جایگاه برده و برده داری ، در نظام اجتماعی و اقتصادی ایران باستان (از مادها تا سرنگونی ساسانیان)
و از قضا این نحوه زندگی عشیره ای و جماعت قبیله ای و روستایی است که در نهایت به لحاظ ساختاری ، تبدیل به عاملی می گردد در جهت جذب ، به جای دفع ؛ بنابراین اگر فرض را بر این قرار دهیم که نخستین جنگ و ستیزهای آریایی های (ایرانی!؟) ، به دلیل تصرف اراضیِ بومی ها، جهت زندگی و سکونت بوده ، اما در دوره های پس از اسکان یافتگی ، شاهد جنگهایی هستیم که دلایل دیگری داشته است ؛ به عنوان مثال جنگهایی که در رابطه با تولید اجتماعی و نحوه معیشتی آنها بوده است. در ایام باستان ، «کشاورزی» نیز می توانسته یکی از انگیزه های اقدام به جنگ باشد تا به ضرورتهای نحوه تولید و هستی اجتماعی و معیشتی ، پاسخ داده شود : کار روی زمین و ایجاد تأسیسات آبیاری؛ مطابق اسناد و مدارک ، ایرانیان باستان در حالیکه در نظام «عشیرتی و جماعت روستایی» به سر می بردند ، به جهت تولیدات اجتماعی مبتنی بر کشاورزی ، از سیستم «برده داری » هم برخوردار بودند ( ۸ ) . و در همین زمان است که پس از تأمین نیازهای کشاورزی ، اضافات اُسرای جنگی ، بردگانی به شمار می آمدند که جهت امور خانه داری ، موظف به خدمت به مالکِ خود بودند ؛ و از آنجا که از الگوهای پدرشاهی و عشیرتی تبعیت می کردند ، برده ، هم ، عضوی از خانواده پدر سالار (پدر شاه) محسوب می شد ـ به این معنا که همه اهالی خانه در نظام «پدرشاهی» ، جزو اموال پدر، به شمار می آمدند ـ . واژه ایرانیِ دمانا ، نمانا ، مانا ، (( Demmana , Nmana , Mana ) ، به معنای زن و فرزندان و زنان فرزندان بود که لااقل در آغاز قرن [پنجم قبل از میلاد] بردگان را هم شامل می شده است ( ۹ )؛ که بدین ترتیب، به عضوی از عشیره تبدیل میشدند ( ۱۰) .
نوشتههای مرتبط
در آن مناسبات تاریخی و زمانیِ خاص ، یعنی ایامی که هنوز راهها ، حمل و نقل و ارتباطات و بسیاری از عوامل دیگری که بتواند امکان سفر و مهاجرتهای (داخلی و یا خارجیِ) خودخواسته ی کارگرانِ جویای کار را به وجود آورد، وجود نداشته ، انجام تولیدات اجتماعی کشاورزی ، نیازمند دست یابی به نیروی کار ، آنهم به صورت «انبوه» بوده است که معمولا این نیروی کار از جا و مکانی ، در سرزمین های دیگر، جمع آوری میگردید. و ظاهراً «جنگ» ، (مسلما نه همه جنگها) در آن دوران ، راه حل مناسبی برای این کار به نظر می رسید . به عنوان مثال : «در روزگار ساسانیان ، کار بردگان اهمیت بزرگ خود را در کشاورزی نگاه داشته بود، به طور کلی فرماندهی ساسانیان ، اسیران جنگی رومی را تبدیل به برده کرده و برای کار به شبکه های آبیاری گسیل داشته بود. پاره ای از پژوهشگران که البته دلایلی نیز دارند، چنین میپندارند که در روزگار نخستین شهریاران ساسانی ، لشکرکشی های سپاهیان ایران به قلمرو امپراتوری بیزانس، یکی از هدفهای اصلی اش ، به چنگ آوردن اسیران جنگی برای تکمیل کردن بردگان دولتی بوده است»(۱۱).
در نقل قول آورده شده ، دو مطلب مهم برای مطرح شدن وجود دارد : اول ، ایرانیان باستان ، بردگان را به منزله نیروی کار می دیدند و بر خلاف رومی ها علاقه و تمایلی برای تبدیل آنها به گلادیاتور ، ـ و خشونتهای خونین آنها جهت برنامه های سرگرم کننده اهالی شهر ـ نداشتند. و مورد دوم ، در می یابیم که در دوران برده داریِ عهد ساسانیان ، «برده های دولتی» نیز وجود داشته اند و به کارهای عمرانی می پرداختند و اسرای جنگی ، برای کمک به این بردگان بود که به بردگی گرفته می شدند.
