انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

بررسی چالش ها وفرصت های عراق جدید برای منافع و امنیت ملی ایران

ما در این نوشته در پی پاسخ و تحلیل این سوال هستیم که: چالش ها و فرصت های عراق جدید برای منافع و امنیت ملی ایران کدامند؟ برای رسیدن به پاسخ این سوال اول نگاهی به رابطه این دو کشور همسایه که در حاشیه خلیج فارس قراردارند میاندازیم وسپس به تحلیل سوال اصلی این گزارش می پردازیم.

اگر یک دولت از بازتاب انقلاب اسلامی ایران به هراس افتاد، این دولت عراق بود. این نگرانی از دو عامل نشات می گرفت: نخست ، عامل جغرافیاست. موقعیت همسایگی ایران و طول مرز مشترک بین دو کشوربه معنای آن بود که که احتمال تاثیرپذیری عراق از تحولات ایدئولوژی و ساختار قدرت همسایه شرقی خود بسیار زیاد است. عامل دو هم پوشی هویت ایرانیان و عراقی هاست . نگرانی خاص عراق این واقعیت بود که اکثر مردم آن با ایران شیعه هم مذهبند و در عین حال، شمار کثیری از شهروندان عراقی نیز ایرانی الاصلند.( جان .ال. اسپوزیتو، ص۹۳ )

عراق از نظر ژئوپولتیکی در خط مقدم میان دنیای ایرانی وعرب قرار گرفته است. به رغم تاثیرات عمیق این دو فرهنگ بر یکدیگر طی دورهای تاریخی مختلف ، احساسات قومی وفرهنگی خصومت آمیز میان آنها هنوز عمیق است، و ملی گرائی جدید نیز تشدید می کند. ازانجاکه هر دو کشور ایران و عراق به فاصله بیست سال از یکدیگر نظام پادشاهی خود را برانداختند وحکومت هائی انقلابی تبدیل شدند، تزریق ایدئولوژی به این فرایند، هر بار رقابت میان دو کشور تشدید کرده است.

بذرهای کشمکش مستمر امروزی، در منازعات گستره تری ریشه داردکه به مدت یکصدسال ادامه داشته است وبه نظر می رسد که ضدیت متقابل میان دو کشور،رسیدن به یک راه حل دائم منتفی می سازد؛ با توجه به حضور یک اکثریت شیعه درعراق که قرن هاست با ایران پیوند تنگاتنگ دارد، وبه مثابه منشاء دائمی تصادم میان بغداد و تهران عمل می کند؛ و حضور یک اقلیت کرد در هر دو کشور که هر یک از دو کشور از ان به عنوان اهرم براندازی استفاده می کند- اما ایران در موقعیت بهتری قرار دارد.

پس از پایان جنگ تحمیلی علیه ایران از طرف عراق به نظر می رسید که ایران برای مدتی طولانی مقهور عراق احیاء شده باقی بماند. اما جنگ خلیج فارس این معادله را دگرگون ساخت. ویران شدن عراق، بازگشت ایران به موضع سیطره طبیعی بر خلیج فارس، و متعادل کننده هر گونه تلاش عراق برای سرکردگی دست کم به مدت پنج سال تسریع کرد.(ص۴۰/قبله عالم،گراهام فولر)

سرحدات میان فرهنگ های غربی بین النهرینی و ایرانی که طی هزاران سال گذشته، محل طولانی ترین و مستمرترین درگیری ها برای ایران بوده است، امروزه در حد فاصل ایران و بوده است، امروزه در حد فاصل ایران و عراق قرار دارد. با حرکت بیش از پیش هر دو کشور به سمت اشکال ملی گرایانه نظام سیاسی، این نقطه تقابل فرهنگ ها حساسیت بیشتری پیدا کرده است. با این همه، عرصه ای که این کشمکش فرهنگی در آن اتفاق می افتد به خوبی تشریح نشده است.ما صرفاً از مسائل مرزی که در بسیاری از کشورهای خاورمیانه شایع است صحبت نمی کنیم. مردمان این فرهنگ، درگذشته، بناگریز مناسبات تنگاتنگی با یکدیگر داشته اند- گاهی اوقات به صورت سیطره یکی بر دیگری، وگاهی در قالب یک مجموعه- که هریک عمیقاً بر دیگر تاثیرگذاشته است.(ص۴۰و۴۱/گراهام فولر)

مرزهای فرهنگی میان ایران و مردمان عرب غیر ایرانی، اگر هم زمانی متمایز بوده، اسلام این تمایز را کم رنگ کرد. ایران با پذیرش رسمی آئین تشیع، از ورانی متاخر، با بخش اعظم باقیمانده دنیای اسلام فاصله گرفت. در واقع برگزیدن آئین تشیع به عنوان مذهب ملی تا اندازه ی بهره گیری از نوعی ایدولوژی برای متمایز کردن این کشور از رقیبش، ترکیه عثمانی، بود. ایران دوران صفوی، طی حدود یکصدسال بعدی، به جنگ های سرزمینی ب امپراطوری عثمانی و بسط هویت مذهبی متمایز کردن این کشورو مذهبی با ستیز با اغلب همسایگان سنی خود، از جمله قلمرو عراق کنونی (البته در اینجا منظور از عراق کنونی، عراق جدید نمی باشد) که تحت حاکمیت مذهب سنی قرار می داد.

