انسان شناسی سواد (۱۳): بلدسو و روبی، جادو و سواد عربی
توضیح تصویر: زنان قبیله منده؛ عکس تزئینی است.
کارولین اچ بلدسو استاد مطالعات آفریقا در دانشگاه نورث وسترن آمریکاست. مطالعات وی، به طور خاص بر روابط خویشاوندی و ازدواج، پزشکی، جمعیت شناسی و باروری در غرب آفریقا متمرکز است. مطالعات وی به لحاظ مفهومی پرسش هایی را در خصوص سیاست دانش و حقوق، نسبت دادن دیدگاه های رسمی به اقتصاد، پزشکی و ترکیب آن با دیدگاه های ملموس تر علوم اجتماعی مطرح می کند و بینش هایی را نسبت به ساخت فرهنگی علم و طبیعت به همراه می آورد. سواد عربی در سییرالئون یکی از اولین و مهم ترین مطالعات وی در این حوزه مطرح می شود.
بلدسو و روبی در دهه هشتاد میلادی فرآیندهای سواد عربی را در میان افراد قبیله منده در سییرالئون بررسی کردند. مطالعه آن ها جزو سری دوم مطالعات سواد است که با عنوان مطالعات جدید سواد* (NLS) شناخته می شوند. این دسته مطالعات با تبیین سواد به عنوان امری موقعیت¬مند و نه به عنوان فناوری ذهنی، مهارت انتزاعی، و خارج از هم بافت؛ و با نسبت دادن کارکردهای اجتماعی به حالت های کتبی و شفاهی سواد و ارتباط تنگاتنگ آن با مقوله هایی مثل گفتمان، روابط قدرت، جنسیت، جنس، نژاد، رنگ، هویت، فرآیندهای جامعه پذیری را در میان جوامع مختلف بررسی می کند. در این سری مطالعات چنانکه خواهیم دید دیگر شکاف عظیم میان جوامع برخوردار از سواد کتبی (باسواد) و جوامع فاقد سواد کتبی (بی سواد) مطرح نیست، بلکه کارکرد اجتماعی صورت¬بندی های متنوع دانش بومی و شکل های نهادینه بازنمایی سواد، در کنار فرآیندهای بومی اکتساب سواد با اهداف خاص در گروه های اجتماعی مختلف محور مباحثات را شکل داده و مفاهیم کلاسیک این حوزه را مثل «سواد محدود» و «پیامدهای اجتماعی سواد» را به چالش کشیده است.
به طور خاص، مطالعه حاضر کارکردهای اجتماعی سواد را با تاکید بر سواد عربی، دانش بومی و سنتی در میان قبیله منده (Mendes) به عنوان امری مخاطره آمیز، رازآلود و متعلق به نخبگان جامعه در سطوح مختلف بررسی می کند: نقش و کارکرد سواد عربی در شکل¬گیری جادوی موری و موری من ها (جادوگران) و مفاهیم و مناسک مرتبط با آن (mori magic morimen)؛ تدریس جادو و کاراموکوها (مدرسان سنتی سواد عربی و فرآیندهای جادوگری)(Karamoko)؛ صورت¬ها و کارکردهای آموزش سنتی زبان عربی؛ سواد عربی و ارتباط آن با روابط قدرت، کنترل، ثروت، را در مقایسه با سواد زبان انگلیسی و دانش پوموآ (pumoi) )در زبان منده به معنای مدرن و متمدن) و در نهایت آموزش مدرن زبان عربی و دانش سنتی. مطالعه حاضر، نشان می دهد که چگونه سطوح مختلف توانایی خواندن و نوشتن زبان عربی برای فرآیندهای جادوگری و با هدف قشربندی اجتماعی، کسب، مشروعیت بخشی و اعمال قدرت به کار گرفته می شود.
