عارف بیژن
قره باغ ناحیه ای است در شمال رود ارس در جمهوری آذربایجان، در رسانه های گروهی جهان آن را به نام “ناگورنو قره باغ” می شناسند، که واژه روسی است. در زبان روسی ناگورنو به معنی کوهستانی و قره باغ نام محل است، و ناگورنو قره باغ به معنی” قره باغ کوهستانی است. شاید بتوان اولین درگیری بین ارمنستان و آذربایجان را بر سر نام قره باغ دانست. در زبان آذربایجانی به این منطقه “داغلیق قاراباغ” می گویند که به همان معنی قره باغ کوهستانی است. قره باغ از دو قسمت “قره” ( قرا یا قارا) به معنی سیاه و “باغ” به همان معنی باغ فارسی تشکیل شده است. قره باغ به منطقه یا محلی اطلاق می شود که در آنجا باغ های وسیع و انبوه وجود داشته باشد. ارامنه بر این باورند که این منطقه به لحاظ تاریخی «آرتساخ» نام دارد که برگرفته از نام دهمین استان ارمنستان بزرگ و تاریخی است. مراد ارامنه «قرا باغ» به معنی «باغ بزرگ» است. این مناقشه و اختلافنظر تنها در سطح نام کلی قره باغ نیست و اسامی بسیاری از شهرها و روستاهای این منطقه را نیز در بر می گیرد؛ چنانچه آذری ها از مرکز قره باغ با عنوان «خان-کندی» و ارامنه از آن با عنوان« اِستِپاناکِرت» یاد می کنند. همین مناقشه اسامی و اختلافنظر در مورد معنی و مفهوم واقعی و صحیح واژگان بهروشنی گویای سطح اختلافات میان طرف های ارمنی و آذری در بحران قره باغ است که پس از گذشت حدود دو دهه از پایان جنگ قره باغ در سال ۱۹۹۴، شاهد رویارویی نظامی دو طرف طی روزهای اخیر هستیم که تلفات انسانی و مادی قابلتوجهی را برجای نهاده است.
نوشتههای مرتبط
جنگ قره باغ و رویارویی نظامی ارمنستان و آذربایجان که از ۲۰ فوریه ۱۹۸۸ تا ۱۲ می ۱۹۹۴ به طول انجامید، در مجموع ۱۴۱۶۷ کیلومترمربع شامل شهرهای کلبجر، قبادلی، جبرائیل، فضولی، زنگلان، آغ دام، لاچین و شوشا تحت کنترل ارامنه قرار گرفت. در نتیجه جنگ قره باغ بیش از ۳۵ هزار نفر کشته شدند و بیش از ۸۰۰ هزار نفر در نواحی مورد مناقشه، آواره و مجبور به جلای وطن شدند.این جنگ فرسایشی و پرهزینه، بهموجب توافقنامه بیشکک در ۸ می ۱۹۹۴ از طریق «آتش-بس» (Ceasefire) و نه «پیمان صلح» (Peace Treaty) به پایان رسید.این موضوع بدان معنی است که آتش بس به مفهوم «توقف موقت» یک جنگ است و با « پیمان صلح » توقف کامل و دائمی است، تفاوت دارد. مسئولیت اصلی پایان دادن به این منازعه قومی(آذری-ارمنی) گروه موسوم به مینسک وابسته به سازمان امنیت و همکاری اروپا است که چهار کشور آمریکا، روسیه، فرانسه و آلمان عضو آن هستند. در این بین گروه مینسک در طول این جنگ کوشش های متعددی را به عمل آورد و طرح های صلح مختلفی نظیر راهحل قبرس، چچن، دولت عمومی، اصول آندورا، دولت مشترک-المنافع، مبادله اراضی و … مطرح شد که هیچیک به نتیجه عینی و مورد انتظار نرسید. در این بین بارها بین دو کشور نقض آتش بس صورت صورت گرفت و دوباره دوره ای از آرامش برقرار می شد که برآیند آن حاکم شدن وضعیت «نه جنگ و نه صلح» (No War, No Peace) در منطقه قره باغ از سال ۱۹۹۴ تاکنون است؛ بنابراین، رویارویی اخیر در منطقه قره باغ را باید نقض توافقنامه آتش بس بیشکک در ۸ می ۱۹۹۴ دانست که البته از حیث ابعاد رویارویی و خسارت های مادی و انسانی، قابل قیاس با هیچیک از موارد نقض آتشبس طی دو دهه گذشته نیست.
