انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

بازشناسی صور مفهوم تقدس در شهرها – قسمت سوم

مکانهای مقدس

 

انواع مکان های مقدس

اگر مکان مقدس برابر با جلوس جلوه قدس و ظهور الوهیت دانسته شود، پیش از هر مکان قدسی بیرونی، اولین ساحت قدس در درون آدمی است. در بسیاری از ادیان به حضور هر لحظه خداوند همراه با انسان اشاره شده است. در قران کریم آمده است که خداوند از رگ گردن به بشر نزدیک تر است که نشان دهنده آن است که حیطه روح انسان، اولین تجلی گاه خدایی مکان مقدس است.

از سوی دیگر جایگاه اندیشه تقدس در ذهن انسان است، از این رو قابل حمل است و بر همین اساس می تواند کالبدی متحرک بپذیرد. (ارباب جلفایی, ص. ۸۵) عده ای از بومیان استرالیا همیشه میله ای مقدس را با خود حمل میکنند تا هیچ گاه ارتباطشان را با عالم بالا از دست ندهند. بر همین اساس است که مکان مقدس الزامی به ثبات مکان جغرافیایی ندارد.

در دنیای بیرون، از دیدگاه الیاده مکان مقدس میتواند مکان تجربه های ویژه انسان باشد. زیارتگاهها، محل تولد انسان، صحنه های اولین عشق او و یا اماکن خاصی که در جوانی از آن ها دیدن کرده است، از این دسته اند. اینها اماکن مقدس هر فرد در جهان شخصی او هستند و با توجه به اهمیت مرکزیت مکان مقدس برای الیاده و قدرت جهت بخشی آن، این مکان ها مراکز زندگی انسان هستند که به باقی زندگی وی جهت می دهند. مکانهای مقدس شخصی در زندگی انسانها، به ویژه از دیدگاه فرهنگ های بدوی، نقاط تغییر و عطف زندگی هستند. از این رو مرگ نیز مقدس انگاشته میشود.

تقدس مکان بر اساس دیدگاه ادیان

در کتاب شهر خدا سنت اگوستین اشاره شده است که موفقیت در دنیای روحی درون در جستجوی کسب موفقیت در دنیای بیرون در زندگی هر روزه در شهر است. (Sheldrake, 2001, p. 245)

سنت اگوستین در کتاب شهر خدا به وجود دو نوع از شهرها اشاره میکند، شهرهایی که با دو نوع عشق بنا نهاده شده اند: شهر خدایی و شهر زمینی. ریشه شکل گیری هر دو گونه از شهر در عشق نهفته است، یکی عشق به خدا و حکمرانی او بر زندگی انسانی، دیگری عشق به آدمی و جاودانگی او.

دوالیته میان بدن و روح و به دنبال آن عقل و احساس که یکی از چالشهای بشر در طول تاریخ بوده است و پیروزی هر یک بر دیگری در دوره هایی از اندیشه تاریخ بشری، فرم فضاهای زندگی او را تشکیل داده است. در مکاتب مختلف مذهبی از هندویسم و بودایسم تا اسلام و مسیحیت همواره برتری روح بر بدن تعالی انسانی دانسته شده و ساختن شهرها کاری این دنیایی و دور از جهت تعالی روح است.

تقدس در شهرهای باستان

در بررسی تاریخ شهرها، بیشترین عقاید و اعمال مردمان، مرتبط با دلایل متافیزیکی بوده است. در شهرهای باستانی خداوند مرجع مرتبط کننده زمین و آسمان، زمینی و ماورایی است و این شهرها محلی برای زندگی شانه به شانه نیروهای زمینی و ماورایی در یک ارتباط تنگاتنگ اجتماعی بوده اند. (مدنی پور, ص. ۱۶)