بلدسو و روبی فرآیندهای سواد را در قبیله منده در در دهه ۱۹۸۰ میلادی سییرالئون مورد مشاهده قرار دادند. با اینکه قبلیه منده در سییرالئون در گذشته فاقد هر گونه نوشتار بوده، امروزه از کدگذاری های نوشتاری متنوعی چون انگلیسی و عربی بهره می برد. زبان عربی در قرن هجدهم و نوزدهم توسط برخی مبلغان اسلام از شمال و زبان انگلیسی توسط بازرگانانی که از مستعمرات انگلستان به این قبلیه آمده بودند، به اینجا راه یافت. مبلغان مسیحی هم متون آوایی بین المللی را برای بازخوانی و تعلیم کتب مقدس مسیحی به افراد این قبیله به کار گرفتند. متون مختلفی برای قبیله منده ابداع شد. زبان غیر رسمی منده که در میان بردگان متداول بود کیرو (kiro) نام داشت که یک نوع زبان ارتباطی کریئول محسوب می شد. این زبان خصوصا در بین افرادی که در گذشته برده بودند بسیار متداول بوده است. کریو زبان غیر رسمی ملی و شفاهی منده محسوب می شود و زبان انگلیسی زبان رسمی و دولتی، و بنابراین حالت های کتبی زبان کریو متاثر از زبان رسمی به حاشیه رانده شده است. یادگیری زبان انگلیسی و عربی نیازمند فرآیندهای متفاوتی بود و کارکردهای متفاوتی با هم داشت. زبان عربی عموما با قرآن تدریس می شد و فرآیندی بسیار دشوار و طولانی بود در حالیکه زبان انگلیسی در مدارس سبک غربی آموخته می شد.
به دلیل تنیدگی دانش سنتی با متعلقات رازآلودش، افراد قبیله منده زبان انگلیسی و زبان عربی را در سلسله مراتب اجتماعی مختلفی وارد کرده بودند. بدین ترتیب، دانش کتبی به زبان عربی، قرآنی و یا هر شکل دیگری، تنها در دسترس افرادی بود که از توانایی خواندن و نوشتن برخوردار بودند. همچنین فردی که خواندن و نوشتن می دانست به سطح دیگری از دانش حقوق، قوانین و مقررات بوروکراتیک و دانش مناسکی دسترسی داشت که می توانست آن را برای اهداف فردی خود به کار بگیرد. این سطحی از مشروعیت بخشی و قدرت را برای افراد ایجاد می کرد که عموم مردم محلی نه تنها به آن دسترسی نداشتند، بلکه حتی آن را نمی شناختند. در نتیجه نوشتار در میان قبیله منده به عنوان دسترسی به دیگر حوزه های اسرارآمیز دانش مطرح بود که معناهایی مخاطره آمیز برای افراد فاقد ویژگی های اجتماعی و مناسکی مشروع، به بار می آورد. مهارت های نوشتار و محتوای معنایی نوشتار به راحتی به شکلی راهبردی برای کسب قدرت به کار گرفته می شد.
اولین سیستم نوشتار در قرن هیجدهم به افراد منده رسید و از طریق زبان عربی بود، افراد کمی توانستند زبان عربی را بیاموزند، و حتی بسیاری از دولتمردان افرادی را برای خواندن و نوشتن عربی استخدام می کردند. زبان عربی در میان افراد منده گسترش زیادی نیافت به این دلیل که زبان انگلیسی از جنوب سییرالئون و توسط میسیونرهای مسیحی به شکلی گسترده وارد این کشور و این قبیله شد. در حال حاضر در جنوب سییرالئون افراد کمی هستند که عربی می دانند و اکثر جمعیت سییرالئون را غیرمسلمانان تشکیل می دهند. با این حال، مطالعه مندسو و روبی در بخشی از سییرالئون و در میان افراد قبیله منده انجام شده است، که زبان عربی در آن رواج دارد.
کاربرد عربی کتبی به طور خاص در دو شکل ویژه و بومی یعنی جادوی موری و تعلیمات کاراموکو کارکردی اسرارآمیز و رازآلود دارد. موری من ها افرادی بودند که زبان کتبی عربی را برای کسب درآمد، پرستیژ اجتماعی و تعلیم فراگیران به کار می بردند. به نظر می رسید که متن عربی از توانایی هایی مناسکی برای حل مشکلاتی گوناگون عشقی، شغلی، اشتغال، گذراندن امتحانات و در امان بودن از نیروهای شر و کنترل آینده به کار گرفته می شود. معمولا آیاتی از قرآن و متون اسلامی روی کاغذهایی که رول شده بودند و یا چوب های سوخته نوشته می شدند و به عنوان دستورالعمل استفاده به مشتریان ارائه می شدند. برای حفظ رمزآلودگی این ادعیه، گفته می شد که موری من ها در نیمه شب این متون را زیر نور شمع و با کمک اجنه می نویسند. بلدسو و روبی مشاهده کردند که آنچه که در رازآلودگی این متون نقش بسزایی داشت، این بود که توانایی صرف خواندن و نوشتن جادوگران موری را قادر به ارائه این خدمات نمی کرد، بلکه وی باید از کاراموکوها و اجنه که نزد آن ها تعلیم دیده بود، هم اجازه می یافت و دعای خیر دریافت می کرد. گفته می¬ شد که موری من ها بواسطه این ادعیه نویسی و کسب اجازه از جن ثروت و قدرت فراوانی کسب می کردند.