به لحاظ فکری نیز آئین تشیع ایرانی، اذهان بارورایرانی را از روندهای فکری موجود در دنیای گسترده تر اسلام سنی جدا کرد، و به وسط چشم اندازهای ایدئولوژیک جزمی پرداخت که در خدمت دولت نیز قرار نداشت.

جدا از تنش های فرهنگی در این قلمرو مرزی، در دوران معاصر، مسائل عمده و مشخص تری نیز در مناسبات میان دو کشور پیش آمد که نوعی میراث ژئوپولتیک بود. (ص۴۲و۴۳/گراهم فولر)

موقعیت ژئوپلیتیکی ایران، در ساختار فضائی ژئوپلتیک جهانی همراه با دارا بودن کدهای ژئوپلیتیک مؤثر و خیلی قوی در داخل کشورهای همسایه و منطقه­ ی خاورمیانه، به گونه­ ای است که قدرت­ های جهانی و نیز کشورهای هم منطقه با ایران را نسبت به تغییر در وزن ژئوپلیتیکی و تحولات داخلی و خارجی خود بسیار حساس کرده است. زیرا در بسیاری از موارد منافع ملی کشورهای منطقه و منافع بازیگران داخلی کشورهای منطقه در رابطه­ ی مستقیم با شرایط ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایران و تصمیمات رأس نظام سیاسی ایران قرار دارد. در سطح جهانی اهمیت موقعیت ژئوپلیتیکی ایران به گونه­ ای تشریح شده است که آن را هارتلند ژئوپلیتیک قرن بیست و یکم و در قلب منطقه­ ی بیضی شکل انرژی استراتژیک، قرار داده است. به طوری­ که هرگونه تغییری در وضعیت ژئوپلیتیک ایران، شرایط ژئوپلیتیکی کشورهای منطقه­ ی خاورمیانه را بر هم زده و در سطح جهانی تغییرات و تبعات ژئواستراتژیک بر جای می­ گذارد.

جمهوری اسلامی ایران از سه بعد «ژئوپلیتیک»، «انرژی» و «فرهنگی- ایدئولوژیک» ظرفیت و توانایی تأثیرگذاری بر نظام بین­ المللی را دارد. افزون بر آن، ایران، خود زمانی تشکیل دهنده­ ی نظم بین­ المللی بوده است. از نظر ژئوپلیتیک، موقعیت جغرافیایی ایران به نحوی است که در همسایگی قدرت­ های مهمی چون روسیه و حوزه­ ی نفوذ امریکا (جنوب خلیج فارس) قرار دارد. قرار گرفتن در مناطقی که قدرت­ های بزرگ، منافع حیاتی برای خود قائل­ اند، به طور طبیعی، جایگاه کشور را در تعامل میان قدرت­ های بزرگ افزایش می­ دهد. از نظر اقتصادی شاهراه­ های بزرگ تجاری جهان در دریا و خشکی یا از ایران یا از نزدیکی ایران می­ گذرند و بر این اساس، ایران با پانزده کشور همسایه دارای مرز آبی و خاکی است، ضمن این­ که با برخوردای از بخش قابل توجهی از انرژی جهان، داشتن تسلط ژئوپلیتیکی بر بیش از نیمی از ذخایر انرژی دنیا در منطقه­ ی خلیج فارس جایگاه مهم در میان کشورهای صادرکننده نفت (اپک) و نهایتاً، نقش بالقوه ایران در تأمین امنیت اقتصادی و انرژی به عنوان سوخت سیاست در جهان برجستگی خاصی دارد. به دلیل اهمیت و حساسیت این موقعیت ژئوپلیتیکی است که قدرت­ های بزرگ، مانع تقویت و نقش آفرینی یک ایران ناهماهنگ با نظام بین­ المللی می­ باشند.

در چهار دهه­ ی گذشته، مهم­ ترین عامل تأثیرگذار در تحول موقعیت ژئوپلیتیکی ایران که مبنای تعاملات ایران با قدرت­ های جهانی و منطقه­ ای را شکل داده است، همین اندیشه­ های ایدئولوژیک مردم و حکومت ایران در قالب ایدئولوژی اسلامی- شیعی می­ باشد. اهداف حکومت ایران بر پایه­ ی همین اندیشه تعریف شده و همواره از داده­ های مادی خود همچون ژئوپلیتیک انرژی و دسترسی و دیگر پتانسیل­ های ملی خود در راستای رسیدن به اهداف اعتقادی و ایدئولوژیک خود بهره برده است و متقابلاً از همین عوامل نیز تأثیر پذیرفته است

