انسان هایی از گوشت و استخوان*
آنتونیو گرامشی
نوشتههای مرتبط
برگردان: علیرضا نیاززاده نجفی، سوفیا برتزو
کارگران فیات به سر کار برگشتند. خیانت؟ ارتداد از هویت انقلابی؟ کارگران فیات انسان هایی از گوشت و استخوان هستند. یک ماه مقاومت کردند. نبرد و مقاومت را نه تنها برای خود، نه فقط برای کارگران تورینو، بلکه برای تمام طبقه ی کارگر ایتالیا به کار بردند.
یک ماه مقاومت کردند. بعد از هفته ها و ماه ها از کاهش دستمزدی که دیگر کفاف معاش خانواده را نمی داد، ازلحاظ جسمانی تحلیل رفته بودند، با این حال برای یک ماه مقاومت کردند. در کشوری غرق درخستگی، بی تفاوتی و خصومت، کاملا از دیگران جدا افتاده شده بودند، با این حال برای یک ماه مقاومت کردند.
می دانستند که به هیچ کمکی غیر از خود نمی توانند امیدی ببندند، می دانستند که از مدت ها قبل مچ پای طبقه ی کارگر ایتالیا را بریده اند، می دانستند که محکوم به شکستند، با این حال برای یک ماه مقاومت کردند. به هیچ وجه جایی برای شرمساری در شکست کارگران فیات نیست. نمی توان خَلقی را که از طرفی مورد هجوم سخت ترین ضروریات زندگی و از سویی دیگر مسئول حیات چهل هزار نفر دیگر است را مورد مواخذه قرار داد، نمی توان بیش از آنی که این رفقا با غم و درد و آگاهی از عدم امکان مقاومت و واکنش بیشتر دادند، توقع داشت.
بالاخص ما کمونیست ها که شانه به شانه ی کارگران زندگی می کنیم، که نیازهایِ شان را می فهمیم، که از وضعیت برداشتی واقع گرایانه داریم باید چرایی این سرانجام را درک کنیم.
از سال های طولانی است که خلق ها نبرد می کنند، از خیلی سال هاست که اینان درعمل هایی جزئی، با اتلاف ابزار و انرژی خویش، از پای در می آیند. این سرزنشی بود که ما در نشریه ی “نظم نوین” از می ۱۹۱۹ بدون وقفه به مراکز جنبش کارگری و سوسیالیستی وارد کردیم: خیلی از مقاومت و حُسن فداکاری پرولتاریا سوءاستفاده نکنید؛ اینان هم آدم هایی عادی اند، انسان های واقعی که در معرض همان ضعف هایی قرار می گیرند که تمام انسان های معمولی دیگر، انسان هایی که از خیابان رد می شوند، که در میکده ها می نوشند، که در میدان های شهر به گپ زدن دور هم جمع می شوند، که سرد و گرسنه شان می شود، که از گریه های فرزندان و ناله های سوزناک همسران ِشان متاثر می شوند.
خوشبینی انقلابی ما همواره با نگرش سرد بد بینانه ای از واقعیتِ انسانی ماهیت یافته است، نگرشی که باید هموارد مد نظر داشته باشم. ما از یک سال قبل پیش بینی کرده بودیم که شرایط ایتالیا، اگر رهبران مسئول به تاکتیکِ قیل و قالِ انقلابی و در عمل فرصت طلبانه ی خود ادامه دهند، چه خروجیِ اجتناب ناپذیری خواهد داشت. و با نومیدی به نبرد ادامه دادیم تا این رهبران را به نگرشی واقعی تر و به عملی مناسب تر با رخداد وقایع دعوت کنیم.
امروز، همینطور ما، نتایج ناراحت کننده ی ناتوانی و کوریِ دیگران را باید تحمل کنیم؛ امروز، همینطور پرولتاریای تورینو، باید یورش دشمنِ قدرت گرفته از عدمِ مقاومتِ دیگران را باید تحمل کند. به هیچ وجه جایی برای شرمساری در تسلیم شدنِ کارگران فیات نیست. چیزی که باید رخ می داد بی رحمانه رخ داد. طبقه ی کارگر ایتالیا زیر فشار غلتک واکنش سرمایه داری له شده است. برای چه مدت؟ اگر آگاهی و ایمان دست نخورده باشند، اگر بدن ها تسلیم شده باشند و نه جان ها، هیچ چیزی از دست نرفته است.
کارگران فیات، برای سال ها و سال ها، با شایستگی تمام مبارزه کردند، با خون خود خیابان ها را رنگ کردند، از گرسنگی و سرما رنج کشیدند. اینان برای این گذشته ی باشکوه ِشان پیشتازان پرولتاریای ایتالیا باقی می مانند، مبارزان و جان سپاران انقلاب باقی می مانند. کاری را کردند که در توان انسان هایی از گوشت و استخوان است؛ کلاه ِمان را در برابر تحقیرشان از سر برداریم چراکه در همین تحقیرشان هم چیزی عظیم هست که در برابر انسان هایی صادق و صریح نمایان می شود.
* چاپ شده در هشت می هزار و نهصد و بیست و یک در نشریه ی “نظم نوین” (L’Ordine Nuovo). گرامشی این مقاله را بعد از سال ها نقد رفرمیسم و اپورتونیسم حزب سوسیالیست و پنج ماه بعد از تاسیس حزب کمونیست، در شرایطی نوشت که بار دیگر کارگران تورینو در نبرد با سرمایه داری خود را متحد کردند امّا هراس سوسیالیست های رفرمیست از شوراها در کنار حکومتی حامی سرمایه داران به شکست آن ها منجر شد.