یکی از مهم ترین کاربردهای زبان عربی تعلیم و تدریس آن به دیگران بود. یک کاراموکو فردی بود که زبان عربی را به کودکان پنج سال به بالا در تبادل با کار و یا هدایا تدریس می کرد. بدین ترتیب، کودکان پنج سال به بالا، در خانه کاراموکو مستقر می شدند و تمامی کارهای دشوار خانه و منزل را در ازای آموختن خواندن و نوشتن زبان عربی انجام می دادند. غالبا سخت کار می کردند و غذای کمی دریافت می کردند، به طوریکه ممکن بود در ساعات فراغت خود، در میان مردم محلی هم در ازای دریافت مقداری غذا آیاتی از قرآن را روخوانی کنند. این اعتقاد وجود داشت که متون عربی قرآن علاوه بر تقدس¬شان بسیار مرموز و جادویی و … هستند؛ بنابراین تنها با کار دشوار و «فرمانبرداری» از کاراموکو می توانستند به درک آن نایل شوند. ایده «خیر و برکت» که با جادوی موری همراه بود، در تعلیم عربی نیز صادق بود، چنانچه کودکان بیشتر کار می کردند و یا والدینشان هدایای بهتری به کاراموکو ارائه می دادند، پیشرفت بهتری داشتند. این فلسفه که موفقیت بدون رنج و زحمت کسب نمی شود منطق رنج و سختی فراگیران عربی را شکل می داد در اینکه چه چیزی می آموزند و چگونه باید آن را فراگیرند.
در تعلیم زبان عربی به شیوه سنتی، عموما متون عربی و قرآنی به کار گرفته می شد. اما، بلدسو و روبی مشاهده کردند که فرآیندهای آموزشی خواندن و نوشتن به شیوه ای سلسله مراتبی به فراگیران ارائه می شد. مهارت های صحبت کردن، خواندن و نوشتن جداگانه تعلیم داده می شد که قدرت و ثروت فراوانی را برای کاراموکو به بار می آورد. خواندن عبارت بود از حفظ طوطی- وار جملات. آموزش با الفبا آغاز می شد و بعد از حفظ کردن جملاتی از قرآن در مراحل بسیار بالاتر کاراموکو اجازه می داد که فراگیران جملاتی را بنویسند. متن قرآن به دلیل تقدس و معنای نهان آن و به دلیل حفظ کنترل قدرت کاراموکو از فراگیران پنهان می شد، و پنهان کردن قرآن از دسترس فراگیران با پنهان کردن معنای آن و وجه رازآلودگی آن برابر بود. عموما در هر مرحله از یادگیری الفبا تا توانایی خواندن طوطی وار، شناسایی حروف و واژگان، حفظ کردن آیات قرآن مستلزم کار دشوار و فرآیندی طولانی بود که ممکن بود کل زندگی فراگیر را در بر بگیرد.
فهم معنای کلمات مهارتی دیگر بود که در بالاترین سطوح یادگیری به فراگیران تعلیم داده می شد. بدین ترتیب، در ابتدا تلفظ و بازنمایی شکلی واژگان عربی تعلیم داده می شد، و تا زمانی که فراگیران حافظ کل قرآن نمی شدند، معنای قرآن به آن ها تعلیم داده نمی شد. به همین منوال، توانایی های بالقوه برخی از آیات قرآن در فرآیند جادو هم دانش دیگری بود که به سطوح عالی تری از آموزش مرتبط بود. نوشتن قرآن هم که عالی ترین درجه یادگیری محسوب می شد و شامل رونویسی برخی آیات قرآن با اهداف جادوگری و ادعیه نویسی بود، به طوری که عموما کاراموکو شاگردان خود را از بی اجازه نوشتن متون قرآنی نهی می کرد و برای استمرار کنترل خود بر آن ها، عموما از کارکرد معکوس ادعیه و ناراحت شدن اجنه می ترساند.
