تحول شهرها در طول تاریخ ناشی از پیشرفت وشتاب در جهشهای فناوری و ابداع وسایل نوین ارتباطی بوده ، ودرعین حال حاصل بیتوجهی بشر به ابعاد دیگر اجتماعی، فرهنگی زندگی شهری همچون استفادهی بیرویه از منابع طبیعی و زیستی، سرپناه نامناسب، اسکان غیررسمی و حاشیه نشینی، شکاف اجتماعی و فرهنگی، تهدید هویت و ارزشهای فرهنگی، فقر و آسیبهای اجتماعی نیز به شمار میرود .
در شهرهای کهن رسیدگی به امور روندی سهلتر از امروز داشت و زندگی در آنها سادهتر و علایق و همبستگی بین مردم استوارتر و محکمتر بود . ولی امروزه میدان کوچکی که مردم در آن گرد میآمدند، بازارهای مملو از مردم، خانههای مسکونی که در پناه سایهی درختها و فضای سبز قرار داشتند از بین رفته و تدریجا امواج عظیم تاسیسات تجاری، آسمانخراشها، انبوه برج های تجاری _ اداری _ خدماتی و یا مجتمعهای عظیم مسکونی برای پاسخگویی به نیازمندیهای روزافزون شهری جای آن را گرفته است.
نوشتههای مرتبط
دگرگونیهای فزاینده درتولید و اشتغال، شیوههای نوین تولید، استفاده از تکنولوژی برتر، عصراطلاعات و ارتباطاط نوین، تمرکز روزافزون خدمات و تسهیلات شهری جذاب و …، جمعیت انبوهی را در کانونهای شهری گرد آورده، ولی در عین حال گرمی الفت ومودت گذشته را _که نمی توان از آن بی نیاز بود_ از آنها سلب کرده است. تغییرات آب و هوا، کمبود منابع آب شرب، هدر رفتن منابع انرژی، تهدید امنیت غذایی، افزایش جمعیت، شکاف اجتماعی، پراکندگی و اختلافات قومی، تاب آوری اجتماعی و مردم را نشانه رفته است.
خانه هایی که در گذشته به یک خانواده اختصاص داشت، هم اکنون به ساختمان های عظیمی مبدل شده که هر کدام گنجایش دهها و گاه صدها نفر را دارند. اتومبیل ها و عابران به خیابان ها سرازیر شدند. پلها و گذرگاههای عبوری و بدون مکث، فزونی گرفته و رشتهی ارتباط شهر را از هم گسیخته و آثار جراحات التیام ناپذیری بر پیکر شهر و مناسبات آحاد جامعه بر جای گذاشته است. حس گمگشتگی و تنهایی در عین لولیدن جمعیت شهری درهم از رایج ترین آسیب های زندگی شهری است که شهروندان در شهرهای پرجمعیت آن را تجربه میکنند.
این قرارگیری تنگاتنگ ساختمان ها، منابع و تاسیسات و فشرده ترشدن انسانها در یکدیگر ، جامعهی شهری را دستخوش نابسامانی ها و آشفتگیهای اجتماعی کرده و انسانها خود را در میان جمعی ناشناس و بیارتباط، حیران و سرگردان یافتهاند. واقعیت دهههای اخیر نشان میدهد که شهرهای کنونی برخلاف گذشته ، فاقد بستر فضایی مناسب برای تعامل اجتماعی _ به مثابه یکی از مهم ترین نیازهای انسانی _ هستند که به نوبهی خود معضلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بیشماری را موجب شده و در عین حال راهحلهای نوینی میطلبند.
اندیشمند قرن بیستم آلبرت اینشتین می گوید: “ما نمی توانیم مشکلات را با همان طرز فکری که آن ها را به وجود آورده است، حل کنیم“. به این ترتیب ابتدا بایستی شیوه های نهادینه شده ی تفکرمان را تغییر دهیم و طرحی نو دراندازیم.
حدود نیم قرن پیش هنگامیکه جین جیکوبز از مرگ و زندگی شهرها نوشت، مهم ترین دغدغه اش به مخاطره افتادن زندگی اجتماعی بود؛ اینک می توان همان دغدغه را گسترده تر داشت که تهدید زندگی اجتماعی (به عنوان جزئی تعیین کننده در کیفیت زندگی) موجب به مخاطره افتادن زندگی اقتصادی شهرها می شود …. که آن هم باعث کاهش توان اقتصادی کشور میشود.
رویکرد نوین برنامه ریزان شهری در مواجهه با این چالش بزرگ شهرنشینی شتابان ، پیگیری یافته های نو، فراگیری و گسترش آنها و نیز راهکارها و محمل های فضایی مناسب برای اجرای آن است .یکی از کارآمد ترین آنها باز تقسیم فضای کلان شهر به فضای خرد محله های شهراست که راهگشای حل معضلات گفته شده ونهایتا توسعه اجتماع محلی است.
تشکیل واحد های همسایگی و نزدیک شدن مردم به یکدیگر، برانگیختن حسِ علایق و سرنوشت مشترک، همبستگی وهمیاری در عین گوناگونی سلیقه ها، هویت محله ای، تعلق مکانی، مشارکت اجتماعی، همبستگی جمعی و…؛ تشریک مساعی شهروندان برای گذار از شهر بیگانه به شهر یگانه به شمار می رود.
یکی از وظایف مهم برنامه ریز شهری، ضرورت توانایی بالا در ارتباط برقرار کردن با اجتماعات ،یادگیری اجتماعی و گفتگو برای کسب توافق همگانی است .به واقع توانمند سازی اجتماع محلی نیازمند نهادینه شدن پیوند ها و همبستگی اجتماعی است که برنامه ریزشهری باید فضاساز و تسهیلگر آن باشد.
توانمند سازی اجتماعات محلی کلانشهرها در جهت مشارکت جمعی اداره امور شهری ، یک تخیل و توهم نیست؛ هرچند تا رسیدن به آن راه درازی در پیش است.تجربه نشان می دهد که راه تحقق آرمانشهر، از همیاری فعال جمع می گذرد که هرحرفهای از جمله برنامه ریزان فضایی در آن باید سهیم باشیم .
هم اکنون هدف کلان، توسعه ی جمعی ساکنان شهر است که ظرفیت فزاینده ای برای پاسخگویی نیاز های منطبق با ارزشهایشان ایجاد شود و مهم ترین رسالت برنامه ریزان شهری در حال حاضر، برانگیختن زندگی اجتماعی شهروندان است که با مدارا، عشق به یکدیگر و همبستگی، قدرت تعیین سرنوشت خویش را داشته باشند و اجتماع و شهری یگانه برپا سازند .
خلق فضای اجتماعی به دست شهروندان مدنی از مهمترین و تاثیرگذارترین عمل اجتماعی دگرگون ساز است که میتواند ظرفیتهای نهفته و هرگز شکوفا نشدهی مردم یک شهر را به منصهی ظهور برساند.این یک تخیل ساده است که حتما روزی به واقعیت می نشیند.
نگاه کنید به : صرافی،مظفر، شهرسازی به مثابه توسعه اجتماع محلی _آذر۱۳۸۹، پاورپوینت
صرافی، مظفر، نقش برنامه ریز در توسعه پایدار شهری _ اردیبهشت ۱۳۸۹، پاورپوینت