این نکته را بایستی مد نظر قرار دهیم که فضای حاکم بر دو کشور ارمنستان و جمهوری آذربایجان در دهه ۱۹۹۰ با سال های اخیر تفاوت زیادی دارد. مواردی که می توان به اختصار گفت این است که: ۱- ارمنستان به لطف نظام سیاسی نیمه دموکراتیک با ثبات خود توانسته بود پیروزی هایی را در جنگ قره باغ بدست آورد در حالی که جمهوری آذربایجان با بی ثباتی سیاسی و اختلافات گسترده درمیان جامعه شکست های پی در پی را در صحنه جنگ تجربه کرد.۲- حمایت گسترده دیاسپورای ارمنی در جامعه بین المللی و به خصوص فرانسه و امریکا توانسته است حمایت نسبی و پنهانی را برای ارمنستان به ارمغان بیاورد در حالی که جمهوری آذربایجان با جنگ اخیر قره باغ به نوعی می خواست بی لیاقتی کشورهای گروه مینسک را در بررسی بحران را نشان دهد.۳- دولت آذربایجان طی دو دهه اخیر از منظر سیاسی و اقتصادی تحت فشار بوده است. از نظر سیاسی تقابل دولت علی اف با گروه های لیبرال و اسلام گرا، زمینه را برای تنش درون جامعه فراهم کرد که این باعث عدم همرایی اکثریت گروه های عمده با دولت علی اف در سیاست داخلی و خارجی و به خصوص جنگ قره باغ بوده است. از منظر اقتصادی نیز بایستی کاهش قیمت جهانی نفت و تاثیر مستقیم بر تغییر قیمت بازار جمهوری آذربایجان در نظر گرفت. این کاهش قیمت باعث بالا رفتن قیمت مواد غذایی و افزایش بیکاری شود. لذا اگر ورود آذربایجان به درگیری های اخیر در صحنه قره باغ بهصورت پیشبینیشده و برنامهریزیشده نیز صورت نگرفته باشد، با توجه به تقویت شدید موج ناسیونالیستی و احساسات قومی و میهنی، پیامد اجتماعی و سیاسی آن در عرصه داخلی میتواند به عبور حاکمیت از وضعیت کنونی کمک نماید. مشابه همین وضعیت- البته در سطحی پایین تر- را می توان برای جامعه ارمنستان نیز متصور بود. تحولات اخیر قره باغ با توجه به زمینه ها و اختلافات تاریخی میان ارمنستان با آذربایجان و نیز ترکیه موجب تقویت احساسات ناسیونالیستی میان جمعیتهای مختلف ارامنه یعنی ارامنه جمهوری ارمنستان، ارامنه ساکن در قره باغ و جامعه دیاسپورای ارمنی در سطح جهانی خواهد شد که پیامد مثبتی برای دولت ارمنستان برای عبور از مشکلات و چالشهای متعدد اقتصادی و نیز شکافها و اختلافات سیاسی با جریانهای سیاسی مخالف و منتقد خواهد داشت.
در جریان جنگ اخیر قره باغ اکثر کشورهای تاثیر گذار بر حل آن، بر خلاف دهه ۱۹۹۰ که هر کدام طرف یک کشور را می گرفتند، دو کشور را آرامش دعوت کردند و سعی آنها بر این است بحران قره باغ به صورت مسالمت آمیز حل شود و آتش بس صورت گیرد.این نکته نشان می دهد کشورهای منطقه ای و فرا منطقه ای دیگر به دنبال شعله ور شدن آن نیستند و خواهان استراتژی برد – برد برای هر دو کشور هستند. این نکته را بایستی یادآور شد که اگرچه قره باغ در خاک جمهوری آذربایجان واقع شده است ولی جمعیت آنرا ارامنه تشکیل می دهد و به نظر نگارنده این بحران آتش زیر خاکستر است و بعد از گذشت دو دهه از لغو آتش بس دور ا زذهن است دو کشور بخواهند منافع ملی خود را زیر پا بگذارند و آنرا مسالمت آمیز حل کنند.