در دوره­ ی قبل و بعد از انقلاب اسلامی به دلیل ماهیت نظام بین­ المللی و سیستم دو قطبی، رفتار مستقل برای کشورهای منطقه­ ی خاورمیانه بسیار دشوار و پرهزینه بوده است. خروج ایران از محور غرب و تعارض ایدئولوژیکی اساسی حکومت انقلابی ایران با اتحاد جماهیر شوروی باعث شد تا موقعیت ژئوپلیتیکی ایران در نظام جهانی به سرعت تنزل یافته و سرانجام اوضاع بین­ المللی و محیط منطقه­ ای و درکی که عراقی­ ها از وضعیت سیاسی- نظامی و اجتماعی ایران داشتند و نیز اعتقاد عراقی­ ها به توانمندی نظامی خود در برابر ایران، سبب شد، استراتژی عراق با هدف کسب پیروزی سریع بر پایه­ ی جنگ محدود و برق آسا» (علیه ایران) طرح ریزی شود. موضع­ گیری و رفتار آمریکایی­ ها در برابر ایران، از جمله «عملیات طبس» و «طرح­ ریزی کودتای نقاب»، برای عراق این معنا و مفهوم را در برداشت که امریکایی­ ها در پی براندازی نظامی جمهوری اسلامی» هستند و لازمه­ ی تحقق این امر، وارد کردن یک شوک نظامی است که با حمله­ ی عراق انجام می­ گرفت.

سرانجام ارتش رژیم عراق با اهداف از پیش تعیین شده، تهاجم سراسری خود را علیه ایران در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ از زمین، هوا و دریا آغاز نمود. جنگ ایران و عراق یکی از طولانی­ ترین و خونین­ ترین جنگ­ های پس از جنگ جهانی دوم محسوب می­ شود. این جنگ، صرف­ نظر از جنبه­ های گوناگون و چرایی آغاز آن در تاریخ دویست ساله­ ی ایران، از آن جهت مهم است که توانست به روندی که از اول حکومت قاجاریه در محدودیت ارضی ایران و نفوذ سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و… بیگانه در کشور آغاز شده بود، پایان دهد.موقعیت ژئوپلیتیک ایران در جنگ تحمیلی در بین کشورهای خاورمیانه را می­ توان این­ گونه بیان کرد که برخی از حکومت­ هایی که روابط نزدیکی با شاه داشتند و یا اساساً نمی­ توانستند در خارج از چارچوب سیاست امریکا و ملی­ گرایی عربی عمل کنند، ایران را نه در قالب کشوری اسلامی بلکه به طور سنتی در قالب فارس و شیعه می­ دیدند که ظاهرا با عرب ها و اهل تسنن دشمنی دارد. کشورهای عرب خلیج فارس بر اساس چنین نگاهی، دشمنی سنگینی را با جمهوری اسلامی ایران شروع کردند و با امریکا و عراق هماهنگ شدند . (اکرم نیا محمد،تبیین موقعیت ژئوپلتیک ایران)

علت آغاز جنگ اگرچه از این مطلب ما به دور است و نیازی به توضیح و تحلیل نیست،ولی به صورت گذرا اشاره ی می کنیم.

روابط سیاسی ایران با کشور عراق از زمان استقلال این کشور در سال ۱۹۳۲ م تا کنون، دوره های کوتاهی از همگرایی و زمانهای طولانی از رقابت منطقه ای را تجربه کرده است. عراق کشوری که بخش مهمی از آن بر روی ویرانه های تمدنهای بین النهرین پیش بینی شده بود؛ در همان ابتدای استقلال، از مرزهای جغرافیایی ترسیم شده به وسیله استعمارگران ناراضی بود؛ نقطه شروع اختلافات منطقه ای ایران و عراق از مقطع حکومت عبدالکریم قاسم کلید خورد؛ وی با استفاده از یک نام جعلی به جای خلیج فارس، آغاز کننده این سناریو بود. بعدها، حزب بعث عراق با استفاده ی حداکثری از تعارضات ایدئولوژیک دوران جنگ سرد و با ادعای باز پس گیری بخشی از قلمرو جغرافیای سیاسی ایران به استناد عهدنامه های ناتمام بین ایران و عثمانی و ترکیب آن با اختلافات قومی و مذهبی، بنیانگذار اصلی رقابت منطقه ای بین ایران و عراق به طور خاص و ایران با جهان عرب به طور عام شد. حزب بعث برای خروج عراق از بن بست جغرافیایی در دسترسی محدود به آبهای آزاد، دست به قماری خطرناک زد تا با هدایت مطالبات تاریخی اعراب به سمت ایران و بهره برداری از تغییرات ژئوپلیتیک منطقه، موجب تحمیل جنگ ۸ ساله به ایران با حمایت های مالی، زمینی، بین المللی و لجستیکی جهان عرب و قدرتهای فرامنطقه ای از عراق و تحمیل تلفات جانی و مالی جبران ناپذیری بر دو کشور شود و روابط سیاسی ایران با جهان عرب را با شکاف جدی مواجه کند. صدام برای عملیاتی کردن منویات توسعه طلبانه و افزایش فضای حیاتی کشورش به شیوه هیتلر عمل کرد. نقش و پیامدهای به جای مانده از عملکرد حزب بعث در تعمیق واگرایی منطقه ای، همچنان باقی است.( تحولات اخیر عراق و تاثیرات آن بر ژئوپلیتیک ایران/سیدعطاتقوی/سایت تابناک)مساله ی که بعضی از نظریه پردازان به آن درباره آغاز جنگ عراق علیه ایران بیان می کنند مربوط به انقلاب اسلامی ایران است.

