت بدن و یا آداب غذا خوردن به سبک مدرن و یا حتی پدیداری و توسعه فرهنگ شخصی مدرن در استفاده از تختخواب و یا استفاده از مبل برای نشستن که گرچه در دورانی در حکم وسایلی «شیک و مدرن» به شمار می‌آمدند ، اما امروزه به وسائل ضروری ِزندگی تبدیل شده اند. و ساخت و استفاده شان بر اساس «راحتی بدن» است و مبتنی بر «آسایش طلبی» های عصر جدید…

اینکه این وسایلِ راحتی، شکل شان چگونه باشد ( تجملی و یا اسپورت و ساده )، به سلیقه های برخاسته از جایگاه طبقاتی اجتماعی و فرهنگیِ افراد جامعه برمی گردد. صحبت درباره بدنی است که اکنون «برای خود» به موقعیت «راحتیِ مدرن» دست یافته است ، و این بدین معنی است که از «فردیت» و «تمایزات فردی» برخوردار گشته است : بدنی با آسایش طلبی های عصر حاضر و مرزبندی های برخاسته از «فردیت» ؛ به گونه ای که برای برخی، تماس بدنی با بدن فردی دیگر فی المثل در اتوبوس و یا تاکسی، می تواند معذب کننده باشد . اما به لحاظ تجربی، نزد زنان و مردان مؤمنی که عادتی مداوم به مسجد رفتن و یا رفتن به اماکن مقدسه دارند، معمولاً حساسیت هایی از این دست، کمتر دیده می‌شود. شاید از اینرو که اماکن مذهبی همچون مسجدها و تکیه ها و روضه خوانی ها، هنوز پیوند دیرین خود را با «نحوه حضور مبتنی بر سنت» حفظ کرده اند : سنتی با ریشه هایی عمیق و محکم در گذشته ای تاریخی …

ادامه دارد …