به این ترتیب ملاحظه می گردد که جنگهایی از این دست ، در مقطع تاریخیِ خود ، فی نفسه ضرورتی اجتماعی و اقتصادی به شمار میآمدند ؛ زیرا با توجه به شرایط زمانه و مجموعه امکانات معیشتی در تولیدات اجتماعی ، دسترس ترین پاسخ به نظر می آمد ، که در نتیجه سیستمی را به وجود می آورد که متکی بر «کارِ برده» ها ، زمین ، کشاورزی و آبیاری بود . در چنین مرحله ای ، سیستم برده داری ، به خودی خود، اهمیت اجتماعی بالایی پیدا میکند ؛ در اینجا ، مسئله ی «عدالت» و یا «اخلاق» ، نمی تواند مطرح باشد . آنهم عدالت و اخلاقی که در جهان مدرن به مفاهیم آن دست یافته ایم ، و به طور پیش فهم همواره ، نگاه یا نحوه درک مان از چیزها را تنظیم میکند . مسئله ، مسئله ی «هستیِ اجتماعی و فرهنگیِ نظام برده داری» در بستر شرایط تاریخی و زمانیِ خاصِ آن ایام است . این صورت واقعی و عینی مسئله است. چیزی که با آن سروکار داریم مناسبات خاص اجتماعی در بستری فرهنگی است که به نزاع بر سر سکونت ، بقا ، و یا تولیدات اجتماعی دامن می زده است ؛ ویژگی های تاریخی ای که تنها در شرایط خود معنادار میشوند؛ یا به بیانی ، معنایی توجیه پذیر می یابند. وانگهی در دوران پارتها هم ، شیوه غالب در «مناسبات تولیدی» ، مبتنی بر سیستم «برده داری» بود . «گرچه هنوز به آن درجه از تکامل که در دیگر کشورهای مبتنی بر اصول برده داری مشهور گشته (مثلا امپراتوری روم) نرسیده بود » ( ۱۲ ) .
و اما لازم است از «جنگهای سیاسی» هم یاد کنیم . به عنوان مثال در جنگ مادها بر «علیه تجاوزات آشوریها» ، این «انگیزه ای سیاسی» است که چارچوب عملکرد در جنگ را رقم زده بود ؛ جنگی که در دهه نخست قرن هفتم قبل از میلاد بر علیه کشوری که در آن ایام متجاوز و ستمکار شناخته می شد ، انجام گرفت ( ۱۳ )؛ بنابراین به نظر میرسد با جنگی سروکار داریم که چندان در اندیشه ی مال و منال افراد و سرعت بخشیدن به رونق تولیدات برده داری نبوده است؛ دیاکوف می نویسد : « بسیاری از کسانی که به اسیری برده شده بودند و شاید اکثر آنان برای کارهای تولیدی مورد استفاده قرار نگرفته ، بلکه در خانه های صاحبان خویش مشغول خدمت شده به امور خانه داری پرداختند» ( ۱۴ ).
منابع :
.۸ دیاکونوف ، ا. م. ، تاریخ ماد ؛ زیر نظر احسان یارشاطر ؛ ترجمه کریم کشاورز ، تهران : انتشارت بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ۱۳۴۵، ص ۲۳۰
.۹ دیاکونوف ، ا. م. ، تاریخ ماد ؛ زیر نظر احسان یارشاطر ؛ ترجمه کریم کشاورز ، تهران : انتشارت بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ۱۳۴۵، ص ۲۳۱
.۱۰ تاریخ ایران ، از دوران باستان تا پایان سده هجدهم میلادی ، تألیف ن. و پیگولوسکایا ، آ. یو . یاکوبوسکی ، ل. . و. استرویوا ؛ ترجمه کریم کشاورز ، تهران : انتشارات پیام ، ۱۳۵۴ ، ص۷۸، ۷۹
.۱۱ تاریخ ایران ، از دوران باستان تا پایان سده هجدهم میلادی ، تألیف ن. و پیگولوسکایا ، آ. یو . یاکوبوسکی ، ل. . و. استرویوا ؛ ترجمه کریم کشاورز ، تهران : انتشارات پیام ، ۱۳۵۴ ، ص۷۸، ۷۹
.۱۲ دیاکونوف ، ا. م. ؛ تاریخ ماد ، زیر نظر احسان یارشاطر ؛ ترجمه کریم کشاورز ، تهران انتشارت بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ۱۳۴۵ ، ص ۳۷۷
.۱۳ دیاکونوف ، ا. م. ، تاریخ ماد ؛ زیر نظر احسان یارشاطر ؛ ترجمه کریم کشاورز ، تهران : انتشارت بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ۱۳۴۵، ص ۳۸۳ .
.۱۴ روسو، ژان ژاک، قرارداد اجتماعی، ترجمه منوچهر کیا، انتشارات دریا، تاریخ انتشار ۱۳۴۸، ص ۹
ادامه دارد…