حکومت عراق در پی انقلاب واضح ومشهود بود وخود را در سیاست های مشوش و محتاطانه ای که متعاقباً از سوی عراق اتخاذ شد، نشان داد. در اغاز، حکومت عراق پیروزی در مبارزه را به طرف ایرانی خود تبریک گفت. بعلاوه، این رژیم از انتقاد از رهبر انقلابی ایران، امام خمینی (ره)، ((به دلیل ترس از تاثیر این جنبش اکراه در عراق ))اکراه داشت. با این حال، از منظر عراق به سرعت معلوم شد که اتخاذ چنین مشی مسالمت آمیزی انقلاب را چنان بازتابی باز نخواهد داشت. در اوایل سال۱۹۸۰، دیدگاه عراق این بود که ((اگر جمهوری اسلامی شیعه امام خمینی خود را پابرجا سازد،به پوشش دادن ودر بر گرفتن جنوب عراق، وطن جمعیت کثیر شعیه کشور و جایگاه شهرهای مقدس شیعیان، نجف وکربلا، متعهد می شود)). نگرانی اولیه حکومت عراق و در واقع بسیاری از شهروندان آن از تهدید ناشی از انقلاب ایران، در ان زمان به قدر کافی واضح بود. با این همه، حدود ده سال بعد، بهدلیل روشی حاشیه ای که در آن انقلاب بر جامعه عراق اثر گذاشته است، این تشویش ونگرانی می توانست ظاهر شود.(ص۹۳و۹۴/جان ال اسپوزیتو)

صدام حسین، حاکم عراق، به بهانه انجام اقدامات تحریک آمیز از سوی ایران و در واقع تعقیب نقشه ای که از مدت ها پیش برای برتری یافتن در خلیج فارس و جهان عرب در سر داشت به ایران حمله کرد. (ص۱۳۰/ روح الله رمضانی)

زمانی که انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت و مهم ترین هدف حکومت پس از به روی کار آمدن صدور انقلاب بود. انقلاب باید از طریق رسانه ها و تبلیغات نیز صادر می شد و نقطه مرکزی انقلاب “ایدئولوژی” اسلامی-شیعه بود. از آنجای که حکومت صدام،حکومت سکولار بود و قانون شان را بر اساس قانون اساسی زمینی ( یعنی به کتاب آسمانی ) رجوع نکرده بودند، ایدلوژی حکومت ایران را برای خود یک خطر به حساب می آورد و یکی از علتهاو بهانه های حکومت وقت عراق شد برای حمله به ایران.پس از پایان یافتن جنگ ایران وعراق تا امروز، سیاست مهار عراق سه مرحله را پشت سرگذاشته است. ویژگی مرحله اول – از آتش بس ۲۷تیر۱۳۶۷(۲۰اوت۱۹۹۸) تا تجاوز عراق به خاک کویت در ۱۱مرداد۱۳۶۹(دوم اوت۱۹۹۰)- حاکم بودن نوعی حالت نه جنگ نه صلح ، بین ایران و عراق بود، به بن بست کشیدن مذاکرات دو کشور که با پا درمیانی سازمان ملل انجام می شد موجب هزاران مورد نقض آتش بس، ادامه اشغال ۲۶۰۰مایل مربع از خاک ایران توسط عراق، وعدم مبادله ۱۰۰هزار اسیر جنگی که دو سوم آنها را اسرای ایرانی تشکیل می دادند شده بود.سیاست ایران برای مهار عراق در مرحله دوم که از زمان تجاوز عراق به خاک کویت تا پایان جنگ خلیج فارس را در بر می گرفت سیاستی دو سویه بود. از آغاز بحران یاد شده ایران سیاست خود در قبال تجاوز عراق را از سیاستی که در زمینه مسائل حل نشده جنگ ایران و عراق در پیش گرفته بود تفکیک کرد. در ۱۳ مرداد۱۳۶۸ ایران اقدام آن کشور (عراق) را محکوم کرد و خواستار ((عقب نشینی فوریسربازان عراقی به مرز های شناخته شده بین المللی وحل مسالمت آمیز اختلاف))شد. (ص۸۵و۸۶/رمضانی).

سومین مرحله در سیاست ایران برای مهار عراق که از پایان جنگ ۱۹۹۱ خلیج فارس تا زمان نگارش بررسی حاضر را در بر می گیرد از برخی جهات وضعیت((نه جنگ، نه صلح که در فاصله آتش بس اوت۱۹۸۸ میان د. کشور و تهاجم اوت ۱۹۹۰ عراق به کویت بر مناسبات دو کشور حاکم بوده شبیه است. هر چند نیروهای عراقی از خاک ایران بیرون رفته، اسرای جنگی(با وجود برخی اختلافات باقیمانده) مبادله شده اند، وعراق قرار دادالجزایر را پذیرفته است هنوز سخن از هیچ گونه قرار داد رسمی برای صلح در میان نیست. در عوض دو طرف دشمنی های خفیفی در حق هم می کنند.(ص۸۷/رمضانی)