این شیوه تدریس سنتی زبان عربی برای کاراموکو ها مزایای اجتماعی بسیار والایی را فراهم می آورد. سیستمی که کاراموکو بر طبق آن فعالیت می کرد، عبارت بود از «حق به مردم» و «کسب ثروت و رفاه از مردم» که به شیوه ای مبتنی بر برده داری اداره می شد. بدین ترتیب که رفاه از طرق ارتباطات مبتنی بر وظیفه و نه مالکیت زمین و یا دارایی های مادی محقق می شد، و از طریق اعمال کنترل بر شاگردان، زن، خانواده و ….. بواسطه کنترل معنا توسط کاراموکو و با هدف کسب دارایی، ثروت و منزلت اجتماعی بود. کاراموکو ها هیچ حقوق ماهانه دریافت نمی کردند، اما، از طریق هدایایی که شاگردانشان به آن ها ارائه می کردند، برای خود «خیر و برکت» خریداری می کردند. با اینکه کاراموکو دانش بسیار مهمی را هم از شاگردانش مخفی نمی کرد، همواره این امر را القاء می کرد که هنوز مهم ترین دانش خود را ارائه نکرده است و آن دانش خاص و مبهم را تنها به وفادارترین و پرکارترین فراگیرش ارائه می کند. بدین ترتیب، نظامی رقابتی برای ارائه خدمات و کار بیشتر و یا هدایای بیشتر را ایجاد می کرد. کاراموکوها عموما فقیر بودند و بیش از پنج شش شاگرد نداشتند. قدرت آن ها بیشتر مبتنی بر ایجاد شبکه ای از روابط بود که در طول زمان میان شاگردان و خانواده های شان و کاراموکوها شکل می گرفت. معمولا وقتی که شاگردان دوره خود را تمام می کردند، در محلی نزدیک به مزرعه یا خانه کاراموکود زندگی می کردند و کمک های خود را در خانه و مزرعه وی ادامه می دادند، هدایای والدین آن ها به دلیل کسب برکت از سوی کاراموکو هیچگاه قطع نمی شد. نسل های بعدی آن فراگیران هم کودکان خود را به نزد وی می سپردند، بنابراین کاراموکوها از طریق کنترل معنا بر شبکه ای گسترده ای از افراد از طریق تبدیل ثروت دانش به ثروت فردی اعمال قدرت می کردند.
اهمیت سواد و زبان عربی در میان افراد قبیله منده تنها در مقایسه با سواد انگلیسی و درک آن افراد از زبان انگلیسی بسیار روشن می شود. با این که افراد قبیله منده زبان انگلیسی را به عنوان منبعی برای کسب قدرت و رفاه و ثروت می دانند، آن را در مقایسه با سواد عربی کمتر با قدرت و دانش فراطبیعی همراه می کنند. سواد پوموآ (سواد مدرن)، که در مدارس به شیوه غربی آموزش داده می شود با این حال کم و بیش ساز و کارهای نظام دانش سنتی را به خدمت می گیرد. واژه پوموآ (pumoi) در زبان قبیله منده به معنای مدرن و متمدن است. یک پوموآ فردی است که از دانش و امکانات مدرن زندگی برخوردار است، و زندگی آسان تر و مرفه تری دارد. با اینکه سواد در مدارس غربی از شیوه های خاص آموزش پیروی می کرد، دانش مدرن را تا حدودی مثل دانش سنتی مرموز و رازآمیز ارائه می کرد. همچنین، فرآیندهای برکت دهی کاملا در روابط معلم، دانش آموزان و والدین شان برای دسترسی به انواع امکانات آموزشی در سطوح مختلف کاملا مشهود بود. برای مثال، معلمان مدارس از والدین بچه ها پول می گرفتند و یا از آن ها می خواستند که در مزاعشان کار کنند. از آنجا که در آموزش سنتی عربی، برکت و کسب آن از کار یدی بسیار ارزشمندتر شمرده می شد، آن ها از دانش آموزان موفق می خواستند که وظیفه خود را در خدمت رسانی به معلمان انجام داده و همانند کاراموکوها معتقد بودند که دانشی که بدون رنج و زحمت کسب می شود، ارزش والایی ندارد.
