با توجه به رشد و حضور پررنگ رسانه ها و تصاویر در زندگی روزمره ی افراد، گروهی از جامعه شناسان از امپراتوری رسانه ها سخن میگویند. صفحه های نمایش بزرگ و کوچکی که در تمام مکان ها با افراد همراه اند، رمان ۱۹۸۴ جورج اورول را تداعی می کنند. تلویزیون ها همچنان حضوری پررنگ در زندگی بسیاری از افراد و خانواده ها دارند. بسیاری از زنان خانه دار روزشان را با روشن کردن تلویزیون شروع می کنند و بسیاری از کودکان تا آخرین ساعات بیداری صداها و تصاویر سرگرم کننده ی رسانه ها را دنبال می کنند. علاوه بر این، چشم ها و دست ها روی صفحه ی موبایل ها در حرکت هستند و زیستن بدون رسانه های جدید برای بسیاری از افراد غیرقابل تحمل شده است.
با گسترش رسانه های جدید و امکاناتی که این رسانه ها در اختیار کنشگران اجتماعی و کاربران مجازی گذاشته اند، تحول بزرگی در رسانه ها به وجود آمده است. حال کاربران امکان مشارکت بیشتری را در تولید و انتشار محتوا دارند. همچنین رسانه های نوین دسترسی به افراد، اطلاعات و محتواها را آسان تر و فراگیرتر کردهاند. چرخیدن در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی مجازی به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی روزمره ی کاربران تبدیل شده است. لذا این ارتباط روزمره، سبک زندگی کاربران را متحول کرده است.
نوشتههای مرتبط
از طرفی در فرهنگ بصری مدرن که هویت فرد با ظاهر او پیوند تنگاتنگی یافته است، افراد شاهد تبلیغ بدن های زیبا و متناسب از رسانه های مختلف مانند تلویزیون، مجلات و شبکه های اجتماعی مجازی هستند. شرکتهای تولید خوراک، پوشاک و لوازم آرایشی و بهداشتی بدن ها را هدف تبلیغات خود قرار میدهند. در این تبلیغات به صورت مستقیم و غیرمستقیم رسانه ها زیبایی و بدن زیبا را تعیین میکنند و نشان میدهند.
همچنین، رسانه ها با تبلیغ لوازم آرایشی و بهداشتی، زیبایی را با مصرف پیوند می زنند. آنها مصرف را با شادی و لذت پیوند می دهند. مصرف را با زندگی، آزادی و قدرت پیوند می زنند. این مکانیسم ها که ناخودآگاه سوژه ها را هدف قرار میدهد، در پیامهای تبلیغاتی تلویزیونی به کار میروند. همچنین، تصاویر بدن ایده آل، جذاب و زیبا در فیلم های هالیوودی و شبه هالیوودی مدام تکرار میشود. به واسطه ی این تکرار سوژه ها حرکات و سکنات سلبریتی های مورد علاقه شان را می آموزند و با الگوبرداری از سلبریتی ها و دستکاری های خلاقانه خود، مانند آنها لباس می پوشند، آرایش میکنند و اینگونه به فرآیند مصرف وارد میشوند.
زبان بدن، شیوه های نشست و برخاست، سبک راه رفتن، ژست ها و حرکات و احساساتی که به واسطه ی بدن و صورت نشان داده میشود؛ همه و همه قابلیت فراگرفتن را دارند. همانند مارسل موس که تکنیکهای بدن را مطالعه کرده است و این تکنیکها را آموختنی میداند، این روزها میتوان از زبان بدن، ژست و راهرفتن هالیوودی سخن گفت که سوژه ها از طریق دیدن می آموزند. بدنهای هالیوودی و فیتنسی که در حال تکثیر هستند. بدنهایی که میتوانیم آن را بدن رسانهای بنامیم.