بحث اصلی که بایستی به طور جدی آنرا پیگیری کرد مربوط به امنیت ملی ایران است. علاوه بر مسائل فیمابین ارمنستان و جمهوری آذربایجان، دلایل و پیامدهای مناقشه اخیر در منطقه قره باغ در سطحی کلان تر بهویژه با توجه به تحولات جاری منطقه خاورمیانه نیز قابلتوجه و تأمل است. یکی از سناریوهای احتمالی میتواند تحریک گسلها و شکاف های قومی در منطقه قفقاز بهعنوان منطقه حیاتی و پیرامونی روسیه از سوی غرب و ترکیه برای تحتفشار قرار دادن روسیه آنهم در مراحل نهایی حلوفصل بحران سوریه و اوکراین باشد. در واقع، در روند تحولات سوریه که منجر به رویارویی روسیه با ترکیه و جهان غرب شد، این احتمال همواره مطرح بود که یکی از گزینه ها برای تحت فشار قرار دادن روسیه، استفاده از ظرفیت ها و گسل های موجود در مناطق پیرامونی این کشور است که روس ها از آن تحت عنوان «خارج نزدیک» یاد می کنند. در این بین جمهوری اسلامی ایران با وقوع جنگ قره باغ سیاست بی طرفی را در دستور سیاست خارجی منطقه ای خود پیگیری کرده است. به دلیل اینکه اکثر جمعیت جمهوری آذربایجان شیعه هستند و نزدیکی خاصی با آذری های داخل ایران دارند و از طرف دیگر با جمهوری ارمنستان ارتباط خوبی دارد و نمی خواهد در مرزهای شمالی خود تنش به وجود بیاورد تا امنیت ملی خود را به مخاطره بیاندازد.
نکته ای را که باید مورد توجه قرار داد این است که فضای حاکم بر دهه ۱۹۹۰ با زمان حاضر تفاوت می کند. منازعه قومی – مذهبی که در منطقه خاورمیانه به وجود آمده است و گسترش بیسابقه امواج جدید افراطگرایی در فضای مناطق خاورمیانه و آسیای مرکزی و قفقاز، سناریو و پیامد احتمالی دیگر، درگیر شدن عناصر افراطی داعش و تندروهای مذهبی منطقه قفقاز شمالی بهویژه نیروهای ولایت (امارت) اسلامی قفقاز در مناقشه قره باغ است که می تواند این مناقشه را از یک مناقشه قومی به یک مناقشه قومی- مذهبی مشابه مناقشه کشمیر تبدیل کند. عربستان سعودی از جمله بازیگرانی است که با توجه به معادلات کنونی منطقه و تقابل با ایران و روسیه میتواند از شرایط کنونی به نفع مناسبی بهرهبرداری کند. اهمیت این نکته از آنجاست که عربستان سعودی، یمن و پاکستان سه کشور اسلامی هستند که به دلیل آنچه که اشغال بخشی از اراضی جهان اسلام از سوی ارامنه مسیحی می دانند، تاکنون از به رسمیت شناختن جمهوری ارمنستان خودداری نموده اند. عربستان سعودی که حمایت های اقتصادی و نظامی خود از گروه های تکفیری و به خصوص داعش را تقویت می کند، در سطح بین الملل جمهوری آذربایجان را حتی با وجود مسئله سوریه و اختلافات با ایران و روسیه مورد حمایت قرار می دهد که نمونه آن سفر الهام علی اف به عربستان در فروردین ۱۳۹۴ دانست که با پوشش و تبلیغ گسترده رسانه های سعودی و عربی از طواف کعبه و زیارت مسجدالنبی توسط الهام علی اف و برجسته سازی هم سویی دیدگاه ها و مواضع یک کشور شیعی با عربستان سعودی بهعنوان قدرتمندترین کشور جهان اهل تسنن و مدعی رهبری جهان عرب همراه بود. در این راستا، دولت آذربایجان درصدد است در قبال بحران قره باغ، علاوه بر ترکیه (متحد قومی)، عربستان سعودی (متحد دینی) را نیز با خود همراه نماید تا فشار بیشتری را متوجه ارمنستان و نیز کشورهای ایران و روسیه سازد که مناقشه اخیر می تواند زمینه هر چه بیشتر این روند را فراهم سازد.
