انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تأملی بر معماری مساجد معاصر ایران

بی‌تردید، تا سده اخیر، مسجد شاخص‌ترین کالبد معماری ایران و معرف آن بود. اما در سده گذشته، از مسجد سپهسالار به این سو، گویی ساخت مسجد از حافظه تاریخی معماران ایرانی پاک شده است و معماران ایران قادر به خلق مکان عبادی برای مؤمنان نمازگزار نیستند. شاهد این ادعا بی‌شمار مساجد کوچک و بزرگی است که در حاشیه خیابان‌ها و در بسیاری از موارد به سبک خانه‌های مجاور و با افزودن نشانه‌هایی غیراصیل، ساخته شده‌اند. به‌طور کلی می‌توان مساجد معاصر را در سه دسته عمده جای داد:

۱. مساجد کوچک محلی

۲. مساجد دانشگاهی

۳. مساجد با معماری خاص

مساجد دسته اول معمولاً توسط اهالی هر محل و با هدف برپایی نماز جماعت و با هزینه کم و عمدتاً با کمک اهالی و نذورات مردمی ساخته و اداره می‌شوند. در ساخت این مساجد که تعدادشان نیز کم نیست، توجه خاصی به معماری بنا نمی‌شد؛ معمولاً بنا فاقد عناصر تاریخی معماری مسجد مانند گنبد و مناره و ایوان است و با تابلو و نهایتاً کاشی‌کاری اطراف ورودی مسجد، بنا از ساختمان‌های مجاورش متمایز می‌شود. گاهی میز مناره‌ای الحاقی به فضای سردر افزوده می‌شد. در برخی موارد نیز مناره الحاقی، فلزی است که تنها نشانه‌ای سطحی از مناره است و ربطی به معماری بنا ندارد. این مساجد از این حیث مهم تلقی می‌شوند که «مردم‌ساخت» هستند و تبلور واقعی خواست مردمی است که در جست‌وجوی مکانی حداقلی برای اقامه نماز در بستر شهرهای مدرنی بودند که اصالت را به ساخت بلوار، واحدهای آپارتمانی و فضای سبز شهری می‌دادند. از آنجا که این مساجد در بستر شهر، طراحی نشده بودند، به‌ناچار در بسیاری از موارد با خیابان مجاور هم‌جهت بودند تا با قبله. از آنجا که این مساجد محصول خواست اجتماعی فوری بودند نمی‌توان انتظار چندانی از معماری بنا داشت.

مساجد در دسته دوم، مساجد دانشگاهی، از آنجا که در بستر یکی از مظاهر مدرنیته یعنی دانشگاه با تعریف و ساختار وارداتی‌اش ساخته می‌شدند، معماران کوشیده‌اند نگاهی متفاوت و تاحدی منطبق بر اصول معماری مدرن، معماری غالب قرن بیستم، به ساخت مسجد داشته باشند. در معماری این‌گونه مساجد، برخی از معماران، اصولی از معماری مدرن را که با ارزش‌های اسلامی منطبق می‌شد، اخذ کردند و در ساخت مسجد به‌کار بردند؛ مثلاً تأکید بر عملکرد و پرهیز از تزئینات اسرافی، سادگی و خلوص بنا، به‌حداقل رساندن مصالح ساختمانی. در ساخت این مساجد، مدرن‌سازی فرم و فضای مساجد تاریخی یکی از اهداف مد نظر بسیاری از معماران بود. شاهد ادعا مسجد دانشگاه تهران است که معمار کوشیده فضا و عناصر تاریخی معماری مسجد را در مشخصه‌های معماری مدرن بازآفرینی کند. داشتن مخاطب خاص تحصیل‌کرده و جوان، ضرورت رعایت ضوابط خاص طراحی در پردیس‌های دانشگاهی و بودجه تقریباً محدود دانشگاه‌ها در توسعه کالبدی از جمله عوامل مؤثر بر ساخت مساجد دانشگاهی هستند. اما مساجد این دسته علی‌رغم برخی نمونه‌های موفق، نتوانستند مدلی از ساخت جدید مسجد در ایران عرضه کنند و تبدیل به ویترین معماری ایران شوند.

مساجد در دسته سوم، بنا به دلایل مختلف، بستر ظهور و بروز مساجد متنوع شد. از مسجد التقاطی نمایشگاه بین‌المللی تهران گرفته تا مساجدی که حتی عملکرد را فدای ساختارشکنی مساجد تاریخی کردند. در این دسته، در مورد هر یک از مصادیق می‌توان به‌طور ویژه بحث کرد. در مسجد الجواد، فرم مرکزگرای بنا، نمازگزاران را در یافتن جهت قبله به اشتباه می‌اندازد و اساساً جهت‌مندی مسجد که یکی از ارکان مهم بنای ساخته شده بر زمین مسجد است مورد بی‌اعتنایی قرار گرفته. در مسجد الغدیر، توجه بیش از حد به ارائه فضای انتزاعی از هندسه رو به تعالی و نیز اهمیت ورود به بنا از خیابان میرداماد، سیرکولاسیون را آنچنان مخدوش کرده که نمازگزار نخست وارد شبستان مسجد می‌شود و سپس برای وضو به حیاط می‌رود. در کالبد این مساجد، دوری از عناصر تاریخی و انتزاع مدرن آن‌ها از اهداف پروژه بوده است. در مسجد شهرک غرب، علی‌رغم وجود عناصر تاریخی معماری مسجد و تلاش برای انطباق آن با تصویر ذهنی مردم از مسجد، ارائه مدلی مجلل از مسجد آنچنان اهمیت یافته که اسراف از ویژگی‌های معماری بنا قلمداد می‌شود! در مسجد دیگری همه عناصر تاریخی مسجد، «زوائدی» قلمداد می‌شود که از بدنه اصیل مسجد زدوده و مسجد از قید آنها آزاد شده است و نهایتاً، محصول، فرمی سیال است که متوجه بنای همسایه و خیابان مجاورش است تا متوجه جهت قبله و خاطره ذهنی و تاریخی ایرانیان از کالبد فضای عبادی‌شان.

به همین ترتیب می‌توان درباره هر یک از مصادیق بحث کرد و میزان انطباق هریک با اصول ساخت مسجد در اسلام، سنت ساخت مسجد در ایران و میزان بداعت و نوآوری را در آن‌ها بررسی کرد که از حوصله این یادداشت خارج است؛ اما حلقه مفقوده اکثر مساجدی که در دوران معاصر ساخته شده است، نه کیفیت زیبایی‌شناختی بنا، نه وسعت بنا، نه عملکرد آن، نه بداعت و نوآوری، نه تجمل و سادگی، نه خلوص و ایهام در بناست؛ بلکه حلقه مفقوده شاید میزان توجه معمار به روح عبادت باشد؛ روح عبادتی که در سنت ساخت مسجد در ایران، با تک‌تک سلول‌های سازنده بنا درک و فهم می‌شد؛ میزان توجهی که معمار به عالم بالا، به تعالی روح نمازگزاران و ذات اقدس الهی داشت. عالم خیال معمار در دوران پیش از مدرن، آکنده از صور خیالینی بود که حسب تزکیه نفس، تقوا و مراقبت، مورد افاضه باری‌تعالی قرار می‌گرفت و روح صیقل یافته او در اثر تذکر و تذکار، آیینه تجلی زیبایی ذات اقدس الهی بود. در انتها باید گفت ساخت فضا و کالبد عبادت از مسیر توجه به روح عبادت امکان‌پذیر است و در غیر این صورت، محصول، شمایی غیراصیل از فضای عبادی است.