بازنگری در منشا:در جستجوی آن چیزی که ما را به انسان تبدیل میکند
فاطمه چهرگان
نوشتههای مرتبط
پیش گفتار
بخش اول: در جستجوی پسر تورکانا
1. تورکانای غربی
2. یک دریاچه بزرگ
3. پسر تورکانا
بخش دوم: درجستجوی سرآغاز
4. از افسانه ها و ذرات
5. میمونهای راست قامت و خانواده
6. شاخهی انسان
7. جمجمهی سیاه
بخش سوم: در جستجوی انسان
8. منشا انسان
9. جایگاه انسان اینجاست
10. آونگی که بسیار تاب میخورد
11. محیط انسان
بخش چهارم: در جستجوی انسان مدرن
12. راز انسان مدرن
13. حوای میتوکندریایی و خشونت انسان
بخش پنجم: در جستجوی ذهن انسان مدرن
14. پدیدار شدن زبان
15. شواهدی از ذهن
16. قتل در باغ وحش
17. آگاهی: آینهای بر ذهن
18. پنجرهای به دنیاهای دیگر
بخش ششم: در جستجوی آینده
19. بازنگری در منشا
نمایهها
در این کتاب دیرینه انسان شناس مشهور، ریچارد لیکی به بازنویسی اثر قبلی خود، منشا، پرداخته است. به منظور اینکه به اصلاح و بازتعریف باورهای قدیمی در مورد انسان و منشا آن بپردازد. اما مهمتر از این هدف اصلی او بازنگری در مفهوم انسان و اینکه ما چگونه انسان شدهایم، است. و نهایتاً اینکه انسان بودن به چه معناست.
خانواده لیکی به دلیل فعالیتها و موفقیتهایشان در زمینه کشف فسیلهای انسانی بسیار مشهور هستند. ریچارد که شهرتش را مدیون یافتن فسیل هوموساپینسها یا همان انسان ابزار ساز است در این کتاب ما را با داستان کشف این فسیل در دریاچه تورکانا – که این فسیل به نام پسر تورکانا مشهور است- آشنا میکند. او در این کتاب رمز و راز این اسکلت که به پسری تعلق دارد که بیش از یک میلیون و نیم سال پیش مرده است را آشکار میسازد. تا قبل از کشف این استخوانها دانشمندان تنها قطعات اندکی از آناتومی هومو اراکتوسها را در اختیار داشتند، گونهای که سرآغاز نوع بشر بود. اما لیکی به چیزی بیش از موضوعات علمی علاقه دارد. این کتاب سفری است برای کشف منشا خودمان. این کتاب تلاش دارد تا در مفهوم انسان و اینکه چه چیز ما را به انسان تبدیل میکند، تعمق کند، توانایی منحصر به فرد ما در ساختن، صحبت کردن، خلاقیت و ارتقای خودمان. و در نهایت بررسی بیمیلی ما در پذیرش دیدگاه تطوری که به این معنا که ما به خاطر هدفی خاص و از پیش تعیین شده به وجود نیامدهایم، بلکه ما به سادگی بخشی از همان قوانین زیستیای هستیم که بقیه گونهها به آن تعلق دارند.
در این کتاب لیکی به صورت بحثانگیزی این موضوع را مطرح میکند که هومو ساپینسها اولیه که رژیم غذایی متنوعی داشتند و گوشتخوار نیز بودند، در بعضی از رفتارها به انسان امروزی شباهت داشتند و آنها را نیای انسان امروزی میداند. نتیجتاً لیکی با توجه به آنچه گفته شد ادامه میدهد که ویژگیهایی مانند اخلاقیات، آگاهی و احساسات در طی بازهی زمانی بسیار طولانیتری از آنچه که بسیاری از دانشمندان تصور میکنند رخ داده است. ریشهی تواناییهای زبانی انسانهای امروزی را میتوان در تواناییهای شناختی مغز میمونها نیز پیدا کرد. او به مدل چند منطقهای در مورد منشا انسان با دیدهی شک مینگرد که میگوید انسانهای اولیه به طور مشابهی در آسیا، آفریقا و اروپا به وجود آمدند. او در مقابل به فرضیه کشتی نوح اعتقاد دارد که بیان میکند که هومو ساپینس ها در واقع در طی یک فرآیند تطوری و تنها در یک منطقه و به وجود آمدند و از آنجا به نقاط مختلفی در کرهی زمین مهاجرت کردند. در پایان و به عنوان نتیجه گیری او بر روی این موضوع تاکید میکند و به نوعی به ما هشدار میدهد که گونهی سرکش ما ممکن است که ساکنین موقت زمین باشند، مگر اینکه ما در قبال زمین مسئولیت شناس باشیم و از تخریب بیشتر آن جلوگیری کنیم.
بحث اصلی این کتاب به نوعی این است که چگونه مفهوم رشد و تطور رفتاری و جسمانی انسان در طی دوازده سال اخیر به وسیله تحقیقات و کشفیات جدید در حوزههای دیگر به شدت عوض شده است. عمده فرضیات و بحثهای لیکی نیز بر اساس همین یافتههای جدید است. در عین حالی که لیکی از دیدگاه خاصی از تطور انسان حمایت میکند، دیدگاههای دیگر را نیز مطرح و بررسی میکند، البته بیشتر به منظور مخالفت و رد آنها. البته نباید این را از نظر دور داشت که این کتاب راهنمای جامعی برای درک این حوزه ار انسان شناسی و تعاریف اصطلاحات و مفاهیم مرتبط به نظریات تطوری نیز هست.
در این کتاب تنها شاهد مطرح شدن گمانه زنیهای علمی نیستیم، بلکه با جریانی از روایتها رو به رو هستیم که از خاطرات شخصی لیکی در دههها کار میدانی سرچشمه میگیرد. در این کتاب به طور همزمان داستان گروه کاوش و تحلیلهای لیکی از یافتهها به صورت در هم تنیدهای روایت میشود که از تقاط قوت این کتاب است و خواندن آن را حتی برای خواننده عامی نیز جذاب میکند. لیکی در این کتاب سعی میکند تا زندگی روزمرهی پسر تورکانا را بنابر یافته ها و به صورت کلیتر نحوهی زندگی و فرهنگ هومو اراکتوسها را شرح دهد، و تفاوت آنها را با بقیهی گونههای اولیه انسانی مشخص کند. اما پاسخ به این ابهامات خود باعث ایجاد سوالاتی دیگر در زمینه دوران پیش از تاریخ میشود. سوالاتی مانند اینکه: آگاهی چگونه به وجود آمد؟ زبان چطور؟ هنر؟ چرا نئاندرتالها ناپدید شدند؟ امروزه پاسخ به اینها به وسیله ابزارهای دیرینه شناسی جدید داده میشود. روشهایی چون زیست شناسی مولکولی و آنالیزهای بقایای دندان و توضیح لیکی از این فرآیندهای پیشرفته بسیار روشن است البته این توضیحات را تنها در مواردی به روشنی میدهد که میخواهد از این یافته ها در رد فرضیههای دانشمندانی که با آنها مخالف است استفاده کند.
شاید در پایان بتوان گفت که لیکی به این سوال که دلیل وجود هوش انسانی چیست با استفاده از دیدگاه فلسفی ماتریالیستی خود پاسخ میدهد که دلیل وجود این هوش انسانی به وسیله نیاز برای درک و استفاده از ترفندهای هوشمندانهتر برای موفقیت در تولید بیشتر است که باعث رشد و توسعه هوش انسانی شده است.