بحران ۱۱ سپتامبر شرایط مساعدی را برای تثبیت نقش مداخله گرایانه آمریکا در نظام بین الملل فراهم ساخته است. در واقع این تحولات استراتژی ایالات متحده ا دستخوش تحول ساخته و باعث شده که شاهد الگوی رفتاری جدیدی را درسیاست خارجی آن کشور باشیم.
آنچه که پس از حادثه ۱۱ سپتامبر بوقوع پیوسته تغییر ساختار نظام بین الملل به یک ساختار آمرانه است که در نتیجه موقعیت جهانی امریکا را بهبود بخشیده و در نهایت زمینه تثبیت رهبری ایالات متحده آمریکا را در ساختار جدید فراهم ساخته است.
سخنان جرج بوش پس از حادثه ۱۱ سپتامبر مبنی بر اینکه دولتها باید میان دو گزینه کمک به ائتلاف ضد تروریسم و یا در کنار تروریستها بودن یکی را انتخاب نمایند، نشان از اتخاذ سیاستی آمرانه از سوی آمریکا در سطح نظام بین الملل دارد. عملکرد آمریکا پس از آن نیز خود موید این نوع از سیاست جدید است آمریکائیان دلیل اتخاذ این سیاست را مبارزه با تروریسم اعلام نمودند و در واع استراتژی مبارزه با کمونیسم که چندین دهه به مرحله اجرا در آمد به استراتژی مبارزه با تروریسم تبدیل گشت. این استراتژی از نظر عملی با حمله به افغانستان و سرنگونی حاکمیت طالبان آغاز گشت و بازتاب آن ایجاد فضایی از نگرانی از حمله آمریکا به کشورهای مخالف آمریکا در مناطق مختلف جهان بوجود آورده که خاورمیانه و بویژه عذاق در اولویت اول قرار گرفت.(عبدالرضا فرجی راد/ص۷۶)

مساله کردها و حکومت فدرال :

در زمان صدام حسین فشار بر کردها افزایش یافت و عده زیادی از رهبران و نیروهای مؤثر در کردستان متواری و یا تسلیم رژیم بعثی شدند. صدام حسین تلاش های زیادی جهت اجرای سیاست عربی کردن برخی مناطق کردنشین به عمل آورد و با زور و تهدید و ترور توانست دو حزب عمده کردستان عراق یعنی حزب دموکرات کردستان و حزب اتحادیه میهنی کردستان را وادار به تسلیم و تبعیت نماید. در طول جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، دو حزب یاد شده در مقطعی برای نیروهای عراقی اطلاعات جمع آوری کرده و علیه ایران عملیات ایذایی انجام می دادند. با پایان یافتن جنگ و اشتباه صدام حسین در تهاجم به کویت که منجر به اقدامات بین المللی علیه رژیم وی گردید، کردها توانستند تحت حمایت قطعنامه های شورای امنیت به ویژه قطعنامه ۶۸۸، که مربوط به ممنوعیت ورود نیروهای نظامی عراق به مناطق شمالی و جنوبی این کشور می شد، قدرت خود را بازیابند. صرف نظر از اهداف پنهانی آمریکا و اسرائیل در همکاری و حضور در کردستان عراق، این منطقه با کمک های آمریکا پس از یک دوره اختلاف، سیاست خود مختاری را دنبال نموده است. پس از سقوط رژیم صدام حسین کردها با همکاری آمریکا به صورت فعال در روند دولت سازی شرکت نمودند و موفق شدند خود مختاری مناطق کردنشین شمال عراق را در چارچوب قانون اساسی جدید این کشور به تصویب برساند. اکنون کردستان عراق دارای خود مختاری است و اولین رئیس جمهور عراق جلال طالبانی رهبر حزب اتحادیه کردستان از میان کردها انتخاب گردیده است.
بدون تردید تحولات اخیر بر عامل ژئوپلتیکی کردها تأثیر گذار بوده و علاوه بر دستیابی کردها به خود مختاری به نحو چشمگیری موجب مشارکت مؤثر آنان در قدرت سیاسی در عراق گردیده است. امروزه کردها که همواره یکی از عوامل مهم ژئوپلتیکی در عراق هستند و به عنوان یک نیروی چالشگر قدرت مرکزی در عراق تأثیر گذار بودند، خود به عنوان بخشی از حاکمیت عراق محسوب می شوند و در طراحی و اجرای سیاست های این کشور دخالت مستقیم و مؤثر دارند. اعطای خود مختاری به کردها توسط قانون اساسی جدید عراق، نقش ژئوپلتیک آنان را در صحنه عراق فزونی بخشیده است.(محمداکرمی نیا)

ایران ضمن حمایت از شورای حکومتی عراق که ترکیبی از شیعیان، کردها، و اهل تسنن است، در برابر مساله هویت سیاسی کردها عراق، مواضع خاص خود را داشته و طبیعی است که با تشکیل دولت مستقل کرد، مخالف باشد. انچه مهم است سیر جریانات نشان می دهد که شورای حکومتی وایالات متحد آمریکا با نوعی فدارلیسم در عراق موافقت دارد. ضمن اینکه با تاکید واصرار کردها که متحد بی چون وچرای آمریکا در طول سیزده سال گذشته تجربه کرده اند بنظر نمی رسید با هیچ راه حل دیگری موافقت نمایند. طبیعی است که با توجه به عدم شکل گیری آنرا به تاخیر می اندازد وحتی ممکن است به درگیریها منجر شود. بویژه که هیچ وقت شرایط در عراق همچون امروز برای تشکیل یک حکومت فدرالی آماده نبود وبسیاری از کشورهای دنیا بویژه کشورهای اروپایی از طرح فدرالی کردن عراق و دادن حق امتیاز به کردها حمایت می کنند.

