انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

بازشناسی صور مفهوم تقدس در شهرها – قسمت چهارم

کلیسای جامع سنت پاتریک در شهر نیویورک

 

تقدس در شهرهای سده میانه

در شهرهای قرون وسطی جدایی کامل میان تاثیر نیروی ماورایی بر زندگی زمینی و شهرها اتفاق می افتد. و تنها عنصر کلیسا و متولیان آن عامل و فرصت ایجاد ارتباط میان دو جهان هستند. به همین دلیل کلیسا نقش یگانه و ویژه ای دارد و در مرکز شهر قرار میگیرد. در سالهای میانه، در ایتالیا، بیشتر فضاهای باز عمومی در ارتباط با کاتدرال و کلیساها شکل میگرفته اند تا فرصت تجمع مردم بیشتری را به دست دهد و همگان از موعظات واعظان الهی بهره مند شوند.

تقدس در شهرهای امروز

در طول تاریخ شهرنشینی، بیشترین شهرها تحت تاثیر دو نیروی اصلی شکل گرفته اند، از سویی نظم و نظام ماورایی، ساختار اجتماعی و فضایی شهرها را به شدت تحت تاثیر قرار داده و از سوی دیگر زندگی روزمره و نیازهایش در شکل دادن به فرم شهری موثر واقع میشود. در شهرهای امروزی تحت تاثیر تغییرات بستر اندیشه های انسانی، قدرت باورهای آسمانی کمرنگ شده و نقش مولفه دوم در ساخت شهر قدرتمندتر به نظر میرسد.

اندیشه مقدس انگاری نزد مردمان اولیه که بیشتر با مسئله رویارویی آنان با پدیده های ناشناخته مرتبط بوده است در یک روند بطئی با رشد و گسترش علم و دانش انسان نسبت به محیط پیرامونش تغییر کرده است. اگر در ایجاد مجتمع های زیستی اولیه تنها و غالب اندیشه در ساخت مکان متوجه خدایان و بنا کردن جایگاه آنان بر روی زمین بوده است، امروزه این کالبد گسترده به اندازه تک بناهای متفرق مذهبی کوچک و کم رنگ شده است. مفهوم تقدس در نگاه انسان امروزی و جایگاه خود با خدایش، با نگاه جوامع سنتی به این موضوع یکسان نیست، لذا وجه انتقال و صورت این مفهوم در شهرهای امروز نیز متفاوت است. از دیدگاه شلدریک قدسیت شهرهای امروزی در آن است که ارتباطات روحی انسان در شهر و فضای شهری تکامل یافته و غنی شود و تقدس را با احساس نیاز روحانی انسانی برابر میداند.

بر اساس تئوری های رفتار-مکان، مشخص است که محیط بر روح انسان تاثیرگذار است. محیط بیرونی بر انسان و دنیای درونی او تاثیر می گذارد و به طور متقابل انسان نیز محیط بیرونی را نیز شاکله می بخشد. پس اگر فرض بر این باشد که شهرها قرار است نشان دهنده آن باشند که زندگی انسانی فراتر از موجودات ارگانیک دیگر است، بنابراین باید بتوانند غیر از جنبه های عملکردی زندگی ، جنبه های اخلاقی و روحی او را نیز پاسخ دهند و بر آن تاثیر بگذارند. بنابراین محیط باید بتواند دسترسی به تقدس (هر آن چه که مقدس انگاشته میشود) را فراهم کند و در بهترین حالت، زندگی را به عنوان یک فرآیند مقدس معرفی کند. (Sheldrake, 2001, p. 245)

مدرنیته و تاثیر آن بر مفهوم تقدس در شهر

شهرهای پیش از مدرن به موضوع خاطره ، روحانیت زندگی روزمره بر پایه انجام کار خوب و حس تقدس بنا میشدند. اگر چه نمیتوان به دیدگاه شهرها پیش از دوران مدرن بازگشت، اما به نظر ضروری میرسد که در شهرهای امروز نیز باید احساس تقدس را به ساکنان آن بازگرداند.

در شهرهای سکولار امروزی کلیساهای کمی ساخته میشوند. کم شدن تعداد پیروان ادیان مقدس، منجر به کم اهمیت شدن فضای مقدس در شهر و حتی فروش ساختمان های مذهبی مانند کلیسا شده و تغییر کاربری آن ها به دفاتر کار یا خانه ها شده است. اگر کلیسایی به ندرت ساخته شود در ابعاد و اندازه و فرم از یک ساختمان مسکونی یا بیمارستان پیروی میکند. ساختن ساختمانهای مذهبی در محلات شهر با مخالفت ساکنان به دلیل مزاحمت ترافیکی و آلودگی صوتی مواجه است. ساختمانهای مذهبی قدیمی نه به واسطه روح تقدس که به واسطه اهمیت یک ساختمان تاریخی و جلب توریست یا جنبه هویتی که برای شهر دارند، با اهمیت تلقی میشوند از آن جا که جنبه معنوی و روحانی خود را از دست داده اند، تبدیل به جنبه های زیبا شناختی، هویتی یا خوانایی شهر شده اند.

سننت جامعه شناس امریکایی معتقد است که روح غربی از یک جدایی میان زندگی درونی و زندگی بیرونی رنج میکشد. تجربه تکامل شخصی و بیرونی در درون و شهر یک تضاد برای مردمان است.

با تکه تکه شدن شهرهای مدرنیستی تحت تاثیر اندیشه جداسازی مکان و زونینگ، تبلور مرکز گرایی و یگانگی از میان رفت و این دلیل کالبدی و فیزیکی حذف شدن چهره تقدس از شهرهای امروزی است. جداسازی منجر به شکل گرفتن فعالیتهای متنوع، جلوه های متنوع از زندگی و دسته بندیهای متفاوت از افراد جامعه و شکل گیری هویتهای مختلف شده است. شیوه شهرسازی پاره پاره ، اندیشه یگانگی روح و وحدت وجود را از میان برده است. از این رو نیاز به تجربه فضای یکسان و جمعی نیز از میان رفته است.
تاکید لکربوزیه بر روی شهر درخشان در آن است که از آن جا که تمام نیازمندیهای انسانها در این شهر پاسخ داده میشود، نیازی به ساختمان کلیسا وجود ندارد. شهر خود معبد است، با برجهای شیشه ای که سر به اسمان کشیده اند. او برجهای منهتن را کاتدرال های سفید جدید می نامد. (Sheldrake, 2001, p. 251)

منابع:

Sheldrake, P. (2001). Spaces for the Sacred. Johns Hopkins University Press.

ارباب جلفایی, آ. (۱۳۸۹). مبانی فلسفی و روانشناختی ادراک فضا. نشر خاک.

مدنی پور, ع. طراحی فضای شهری. شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری.