نوشتهی لیندا پون / مترجم هانیه بختیاری
پیش از پاندمی، معمار معاصر دیوید هارت متوجه استقبال روز افزون مردم از پدیدهای شد که برای مدتها بود از مد افتاده بود. اتاق کار در خانه! هارت مدیر عامل شرکت هارت استاینبرگ است. شرکتی که مجموعههای بزرگ آپارتمانی با کاربریهای مختلف در سراسر دنیا طراحی میکند. کارفرماهای هارت اخیرا از او میخواستند تا کمدها یا دستشوییها را کوچکتر کند تا بتواند یک فضای کوچک برای جای دادن یک میز کار در واحدهای مسکونی تعبیه کند با این وجود قبل از همهگیری ویروس کووید تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد واحدهای مسکونی با فضای مختص به کار طراحی میشدند اما او پیش بینی میکند این رقم از این پس به ۷۵ درصد افزایش یابد. بعد از کمرنگ شدن مفهومی به نام دفترکار در خانه پس از سالهای ۱۹۹۰ میلادی این ایده دوباره در طراحی واحدهای مسکونی رونق گرفت. بعد از اینکه دولتها در سراسر دنیا و به خصوص در امریکای شمالی شرکتها و ادارات را تعطیل کردند رویه و عادات کاری افراد دچار تغییرات بنیادی شد. وقتی میلیونها نفر مجبور شدند از خانه کار کنند. بنابر گزارش وال استریت ژورنال، افراد بلندپایه در این دوره صدها هزار دلار صرف ساختن فضاهای کاری لوکس در خانههایشان کردند. بقیهی ما اما مجبوریم آشپزخانه و میزناهارخوری را با همخانه، همسر و کودکانمان که اکنون از خانه و به صورت آنلاین درس میخوانند تقسیم کنیم. افراد جوانی که در آپارتمانهای کوچک و در شهرهای بزرگ زندگی میکنند در ایجاد فضای کاری داخل کمد، دستشویی و راهرو از خود خلاقیتهای ویژهای نشان دادهاند و با کمک پلتفرمهای جلسات آنلاین مثل زوم و اسکایپ قادرند تا پس زمینه تصویر خود را به تصاویر معقولتری تغییر دهند تا کسی در این جلسات متوجه اصل ماجرا نشود. تجمیع محل زندگی و کار افراد را مجبور کرده تا در طراحی خانههایشان بازنگری کنند. افراد زیادی نیز سناریویی را بررسی میکنند که حتی بعد از گذار از این دوره افراد حداقل چند روز در هفته را از خانه کار کنند. کار از خانه شاید ایدهای ماندنی باشد که هرروز پذیرفتهتر میشود. اما این فضای کار در خانه باید چه خصوصیاتی داشته باشد و اساسا فضای کار از ابتدا چگونه از خانه سر درآورد؟
ایده ی اتاق کار در خانه چنانچه امروز آن را میشناسیم در واقع از داشتن اتاقی مختص کتابخانه در دوره ویکتوریایی یعنی اوایل ۱۸۰۰ میلادی نشات گرفته است. اتاقی که مردهای طبقه مرفه در آن میز کاری خود را قرار میدادند و همچنین کتابها، مدارک و لوازم اداری خود را چنان به نمایش میگذاشتند که نشاند دهد این افراد تحصیل کرده و دنیا دیدهاند. به گفته ی الکس اندرسون استاد معماری دانشگاه واشنگتن به خصوص در شهرهای کوچک در قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی ملاکین و زمین داران امریکایی و اروپایی همواره اتاقی در خانه داشتند که اتاق کارشان نیز حساب میشد. با وجود اینکه داشتن کتابخانه همچنان نمادی از ثروت خانواده حساب می آمد این فضا نیز مانند فضاهای دیگر خانههای دوران ویکتوریایی مثل اتاق بیلیارد و نورگیر و اتاق طراحی جای خود را به خانه های طبقه متوسط در قرن بیستم باز نکرد. اما ایده داشتن اتاق کار در خانه های مسکونی به سالها قبل از دوره ویکتوریایی برمیگردد. آریستوکرات ها، اربابان و ملاکین همواره نوعی از اتاق کار در خانه هایشان داشتند. اندرسونن میگوید خانه های اعیانی معمولا اتاقی جدا در خانه داشتند که به کارهای اداری اختصاص میافت. اتاقی کوچک، خصوصی و گرم