تاریخ عقاید «دانش و فراگیری»
( بخش دوم: دانش نسبی ۴ و ۵ )
مترجم: دانش و فراگیری فصلی از مجموعه مقالات تاریخ عقاید دانش و فراگیری است. این فصل طی سه قسمت : گذشته ای نه چندان دور، دوران متأخر و آموزش نو به بررسی نظرات متفکرین امر آموزش می پردازد. بخش دوم: «دوران متآخر» با هشت پاره به دانش نسبی اختصاص دارد.
برگردان عاطفه اولیایی
۴ ـ رورتی: حقیقت و زبان
ریچارد رورتی ( ـ۱۹۳۱) یکی از پر خواننده ترین فیلسوفان معاصرآمریکایی است. نظرات وی تحت تأثیر جان دویی ( فلسفه پراگماتیسم یا پژوهش برانگیخته و عملی)، تأکید ویتگنشتاین بر محوری بودن زبان، و شک و تردید نیچه شکل گرفته است. برای رورتی، حقیقت فقط آن است که با زبان (نه کم تر و نه بیش تر) می تواند بیان شود:
باید بین دنیا ی عینی ( خارج از ما) و حقیقت عینی ( خارج از ما) تمایز قائل شد. فهم عام قبول وجود دنیا یی خارج از ما ( که مخلوق ماست) را این گونه معنا می کند که اغلب اشیاء در زمان و مکان ناشی از دلایلی هستند که و حالات ذهنی انسان شامل آن دلایل نمی شوند. ابراز این که حقیقت عینی نیست،به سادگی به معنای آن است که حقیقت در غیاب جملات وجود ندارد، که جملات عواملی از زبان انسانی اند و نیز که زبان انسانی، مخلوق وی است. حقیقت نمی تواند مستقل از ذهن انسان وجود داشته باشد زیرا جملات نمی توانند خارج از انسان وجود داشته باشند. دنیا خارج از ماست، اما توصیف های دنیا چنین نیست. توصیف های دنیا می تواند درست یا نادرست باشد؛ ولی دنیا، به خودی خود و بدون یاری فعالیت های توصیف گرانه بشر، نمی تواند…
این نه دنیا بلکه ما هستیم که سخن می گوئیم. پس از آن که ما خود را با زبان برنامه ریزی کردیم، دنیا می تواند دلیل باور های ما باشد. ولی نمی تواند زبانی برای سخن گفتن به ما ارائه کند…
اواین بار این نیچه بود که پیشنهاد کرد از خیر «شناختن حقیقت» بگذریم. اما با رها کردن مفهوم سنتی حقیت، نیچه از ایده کشف دلایل وجود ی آنچه هستیم دست نشست… وی معتقد بود که دست یابی به خود ـ شناسی معادل شناختن حقیقت ( چه در خارج از ما و یا نه ) نیست؛ بلکه وی خود شناسی را، خلق خود می دانست. روند شناخت خود، روبرو شدن با تصادفی بودن خود،و رد یابی منشأ دلایل وجودی انسان، مشابه روند ابداع زبانی تازه است… بنا بر این تنها راه دلیل یابی وجود فرد، روایت داستان این دلایل به زبانی تازه است… به نظرم می توان بدون نتیجه،از دید انسان شناسی و با پرسش در باره وجود « فرهنگ جهان شمول» و از طریق روان شناسی با پرسش در باره وجود « روان شناسی جهان شمول » (۱) به موضوع دانش نگریست. می توان به طور یک جانبه و از نقطه نظرات بیشمار و راه های بسیار به این مسأله رسید…. لازمه ایده جامعه ای لیبرال آن است که ، با در نظر گرفتن ارجحیت واژه ها نسبت به اعمال و اقناع نسبت به اعمال قدرت، هر چیزی قابل قبول دانست. گشوده فکری نه بر اساس ادعای میلتون، که حقیقت همواره در برخورد های آزاد روشن می شود، بلکه به گفته کتاب مقدس، که حقیقت والاست و پیروز خواهد شد، باید مورد تشویق و حمایت قرار گیرد. از گشوده فکری باید به خاطر گشوده فکری دفاع کرد. جامعه لیبرال، نتیجه چنین برخورد هایی را ، هر چه باشد، «حقیقت» می نامد… (۲)
۵ ـ آرونوویتز و ژیرو: آموزش پسا مدرن.
در ۱۹۹۱، استانلی آرونوویتز، استاد دانشگاه نیویورک، و هانری ژیرو، استاد دانشگاه دولتی پنسیلوانیا ، کتابی کلیدی برای گنجاندن مفهوم «پسامدرن» در حوزه مطالعات فرهنگی نگاشتند. آن ها در نظر گرفتن این مفهوم را در برنامه ریزی آموزشی چنین توضیح می دهند:
مدرسین پسا مدرن معتقدند که آموزنده ترین برنامه های درسی ملهم از دانش ضمنی است که فراگیران از منابع فرهنگی در اختیار دارند،به عنوان مثال، فرهنگ عامه پسند رسانه های الکترونیکی. در تضاد با انتقال مطالب درسی بری از نقد در ریاضیات، ادبیات، جغرافیا و تاریخ، که به طور ناپیوسته و در ساعات درسی مجزا به فراگیران ارائه می شود، مدرس در پی شامل کردن تمام این موضوعات درسی در پروژه ای است که به مشارکت فراگیران، برای چند ساعت درسی پیوسته،انتخاب می شود. پروژه می تواند مطالعه موسیقی رپ،ورزش، جنگ داخلی، محلات شهر، جوانان در جامعه، روابط نژادی، جنسیت، و یا تقریبا هر چه دیگر باشد…
شکل گیری معنا، مرکز قدرت، سوبژکتیویته ( م ـ ذهنیت) بر اساس ایدیولوژی های مستتر در زبان است که به افراد اجازه برقرار کردن روابط مختلف با خود، دیگران و واقعیت وسیع تر را می دهد. کسانی که ساختار اقتصادی و فرهنگی هر جامعه را در اختیار دارند، در باره اهمیت و لزوم معنا ها، تجربیات مشروع ، و شیوه های نگارش و خوانش پراهمیت تر، تصمیم می گیرند. دانش باید در زمینه قدرت بررسی شود و در نتیجه رابطه بین نویسندگان، خوانندگان، و متون باید همچومحملی برای تولید خوانش های متفاوت، معنا ها و اشکال تولید فرهنگی در نظر گرفته شود. خوانش و نگارش باید فعالیت هایی مولد همچو اشکال گفتمانی که گفتگو، مبارزه، و اعتراضات را رقم می زنند محسوب شوند. دیدگاه غالب ، سواد آموزی را که اساسا توصیفی دانسته و آن را به فرادادن خواندن و نوشتن کاهش می دهد، و نیز به طور ضمنی از چنان پداگوژی که برتخصص فردی و مصرف منفعلانه دانش و مهارت ها تمرکز دارد، حمایت می کند… به عنوان مثال در کلاس ادبیات آمریکا،نه تنها استفاده از متونی که نقشی تعیین کننده در تاریخ ادبیات آمریکا ایفا کرده اند، بلکه نیز تدریس کتبی که از دید مخالف نگاشته شده و سنت اروپا محور آن ها را مشروع نمی داند، مناسب است. در این راه، هدف ما تمرکززدایی از برنامه درسی ادبیات آمریکا، از طریق مجاز شمردن صدا هایی است که باید خوانده، شنیده و مورد استفاده قرار گیرند. این برخورد به خوانش و نگارش، بخشی از کوششی وسیع تر است برای ایجاد سیاست های تمایز که موضوعات نژاد، طبقه، جنسی، قومی و رجحان های جنسیتی را از موض توانمند کردن و نه کم آوردن و تسلیم در امر آمورش مطرح سازد… پسامدرنیسم، ابزار نظری جدیدی به مدرسین ارائه می دهد تا زمینه تعریف مرکز قدرت را مورد مداقه قرار دهند… به منظور تعمیق حیطه عملکرد پروژه دمکراسی رادیکال، می بایست آن را به روابط اجتماعی وسیعتر پیوند زده و افراد و گروه های به حاشیه رانده شده به دلایل خاستگاه طبقاتی، جنس، نژاد، سن، و یا منشآ قومی را مشمول آن ساخت. موضوع مهم در این میان، شناختن این امر است که پسامدرنیسم ، مدرسین را مجهز به دیدی پیچیده تر و آگاهی بیشتر می سازد تا روابط فرهنگ، قدرت و دانش را مطالعه و تحلیل کنند… چنین پداگوژی، دانش و تجربیاتی را که به فراگیران فرصت ابراز فکر و عقیده و شکل دادن به هویت خود را بدهد، مشروع دانسته و ارائه می کند. نیز، فرصتی است برای فراگیران تا صدای جمعی خود را یافته و با تکیه بر تجربیات هویت سازی، نه تنها به خود و دیگران معنا دهند، بلکه قادر شوند فرهنگ مسلط را به نقد کشند… آنچه مورد نظر است، برنامه ریزی برای چنان پداگوژی است که جایگرین زبان مستبدانه از بر خوانی و درس پس دادن شود تا فراگیران داستان های خود، خاطرات جمعی، و صدا های متکثر را در میدان شکل گیری و مشروعیت یافتن دانش، روایت کنند… در دنیایی پسا مدرن و بری از مرز زندگی می کنیم… خرد به بحران رسیده است، و شرایط سیاسی و ایدئولوژیکی تازه ای برای شکل دادن به انواع مبارزات مهیا شده اند که به باز معنا کردن سیاست به طوری بسیار متفاوت ره می برد. برای مدرسین، این امر همان اندازه مربوط به آموزش است که به سیاست. (۳)
http://newlearningonline.com
ـــــــــــــــــــــــــ
پانوشت ها
۱) cultural universals/ psychological universals.
(۲
Rorty, Richard. 1989. Contingency, Irony and Solidarity. Cambridge: Cambridge University Press. pp. 4–۵, ۶, ۲۷, ۵۱–۵۲
ـ (۳
Aronowitz, Stanley, and Henry Giroux. 1991. Postmodern Education: Politics, Culture and Social Criticism. Minneapolis MN: University of Minnesota Press. pp. 15, 93, 101, 81, 128–۱۲۹, ۱۳۳
مترجم: از هانری ژیرو مقالات بسیاری در این تارنما منتشر شده است.
***************************************
انتشار هر بخشی از این نوشته بدون تماس با نگارنده/مترجم ممنوع و موجب پیگرد قانونی است. بخش هایی از متن بدون خدشه به محتوی آن حذف شده اند. متن کامل به صورت کتاب منتشر خواهد شد.