بنابراین اصرار ایران مبنی بر ایجاد یک حکومت مرکزی در عراق، ضمن اینکه به احتمال زیاد به نتایج مثبتی منتج نخواهد شد بلکه از سویی به روابط خوب ایران و گروههای مهم کردی در عراق لطمه جدی وارد می سازد. علاوه بر آن روابط دو گروه متحد عراق یعنی گروههای شیعی و کردی را تحت تاثیر قرار می دهد. چنین اتفاقاتی نفوذ وقدرت مانور سیاسی ایران را در عراق بسیار کاهش می دهد. وشیعیان در این کشور تحت فشار مضاعف قرار خواهند گرفت. انچه دراین میان مهم است نقش موثر اساسی ایران در اقناع گرو ه های عراقی و بویژه کردها در قبول طرحی است که به تمامیت ارضی عراق لطمه وارد شنود، همسایگان را با بی ثباتی روبه رو نسازد و کردها نیز بتوانند به نحوی در اداره امور داخلی خود، خود مختار باشند.

اگر همسایگان عراق بویژه جمهوری اسلامی ایران بتواند ضمن حفظ دوستی خود با کردها آنها را به داشتن یک نوع خود مختاری بر اساس تقسیم بندی جغرافیایی قانع کند، منافع ایران و عراق بیش از هر طرحی دیگری تامین خواهد شد.(عبدالرضا فرجی/ ص۷۹و ۸۰)

در صورتی که جمهوری اسلامی ایران رفتار خود را تغییر دهد و از شکل گیری حکومت مستقل کردهای عراق ممناعت به عمل آورد و مداخله بکند، این باعث می شود که که تمامی کردهای منطقه یعنی (ترکیه، ایران و عراق) چون یک هویت”کرد” در خود احساس می کنند، برعلیه ایران به پاخیزند واین دوباره باعث می شود که نیروهای و قدرتهای فرامنطقه ای(غربی ها) وارد عمل بشوندو به کردهای منطقه کمک بکنند واین برای منطقه و ژئوپلتیک ایران و امنیت ملی ایران نیز یک تهدید و خطر محسوب میشود

شیعیان:

بطور تاریخی و عقلی، سیاست خارجی ایران محکوم یا متعهد به یک منطقه گرایی شیعی است، پیوستگی مذهب تشیع ومنافع ملی ایران، حتی برای سایر کشورها نیز محسوس است. بطوریکه در مورد شیعیان عراق مهم ترین نگرانی آمریکا مداخله ایران در این مساله است. این نگرانی در مورد کشورهای عربی نیز وجود دارد.

سیاست خارجی ایران همواره ناچار بود ملاحظاتی منطقه ای آن هم از نوع واکنشی داشته باشند. تشیع هنگامی که تدریجا با زندگی تاریخی ملت ایران ممزوج گردید تا اندازه قابل تأکیدی مشروط به شرایط ایران شد. گسترش و تقویت ایران با فرهنگ ایرانی همانا گسترش و تقویت تشیع است. می توان اندیشید که حالت عکس نیز صادق دارد. به همین جهت این تصویر در ایران وجود دارد ، حالا که فرصتی برای شعیه در عراق بوجود آمده باید از آن استفاده نمود، ممکن است این نظر قالب در ایران وجد داشته باشد که اگر شیعه در عراق قدرت را در دست بگیرد و همگرایی با امریکا و غرب هم داشته باشد باز هم به نفع منافع ملی ایران است که شیعه سهم عمده ای در حاکمیت عراق را بدست آورد. این بدان معنی است که هر میزان گسترش برای ایران نیزبحساب می آید. این واقعیت را باید پذیرفت که شاید در طول چند قرن گذشته چنین فرصتی انهم به خاطر حادثه ۱۱سپتامبر برای شیعه وجود نداشته است. هم اکنون شیعیان درافغانستان از وضعیت سیاسی مناسبی برخور دارند. شیعیان در عراق اگر هدفمند و منطقی رفتار بکنند شهم مهمی از قدرت را در عراق بدست خواهند گرفت. فضا مناسبی برای شیعیان در شرق عربستان و همچنین جمعیتی حداکثر شیعه در بحرین باز شده که پیش از اینها امکان فعالیت و حق طلبی برای آنها وجود نداشته است. در واقع می توان گفت که ژئوپلتیک شیعه از مرزهای چین و افغانستان تا لبنان باز شده که علت اصلی آن یکی گسترش ترورسیم سلفی و نگرانی شدید غرب از آنها و دیگری تحولات عراق و فضای ایجاد شده برای شیعیان در ان کشور است. آنچه که مهم به نظر می رسد این است که باید رفتار سیاسی ما در عراق به نحوی باشد که نگرانی از قدرت گرفتن شیعه بویژه توسط ایلات متحده امریکا از بن رفته و با حداقل کاهش یابد تا قدرت لابی و چانه زنی کشورهای عربی برای مخالفت با آن بی نتیجه بماند. در این میان ایجاد وحدت میان تمام گروههای شیعی عراق، عدم احساس تحکم از سوی جمهوری اسلامی ایران، عدم تحریک و برخورد مستقیم آنها با کشورهای عربی، عدم مخالفت از ارتباط و تماس آنها با کشورهای فوق، فراهم کردن تقویت هر چه بیشتر روابط اکراد وشیعیان که روی هم جمعیتی بیش از ۸۰درصدر جمعیت عراق تشکیل می دهند ، از نکاتی است که ایران باید در نگاه سیاسی خود به تحولات عراق به آن بپردازد. در صورتیکه شیعیان عراق بتوانند خود را ساختار قدرت عراق تثبیت نمایند بی تردید وضعیت شیعیان در دیگر کشورها ی منطقه نیز تغییر خواهد و نهایتاً بر اهمیت ژئوپلتیکی کشورمان و نقش گسترده ای در منطقه پیدا خواهند کرد. (فرجی،ص۸۱و۸۲)