در این بین بحران اخیر قره باغ تاثیر به سزایی بر امنیت ملی ایران دارد. به دلیل اینکه بعد از شروع جنگ گروه های تکفیری داعشی آذربایجانی به سوی منطقه قره باغ سرازیر شدند و این باعث می شود راهی برای ورود این گروه به داخل خاک ایران پیدا کنند. مورد دیگر ممکن است با شروع دوباره جنگ و کشتار شهروندان عادی به دلیل ترس به وجود آمده پناهجویان زیادی به مانند جنگ سوریه این بار وارد مرزهای ایران شوند که این عواقب بدی را برای کنترل آوارگان هم به لحاظ امنیتی و هم سیاسی در پی خواهد داشت. در این بین باید نقش دیپلماسی فعال جمهوری اسلامی ایران را در زمینه بعد امنیتی پررنگ کرد و دو کشور ارمنستان و جمهوری آذربایجان را به آرامش دعوت کرد.
با وجود همه ی این مباحث برای اینکه این جنگ به مانند جنگ سوریه برای امنیت ملی ایران مشکلاتی را ایجاد نکند راه کارهایی را پیشنهاد می کنیم:
جنگ بین ارمنستان و آذربایجان بر سر منطقه خود مختار قره باغ که به اعتقاد بسیاری منازعه قومی – مذهبی است بایستی توسط کشورهای تاثیر گذار به خصوص جمهوری اسلامی ایران کنترل شود.
گشوده شدن یک جبهه جدید از ناامنی و تهدید در مناطق پیرامونی ایران در منطقه استراتژیک قفقاز است که می تواند تهدید جدی را متوجه منافع و امنیت ملی ایران کند که هوشیاری و توجه لازم را برای مهار ابعاد این بحران میطلبد.
با توجه به تمرکز صرف جمهوری اسلامی ایران بر منطقه خاورمیانه و بحران سوریه و عدم توجه کافی به منطقه قفقاز و بحران های آن و هم چنین جذب گروه داعش از بین جوانان آذربایجانی و مسلمانان روسیه این خطر را برای امنیت ملی ایران دارد که به داخل خاک ایران نفوذ کنند.ایران بایستی تمام پتانسیل های بالفعل خود را برای حل این بحران به کار گیرد تا هر دو کشور به ثبات برسند.
تجربه موفق ایران در پایان بخشیدن به جنگ داخلی تاجیکستان و کوشش های میانجی گرایانه ایران برای پایان بخشیدن به جنگ قره باغ در ابتدای دهه ١٩٩٠ – هرچند بنا به دلایل و ملاحظات مختلف منطقه ای در آن مقطع به نتیجه لازم و مطلوب نرسید- پشتوانه و ظرفیت مناسبی است که در شرایط پرالتهاب کنونی می توان از آن بهره گرفت و با دعوت طرفین مناقشه به خویشتنداری و آتشبس فوری، با کمک و حمایت سایر بازیگران منطقه ای بتوان زمینه مذاکره و تعامل را میان دو طرف فراهم نمود.
مهمترین مسئله این است جمهوری اسلامی ایران بایستی بین تنش قومی – مذهبی بین دو کشور ارمنستان و آذربایجان که برای امنیت ملی ایران بسیار خطرناک است تعادل را حفظ کند و بر اساس منافع ملی عمل کند.
باید توجه به اینکه مناقشه کنونی در قره باغ در شرایط منطقه ای بسیار متفاوتی از ابتدای دهه ١٩٩٠ روی داده است و اگر دامنه و ابعاد آن مهار نشود، با توجه به زمینههای جدید خشونت، تروریسم و افراطگرایی به سرعت ابعاد گستردهتری از فضای جغرافیایی محدود منطقه قرهباغ به خود خواهد گرفت که کنترل و مدیریت آن توسط جمهوری اسلامی ایران بسیار دشوار و پرهزینه خواهد بود.