هر فرهنگ سنتی مبین نوعی نظم مقدس است که از واحدهای مسکونی تا مجتمع زیستی و از آن به تمامی منظر و منطقه کشیده شده است. بنابراین برای شناخت و درک نظامات مجتمع های زیستی سنتی می بایست به عنوان بیان کالبدی اندیشه تقدس به آن نگریسته شود. براساس دیدگاه راپاپورت به مجتمع های زیستی نیز باید گفت که عاملی مقدس در تمامی مجمتع های زیستی سنتی وجود دارد. اگر به مجتمع های زیستی به عنوان محیط های زیست متناسب انسان نگریسته شود، ‌این مجتمع های زیستی برای اکثر مردم سنتی می بایست، محیط زیستی مقدس باشد. چرا؟ دو پاسخ مهم وجود دارد: نخست از آنجا که محیط های زیست می بایستی بیانگر جهان بینی و آرمانهای مردمان ساکن آن باشند می بایستی حالتی مقدس یابند، زیرا که مقدسات مهمترین مفاهیم را بیان میکنند. دوم این که مقدسات و مراسم مربوط به آن ها موثرترین وسیله برای وادار کردن انسان ها به انجام کاری و توجیه آن اعمال میباشد.

در تمام شهرهای باستانی از چین و ایران و یونان و … ردپای حضور خدا در شکل گیری فرم شهر دیده میشود. زبان شهر برای نشان دادن نظم و اعتقادات موجود در آن هندسه است. اعتقاد به مربع بودن شکل زمین، منجر به شکل گیری شهرها به اشکال مربعی بوده است. (مدنی پور, ص. ۱۲)

خدایان و جایگاه زندگی زمینی آن ها نقش موثری در شکل دهی به فرم شهری داشته است. از این روست که فرم شهری تنها بازتابی از فعالیتهای روزمره زندگی اجتماعی نیست، که بیانگر اهمیت ارتباطات ماورایی و فرازمینی در زندگی است. معابد خدایان ، با توجه به نقششان در زندگی مردمان زمینی جایگاه خود را نسبت به شهر می یابد. همانگونه که ویتروویوس می نویسد: معابد خدایان ونوس، مارس و ولکان، به منظور از محافظت از شهر در خارج از دیوارهای شهر شکل میگیرد، در حالی که معبد خدای علم و معرفت ، مینروا، در کنار کاخ شاه ساخته می شود.

خدایان شهرهای باستانی، در ارتباط تنگاتنگ با زندگی انسانی قرار داشته و از این رو از زندگی زمینی تاثیر می پذیرفتند، آن ها با یکدیگر می جنگیدند، عاشق می شدند، و مانند مردم زمینی اعمالشان از خواسته هایشان تبعیت میکرد. اینان خدایان دیدنی هستند و مجسمه هایشان داخل معبد، نشان از همین است. در مقابل در ادیان معتقد به خدای یگانه و وحدانیت، خدا شکل دیگری دارد. خدایی که ناپیدا است و تنها در زندگی پس از مرگ میتوان به ملاقات او رفت. خدایی که میتوان در معبد یا هر جایی در هر لحظه با او ارتباط گرفت و اما قابل مشاهده یا لمس کردن نیست.

تاثیر این گونه اعتقاد نسبت به خداوند، بدون شک تاثیر فرمیک متفاوتی از نوع اعتقاد اول خواهد داشت، در این رابطه میتوان به کتاب شهر خدای سنت آگوستین و تفکرات او مبنی بر وجود دو گونه شهر اشاره کرد. آگوستین به سال ۴۲۶ پس از میلاد مسیح در کتابش به دو شهر خدایی و زمینی اشاره میکند. شهر خدا، متعلق به مردمان خدایی است، این شهر زمان و مکان را پشت سر میگذارد و با قوانین الهی اداره میشود. در مقابل به شهر زمینی اشاره میکند که نشانه ای از گناه است، مانند شهر اول بر روی زمین که توسط پسر آدم بنا شد و در آن برادرش را به قتل رسانید. شهر خدا بر اساس زندگی زمینی امکان تحقق در این دنیا را نخواهد داشت.