که به آن کابینت یا اتاقک میگفتند. این اتاق معمولا به مکاتبات و مراسلات مرد خانه اختصاص داشت و گاهی هم مبلمانی اضافی برای منشی و دستیار در آن تعبیه میشد. برای سالیانی طولانی دفتر کار در حقیقت همان اتاق کار در خانه بوده است. مغازه داران معمولا بالای مغازه شان زندگی میکردند و فضایی در خانه داشتند که به رتق و فتق امور مغازه در آن میپرداختند. در کارگاهها نیز معمولا در گوشه ای از فضا میز کاری قرار داده میشد که کارهای اداری آنجا انجام بگیرد. هارت معتقد است که با وجود اینکه خیلی از خانه ها اتاق مجزایی برای کار کردن داشتند اما ایده اتاق کار از یک میز کار ساده در گوشه ای از کارگاه، مغازه یا کارخانه شروع شده. فضایی که به گردانندگان آن کارگاه اجازه میداده که به دور از مشغله معمول کاری تمرکز خود را بر امور اداری کسب و کارش معطوف کنند. کک لوید مدیر موزه املاک استیجاری در نیویورک میگوید با وجود اینکه آپارتمان های اجاره ای در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم لزوما اتاق کار نداشتند اما کار از خانه ایده ی مرسومی در آن دوره بوده است. او میگوید ما در این موزه به زندگی خانواده هایی میپردازیم که در طول ۱۵۰ سال در مجتمع های مسکونی استیجاری در قلب نیویورک سالهای ۱۸۶۰ تا اواخر قرن بیستم زندگی میکردند و چگونه زندگی هایشان در این سالها دستخوش تغییر شده. اما جدا از اینکه این افراد در چه زمینه ای فعالیت داشته اند ایده کار از خانه ایده ای مرسوم به شمار می آمده است. در مواردی عضوی از خانواده برای اندکی درآمد بیشتر به کارهای جانبی روی می آورد مثل شستشوی لباس یا نگهداری از کودکان دیگران. در مواردی دیگر ممکن بود یک خانواده کل کسب و کار خود را با چندین کارمند در یک آپارتمان کوچک ۴۰ متری اداره کند. میز چرخ خیاطی مادر خانواده ممکن بود به انجام امور اداری این بیزینس خانگی تبدیل شود که هیچ فضایی در خانه هدر نرود. اواخر قرن ۱۹ اکثر خانواده ها چه کشاورز، چه کارگر کارخانه و چه فروشنده و مغازه دار در فاصله ای نزدیک از محل کارشان زندگی میکردند اما گسترش حمل و نقل عمومی و دیرتر خودروهای شخصی به این معنی بود که دیگر نیازی نبود که افراد تا محل کارشان پیاده بروند پس آنها میتوانستند بسیار دورتر از محل زندگی شان به سرکار بروند. به عقیده ریچارد کارل بیوسون استاد تاریخ معماری دانشگاه ویریجینیا این یکی از دلایل از بین رفتن اتاق کار در خانه در اوایل قرن بیستم بود. صنعتی شدن و شهرنشینی باعث گسترش مشاغل اصطلاحا یقه سفید یا پشت میز نشینی شد و اینجا بود که آنچه ما امروز بعنوان ساختمان اداری میشناسیم شروع به شکلگیری کرد چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی. ادارات فضاهایی بودند که مدارک در ابعاد قطور در آن انبار میشدند و با اینکه کارمندان میتوانستند تعدادی از این کاغذها را با خود به خانه ببرند اما عمده کارهای اداری در دفتر انجام میشد. فضایی که کارمندان با همکاران خود تقسیم میکردند. به همین ترتیب کم کم فرهنگ کاری در این فضاها شکل گرفت که با فرهنگ کاری در خانه کاملا متفاوت بود. طبیعت کار دفتری چنان بود که کار تنها میتوانست در محیط اداری انجام شود چرا که عمده منابع کار در آن محیط جای داشتند و این به این معنا بود که وقتی فرد به خانه میرفت دیگر نمیتوانست به کارش ادامه دهد و به این ترتیب افراد بعد از کار به تفریح و همراه خانواده خود زمان را میگذراندند. برای افراد زیادی این شروع جدایی زندگی حرفه ای و زندگی شخصی شان بود.