پس از صدام حسین شیعیان به خوبی توانسته اند با اتکاء به مؤلفه های قدرت خود از فرصت پیش آمده بهره برداری نمایند و حضور سیاسی خود را در عراق گسترش و تعمیق بخشند امروزه هیچ قدرتی نمی تواند بدون در نظر گرفتن شیعیان در عراق نقش آفرینی نماید و بدون ملاحظات ساختار توزیع قدرت سیاسی در عراق که شیعیان در آن از برجستگی فراوانی برخوردارند، تأثیر گذار باشد بدون تردید ظهور عراق جدید که در آن شیعیان سهم عمده ای در قدرت دارند، پیامدهای گسترده ای برای ژئوپلتیک منطقه خاورمیانه به همراه خواهد داشت. تحولات عراق در سطح کشورهای منطقه بطور یکسان مورد ارزیابی قرار نگرفته و برداشت های گوناگون و بعضاً متضادی از ظهور عراق جدید ارایه شده است. در میان کشورهای همسایه عراق، ایران و ترکیه در مقابل این تحولات مواضع مثبتی اتخاذ نموده اند اما از نظر کشورهای عرب همسایه تغییرات در عراق به منزله تهدیدی برای هویت عربی این کشور و حاوی پیامدهای سوء و بی ثبات کننده برای منطقه تلقی گردیده است (اکرم نیا،/ خاورمیانه، عراق جدید و ایران).

 

مساله اقتصادی

ذخایر عظیم نفت و گاز در عراق اهمیت زیادی را برای این کشور فراهم آورده است. ذخایر نفت عراق بیش از ۱۱۲ میلیارد بشکه تخمین زده شده که از این نظر عراق را در مقام بزرگ ترین دارندگان ذخایر نفت جهان قرار داده است. عراق یکی از کشورهای مهم صادر کننده نفت و از اعضای مهم اوپک به شمار می رود. هزینه استخراج نفت در عراق به دلیل وجود تعداد زیادی میدان کم عمق و عظیم بسیار پائین است. همچنین امکان بهره برداری از چاه های نفت عراق با سرعت بالا وجود دارد. در عراق از هر چاه به طور متوسط ۱۳۴۸۰ بشکه نفت در روز استخراج می گردد. در عراق ۷۴ میدان نفتی شناسایی شده که عمدتاً مورد بهره برداری قرار نگرفته است؛ از ۵۲۶ نقطه شناسایی شده در صحرای غربی عراق تاکنون فقط ۱۲۵ نقطه توسعه یافته و حفاری شده است.
صادرات نفت در سال ۱۹۸۹ (قبل از تهاجم به کویت)، ۵/۳ میلیون بشکه در روز بوده است که درآمدی معادل ۵/۱۴ میلیارد دلار در سال را عاید این کشور کرده است. همچنین عراق دارای ۱۱۰ میلیارد فوت مکعب ذخایر گازی است.
همچنان که ارقام نشان می دهند میزان ذخایر نفت و گاز عراق سهم مهمی در ذخایر جهانی دارند و این کشور پتانسیل لازم برای ایفای نقش های مهم تر در تأمین انرژی جهان را دارد. به همین دلیل مسئله نفت یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار ژئوپلتیکی عراق بوده است. اکرم نیا،/ خاورمیانه، عراق جدید و ایران)

ایران و عراق از هر جهتی مهم ترین کشور های منطقه خلیج فارس هستند. هر چند وسعت عربستان هیچ وقت نتوانسته است به اندازه ایران و عراق بر مسایل منطقه و جهان تاثیرگذار باشد.این بدان معنی نیست که میزان تاثیرگذاری عربستان برتامین انرژی مورد نیاز جهان و تاثیرات آن مورد غفلت قرار گرفته است.(۸۱ص/فرجی)

مرز ۱۳۳۶ کلیومتری عراق با ایران طولانی ترین مرز عراق با همسایگان آن کشور است؛ از سویی با توجه به وجود منابع عظیم نفت هر دو کشور، هر دوی آنها مورد جشم داشت و توجه خاص قدرتهای جهانی قرار دارند، اکثریت جمعیت دو کشور را شیعیان تشکیل می دهد همین امر دو کشور فوق را بعنوان مهم ترین کشور شیعیه جهان مطرح کرده است.