این برکت و کسب درآمد توسط معلمان مدرسه سطوحی چون ثبت نام، گزینش، تعیین سطح، نوشتن توصیه نامه، بورسیه، امتحانات، ارتقاء و امکان ارتباط با بوروکراسی های کلان اجتماعی اعمال می شد و این فرآیندها را کنترل می کرد. با این حال، ماهیت سواد و متون در این مدارس با شیوه سنتی عربی تفاوت های چشمگیری داشت، اینکه ظاهرا واژگان در مدارس مدرن به اندازه آموزش عربی سنتی رمزآلود نبودند، و همین طور کار یادگیری فراگیران به اندازه آموزش سنتی دشوار نبود، و دانش آموزان از رفاه و راحتی نسبی برخوردار بودند و در نتیجه نسبت به روابط قدرت کمتر آسیب پذیر بودند.
متون مدرنی که در این مدارس تدریس می شد بر خلاف متون عربی به دلیل عدم وجود پیشینه طولانی و سطح دسترسی ناشناخته بودند. همچنین معنا در متون مدرن کمتر مبهم بودند و فهم آسان تری داشتند، بنابراین، معنا و واژگان در متون مدرن عموما با روشنی و فضاهای باز همراه بودند، در حالیکه در آموزش سنتی با جادوی سیاه، ابهام، رازآلودگی متقارن بودند. به طور کلی این دیدگاه غالب بود که سفید پوستان با اینکه کلمات خود را بر روی کاغذ می نویسند و در داخل پاکت می گذارند، کمتر رازآلود هستند. با این حال، موفقیت در سیستم مدارس مدرن، با در نظر عموم مردم با کمک جادوی موری امکان پذیر بود و نه یادگیری صرف واژگان و توانایی خواندن و نوشتن به شیوه مدرن.
امروزه با کمک فرقه های مختلفی چون احمدیه و اخوان المسلمین مدارس جدیدی بر مبنای مدل مدارس مدرن شکل گرفته اند که همانند مدارس پوموآ کتاب درسی، کلاس درس، امتحانات، آموزش رسمی، و موضوعاتی مثل علوم اجتماعی و علمی دارند، و زبان عربی تنها درسی در میان درس های دیگر است. والدین با این امید کودکان خود را به این مدارس می فرستند که این کودکان بتوانند بدون از دست دادن مذهب خود، در دنیای مدرن موفقیت کسب کنند. با این حال، هنوز هم والدینی هستند که کودکان خود را برای آموزش نزد کاراموکوها می فرستند. با این حال، همانطور که سواد عربی جایگزین سواد سنتی منده نشده، سواد انگلیسی هم نتوانسته جایگزین سواد عربی باشد.
مطالعه بلدسو و ربی مفاهیم مهمی چون «سواد محدود» (restricted literacy) و پیامدهای شناختی و اجتماعی آن را به چالش می کشد. بلدسو و روبی یادآور می شوند که این باور که سواد محدود متعلق به جوامع شفاهی است و سواد کامل متعلق به جوامع برخوردار از نوشتار تصور نادرستی است، چرا که آن ها معتقدند که سواد در تمامی جوامع انسانی به شیوه هایی متفاوت و متنوع محدود می شود. در واقع، از منظر آن ها اهمیت پیامدهای اجتماعی سواد نه بواسطه دسترسی برخی جوامع به امر انتزاعی، شناخت، و عقلانیت نهفته است که بیشتر از اهمیت واقعی آن برای گروه های خاص اجتماعی نشات می گیرد.
در حقیقت، آن ها معتقدند که سواد ابزاری برای کسب چیزی است، اما نه الزاما چیزی که مدل مستقل سواد گودی ادعا می کند، یعنی کسب انتزاع، تفکر، عقلانیت، بلکه برای قشربندی اجتماعی، اعمال کنترل و شکل دهی به روابط قدرت در جامعه به کار گرفته می شود. به جای اینکه پرسیده شود که چرا سواد در برخی جوامع محدود است، بهتر است پرسیده شود که چگونه برخی جوامع جنبه های مختلف سواد را به کار گرفته و آن را در درون سیستم های فرهنگی خود تفسیر می کنند. استریت، بلدسو و روبی این پرسش را مطرح می کنند که چگونه می توان الگوهای بومی مدیریت دانش را با سواد و آموزش سواد ترکیب کرد.