اتاق کار، اتاق مهمان و میز آشپزخانه
چنان که قرن بیستم به پیش میرفت ایده اتاق کار هم کم کم به خانه ها برمیگشت. اندرسون میگوید برخی از خانه های مدرن دهه ۴۰ میلادی اتاقهایی داشتند که به نقاشی، مجسمه سازی، عکاسی و سایر فعالیت های جانبی افراد خانه اختصاص میافت. اما بیشتر خانه هایی که بعد از جنگ جهانی دوم تا دهه ۶۰ میلادی ساخته شدند معمولا کوچکتر از آن بودند که اتاق کار جدایی داشته باشند. به این دلیل خانواده های مرفه معمولا اتاقی در خانه داشتند که هم اتاق مهمان بود هم اتاق کار. این اتاق ها معمولا به سالن پذیرایی باز میشدند و معمولا جزو فضای عمومی حساب میشدند که مستقیم در دسترس مهمانها بود بدون اینکه لازم باشد به فضای خصوصی خانه وارد شوند. دیرتر در اواسط قرن بیستم برای کارفرمایان و مراجعین رده بالا معمولا علاوه بر کار فضایی هم برای سرگرمی کارفرما طراحی میشد. فضایی که معمولا در آن مینشستند و مینوشیدند یا شام میخوردند. اندرسون میگوید با این وجود باید توجه کنید که در این دوره داشتن چنین فضایی در خانه تنها به قشر کوچکی از جامعه محدود میشد و به هیچ وجه جزو روال عادی زندگی افراد نبود. در این دوره تنها یک خانه از ده خانه اتاق کار داشت و بقیه کسانی که میخواستند در خانه کار کنند معمولا میزی در اتاق خواب داشتند تا فضایی را اشغال نکنند. در دوره بعد از جنگ شغل بیشتر از زنان، خانه داری، نگهداری و کمک به اقتصاد خانواده بود. پس زنان در آن دوره نیازی به اتاق کار جدا نداشتند و اینگونه بود که میز کار در آشپزخانه شکل گرفت. ایده این بود که مادر خانواده فضایی برای اداره امور خانواده داشته باشد. همچنان که وظایف مادر بیشتر و بیشتر میشد. پلان های آشپزخانه هم باز شدند تا برای افراد امکان نظارت بر بچه ها در حین آشپزی و انجام کارهای خانه را فراهم کند. میز کار در آشپزخانه و در قلب خانه بود تا مادر بتواند در حین کار به تمام خانه اشراف داشته باشد اما کم کم با بزرگ شدن بچه ها و خروجشان از خانه مادران میتوانستند یکی از اتاق خوابها را به فضای کاری تبدیل کند اما این فقط در شرایطی بود که مادر دیگر نیازی به حضور در مرکز خانه و نظارت بر همه چیز نداشت. نکته جالب دیگر تفاوت جنسیتی در فضای کار خانه در آن دوره بود. فضای کار مردانه معمولا فضایی بود که مرد شخصیت حرفه ای خود را به نمایش بگذارند اما به جز زنانی که تنها زندگی میکردند و شغل خارج از خانه داشتند شخصیت زنان آن دوره که عموما به عنوان خانه دار تعریف میشدند نیازی به داشتن اتاق کار نداشت به همین دلیل اتاقهای کار معمولا مردانه ترین اتاق خانه بود به عنوان مثال اگر تمام دیوارهای خانه رنگ روشنی داشت اتاق کار با رنگ تیره و دکور چوبی طراحی شده بود. همچنان که اوضاع اقتصادی بهتر میشد و خانه ها بزرگتر میشدند ایده داشتن یک فضای مردانه در خانه مشابه کتابخانه دوران ویکتوریایی بیشتر و بیشتر مرسوم میشد.