بدن رسانهای بدنی متناسب است. بدنی که از لحاظ قد و وزن مدام کنترل میشود و حجم عضلات و میزان چربی های آن باید به حد خاصی برسد. بدنی که رنگ پوست، چین و چروکها، برجستگیها و فرورفتگی های آن زیر ذره بین قرار میگیرد. هرگونه اضافه وزن و لاغری زشت و نیازمند اصلاح دانسته می شود. رسانه ها بدن متناسب را به بدن طبیعی، نرمال و سالم تبدیل می کنند و فرد ساعت های طولانی برای ساختن بدن، تغییر فرم آن و نزدیک شدن به بدن نرمال رسانه ای، تمرین و تلاش میکند. لذا، سوژه ها برای رسیدن به بدن رسانهای، به ورزش بدنسازی، داروهای افزایش وزن و کاهش وزن، رژیم های غذایی افزایش وزن یاکاهش وزن و اعمال جراحی زیبایی روی می آورند.
در پژوهشی به این نتیجه رسیدیم که گروهی از دختران مصاحبه شونده ساعات طولانی را به دیدن و دنبال کردن بدن های رسانهای اختصاص میدهند. تلویزیون و شبکه های ماهوارهای، اینترنت و شبکه های اجتماعی مجازی به ویژه اینستاگرام و تلگرام، درگاه های ورود سوژه به جهان بدن های رسانه ای است. بدنی که از طریق دیدن و دوباره دیدن، توسط سوژه ها بازتولید میشود. مصاحبه شوندگان تحقیق، از رسانه ها برای بازدید صفحات و کانالهای آرایش و بدنسازی، دنبال کردن «سلبریتی بدنسازها»، پیگیری برنامه های ورزشی و دریافت برنامه های غذایی استفاده میکنند.
آنها با انگیزه های مختلفی به ورزش بدنسازی و تناسب اندام، روی می آورند. گروهی از مصاحبه شوندگان تحقیق که از میان دختران دانشجوی دانشگاه گیلان انتخاب شدند، «برازندگی لباس ها» را یکی از انگیزه های خود برای رو آوردن به ورزش به منظور تناسب اندام عنوان کردند. به عبارتی، تناسب اندام، امکان پوشیدن لباس هایی را فراهم میکند که تولید انبوه در اختیار مصرف کنندگان خوش اندام قرار میدهد. از آنجا که لباسهای مطلوب مصاحبه شوندگان، با سایزهای خاصی وارد بازار میشود؛ این بدن است که برای برازندگی لباس، تراشیده و ورزیده میشود.
همچنین، خانواده ی سنتی یکی دیگر از دلایل رو آوردن به ورزش بدنسازی به منظور تناسب اندام است. در واقع افراد خانواده، فرد را به منظور افزایش شانس ازدواج و موفقیت در بارداری احتمالی پس از ازدواج، به شرکت در کلاس های بدنسازی تشویق میکنند. لذا نارضایتی از بدن نه تنها از سوی رسانه ها در فرد ایجاد میشود، بلکه از سوی افراد خانواده نیز به شکلی دیگر، افراد را به سوی بدن رسانه ای سوق میدهد.
نکته ی قابل توجه دیگر در این پژوهش مقاومت گروهی دیگر از سوژه ها در برابر بدن مطلوب رسانه ای است. سوژه ای که بدن رسانه ای را نادیده میگیرد. اگر رسانه ها زنان آرایش کرده را زنان زیبا نشان میدهند، آنها از جنبش های بدون آرایش میگویند و زیبایی را بازتعریف میکنند. اگر رسانه های بدنی مصنوعی که با دستکاریهای پزشکی و ورزشی ساخته میشود، را تبلیغ میکنند، آنها بر بدن طبیعی تأکید می کنند. اگر رسانه ها بدنی را نشان می دهند که مصرف و مصرف بیشتر هدف غایی آن است، آنها مصرفگرایی را پدیدهای مذموم میدانند.
اگرچه بدن رسانه ای به شیوه های مختلفی تبلیغ میشود و زیبایی، نشاط، سرزندگی، جوانی و قدرت در بدنی متناسب متجلی میشود، اما گروهی از زنان آگاهانه یا نیمه آگاه در برابر بدن رسانهای مقاومت میکنند. به عبارت دیگر، یکی از این اشکال مقاومت در برابر قدرت، مقاومت در عرصه ی بدن ها است. این مقاومت نه تنها در برابر سرمایه داری مصرفگرا شکل می گیرد؛ بلکه در برابر سیستم و گفتمان رسمی که بدنی نرمال و استاندارد ساخته است و بدن های خارج از دایره ی خود را تنبیه و طرد میکند، شکل میگیرد.