نظر به اینکه کشورهای ایران و عراق بعنوان مهم ترین کشورهای این منطقه، در طول چند دهه گذشته به عوامل واگرا در روابط دو جانبه توجه داشته اند، ضروری است با توجه به شرایط جدید منطقه ای وبین المللی و سقوط عامل اصلی واگرایی یعنی رژیم بعثی در عراق، به زمینه های مثبت همکاری وسازندگی بین دو کشور اندیشه نمایند. درا ین راستا، همکاری و همبستگی بین این دو کشور، علاوه بر حل بهتر و سریعتر مشکلات، همکاری و همبستگی بین این دو کشور، علاوه بر حل بهتر و سریعتر مشکلات، موقعیت انها را در صحنه منطقه ای وبین المللی تحکیم خواهد بخشید. ضمن اینکه از این همکاری می توان به نفع ممنافع ملی دو کشور حداکثر بهره برداری را بعمل اورد. وزمینه را برای یک همگرایی در خلیج فارس که بتواند به عامل مهم توسعه اقتصادی کشورهای منطقه تبدیل شود، فراهم نمود.(فرجی/ص۸۳)

نتیجه گیری

شرایط جغرافیای دو کشور به نحوی است که از تنوع خیلی خوب برخوردارند. آب، خاک و اقلیمی مناسب دارند. منابعشان بسیار خوب و تا اندازه زیادی دست نخورده و مهمتر از آن دسترسی به منابع انرژی دارند که خودبه خود می توانند از منابع مالی مشترک سرمایه گذاری خارجی به نحو احسن استفاده کنند. بخصوص در بخشهای جنوبی یعنی در جلگه های حاصلخیز بین النهرین و دنباله آن یعنی جلگه خوزستان این عوامل طبیعی بهتر به هم نزدیک می شوند. و به شکلی مکمل عمل کنند، به نحوی که همه امکانات طبیعی بهتر به هم نزدیک می شوند و به شکلی مکمل کنند، به نحوی که همه امکانات طبیعی را یکجا در خود جمع کرده اند.

خروج نظامیان آمریکایی از عراق ، فرصت مهمی برای کشور به حساب می آید که ایران نیز می تواند در آن سهیم باشد. بنابراین عاقلانه آن است که به گونه ای رفتار و تعامل با عراق برقرار شود که باعث اعتماد سازی شود و از موارد و مساله های مهمی که اشاره در بالا به صورت درست تبدیل به فرصت کنند و در سیاست خارجی خود که مرکز اصلی روابط کشورها در عرصه بین اللمل می باشد، بدنبال تامین امنیت ملی و بدست آوردن منافع ملی کشور باشند.

در حال حاضر که عربستان قیمت نفت خود را کاهش داده است، یکی از فرصتهای است برای ایران که در صدور ذخایر نفتی و گازی با یکدیگر همکاری بکنند ، ولی یک مشکل اصلی گروهک تروریستی داعش است که البته با توجه به آخرین اخبار ،شهر تکریت آزاد شده است. واین یک نشانه خوب برای بازگشت امنیت حداقل برای عراق است و اگر عراق به امنیت دست پیدا بکند ،امنیت به نفع منافع ایران وامنیت ملی ش خواهد بود. همکاری این دو کشور بایکدیگر بر سیاست های اوپک هم تاثیر گذار خواهد بود که به نفع دو کشور همکاری کننده است.

 

منابع

اسپوزیتو جان . ال، انقلاب ایران وبازتاب جهانی آن، مترجم: دکتر محسن مدیر شانه چی،تهران،انتشارات باز،چاپ سوم ۱۳۸۸
رمضانی روح الله،چهارچوبی تحلیلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، مترجم: علی رضا طیب،تهران انتشارات نی،چاپ ششم ۱۳۸۸
فولر گراهام، ژئوپلتیک ایران(قبله عالم)، مترجم: عباس مخبر،تهران،نشر مرکز، چاپ چهارم ۱۳۸۹
فرجی راد عبدالرضا، ژئوپلتیک عراق جدید، و تاثیر آن بر منافع ملی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، مجله ژئوپلتیک، بهار۱۳۸۴
خوجم لی عبدالوهاب، تبیین موقعیت ژئوپلتیک ایران، فصلنامه نگین ایران، دوره ۱۱، ،شماره۴۴، بهار ۱۳۹۲
اکرمی نیا محمد، خاورمیانه ،عراق جدید و ایران، سایت اسلام تایمز، ۷تیر ۱۳۸۸
سید عطا تقوی اصل، تحولات اخیر عراق و تاثیرات آن بر ژئوپلیتیک ایران، سایت تابناک، ۲۲خرداد ۱۳۹۳