در دوران پاندمی اتاق کار هرجاییست که شما میخواهید. با وجودی که تصویر ما از اتاق کار اتاقی خاص و مجزاست اما معمولا این ایده لزوما درست نیست. در دوره ویکتوریایی میز کار میتوانست در هرجایی از خانه از اتاق خواب گرفته تا گوشه آشپزخانه جا بگیرد. اکنون هم معمولا دفتر کار به مبلمان اداری بیشتر بستگی دارد تا به اتاق خواب. همچنان که دورکاری در این دوره گسترش یافته و ما بیشتر و بیشتر در خانه کار میکنیم واژه دفتر کار حتی میتواند به یک میز کار در گوشه خانه اتلاق شود. یک میز کار کوچک هر اتاقی را میتواند به اتاق کار تبدیل کند. حتی برای اثبات به اداره مالیات هم نیازی نیست که شما اتاق مجزایی برای کار داشته باشید بلکه تنها کافیست که بخشی از خانه را به صورت خاص و متداوم به کار اختصاص داده باشید. به جز مبلمان تکنولوژی هم نقش قابل توجهی در امکان کار از خانه در این دوره داشته است. در دهه ۷۰ تا ۹۰ ماشین تحریرها، دستگاههای اسکن و پرینت و کامپیوترهای بزرگ فضای زیادی اشغال میکردند که نیاز به داشتن اتاق کار را بیشتر میکرد اما با کوچکتر شدن کامپیوترها و وسایل جانبی شان در بیست سال گذشته تعریف فضای کار کاملا تغییر کرده و دیگر از هرجایی حتی از روی تخت خواب و روی کاناپه میتوان کار کرد و در جلسات و کنفرانس های مختلف شرکت کرد. همچنین ایده کار از فضای سومی مثل کافی شاپ ها و کتاب فروشی ها فضای دل انگیزتری از آپارتمانهای کوچک و تاریک برای کار فراهم کردند. قبل از همه گیری ویروس کووید کار کردن از کافه نزدیک خانه با اینترنت و برق مجانی و محیطی گرم و دلچسب کافی شاپها را تبدیل به دفتر کار ثابت برای افرادی کرده بود که یا مستقل کار میکردند یا امکان دور کاری داشتند اما همچنان که کافه های زیادی مجبور شدند به خاطر شرایط موجود تعطیل شوند معلوم نیست که این افراد چه زمانی یا اساسا هرگز میتوانند به اصطلاح دفتر کار خود برگردند. همچنان که کارمندان زیادی این روزها از خانه کار میکنند مشکلات استفاده از تکنولوژی هم بیشتر و بیشتر مشخص میشود. خصوصا در کنفرانس های آنلاین و ویدئوکالها که قسمت بزرگی از روزهای کاری تشکیل میدهند. بدون یک فضای مجزا و به دور از سر و صدا شرکت در جلسات آنلاین با وجود انواع و اقسام صداهای پس زمینه و رفت و آمدهای اعضای خانواده امری بسیار دشوار به نظر میرسد. بنابراین کارشناسان معتقدند کنترل نور و صدا در طراحی خانه های نقش مهمی خواهند داشت. شرکتهای بزرگ زیادی مثل توییتر در سراسر دنیا در این دوره به این نتیجه رسیده اند که مضرات داشتن یک فضای بزرگ مرکزی از مزایایش بیشتر است و در نتیجه تصمیم گرفتند بعد از دوران پاندمی هم به دورکاری ادامه دهند. به این ترتیب برای شرکتهای آینده وجود یک یا دو فضای کاری در خانه به یک الزام تبدیل خواهد شد چراکه تمام افراد خانواده باید بتوانند همزمان از خانه کار کنند. اکنون که ثابت شده ما برای انجام کارمان دسترسی آسانی به اطلاعات و منابع مورد نیازمان داریم دیگر نیازی نیست که در یک فضای مرکزی مشترک کار کنیم شاید در سالهای آینده و روز به روز ایده یک دفتر خانگی در مقابل دفتر کار مرکزی تکامل بیشتری پیدا کند.
ترجمه از وبسایت بلومبرگ به آدرس زیر:
what happened when the office came home